eitaa logo
ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
18.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
290 فایل
دعای جوشن کبیر صغیر نادعلی فرج مجیر مشلول یستشیر معراج ابوحمزه علقمه سمات صباح عشرات عدیله زیارت وارث جامعه مناجات خمس عشر ماه رجب شعبانیه رمضان عید فطر غدیر روز سحر نماز شب قدر نور گنج العرش استغفار افتتاح حرز امام حدیث کسا زهرا امیرالمومنین علی @m_mehr0
مشاهده در ایتا
دانلود
صلوات‌کبیرهرروزماه‌رمضان۩حامدحقیقی.mp3
5.88M
📿 صلوات کبیر هر روز ماه رمضان 🌙 🎙 با صدای حامد حقیقی ❇️ إنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَ سَلِّمُوا تَسلِيماً لَبَّيكَ يَا رَبِّ وَ سَعدَيكَ وَ سُبحَانَكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِك عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيتَ وَ بَارَكتَ عَلَى إِبرَاهِيمَ وَ آلِ إِبرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللَّهُمَّ ارحَم مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ كَمَا رَحِمتَ إِبرَاهِيمَ وَ آلَ إِبرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللَّهُمَّ سَلِّم عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا سَلَّمتَ عَلَى نُوحٍ فِي العَالَمِينَ‏ اللَّهُمَّ امنُن عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا مَنَنتَ عَلَى مُوسَى وَ هَارُونَ‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا شَرَّفتَنَا بِهِ‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا هَدَيتَنَا بِهِ‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابعَثهُ مَقَاماً مَحمُوداً يَغبِطُهُ بِهِ الأَوَّلُونَ وَ الآخِرُونَ‏ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ السَّلاَمُ كُلَّمَا طَلَعَت شَمسٌ أَو غَرَبَت عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ السَّلاَمُ كُلَّمَا طَرَفَت عَينٌ أَو بَرَقَت عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ السَّلاَمُ كُلَّمَا ذُكِرَ السَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ السَّلاَمُ كُلَّمَا سَبَّحَ اللَّهَ مَلَكٌ أَو قَدَّسَهُ‏ السَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِي الأَوَّلِينَ وَ السَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِي الآخِرِينَ‏... @ppt_doa ا 👇 ادامه 1️⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای ‌عهد۩علی فانی.mp3
4.23M
📜 دعای عهد امام زمان (عج) 🎙 با نوای علی فانی 📖 متن و ترجمه دعای عهد 👇 ✅ eitaa.com/ppt_doa/12886 64BitR🚀4MB⏰Time=8:41 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تماااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
زیارت‌عاشورا۩باسم‌کربلایی.mp3
2.72M
🔹زیارت عاشورا 11 دقیقه بسیار عالی 🎙 با نوای عربی زیبا ملا باسم کربلایی 32BitR🚀2/5MB⏰Time=11:7 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
        👇تقویم نجومی اسلامی دوشنبه👇               ✴️ دوشنبه 👈28 فروردین / حمل 1402 👈26 رمضان 1444👈 17 آوریل 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌨نماز و دعای باران توسط پیامبر صلی الله علیه و آله "6 هجری " در ماه مبارک رمضان. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅اغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅ودیدارها خوب است. 📛ولی امور ازدواجی خیر ندارد. 🚘 سفر: مسافرت مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد عمری طولانی دارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️آغاز تعلیم و تعلم. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️آغاز معالجه و درمان. ✳️دعوت کردن از دیگران. ✳️و بذر افشانی نیک است. 🔵امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب،(شب سه شنبه)، فرزند بسیار مهربان و نرم دل خواهد بود. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث رهایی از بلا می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ، باعث خلاصی از مرض می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب: تعبیر خوابی که شب " سه شنبه " دیده شود طبق ایه ی 27 سوره مبارکه " نحل" است. قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین... و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد .ان شاءالله.و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. @taghvimehamsaran 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما. تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهماالسلام
❣️❣️ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ...✋ 🌱 سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر! سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلب‌های تشنه هدایت... 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610. 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓🎥❓🎥❓ 💢 ⭕️پرسش: استفاده از قرص زیرزیانی برای روزه‌دار چه حکمی دارد؟ •┈┈┈┈••••✾••✾•••┈┈┈┈• ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ صوت‌ تماااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و یکم با هر دو دست پدر را گرفت و همانطور که از بالای تن و بدن لرزانم دورش می‌کرد، بر سرش فریاد کشید: «می‌خوای الهه رو بکشی؟!!! مگه نمی‌بینی بارداره؟!!!» و دیگر نمی‌فهمیدم پدر در جواب عبدالله چه ناسزاهایی به من و مجید می‌دهد و اصلاً به روی خودش نمی‌آورد که برای دختر باردارش چه نقشه شومی کشیده و شاید از غیرت برادرانه عبدالله می‌ترسید و من چقدر دلم می‌سوخت که پدرم با همه بدخلقی، روزی آنقدر غیرت داشت که اجازه نمی‌داد کسی اسم ناموسش را ببرد و حالا بر سرِ هم پیاله شدن با این جماعت بی‌ایمان، همه سرمایه مسلمانی‌اش را به تاراج داده بود. عبدالله دست زیر بازوانم انداخته بود تا از زمین بلندم کند و من فقط گریه می‌کردم و دور از چشم پدر که دیگر دست از سرم برداشته و به اتاق رفته بود، تنها نام مجید را تکرار می‌کردم. همه بدنم در آغوش عبدالله می‌لرزید و باز خیالم پیش مجید بود که میان گریه پرسیدم: «الان اومدی، مجید تو کوچه نبود؟» کمکم کرد تا لب پله بنشینم و مضطرب پرسید: «چی شده الهه؟ مگه قرار بوده مجید بیاد اینجا؟» و من دیگر حالی برایم نمانده بود که برایش بگویم چه بلایی به سرم آمده و شاید حیا می‌کردم که از نقشه بی‌شرمانه پدر پرده بردارم که سرم را به نرده راهرو تکیه دادم و با صدایی که از شدت بغض و گریه بالا نمی‌آمد، زمزمه کردم: «من میخوام با مجید برم، کمکم می‌کنی؟» و هنوز نمی‌دانست چه خبر شده که از خیر تسنن مجید گذشتم و فقط می‌خواهم بروم که پدر بار دیگر به راهرو آمد و مثل اینکه مرا هم دیگر کافر بداند، توجهی به حالم نکرد و رو به عبدالله فریاد زد: «یه زنگ بزن ابراهیم و محمد بیان اینجا تا من تکلیف این دختر رو روشن کنم! تا وقتی هم که من نگفتم حق نداره پاشو از این خونه بذاره بیرون!» ولی مثل اینکه دلش نیاید بی‌آنکه نمکی به زخمم پاشیده باشد، به اتاق برگردد، به صورت مصیبت‌زده‌ام خیره شد و در نهایت بی‌رحمی تهدیدم کرد: «یه بلایی سرت میارم که از اینکه به این بختت پشت پا زدی، مثل سگ پشیمون شی! روزگارتون رو سیاه می‌کنم!» و انگار شیطان، عطوفت پدری را هم از دلش بُرده بود که ذره‌ای دلش به حالم نسوخت و خواست به اتاق بازگردد که عبدالله به سمتش رفت و پرسید: «بابا چی شده؟» و پاسخ پدر به او هم تنها یک جمله بود که بر سرش فریاد کشید: «به تو چه؟!!! زنگ بزن ابراهیم و محمد بیان!» و به اتاق بازگشت و عبدالله هم به دنبالش رفت که هنوز نمی‌دانست در این خانه چه خبر شده و من بی‌اعتنا به خط و نشان‌های پدر، گوشی را از جیب پیراهنم درآوردم و شماره مجید را گرفتم که صدای مهربانش، گوش جانم را نوازش داد: «جانم الهه؟» از شدت گریه به سرفه افتاده بودم و میان سرفه‌های خیسم، ناله زدم: «کجایی مجید؟» و باز از شنیدن این نفس‌های بُریده چه حالی شد که با دلواپسی جواب داد: «من همین الان رسیدم سر کوچه، دارم میام.» و من نمی‌خواستم آتش خشم پدر بار دیگر دامن مجیدم را بگیرد که با دستپاچگی التماسش کردم: «همونجا وایسا مجید. نمی‌خواد بیای درِ خونه. من خودم میام.» می‌دانستم که باید در دادگاه پدر با حضور برادرانم محاکمه شده و به اشد مجازات محکوم شوم و باز نمی‌خواستم دلش را بلرزانم که صبورانه بهانه آوردم: «من هنوز یه کم کار دارم. آخه قراره ابراهیم و محمد بیان باهاشون خداحافظی کنم. هر وقت کارم تموم شد، خودم میام. تو همونجا سر کوچه وایسا، من خودم میام.» و به سرعت ارتباط را قطع کردم که هر چند دیگر آب از سرم گذشته بود، ولی نمی‌خواستم برای عبدالله مشکلی ایجاد شود که باز گوشی را در جیب پیراهنم پنهان کردم. عبدالله که از پدر نتیجه نگرفته بود، برگشت و کنارم لب پله نشست تا من برایش بگویم چه اتفاقی افتاده و من بعد از یک شبانه روز گرسنگی و کوهی از مصیبت که بر سرم خراب شده بود، دیگر رمقی برای حرف زدن نداشتم. هر چه می‌گفت و هر چه می‌پرسید، فقط سرم را به نرده گذاشته و به سوگ زندگی‌ام که در کمتر از یکسال، زیر و رو شده بود، بی‌صدا گریه می‌کردم. سرمایه یک عمر زحمت پدر و قناعت مادرم به چنگ مشتی وهابی خارجی به غارت رفت، مادرم به سرعت از پا در آمد و جای خالی‌اش با قدم‌های ناپاک زنی شیطان صفت تصرف شد و به هوای همین عفریته، اول برادرم، بعد همسرم و حالا هم خودم از خانه اخراج شدیم و از همه بدتر هویت مسلمانی پدرم بود که از دستش رفت و دنیا و آخرتش را به پای هوس زنی از کف داد که صدای محمد، سکوت خانه خیال غمزده‌ام را شکست. ❤️. I برای مشاهده قسمت های قبل روی👆# بزنید ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای‌عضویت‌ و دسترسی‌ به‌ صوت‌ تمام ادعیه ومناجات‌هادر«ایتا»از👇وارد‌شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای‌روزدوشنبه۩سماواتی.mp3
2.58M
📆 دعای روز دوشنبه 🎙 با صدای حاج مهدی سماواتی 📖 متن و ترجمه دعا👇 ✅ eitaa.com/ppt_doa/19202 56BitR📀2MB⏰Time=6:1 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ صوت‌ تمااااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7a7
دوشنبه‌زیارت‌امام‌حسن(ع)وحسین(ع)۩صدقی.mp3
1.07M
🕌 زیارت امام حسن روز دوشنبه 📆 السلام عليك ياابن رسول رب العالمين السلام عليك ياابن أميرالمؤمنين السلام عليك ياابن فاطمة الزهرا السلام عليك ياحبيب الله السلام عليك ياصفوة الله السلام عليك ياأمين الله السلام عليك ياحجة الله السلام عليك يانور الله السلام عليك ياصراط الله السلام عليك يابيان حكم الله السلام عليك ياناصر دين الله السلام عليك أيها السيد الزكي السلام عليك أيها البر الوفي السلام عليك أيها القائم الأمين السلام عليك أيها العالم بالتأويل السلام عليك أيها الهادي المهدي السلام عليك أيها الطاهر الزكي السلام عليك أيها التقي النقي السلام عليك أيها الحق الحقيق السلام عليك أيها الشهيد الصديق السلام عليك ياأبا محمد الحسن بن علي ورحمة الله وبركاته 🕌زیارت امام حسین السلام عليك ياابن رسول الله السلام عليك ياابن أميرالمؤمنين السلام عليك ياابن سيدة نساء العالمين أشهد أنك أقمت الصلاة و آتيت الزكاة و أمرت بالمعروف و نهيت عن المنكر وعبدت الله مخلصاً و جاهدت في الله حق جهاده حتى أتاك اليقين فعليك السلام مني ما بقيت و بقي الليل و النهار وعلى آل بيتك الطيبين الطاهرين أنا يامولاي مولًى لك و لآل بيتك سلمٌ لمن سالمكم و حربٌ لمن حاربكم مؤمنٌ بسركم و جهركم وظاهركم وباطنكم لعن الله أعداءكم من الأولين والآخرين و أنا أبرأ إلى الله تعالى منهم يامولاي ياأبامحمد يامولاي ياأباعبدالله هذا يوم الإثنين وهو يومكما و باسمكما و أنا فيه ضيفكما فأضيفاني و أحسنا ضيافتي فنعم من استضيف به أنتما و أنا فيه من جواركما فأجيراني فإنكما مأموران بالضيافة و الإجارة فصلى الله عليكماو آلكما الطيبین 👇 @ppt_doa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و دوم ابراهیم و محمد بالای سرم ایستاده و حیرت‌زده حال خراب و صورت خونی‌ام، تنها نگاهم می‌کردند که محمد مقابلم ایستاد و با نگرانی سؤال کرد: «چی شده الهه؟» و پیش از آنکه جوابی از من بشنود، پدر وارد محکمه شد و با توهین به من و مجید، جوابش را داد: «ولش کن این سلیطه رو! اینم لنگه همون پسره الدنگه!» ابراهیم به سمت پدر برگشت و محمد که دلش نمی‌آمد به این حالم بی‌توجهی کند، همچنان دلسوزانه نگاهم می‌کرد که پدر بر سرش فریاد زد: «خبرت نکردم که بیای اینجا و برای این خواهر بی‌آبروت عزاداری کنی!» و او هم از تشر پدر پایش لرزید و قدمی را که به سمتم برداشته بود، پس کشید و کنار ابراهیم به دیوار تکیه زد تا حالا تنها مدافعم عبدالله باشد که کنارم روی پله نشسته بود و هیچ نمی گفت. پدر رو به ابراهیم کرد و با حالتی حق به جانب آغاز کرد: «من برای این دختر دو تا راه گذاشتم؛ یا از این رافضی طلاق بگیره یا از این خونه بره و پشت سرش هم دیگه نگاه نکنه!» که عبدالله نتوانست سکوت کند و با ناراحتی به میان حرف پدر آمد: «شما حکم کردی یا بابای نوریه؟!!!» و پدر آنچنان به سمتش خروشید که دیگر جرأت نکرد کلامی حرف بزند: «به تو چه کُرّه خر؟!!! حرف بابای نوریه، حرف منه! شیرفهم؟!!!» و باز رو به ابرهیم کرد: «حالا این دختره بی‌صفت می‌خواد قید همه ما رو بزنه و بره دنبال اون کافر رافضی! خُب بره! به درک! به جهنم! ولی من هم یه شرط و شروطی دارم! شما رو هم خبر کردم که شاهد باشین!» ابراهیم و محمد به سینه دیوار چسبیده و از ترس از دست دادن حقوق کار در نخلستان هم که شده، دم نمی‌زدند تا فقط مترسک محکمه ظالمانه پدر باشند. پدر به سمتم آمد، بالای سرم ایستاد و مثل اینکه از تنها دخترش متنفر شده باشد، با لحنی لبریز بیزاری شروع به شمارش شروطش کرد: «از این در که رفتی بیرون، دیگه فراموش کن بابا و برادری هم داشتی! منم فراموش می‌کنم دختری داشتم! اسمت هم از تو شناسنامه‌ام پاک می‌کنم! از ارث و میراث هم خبری نیس! چون من دیگه دختری به اسم الهه ندارم! یه هل پوک هم حق نداری از این خونه با خودت ببری! با همین لباسی که پوشیدی، میری! نه چیزهایی که من برای جهیزیه‌ات خریدم، حق داری ببری، نه چیزهایی که با پول حروم اون رافضی خریدی! همه تو این خونه می‌مونن، با همین یه چادر از این خونه میری بیرون!» و برای من که می‌خواستم دل از همه عزیزانم بکنم، از دست دادن چند تکه جهیزیه و اسباب سیسمونی چه ارزشی داشت و فقط دعا می‌کردم هر چه زودتر این معرکه تمام شود و از جهنمی که پدرم برایم تدارک دیده، بگریزم. از نگاه ابراهیم می‌خواندم از شرایط پدر چندان هم بدش نیامده که خودش هم به زبان آمد و برای خوش خدمتی به پدر هم که شده، دلم را به طعنه تلخش تازیانه زد: «از اول هم اشتباه کردیم الهه رو دادیم به این پسره! من یکی که دیگه نمی‌خوام چشمم بهش بیفته!» ولی محمد دلش برایم سوخته بود که در سکوتی غمگین فرو رفته و هیچ نمی‌گفت. سپس پدر به سراغ ساک دستی‌ام رفت و طوری زیپش را کشید که زیپ پاره شد و عمداً همه وسایلم را روی زمین ریخت تا مبادا چیزی از خانه‌اش بیرون ببرم که عبدالله از جا پرید و با ناراحتی اعتراض کرد: «بابا چی کار می‌کنی؟ وسایل خودش رو که می‌تونه ببره!» و دیگر نمی‌شنیدم پدر در جوابش چه فحش‌های رکیکی به من و مجید می‌دهد که دستم را به نرده گرفتم و بدن سُست و سنگینم را از لب پله بلند کردم. با قدم‌های کُند و کوتاهم از کنار ابراهیم و محمد گذشتم تا بالای سر پدر رسیدم که هنوز داشت وسایلم را به هم می‌ریخت و برای اینکه زحمتش را کم کنم، خم شدم و فقط کیف مدارکم را برداشتم تا بفهمد چیز دیگری با خودم نمی‌برم. می‌شنیدم محمد و عبدالله به بهانه وساطت جلو آمده و هر کدام حرفی می‌زنند و هیچ کدام از دل من خبر نداشتند که ساعتی پیش، پدرم به طمع ازدواج با برادر نوریه و وصلتی دیگر با این طایفه، پیشنهاد قتل کودکم را داده بود. ❤️. I برای مشاهده قسمت های قبل روی👆# بزنید ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای‌عضویت‌ و دسترسی‌ به‌ صوت‌ تمام ادعیه ومناجات‌هادر«ایتا»از👇وارد‌شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا عزیزم، چرا دیر آمدی؟! 🔺️بیانات آیت‌الله مصباح یزدی قدس سره حسینیه امام خمینی(بیت رهبری، قم) ۲۱ خرداد، ۱۳۹۳ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ صوت‌ تمااااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7a7
🔴 درسی که یک پیامک به برخی مسئولین داد❗️ 🔰فراجا اعلام کرد: طی ۲۴ ساعت گذشته، چند صد مورد کشف حجاب در خودرو توسط ناظرین پلیس ثبت و از طریق پیامک به اطلاع صاحبان خودرو رسیده است که بیش از ۸۴ درصد تمکین کرده‌اند./ مهر 🔻وقتی تنها با یک درصد قابل توجهی از هنجارشکنان به قانون تمکین کرده اند، نشان از این دارد که بسیاری از حواشی ها و تردیدافکنی ها برای سنگ اندازی در مسیر مقابله با هنجارشکنان، بی پایه و اساس است. 🔻اگر یک پیامک ساده می تواند تا این اندازه مشکل را حل کند، قطعاً دیگری می توان در سطوح گوناگون انجام داد که تهدید به وجود آمده تبدیل به یک شود.کافی است که مردم مطالبه گری کنند و مسئولین هم احساس وظیفه کنند. 👈 اگر در ماه های گذشته مشاهده کردیم که بر تعداد هنجارشکنان افزوده شد، به این دلیل بود که احساس کردند که کمترین ای برای هنجارشکنی آنها وجود ندارد. 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تمااااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7a7
😭 کم کم باید خودمان را برای وداع ماه مبارک رمضان آماده کنیم و امشب آخرین شب قدر است...
vijegihaye-maheramezanva-va-ahle-an-900513.mp3
7.68M
💎 ویژگی‌های ماه مبارک رمضان و اَهلِ این ماه 🔅 نام‌های ماه مبارک رمضان که بیانگر ویژگی‌ها، صفات و خصوصیات این ماه است: ▫️شهْرُ رَمَضَان ▫️شهْرُ اللهِ الْأكْبَر ▫️شهْرُ الصِّيَام ▫️شهْرُ الْإِسْلام ▫️شهْرُ الطَّهُور ▫️شهْرُ التَّمْحِيص ▫️شهْرُ الْقِيَام ▫️شهْرُ الِانابَه ▫️شهْرُ التوبَه ▫️شهْرُ الْمَغْفِرَةِ ▫️شهْرُ الرَّحمَه ▫️شهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النّارِ وَالْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ ▫️شهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَةِ الله ... 🔅 در دعای وداع امام سجاد علیه السّلام با ماه رمضان می‌خوانیم: ▫️اللّهُمّ إِنّا أَهْلُ هَذَا الشّهْرِ الّذِی شَرّفْتَنَا بِهِ، وَ وَفّقْتَنَا بِمَنّکَ لَهُ... ▫️خدایا! ما «اَهل» این ماهی هستیم که ما را به آن شرافت بخشیدی.... 🔅 «اصحاب» با «اَهل» تفاوت دارد. آیا به راستی ما «اَهلِ» این ماه هستیم؟... ۹۰/۰۵/۱۳
اینکه ما روی مسئله ی و و مبارزه و و این چیزها می کنیم، یک علت عمده اش این است که جامعه را می کند. همان مدینه ای که اولین پایگاه تشکیل حکومت اسلامی بود ، بعد از اندک مدتی به مرکز بهترین موسیقی دانان و آوازه خوانان و معروف ترین رقاصان تبدیل شد! تا جایی که وقتی در دربار شام می خواستند بهترین مغنیان را خبر کنند ، از مدینه آوازه خوان و نوازنده می آوردند‼️    امام خامنه ای "حفظه الله"در جمع سپاه و نیروی انتظامی
دعای‌جوشن‌کبیرآسان.pdf
345.9K
📖 متن ‌جوشن کبیر Pdf 😭 برای آخرین شب قدر 🌄 🆎 با فونت درشت و خوانا ترجمه مقابل متن جهت درک معانی مخصوص به اندازه صفحه گوشی 👌 بسیار ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ عالی 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت تمااااااام ادعیه و مناجات‌ها 👇 🌍 http://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7a7