eitaa logo
مُنتَظِرانِ مُنجی³¹³
549 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
535 ویدیو
6 فایل
بسم رب المهدی فاطمه (♡ تمام دارایی من محبت شماست یامهدی ✨🌱 شروع عآشقی:۱۴۰۳/۴/۲۳ پایان:ان شاءالله شهادت🌷 من اینجام @perception_313 کپی:حلالت مومن (با ذکر صلوات برای ظهور) (کپی محفل، رمان،داستان و دلنوشته به متن پایین لیست هاشون در سنجاق دقت کنید) 🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
✨‌چون حجاب داری.. هروقت دلت گرفت با طعنه ها.. قران روباز کن 🥹 سوره ی مطففین رو نگاه کن.. آنان که آن روز به تو میخندیدند فرداگریانند ❤️
💥گفتگوی فرشتگان با انسان در هنگام ✨وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَ'دَی' كَمَا خَلَقْنَـٰكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ. پیش ما تنها آمديد، همچنانكه به دنیا آوردیمتان تنها بودید، چیزی نداشتید و نه‌ پدر میشناختيد نه‌ مادر نه‌ برادر 🔹وَ تَرَكْتُم‌ مَّا خَوَّلْنَـٰكُمْ وَرَآءَ ظُهُورِكُمْ. با آمدن مرگ هر چه‌ مال‌ به‌ شما داديم‌ را از دست داده اید. اما اطرافیان‌ و آشنايانی كه‌ به آنها اعتماد داشتيد با شما نيامده‌اند؛ ما آنها را با شما نمیبينيم‌. 🔹وَ مَا نَرَی' مَعَكُمْ شُفَعَآءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَـٰؤُا. چرا آنها نيامدند؟ چرا پدر، مادر، زن‌، فرزند را با خود نياورديد؟ چرا شريك‌ شما با شما نيامد؟ اينجا عالمی است‌ كه‌ شما را تنها میبينيم‌; 🔹میدانید چرا تنها شدید؟ چون: لَقَد تَّقَطَّعَ بَيْنَكُمْ. بين‌ شما و آنها جدائی افتاد. چون‌ شما از اين‌ دیار به‌ ديار ديگر میرويد. 🔹وَ ضَلَّ عَنكُم‌ مَّا كُنتُمْ تَزْعُمُونَ. آنچه‌ در میپنداشتيد در اينجا هم‌ بدرد شما بخورد و دستی از شما بگيرد، گم‌ شد و اثری از آن‌ نماند. 📖 سوره انعام آيه۹۴ ‌‌
رفقا یه خبر خوب براتون دارم اینکه از این به بعد در کنار فعالیت هامون، رمان ها، محفل ها،(دلنوشته) هایی که خودمون هم مینویسیم قراره بزاریم که اونم برای خودش لیست مخصوصی داره و شما در هر زمانیکه دلتون گرفته میتونید اونا رو بخونید و لذت ببرید🌸✨
ان شاءالله اولین دلنوشته مون که نوشته ی خودم هست ساعت ۸ بعد از رمان قرار میگیره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨💕✨💕✨💕✨💕✨💕 قسمت پانزدهم 🍊راوی: آرزو🍊 اشک‌هایم سرد صورت گرم و سفیدم را می‌پوشاند و خیس می‌کند. آرمان تمام زندگی من بود اگر او هم را ترک می‌کرد بی‌شک می‌مردم. توی خیابان بودیم هنوز زیاد از گلزار دور نشده بودیم. رسیدیم به میدان گلستان. گریه‌هایم تمامی نداشت صورتم خیس خیس بود آرمان با صدایی مهربان و گرفته می‌گوید: +گریه نکن قربونت برم. در همین لحظه مردی که هیکلش دو برابر آرمان است او را محکم هل می‌دهد. فریاد می‌کشم: _چه کار می‌کنی؟ چیکار داری با داداشم؟ ولش کن. تو کی هستی؟ میگم ولش کن. مرد توجهی به من نمی‌کند. نگاهم به سمت آرمان برمی‌گردد که روی زمین افتاده و سعی دارد از زیر دست آن غول بیابانی بی‌رحم و حیوان صفت نجات پیدا کند. دست‌های لاغر و سفیدم را مشت می‌کنم و به پشت آن مرد می‌زنم و می‌گویم: _داداشمو ول کن. ول کن داداشمو. برو. چیکارش داری؟ اشک‌هایم صورتم را می‌پوشاند طوری که نمی‌توانم جلویم را ببینم. آن مرد من را محکم هول می‌دهد و سرم به دیوار بلوکی پشت سرم می‌خورد که درد از تمام وجودم برمی‌خیزد. دستم را به سرم می‌زنم که می‌سوزد. با دیدن دست خونی‌ام آخی می‌گویم که توجه آرمان را به من جلب می‌کند. آرمان با دیدن شرایط من که با سری خونی روی زمین افتاده بودم تمام زورش را در دستانش می‌ریزد و از جا بلند می‌شود، می‌خواهد سمت من بیاید که دوباره آن مرد او را محکم‌تر از قبل به زمین می‌کوبد. احساس کردم تمام دنده‌هایش خرد شد. فریاد می‌کشم: _آرمان پاشو. می‌خواهم به سمت آرمان بروم که آرمان با سختی می‌گوید: +تو رو خدا جلو نیا آرزو، جلو نیا. آرام به سمت عقب می‌روم که مرد چاقویش را از جیبش بیرون می‌آورد. فریاد می‌زنم: _نههههههههههههههه.😭😭 _آرمااااااااااااااااااااااااااااان.😱😭 ادامه دارد... نویسنده: مدیر جون و اد ستی(کانال سلنا) لینک کانال سلنا:https://eitaa.com/moongoddess 💕✨💕✨💕✨💕✨💕✨💕✨ کپی بدون لینک کانال سلنا و نام نویسنده حرام است 🔥🔥🔥 💢این رمان کاملا ساخته ذهن نویسنده است و هیچ واقعیتی ندارد و هرگونه تشابه تصادفی می باشد💢
✨💕✨💕✨💕✨💕✨💕 قسمت شانزدهم 🍊راوی: دانای کل🍊 تمناهای آرزو جوابی نداشت. شیون‌های جگر خراش و خواهش‌هایی که دل سنگ را آب می‌کرد، توان مقابله با آن مرد بی‌رحم و سنگدل را نداشت. مرد با چاقو به جان آرمان می‌افتد. ضربات وحشیانه او پیراهن سفید آرمان را به سرخ تبدیل می‌کند آرزو آنقدر گریه کرد که تمام لباس‌هایش خیس شد و آنقدر فریاد زد که گلویش زخم شد و خونریزی کرد. آرزو فریاد میزد: _داداشمو نزن، داداشمو نزن، نزن داداشمو بی‌رحم.😭 مردم دور آنها جمع شدند و همه از ناله‌های آرزو خون به جگر شدند. آسمان از ضجه‌های آرزو دلش گرفت و شروع به باریدن کرد. آرزو هرگز ندانست که آرمان بیشتر از آنکه از درد چاقو و زخم‌های روی زخم و درد جسمش رنج بکشد، از گریه‌ها و ناله‌های دلخراش خواهرش عذاب می‌کشید. خواهری که طاقت یک زخم کوچک بر تن برادرش رانداشت، چگونه باید این صحنه را تحمل می‌کرد؟ برادری که طاقت یک قطره اشک خواهرش را نداشت، چگونه بایدش شیون‌ها سوزناک آرزو را تحمل می‌کرد؟ چادر و لباس‌های آرزو از خون سرخ آرمان قرمز شده بود. 💔🥺 🥺🔴این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردم🔴🥺 +آر... آر... آرزو... قطره اشکی از گوشه چشمان آرمان سر می خورد و روی آسفالت سخت و قرمز خیابان می چکد. 🔴هاشا اینکه از راه تو حتی لحظه ای برگردیم🔴 +دو... ست... دارم... جانِ...جانِ دلِ... آرمان... 💔 🔴تقدیم شماست، قبولش فرما، قدر وسع ماست، فدای مرتضی🔴 آرزو زار می زند و گریه می کند. باورش نمی شد آرمان او را ترک می کند. تنها حامی اش، تنها برادرش، تنها تکیه گاهش، بعد از او چه کند با این دل بی تاب؟ 🥺 نویسنده: مدیر جون و ادستی( کانال سلنا) لینک کانال سلنا: https://eitaa.com/moongoddess ✨💕✨💕✨💕✨💕✨💕 کپی بدون لینک کانال سلنا و نام نویسنده حرام است 🔥🔥🔥 💢این رمان کاملا ساخته ذهن نویسنده است و هیچ واقعیتی ندارد و هرگونه تشابه تصادفی می باشد💢
رفقا لطفا همگی برید بیو کانال رو بخونید یه چندتا مطلب مهم بهش اضافه کردم
خب خب الان وقت گذاشتن دلنوشته ای هست که از اعماق وجودم نوشتم و کاملا دلی هست امیدوارم خوشتون بیاد
🌸 بسم رب المهدی فاطمه 🌸 سلام مولایم سلام صاحب قلبم(♡ برای عاشق بودن، برای عاشقی کردن من تورا انتخاب میکنم. ❤ چون عشقت پر از مهربانی، صمیمیت است. ✨ عاشق تو بودن بسیار شیرین است، مثل رویا میماند. 😍 تو ،لبخندهایت، صدایت، چهره ی دلربایت قشنگترین قاب زندگی من است، چون پر از مهربانی و عشق است ♡) وقتی که کسی عاشقت شود قلبش سرشار از عشقت میشود، عشقی جاودانه.🥰 عشق تو در قلبم انقدر وسیع است که حتی اندازه اش را هم نمیدانم...) در یک جمله عشقم را توصیف میکنم: اقای من، قلب من احاطه شده از عشق خالصانه ی تو، عشقی که حاضرم برایش هر کاری انجام دهم، تا ان را از دست ندهم. 🥺 مروارید من، بینهایت عاشقت هستم امام مهربانم جانم به فدایت:) 🦋الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌🦋 یامهدی ادرکنی✨🌱 🌸دلنوشته از (خادم المهدی)🌸 https://eitaa.com/pro_mis_ed_313🖇🍃
کپی دلنوشته با لینک کانال و نام نویسنده حلال ✅ غیر این صورت حرام❌ کپی دلنوشته هایی که خودنویس نیستند با ذکر صلوات برای ظهور حلال✅
💔🌷 در روزگاری هستیم که: درِ باغ شهادت [برای دختربچه‌ها هم] بازِ باز است.. [شهادت دختربچه‌ی ۱۰ ساله لبنانی در عملیات تروریستی رژیم صهیونیستی]
|سالی‌که‌نکوست‌ازبهارش‌پیداست...| وقتی برای تبریک عید و سال نو با ما تماس گرفت، گفت: باعث سعادته که شروع سال جدیدت توی کربلا کنار امام حسین باشی، این یکی از بهترین عیدی‌هایی بود که می‌تونستم بگیرم... _به‌روایت‌از‌مادر‌بزرگوارِ‌شهید 🕊 ❤️‍🩹
_از این عکس قشنگااا:)😍
گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنیم تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنیم ؟🤍
🪵🌱لیست محفل هامون 🪵🌱 🪵🌱حجاب (قسمت‌اول‌مقدمه) 🪵🌱حجاب (قسمت دوم) 🪵🌱کلمات خارجی 🪵🌱شهید ابراهیم رئیسی 🪵🌱امام مهدی (عج) 🪵🌱 چجوری با خدا حرف بزنیم، نمازشب، اراده 🪵🌱دلی/برای حالِ دلت 🌸شرایط کپی از محفل ها : با ذکر صلوات برای ظهور حلال است.🌸
♥️✍🏻لیست‌دلنوشته‌هامون✍🏻♥️ به نگارش دیگران✍🏻💕 🌱دلنوشته ۱ 🌱دلنوشته ۲ 🌱دلنوشته ۳ 🌱دلنوشته ۴ خودنویس✍🏻💕 🌿دلنوشته ۱ 🌿دلنوشته ۲ 🌿دلنوشته ۳ 🌿دلنوشته ۴ @ghasedak_313 آیدی برای فرستادن دلنوشته هاتون👆 🦋✨شرایط کپی از دلنوشته های به نگارش دیگران : با ذکر صلوات برای ظهور حلال است . ✨🦋 🦋✨شرایط کپی از دلنوشته های خودنویس : بدون لینک کانال و نام نویسنده حرام است .✨🦋
♡[بسم رب مهدی]♡ 🕊لیست‌داستان‌و‌رمان‌های‌کانال🕊 🍊🍃☕️تابلوی نجات بخش 🍊🍃☕️ظهور در بند بند وجودم 🍊🍃☕️بابا دوستم ندارد؟ 🍊🍃☕️غروب شلمچه 🍊🍃☕️من میترا نیستم 🍊🍃☕️جانِ دلِ آرمان (ازکانال‌سلنا) 🍊🍃☕️بچه مثبت (درحال‌پارت‌گذاری) ⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️ خلاصه رمان و داستان هامون : 🌺خلاصه تابلوی نجات بخش 🌺خلاصه ظهور در بند بند وجودم 🌺خلاصه بابا دوستم ندارد 🌺خلاصه غروب شلمچه 🌺خلاصه من میترا نیستم 🌺خلاصه جانِ دلِ آرمان 🌺خلاصه بچه مثبت 🥰برای کپی( به متن پایین رمان و داستان ها توجه کنید)🥰 🌝هرشب دو پارت داخل کانال گذاشته میشه🌝
_مولای‌تسمعنی‌؟ احبک ♥️" [_مولای‌من‌‌صدامو‌‌میشنوی؟ دوست‌دارم‌ :)💔]
و خداوند از این غمے ک در سینہ‌ی توست روزی بهاری کامل مےرویاند!💕🖇🌸 شبتون بخیر رفقای همیشگی🔗💙🦋 شبتون به زیبایی شب های جمکران ☘💚 التماس دعا داریم ازتون یا مهدی....✨🌻⛅️ 🔶 مواظب خوبی و مهربونی هاتون باشید🎀🌸 🟢پایان فعالیت امروزمون🟢 اعضا جدید خیلی خوش اومدید📎🍓♥️ اعضا قدیمی تاج سرین 🐚🌱🌝 ممنون که همراهمون هستین🪐💚 🍡لف نده رفیق بمونی قشنگ تره 🍡 🖇✨https://eitaa.com/pro_mis_ed_313🖇✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•[بسم رب مهدی]• تو آرزو کن ؛خدای ِقاصدک‌ها مهربان تر از حدِّ تصوّرِ توست :)🍊🍃☕️ صبحتون بخیر 🍪🥛✨ صبحتون به زیبایی صبح های جمکران ✨🌤🌿 التماس دعا داریم ازتون یامهدی....🍃🌈 🔶 مواظب خوبی و مهربونی هاتون باشید🐚🌱🌝 🟡شروع فعالیت امروزمون🟡 اعضا جدید خیلی خوش اومدید😻📸♥️ اعضا قدیمی مون تاج سرین✨🌻👑 ممنون که همراهمون هستین🪐💕 🎀لف نده رفیق بمونی قشنگ تره🎀 💫https://eitaa.com/pro_mis_ed_313💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا