حاكمي به مردمش گفت:
صادقانه مشكلات را بگوييد.
حسنك بلند شد و گفت:
گندم و شير كه گفتی چه شد؟
مسكن چه شد؟ كار چه شد؟
حاكم گفت:ممنونم كه مرا آگاه كردی
همه چيز درست ميشود
يكسال گذشت و دوباره حاكم گفت: صادقانه مشكلاتتان را بگوييد
كسی چيزی نگفت؛
كسی نگفت گندم و شير چه شد؛
كار و مسكن چه شد!
از ميان جمع یک نفر زیر لب گفت:
حسنك چه شد؟
- ناشناس.mp3
10.43M
🍃 تقدیم به شما؛
🎼 حسین
🎧 این نوحه عربی امسال مثل "سلام فرمانده" محبوب قلب های زائران مشایه و در صدر لیست پخش های مواکب اربعین بود...
هرکجا میرفتی این ذکر دلنشین حسین همراهت می اومد تا انتهای مسیر و وقتی از صدا دور میشدی، ادامه اش رو در قدم های بعد میشنیدی...
یعنی کاری کرد که بدون توقف و در تمام بیست و چهارساعت این اسم مقدس ورد زبان ها باشه...
احتمالا بخشیاش رو همه جا شنیدید
کاملش رو اینجا قرار دادیم که استفاده کنید...
انگار یه چیزی درون آدم میجوشه با شنیدن این اسم...
#حسین علیه السلام
صلی الله علیک یا اباعبدلله
#حجاب #امام_حسین #اربعین
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هدایت شده از گلسرای نسرین
سلام
امروز زیباترین گلهای آرزو را
در سبدی از دعا
و با روبانی از دلـخوشی
تقدیمتان میکنم
الهی
در این صبح زیبا
باران مهـر خدا به
باغ قلبتون بباره
و دلتون پراز شـادی بشه
صبح شنبه تون قشنگ
«الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مداحی برادر اهل سنت در ماه محرم، شهرستان کلاله
🔹این جواب اهل تسنن است به عبدالحمید که گفته در عزا و اربعين امام حسین علیه السلام شرکت نکنند!
@Tanzsiyase
سپاه حضرت سیدالشهدا (ع) استان تهران از میان جوانان مومن ، انقلابی و مذهبی متولدین سال ۱۳۷۴ به بعد با حداکثر سن 30 سال هم رزم میپذیرد.
🔰 انواع عضویت :
1️⃣ افسر محصل از 18 الیٰ 22 سال
2️⃣ درجه دار رسمی از 18 الیٰ 24 سال
3️⃣ افسر دانش آموخته از 20 الیٰ 26 سال
4️⃣ عضویت پیمانی از سنین 24 الیٰ 30 سال در شاخه های ؛
پیمانی-نظامی
پیمانی-اداری
پیمانی-خدماتی
🔸 شرایط اختصاصی جذب از تمامی رشته ها در مقاطع دیپلم ، کاردانی ، کارشناسی و کارشناسی ارشد
✅ افراد علاقهمند جهت عضویت میتوانند به نیروی انسانی نواحی مقاومت بسیج، یگان های امنیتی، لشکر عملیاتی ۲۳ حضرت خاتم الانبیا (ص) استان تهران و یا مرکز گزینش سپاه استان تهران به آدرس زیر مراجعه نمایند.
🔹 آدرس مرکز گزینش : تهران ، شهر ری، میدان حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) ، خیابان قم، جنب مخابرات، مرکز گزینش سپاه حضرت سیدالشهدا (ع) استان تهران
#سپاه
#فراخوان_جذب
#استخدام
#نظامی
🌸🌸
هدایت شده از کانال کمیل
⚠️۳ نکته در مورد سالمرگ مهسا امینی:
۱.عزاداری نزد اهل سنت فقط برای ۳ روز است و مراسم سالگرد،معنایی ندارد.
۲.روز ۲۵ شهریور امسال مصادف است با شهادت امام رضا«ع»،لذا مشکی پوشی مردم و تعطیلی مغازه ها ربطی به اعتراضات و اعتصابات ندارد.
۳.دشمن قصد ایجاد شوک خبری از طریق انجام خرابکاری و عملیات تروریستی دارد.
🔻هوشیار باشیم...
🛑به صورت گسترده منتشر بشه و حتما برای همه مخاطبینتون ارسال کنید.
@meaghat
لطفا با حوصله و تامل تا آخر بخوانید👌👌
وقتی دارم میمیرم اصلا نگران نیستم و هیچ اهمیتی به جسد خشکیده ام نمی دهم... چون دوستان مسلمانم آنچه را که لازم است انجام خواهند داد؛ ان شاءالله.....
آنان:
۱. لباسهایم را از تنم بیرون می آورند...
۲. مرا میشویند...
۳. کفنم میکنند...
۴.مرا از خانه ام بیرون میبرند و به خانه جدیدم (قبر) منتقلم میکنند...
۵. افراد زیادی برای تشییع جنازه ام می آیند... خیلیها برای دفن من کارهایشان را تعطیل و قرارهایشان را لغو میکنند. این در حالی است که خیلی از این افراد یک بار هم به فکر نصیحت من نبوده اند...
۶. از همه وسایلم جدا میشوم...
کلیدهایم...کتابهایم... کیفم... لباس هایم...و...
شاید توفیق نصیب خانواده ام شود و به خاطر من این وسایل را صدقه بدهند. اما مطمئن باشید که دنیا بر من ماتم نخواهد گرفت. با مرگمن جهان از حرکت باز نخواهد ایستاد... چرخه اقتصاد خواهد چرخید... کارم به کسی دیگر واگذار خواهد شد... اموالم در اختیار وارثان قرار خواهد گرفت اما حسابش را من باید پس بدهم... چه کم چه زیاد چه کوچک چه بزرگ... نخستین چیزی که پس از مرگم از من گرفته می شود نام من است!!!
وقتی مُردم، میگویند: "جسد کجاست"؟
هرگز مرا به نامم صدا نمیزنند...
وقتی میخواهند بر من نماز بخوانند میگویند: "جنازه را بیاورید"؟
هرگز مرا به نامم صدا نمیزنند...
وقتی میخواهند مرا دفن کنند میگویند: "میت را نزدیک بیاورید" ... و باز هم نامم را به زبان نمی آورند...
به همین خاطر هیچ گاه فریفته نسب و قبیله و منصب و شهرتم نشده ام...
وه که این دنیا چقدر کوچک است و سرانجام ما چه بزرگ! ای کسی که اکنون زنده ای... بدان که به سه گروه بر تو اندوهگین خواهند شد:
۱. کسانی که آشنایی سطحی از تو دارند...خواهند گفت: بیچاره مرد.
۲. دوستانت. چند ساعتی یا چند روزی غمگین خواهند بود و پس از آن به سخنان روزانه و خنده هایشان باز خواهند گشت.
۳. اندوه عمیق در خانه ات! خانواده ات بر تو غصه خواهند خورد... یک هفته... دوهفته... یک ماه... دوماه... یا یک سال... پس از آن تو را به آلبوم خاطراتشان خواهند سپرد... بدین ترتیب داستانت در میان مردم به پایان میرسد. اما داستان واقعی تو که همان آخرت است آغاز میگردد... زیبایی، دارایی، سلامتی، فرزند، خانه، قصر و همسر، از تو جدا شده اند... فقط عملت در کنار توست... زندگی واقعی شروع شده است.. اما سوال اینجاست که: تا کنون برای قبرت و برای آخرتت چه فراهم آورده ای؟!
این حقیقتی است که نیاز به تامل دارد. بنابراین حریص باش بر:
نافله ها... صدقه پنهانی... سخنان نیکو... خوش اخلاقی با همسر و فرزندانت... کار نیکو... دستگیری از مستمندان... گره گشایی از کار دیگران... نماز شب... تلاوت قرآن... نیکی به پدر و مادر... صله رحم و ملاقات با اقوام....شاید که نجات یابی!!!
اگر توانستی در حیاتت با این نوشته مردم را یادآور شوی به زودی اثر این یادآوری را روز قیامت در میزان اعمالت خواهی یافت... (وذكّر فإن الذكرى تنفعُ المؤمنين)
خدا میفرماید شخص پس از مرگش درخواست بازگشت به این دنیا میکند تا صدقه بدهد. ( رب لولا أخرتني إلى أجل قريب فأصدق)
براستی چرا مرده در صورت بازگشت به دنیا صدقه را بر می گزیند؟ و نمی گوید برگردم تا عمره ای به جا آورم یا نمازی بگزارم یا روزه بدارم. علما گفته اند: مرده چون آثار فراوان صدقه را بعد از مرگش میبیند، صدقه را بر میگزیند. پس بسیار زیاد صدقه بدهید. که هم دفع کننده بلاست و هم درآثار فراوان دارد. سخن نیکو صدقه است.
هدایت شده از لذت زندگی و نشاط بندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗻صعود بانوی محجبه کوهنورد گرگانی خانم عباسی برفراز قله آرارات کشور ترکیه واهتزاز پرچم یاحسین وباشعار(حجاب هویت من است) درحدتوان منتشرکنید...... مدیونید به شهدا و امام زمان اگر نشر ندهید..... اگر چادر خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها برات ارزش داره نشر بدین اونم حداکثری.... 👌👌👌👌
هدایت شده از گلسرای نسرین
وقتی يه پنگوئن عاشق يه پنگوئن ديگه ميشه
كل ساحل رو ميگرده و قشنگترين سنگ رو انتخاب ميكنه و اون رو واسه جفت ماده ميبره
اگر ماده از سنگ خوشش اومد و قبول كرد جفت هم ميشن ولی اگر قبول نكرد پنگوئن نر احساس ميكنه سنگی كه پیـدا كرده اصلا قشنگ نبوده و اونوقت اونو ميبره زير آب لای مرجانها ميندازه تا ديگه هيچ پنگوئنی اشتباه اونو تكرار نكنه و نا اميد نشه.
شما هم سعی کنید یه سنگ و از سر راه یکی بردارید نه اینکه جلو پاش بندازید که زندگیش خراب شه...!
سلام
صبحتون بخیر وشادی
«الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
هدایت شده از تدبر در قرآن
🌺سبک زندگی قرآنی:🌺
🍂موانع بصیرت را برطرف کنید.🍂
🔶أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَي عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَي سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَي بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ.
(جاثیه/۲۳)
💥پیروی از هوای نفس، یکی از موانع بصیرت است.
⚡️هوى پرستى ابزار شناخت را از كار مى اندازد، نه چشم حقيقت را مى بيند و نه گوش حقّ را مى شنود و نه دل درك صحيح دارد.
❌اگر هوى پرستى حاكم شد، علم از كارآيى مى افتد. (وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَي عِلْمٍ)
هوا پرستى حتّى دانشمندان و خواص را منحرف مى كند.
#سبک_زندگی_قرآنی
@tadabboridarghoran
🇮🇷
📝 مردم کوفه با امام حسین آزمایش نشدند، چون هنوز امام حسین به کوفه نرسیده بود و آنها هنوز حضرت را درک نکرده بودند.
🍃🌹🍃
🔹بلکه آنها با نایب امام یعنی حضرت مسلم آزمایش شدند و چون در این آزمایش مردود شدند وقتی امام حسین رسید، مقابل او هم ایستادند.
🔸ما در زمان غیبت با نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان میشویم و وقتی حضرت آمد دیگر وقت امتحان نیست، بلکه اگر در اطاعت از نایبش امتحان پس داده باشیم یار او خواهیم بود انشاءالله. اما اگر نسبت به منویات نایبش کوتاهی کنیم در یاری از امام زمان هم کوتاهی خواهیم کرد.
🔹لذا شهید سلیمانی فرمود: شرط عاقبتبهخیری ارتباط دلی و قلبی و حقیقی با امام خامنهای است. هر کس صدای نایب امام زمان را نشنود صدای امام زمان را نخواهد شنید.... #جهاد تبیین، بصیرت افزایی، امر به معروف ونهی از منکر واجب است.
بسم الله الرحمن الرحیم
ابوذر زمان
آیت الله طالقانی
سید محمود علایی طالقانی در ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی (برابر با روز یکشنبه ۴ ربیعالاول ۱۳۲۹ قمری) در خانوادهای اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد طالقان در استان البرز متولد شد. پدرش ابوالحسن علایی طالقانی نخستین استاد وی بود. وی دوران کودکی خود را در زادگاهش سپری کرد تا اینکه هنگامی که هفت ساله بود، پدرش به تهران مهاجرت کرد و در خانهای کوچک در محله قنات آباد ساکن شد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ملارضا در میدان امین السلطان آغاز کرد و مبانی صرف و نحو و علوم دینی را نزد پدرش سید ابوالحسن طالقانی آموخت. پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد.
تبعید آیت الله طالقانی
بعد از رمضان ۱۳۵۰ خورشیدی در ادامه مبارزاتی که آیت الله طالقانی داشت به مدت ۱۰ سال به زابل تبعید شد که این موضوع اعتراضهای زیادی در پی داشت و عوامل رژیم آن زمان با فشار مردم و علما، رأی صادره را پس از ۶ ماه تقلیل و محل اقامت اجباری وی را از زابل به بافتِ کرمان تغییر دادند و پس از یکسال اقامت در بافت، وی به تهران بازگشت.
امامت جمعه آیت الله طالقانی
آیت الله طالقانی در مرداد سال ۱۳۵۸ از سوی امام خمینی به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد و تا قبل از فوت۵ نماز جمعه را برگزار کرد.
آیتالله طالقانی سرانجام در نخستین ساعات سحرگاه نوزدهم شهریور سال ۱۳۵۸ پس از سالها تلاش خستگیناپذیر، فعالیت سیاسی درگذشت و در میان هزاران نفر از مردم تهران تشییع شد
امام خمینی (ره)ایشان را ابوذر زمان یاد نمود
روحشان شاد
🚨 فروش زیور آلات برای خرید زغال
✍ به یاد دارم از جمله مواردی که (همسرم) #زیورآلات خود را فروخت، زمانی بود که سالی در مشهد، زمستان نزدیک شد و سرما شدت یافت و مردم برای گرم کردن خانههای خود، به خرید مواد سوختی که در آن زمان #زغال بود، روی آوردند. در چنین مواقعی تعدادی از مومنین به من مراجعه میکردند و پولی در اختیار من میگذاشتند تا با آن زغال بخرم و بین نیازمندان توزیع کنم. معمولاً زغال را از زغال فروشی میخریدم بعد به کسانی که نیاز داشتند حواله میدادم تا زغال را از زغال فروشی بگیرند. در آن سال پولدارها به من مراجعه نکردند بلکه فقرایی مراجعه کردند که معمولاً در چنین ایامی برای گرفتن زغال، درِ خانه علما را میزنند اما آن سال، این افراد از خانه من ناامید باز میگشتند و این امر مرا بسیار اندوهگین میساخت. #همسرم که این حال را دید به من پیشنهاد کرد، #دستبندی را که برادرش به مناسبت تولد یکی از فرزندان به او هدیه کرده بود، بفروشم. من مخالفت کردم، ولی او اصرار ورزید. #دستبند را گرفتم و خواستم آن را به قیمت هر چه بیشتر بفروشم. اتفاقاً یکی از همسایگان و دوستان به خانه ما آمد. من جریان را برایش تعریف کردم تا تشویق شود که دستبند را به قیمت هر چه بیشتر بفروشد. او رفت و آن را به هزار و چند صد تومان فروخت و گفت من هم به اندازه همین پول، روی آن میگذارم. لذا مبلغ خوبی فراهم شد و با آن زغال خریدم و نگرانی همسرم هم برطرف گردید.
📚خون دلی که لعل شد، فصل10، ص160
✅کانال امام رضا علیه السلام
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
هدایت شده از 📺🎥دوربین حرم 🎥📺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 کرامتی که مخصوص حضرت رضا علیهالسلام است
🔹شیخ #حسین_انصاریان
https://eitaa.com/joinchat/2492203484Cf5921e3b89
برای اطلاع داشتن از اخرین اخبار اربعین امسال و مداحی ها استوری ها جدید پیوستن را فراموش نکنید
هدایت شده از گلسرای نسرین
سلام
صبحتون بخیرو شادی
دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه !
... به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
_دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !
به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم ... ؟
«الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید
🔹امام کاظم(ع): هر که میخواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل کند.
#صبح_نو
امروز دوشنبه
۲۰ شهریور ماه
۲۵ صفر ۱۴۴۵
۱۱ سپتامبر۲۰۲۳
🔴🔵 یک ماجرای واقعی از طلبیده شدن زائر توسط امام حسین (ع)
🌺 تا یار که را خواهد و میل اش به که باشد🌺
♦️ نقل قول:
اسمم محمدرسول حبیب الهی سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز فرزین فر این حکایت را نقل میکنیم که به عینه دیدیم:
🌹یکروز صبح زود جهت انجام دادن پرواز وارد فرودگاه امام خمینی (ره ) شدم ،سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خدا حافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال
تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال تر و شور و حالی داشتند و منتظر گرفتن کارت پرواز بودن ،نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته "نجف"
پیش خودم گفتم خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم
خلاصه وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم
اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسول شیفتمون گفت
🌹فلانی شما بورو نجف ! پروازت تغییر کرده !
خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتمو وارد هواپیما شدم
بعد از یکساعت شروع کردیم به مسافرگیری
مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن ، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت :
❌ دو نفر باید پیاده شن !!!
پرسیدیم چرا ؟
گفت : از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف
حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست ،کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه !
وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد😔
خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن
اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن !
از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن
🚀هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یکساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف
منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم
نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل نشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه !
✈️ برگشتیم فرودگاه امام و درب هواپیما باز شد و مسول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت
اما با تعجب شنیدیم که مسول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشست و برخواست کردن
🌹پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره !!!
رفتم پیش خلبان و گفتم
کاپتان حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم ،کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم
خلبان که مسول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت :
شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده ؟! باشه برید صداشون کنید بیان
خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم :
شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید ؟!
🌺گفت بله !
گفتم : سریع زنگ بزن ببین کجان خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان
اونهم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن (اون دوتا از فرط خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن )
همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیر مرد با غرور و خوشحال دارن میان
پیرزن جلوی ما که رسید گفت:
فکر کردید کار ما دست شماست؟!
فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید؟
چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم
گفتم مادر خداروشکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید !
گفت : آخه شما بودید میرفتید ؟ با چه رویی بر میگشتیم خونه !
((حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد))
اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه
🔴 پیش خودم گفتم یا امیرالمومنین و یا اباعبدالله و یا حضرت ابالفضل (ع) شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم برد
تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت :
❤مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید ؟!
عرض کردیم آقا نشد ! نبردنمون !
فرمود پاشید خیالتون راحت برید کربلا !!!
میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیاییم
🌺 تا یار که را خواهد و میلش به که باشد...
باسلام مجدد ..رب گوجه اشرس با کیفیت عالی وتولید ده روز قبل قیمت مصرف کننده۴۵هزار قیمت فروشگاه اقتصاد مقاومتی معراج۳۵هزار