─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁امام علیه السلام فرمود: "درست مي گويي اي زهير؛ ولي من آغاز كننده جنگ نخواهم بود." زهیر گفت: "در این نزدیکی و در کنار فرات آبادی ای است که دارای استحکامات طبیعی است به گونه ای که فرات از همه طرف به آن احاطه دارد، مگر از یک طرف."
─┅═༅𖣔1⃣7⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁امام حسین علیه السلام فرمود: "نام این آبادی چیست؟" عرض کرد: «عقر».امام علیه السلام فرمود: پناه می برم به خدا از "عقر!" آنگاه، حضرت علیه السلام متوجه حر شدند و فرمودند: «با ما اندكي بيا. سپس، فرود مي آييم.» پس با هم حركت كردند تا به كربلا رسيدند. حُر و يارانش، جلوي •کاروان• امام حسين علیه السلام ايستادند و آنان را از ادامه مسير، باز داشتند. حُر گفت: همين جا فرود بيا كه فرات، نزديك است. امام علیه السلام فرمود: «نام اينجا چيست؟» گفتند: "كربلا ...." امام علیه السلام فرود آمدند و حر و لشکریانش نیز در گوشه ای دیگر رحل اقامت افکندند. پس از فرود آمدن کاروان امام حسین علیه السلام حر نامه ای به ابن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن امام علیه السلام در کربلا با خبر کرد.
─┅═༅𖣔1⃣8⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁در روز عاشورا عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود. او حر بن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر بن سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین علیه السلام گردید. حر بن يزيد چون تصميم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت جدی ديد نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آيا تو می خواهی با اين مرد •امام حسین علیه السلام • بجنگی؟» گفت: «آرى به خدا قسم چنان جنگى بكنم كه آسان ترين آن افتادن سرها و بريدن دستها باشد»، حر گفت: «مگر پيشنهادات او خوشآیندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر كار به دست من بود مى پذيرفتم؛ ولى امير تو •عبيداللَّه• نپذيرفت.». پس حر، عمر بن سعد را ترک کرد و در گوشه ای از لشكر ايستاد در کنار او یکی از افراد هم قبیله اش به نام «قرة بن قیس» ایستاده بود. حر به قره گفت: «آیا اسب خود را امروز آب داده ای؟» قره گفت: «نه.» حر گفت: «آیا می خواهی آن را سیراب کنی؟» قره گمان کرد حر قصد کناره گیری از سپاه ابن سعد را دارد و خوش ندارد كه قره او را در آن حال ببيند. پس به حر گفت: «من اسبم را آب نداده ام و اكنون مي روم تا آن را آب بدهم.» سپس حر از آنجائى كه ايستاده بود كناره گرفت و اندك اندك به سپاه امام علیه السلام نزدیک شد.
─┅═༅𖣔1⃣9⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁ مهاجر بن اوس كه در لشكر عمر سعد بود به حر گفت: «آیا مي خواهى حمله كنى؟» حر در حالی که می لرزید پاسخی نداد مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هيچ جنگى تو را به اين حال نديده بودم، اگر از من می پرسیدند: شجاع ترین مردم كوفه كيست از تو نمى گذشتم •و تو را نام می بردم• پس اين چه حالى است كه در تو می بینم؟» حر گفت: «بدرستی که خود را ميان بهشت و جهنم مى بينم و به خدا سوگند اگر پاره پاره شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد». حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه گاه امام علیه السلام حرکت کرد.
─┅═༅𖣔2⃣0⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁ حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام علیه السلام وارد شد. او خدمت امام حسين علیه السلام آمد و عرض كرد: «فدايت شوم یابن رسول الله•ص• من آن كسی هستم كه تو را از بازگشت •به وطن خود• جلوگيرى كردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در اين سرزمين فرود آیی؛ من هرگز گمان نمي كردم که آنان پيشنهاد تو را نپذيرند، و به اين سرنوشت دچارتان كنند، به خدا قسم اگر مي دانستم كار به اينجا مي كشد، هرگز به چنين كارى دست نمي زدم، و من اكنون از آن چه انجام داده ام به سوى خدا توبه مي كنم، آيا توبه من پذيرفته است؟» امام حسين علیه السلام فرمود: «آرى خداوند توبه تو را مى پذيرد.
─┅═༅𖣔2⃣1⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁ اكنون از اسب فرود آى» حر عرض كرد: «من سواره باشم برايم بهتر است از اينكه پياده شوم، ساعتى با ايشان هم چنان كه بر اسب خود سوار هستم در يارى تو می جنگم، و سرانجام كار من به پياده شدن خواهد كشيد.» امام حسين علیه السلام فرمود: «خدايت رحمت كند هر کاری که می خواهى انجام بده.
─┅═༅𖣔2⃣2⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁ پس حر رو در روی لشكر عمر بن سعد ايستاد و فریاد برآورد: «ای قوم آیا پیشنهاداتی که حسین علیه السلام به شما کرده باعث نشده تا خداوند شما را از جنگ با او باز دارد؟» گفتند: «سخنت را به امیر عمر •بن سعد• بگو.» حر همین سخن را با عمر بن سعد باز گفت. پس عمر بن سعد گفت: «من به جنگ با حسین علیه السلام حریصم و اگر راهی دیگر جز این داشتم همان کار را می کردم.»پس حر خطاب به لشکر گفت: «اى مردم كوفه مادرانتان به عزايتان بنشينند؛ آيا اين مرد شايسته را به سوى خود خوانديد و گفتيد: در يارى تو با دشمنانت خواهيم جنگيد، اما اکنون که به سوى شما آمد دست از ياري اش برداشتيد در برابر او صف بسته مي خواهيد او را بكشيد؟
─┅═༅𖣔2⃣3⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁شما جان او را بدست گرفته راه نفس كشيدن را بر او بسته ايد، و از هر سو او را محاصره كرده ايد و از رفتن به سوى زمين ها و شهرهاى پهناور خدا جلوگيريش کرده اید، آن سان كه هم چون اسيرى در دست شما گرفتار شده نه مي تواند به نفع خود کاری انجام دهد و نه می تواند زيانى را از خود دور كند، و آب فراتى كه يهود و نصارى و مجوس از آن مى آشامند و خوكهاى سياه و سگان در آن مي غلطند بر روى او و زنان و كودكان و خاندانش بستيد، تا جائى كه از شدت تشنگى بی حال افتاده اند؛ چه بد رعايت محمد•ص• را درباره فرزندانش كرديد، خدا در روز تشنگى •محشر• شما را سيراب نكند؟» در این هنگام تيراندازان سپاه عمر بن سعد او را هدف تیرهای خود قرار دادند؛ حر كه چنين ديد به عقب برگشت و پيش روى امام علیه السلام ايستاد.
─┅═༅𖣔2⃣4⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁برخی از منابع روایت کرده اند که حر بن یزید ریاحی اولین نفری بود که از امام علیه السلام اذن میدان گرفت و در حمایت از امام علیه السلام شمشیر کشید و به مقابله با دشمن برخاست. او به میدان رفت و شجاعانه می جنگید و با اینکه اسبش زخمی شده بود و از گوشها و پیشانی آن خون جاری شده بود، همواره رجز می خواند و سواره با دشمنان پیکار می کرد. او دلیرانه می جنگید و رجز می خواند:
انّی انا الحرّ و مؤوی الضّیف اضرب فی اعراضکم بالسّ
عن خیر من حلّ بلاد الخیف اضربکم ولا اری من حیف
همانا من حر هستم که میزبان میهمانانم، شمشیرم را بر شما فرود می آورم و حمایت از بهترین کسی که ساکن بلاد خیف شده می نمایم و می زنم شما را و باکی از شما ندارم
─┅═༅𖣔2⃣5⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁نقل شده که چون حر به لشکر امام علیه السلام پیوست مردی از بنی تمیم به نام «یزید بن سفیان» گفت: «به خدا اگر حر را ببینم با نیزه ام او را خواهم کشت. «در آن هنگام که حر می جنگید و گوش و پیشانی اسبش زخم برداشته و خون از آن جاری بود «حصین بن نمیر» به یزید گفت: «این همان حری است که می خواستی او را به قتل برسانی؛ می خواهی کاری بکنی؟» یزید گفت: «آری» و سپس به سرعت به سوی حر حمله ور شد؛ امّا حر به او مجال نداد و با ضربتی او را به هلاکت رساند. حر در حالی که به این شعر "عنتره" تمسک جسته بود: ما زلت ارمیهم بغرة وجهه و لبانه حتی تسربل بالدم. پیوسته تیر زدم به سفیدی رویش و به سینه اش تا حدی که گویا پیراهنی از خون پوشیده بود.
─┅═༅𖣔2⃣6⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁اما برخی دیگر از منابع نقل کرده اند که حر بن یزید ریاحی و زهیر بن قین، پس از شهادت حبیب بن مظاهر در پیش از ظهر عاشورا، با هم به میدان رفتند و بر دشمنان حمله بردند. آن دو در جنگ یکدیگر را حمایت می کردند و هر گاه یکی از آنان در محاصره قرار می گرفت، دیگری به کمکش می شتافت آنان پیوسته می جنگیدند تا اینکه حر به شهادت رسید، زهیر نیز به اردوگاه برگشت. اصحاب امام علیه السلام با شتاب به سوی او شتافتند و او را در برابر خیمه ای که می جنگید قرار دادند، امام علیه السلام بر بالین او نشست و خون از چهره حر پاک کرد و این جملات را فرمود: «تو حر و آزاده ای همان گونه که مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده ای.
─┅═༅𖣔2⃣7⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
یوسف زهرا! ز شما پُر شدم
تا که اسیر تو شدم حُر شدم
از دل دشمن به سویت پر زدم
آمدم و حلقه براین در زدم
آمدهام تا که قبولم کنی
خاک ره آل رسولم کنی
حرّ پشیمان توام یا حسین
دست به دامان توام یا حسین
یک نگه افکن همه هستم بگیر
ای پسر فاطمه دستم بگیر
روز نخستین به تو دل باختم
در دل من بودی و نشناختم
دست نیاز من و دامان تو
کوه گناه من و غفران تو
نالۀ العفو بُوَد بر لبم
تاصف محشر خجل از زینبم
روی علی اکبر تو دیدنی است
دست علمدار تو بوسیدنی است
مهر تو کُلّ آبروی من است
هستی من خون گلوی من است
چه میشود کشتۀ راهت شوم؟
خاک قدمهای سپاهت شوم؟
حرّ ریاحی به درت آمده
فطرس بیبال و پرت آمده
با نگه خویش کمالم بده
وز کرم خود پر و بالم بده
بال من از تیغۀ شمشیرهاست
سینۀ تنگم سپر تیرهاست
مقتل خون، اوج کمال من است
تیر محبت پر و بال من است
بال بده، فطرس دیگر شوم
طوطی گهوارۀ اصغر شوم
─┅═༅𖣔2⃣8⃣𖣔༅═┅─
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
جناب حجه الاسلام #بابایی
سپاسگزاریم .عالی
اجرتون با سید الشهدا
علیه السلام
از همـراهی همـه دوستان
ولایی سپاسـگزاریم ....
پایان کنفرانس
التماس دعای فرج
یا علی
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🏴#اتحادیه_عماریون
اعظم مصیبت ها !.m4a
16.68M
─═༅𖣔﷽𖣔༅═─
🇮🇷 #عماریون_رهبریم
●اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ ●
🎙☆◁#سخنرانی در جمع هیات عاشقان ثارالله ، رزمندگان اسلام درچه
🏴☆◁#بالاترین مصیبتی که به #اسلام #وارد شد
🏴 ☆◁#مصیبتی که #عزای آن از #عزای کربلا #بالاتر است !
🎙جناب استاد غلامعلی#کریمی
🔮#اتحادیه_عماریون
🆔 @gh_karimi
🆔 @ammareyon
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🇮🇷 #طرح_مشترک_390_گروه_ولایی
🇮🇷#طرح_ما_ملت_امام_حسینیم
🔍☆◁#کنفرانس
🕋☆◁#قانون کار امام حسین علیه السلام
🔖☆◁#قسمت دوم
⏰ساعت:18/00
🗒تاریخ:1400/05/19
👤ارائه:#جناب حجه الاسلام #بابایی
🗣◁طرح سوال
🆔 @ilyan313
🆔@ammareyon
🚫#کپی برداری از #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها وگپشن ها بدون اجازه #جایز_نیست
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🏴#اتحادیه_عماریون
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
عرض سلام ودرود ودعا
خدمت
جناب استاد بابایی
وشما گرامیان ولایی
🔘طبق اطلاع رسانی انجام
شده با شما همراه هستیم
🔍☆◁#کنفــــــــــرانس
🕋☆◁#قانون کار امام
#حسین علیه السلام
🔖☆◁#قسمت دوم
👤باهـــــــمراهــــی
جناب استـــــــاد #بابایی
ضمن سپـاس فراوان
درخدمتتون هستیم
لطفا شروع بفرمائید ...
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🇮🇷#اتحادیه_عماریون
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌗◁بسیاری از مورخان، روز ورود حضرت را به کربلا، دوم محرم سال ۶۱ هجری دانستهاند، اما اینکه دوم محرم سال ۶۱، مصادف با چه روزی از هفته بوده است، مبتنی بر بررسی این موضوع است که روز عاشورا مصادف با چه روزی بوده است. وقتی کاروان امام حسین •علیهالسلام• به کربلا رسید فرمود: اینجا فرود آیید. به خدا قسم، اینجا جایگاه کاروان ما و محل ریخته شدن خون ماست. به خدا قسم، همین جا، جای قبرهای ماست. به خدا سوگند، اینجا همان جایی است که اهل حرم ما به اسارت گرفته میشوند. جدم این خبر را به من داد.
─┅═༅𖣔1⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌗◁باری، پس از فرود کاروان حسینی در کربلا، خیمهٔ امام حسین علیهالسّلام و فرزندانش برپا شد و اقوام و خویشان آن حضرت خیمههایشان را اطراف خیمه ایشان برپا کردند
●بنابر روایتی از امام باقر علیهالسّلام، امام حسین علیهالسّلام •پس از ورود به کربلا•هنگام نصب خیمهها، نیزار و بوته زار را پشت سر قرار داد تا تنها از یک سو با دشمن مواجه باشد.
─┅═༅𖣔2⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌗◁با عنایت به اینکه نام سرزمینی که امام حسین در آنجا به شهادت رسیدند کربلا بود این شعار مشهور شده است کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.این عبارت پر معنا و مهم، در هیأت و دستجات عزاداری، همواره به عنوان یک شعار و حتی گاه دلیل و فلسفه ی بسیاری از مجالس حسینی مطرح می شود. اما متأسفانه در برخی موارد، به غلط، به عنوان حدیث و گفتاری از امام معصوم علیه السلام بیان شده است.
─┅═༅𖣔3⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌗◁بلکه بیتی از اشعار یکی از شعرای معاصر امام صادق علیه السلام است. عبارت کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا درمجموعه ی بحارالنوار، کتب اربعه و مستدرک الوسائل نیست. آنچه در استفاده و اطمینان نسبت به این عبارت است اشاره امام خمینی•ره•است: دستور است برای همه، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. دستور است به اینکه هر روز و همه جا باید همان نهضت را ادامه بدهید. همان برنامه را.کل یوم عاشورا و کل ارض کربلایعنی هر جا هستی آنجا را کربلا بدان و کار عاشورایی کن
─┅═༅𖣔4⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌗◁امام خمینی در سخنان خود منظور از این جمله را ضرورت گریستن همیشگی بر مصائب امام حسین نمیداند؛ بلکه معتقد است این جمله بیانگر لزوم مبارزه همیشگی با ظلم است هر چند ایشان در برخی موارد تفسیر دیگری نیز ارائه داده است.
─┅═༅𖣔5⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌗◁امام خامنهای نیز این جمله را چنین تفسیر میکند که در هر دورهای انسانها نقشی دارند که اگر آن نقش را بهدرستی، در لحظه مناسب، در زمان خود ایفا کنند، همه چیز به سامان خواهد رسید، ملتها رشد خواهند کرد، انسانیت گسترده خواهد شد.
─┅═༅𖣔6⃣𖣔༅═┅─
─┅┅═༅🕊🕋🕊༅═┅┅─
🌗◁شهید مطهری در تبیین پیروزی واقعی امام حسین علیه السلام در نهضت عاشورا، میگوید این نهضت همواره در حال کسب پیروزیهای جدید است و معنی «کل یوم عاشورا» این است که هر روز به نام امام حسین با ظلم و باطلی مبارزه میشود و حق و عدالتی احیا میشود.
─┅═༅𖣔7⃣𖣔༅═┅─