eitaa logo
پژوهش های تاریخی دفاع مقدس شهرستان های کاشان و آران و بیدگل
45 دنبال‌کننده
112 عکس
10 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 بیستم مرداد ۱۳۶۵ - کاشان - برادر محسن رضایی فرمانده کل سپاه در کاشان - منزل پدری - سردار شهید سید مصطفی سید حسن زاده 🖌 آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امروز با حضور در کاشان ضمن حضور در صبحگاه سپاه پاسداران و سخنرانی در جمع سپاهیان- نیروهای شهربانی و ژاندارمری و شورای اداری شهرستان ، به بازدید از پادگان آموزشی قدس پرداختند . 🔹 از برنامه های دیگر امروز ایشان سخنرانی در جمع رزمندگان در ورزشگاه چهل جریب و همچنین ملاقات با خانواده سردار شهید سید مصطفی سید حسن زاده در منزل پدری ایشان بود
🖌 آسمانی از زبان آسمانی - بهترین وصف از زبان یار و همراه 🌹 در سالگرد شهادت روحانی و سردار شهید حسین صنعتکار ، جانشین لشکر ، فرمانده واحدهای اطلاعات عملیات - تخریب و گردان کوثر(قایقرانی) لشکر ۸ نحف اشرف . 🌹 قلم و بیان سردار شهید علی محمد اربابی ، رئیس ستاد لشکر ۸ نجف اشرف 🔹 از یادداشت های سردار شهید علی محمد اربابی 7-5-65-سه شنبه - برادر احمد-عراقی-عباسی-صنعتکار-رهنما و رحیمی رفتند موقعیت بنی هاشم ( باختران) 17-5-65-جمعه ساعت 3 عصر برادر احمد کاظمی فرماندهی محترم لشکر نجف اشرف به سوی مکه معظمه حرکت نمودند . 28-5-65-سه شنبه برادر حسین صنعتکار به آرزوی دیرینه خود رسید و به ملکوت اعلا پرواز نمود .حقا که لیاقت شهادت را داشت . در آخرین تماس تلفنی به او گفتم این دفعه نوبت توست که شهید شوی و مرا شفاعت نما . گفت که فکر نمی کنم لیاقت آن را داشته باشم . ✅ بخشی از سخنرانی سردار شهید علی محمد اربابی در حضور سردار شهید حاج احمد کاظمی در مراسم چهلم در کاشان : 🔹 حسين در اين چند سالي كه در جبهه ها بودند ، چهره ای خستگي ناپذير و فرماندهي لايق كه هـمـه چيزش جنگ بود. 🔸 روحاني بود ولي در لباس رزم، فرمانده اي بود كه همه افراد را به خود جذب مي كرد. 🔹 فراموش نمي كنم از جمع كساني كه به جبهه اعزام مي شدند ، شايد خيلي از افراد آقاي صنعت كار را نمي شناختند با اين همه مي گفتند كه مي خواهيم برويم جايي كه آقاي صنعت كار است ايـن خـود نشان دهنده جذابيت او بود. 🔸 صنعتكاري را از دست داديم و در جلسه چهلمين روز آن شهيد به ياد آن سردار رشيد جمع آمده ايم كه كمتر مي توانيم مثل او را پيدا كنيم. 🔹همين الان داشتيـم در يـك جلسه اي با فرماندهي محترم لشكر حاج احمد كاظمي كه شرف حضور هم دارند صحبت مي كـرديـم، ايشان فرمودند: جدا در لشكر جاي صنعت كار خالي است و مطمئنم كه اين به زودي پر شدنی نيست. 🔸 او كسي بود كه همه به او افتخار مي كرديم. پشتوانه اي محكم براي رزمندگان بود، هر كجا كه بـود قوت قلب بود، اگر همه خسته بودند اگر همه ناراحت بود ند وناتوان، اگر مهمات واسلحه نبود،اگر افراد شهيد مي شدند و اگر همه در ضعف وسستي به سر مي بردند وقتي چهره صنعتكار را مي ديدند همه مشكلات را فراموش مي كردند. 🔹 مقاومي بود كه هيچگاه خود را نباخت وخسته نـمـي شـد. از نـظـر مديريت فرمانده اي بود كه در طول سه سال كه من با او بودم از افراد كم نظير و انگشت شـمـار بـه حساب مي آمد، مديريتي داشت كه پانصد نفر تا هزار نفر را به خوبي هدايت مي كرد. مديريتش زبانزد همه شده بود. وقتي يك برنامه منظمي را در يكجا مي ديديم با خود مي گفتيم اين برنامه ريزي كـار اوست. 🔸 اگر مشكلي داشتيم يا در برنامه اي ناتوان بوديم به صنعتكار مراجعه مي كرديم، مثل اينكه 20 سال تجربه كاري داشت. 🔹 از نظر حفظ اموال بيت المال اگر از من سئوال مي شد چه كسي از همه دلسوزتر است مي گـفـتـم صنعتكار، حتي يك خودكار را برايش حساب باز مي كرد و زياد سفارش به حفظ بيت المال مـي كـرد. 🔸 هيچ گاه نديدم لباس نو بپوشد، يكبار به او گفتم اين لباس را چهار سال است كه مي پوشـي ايـن را عوض كن، در جوابم گفت تا زماني كه بشود از اين استفاده كرد استفاده مي كنم.
📷 سه سال فاصله تولد - سه سال فاصله شهادت 🖌 هر دو از سلطه گری قدرت های بزرگ می گویند 🌹 شهید ماشاءاللّه ابتدائى آرانی - سال ۱۳۶۲ - والفجر۲ : احساس مي نمودم كه اسلام در خطر مي‌باشد و تمامي ابرقدرت‌هاي شرق و غرب براي اسلام وكشور متحد شدند، من راهي جبهه شدم تا بتوانم آن مسئوليتي كه بر عهدة‌ من مي‌باشد انجام دهم و هم به نداي حسين زمان امام خميني لبيك گويم. 🌹 شهید محمّدتقى ابتدايی آرانی - سال ۱۳۶۵ - کربلای ۴ : ‌ زمان آزمايش است كاري نكنيد كه از قافله عقب بمانيد . مبادا از جنگ خسته شويد و دوباره زير بار ابرقدرت‌ها برويد . 🌹🌹 برادران شهید ابتدایی مدفون در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال آران
🌹 پدر و مادر رفتند ولی محمد مهدی و حمیدرضا نیامدند 🌹 محمد مهدی ۱۷ ساله در دوم مرداد ۱۳۶۲ در عملیات والفجر۲ آسمانی شد و پیکر مطهرش نیامد 🌹 حمیدرضای ۱۶ ساله در ۱۸ شهریور ۱۳۶۴ در عملیات قادر آسمانی شد و پیکر مطهرش نیامد 🔹 در ارتفاعات غربی پیرانشهر در خاک عراق در منطقه عمومی حاج عمران به فاصله دو سال و در ۶ کیلومتری همدیگر این دو برادر نوجوان روستای کله (کمال الملک) از توابع کاشان برای همیشه جاودانه مفقود الاثر شدند 🌹 پدر و مادر همه این سالها منتظر خبری بودند تا اینکه پدر در سال ۹۸ و مادر در سال۴۰۰ از دنیای خاکی پر کشیدند و در‌دیار باقی به دیدار فرزندان نائل آمدند 🌹 مادر منتظر هر روز آمد سرکوچه و افق نگاهش را خیره به دور دستها کرد
📷 کارنامه جهادی سردار شهید علی اصغر بهرامی نژاد 🌹 مادر شهید امروز میهمان فرزند شهیدش شد 🌹 متولد ۱۳۳۹ در آران بود و پدر به عشق اهل بیت نام پسرش را که از هیئت علی اصغری محله چهارسوق بود ، علی اصغر گذاشت . 🌹 هر چند بابا احمد و مادر شهید برای بزرگ کردن او خون دلها خورده بودند ، اما حالا افتخار می کردند که علی اصغرشان به تبعیت از سالار شهیدان لباس جهاد بر تن کرده و در رکاب احیاگر اسلام ناب محمدی(ص) حضرت امام خمینی(ره) پیمان جانبازی بسته است . ✳️ کارنامه جهادی : 🔹 تابستان ۱۳۶۰ - جبهه دشت ذهاب 🔸 پائیز۱۳۶۰ - عملیات طریق القدس-آزادسازی بستان 🔹 زمستان ۱۳۶۰ - گیلانغرب-جبهه تنگ کورک 🔸 بهار ۱۳۶۱ - عملیات بیت المقدس 🔹 پائیز ۱۳۶۱ - عملیات محرم 🔸 فروردین ۱۳۶۲ - عملیات والفجریک 🌹 فرمانده گروهان بلال از گردان امام حسن علیه السلام از لشکر ۱۴ حضرت امام حسین علیه السلام شهادت ۲۱ فروردین ۱۳۶۲ مدفون در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال آران
🖌 سه روز مانده به ماه محرم بود و جوانان هیئت فاطمیه توی ده بیدگل هنوز مشغول آماده سازی حسینیه بودند که خبر شهادت محمد آمد . 📷 با یاد دلاور شهید محمد مرکوبی بچه های اطلاعات عملیات لشکر امام حسین (ع) ، که محمد هم یکی از آنها بود مثل همیشه اولین موجی بودند که در عملیات کربلای 3 به پای اسکله های العمیه و البکر رسیدند . این دو اسکله وظیفه جاسوسی و ناامن کردن سواحل ایران در خلیج فارس را داشتند . نگهبان دشمن که مشکوک شده بود خود را به نزدیک یکی از این پایه ها رسانید و در تاریکی به آب خیره شد که ناگهان یکی از غواص های اطلاعات ، با آن لباس سیاه غواصی روبرویش از زیر آب بیرون آمد . نگهبان از ترس غش کرد و افتاد . 🌹 محمد که از نوجوانی راهی جبهه ها شده بود ، با کسب تجارب چند ساله جنگی و شجاعت ذاتی که داشت ، در سال 63 به بچه های مخلص و دلاور اطلاعات لشکر پیوست. 🔹 صبح روز عملیات تا شب ، نیروی هوایی ارتش بعثی در چندین نوبت به شدت اسکله ها را بمباران کرد و محمد عزیز در یکی از همین بمباران ها به شهادت نائل آمد . بیدگل و محله توی ده ، روزهای محرم خود در سال 65 را ، با یاد این شاگرد مکتب امام حسین علیه السلام ، سپری کرد .
🖌 ((خط امام را بشناس )) 🔹نامه ای که نوشته شد ولی ارسال نشد . 🔸سید مصطفی امروز شهید می شود و نامه در ساکش می ماند . 🔹توصیه و حلالیت طلبی . 🔸 ورود به خط و خطوط سیاسی و داغ شدن سر مسائل گروهها ، نه در جبهه و نه در شهرها ، بین رزمندگان عرف و رایج نبود . اما انگشت شماری افرادی بودندکه این عرف را زیر پا می گذاشتند و پیگیری اخبار سیاسی و ورود به مسائل جناحی برایشان مهم بود و به دلیل معضلات و مشکلاتی که این معدود افراد ممکن بود در جبهه ایجاد کنند ، در برخی مواقع از اعزام این افراد به جبهه جلوگیری می شد . 🔹 یکی از همشهریان آقاسید مصطفی که از رزمندگان بود و در آن دوران معروف به چپی و خط امامی بود و امروز از اصلاح طلبان داغ است، در سال ۶۲ از اعزامش به جبهه ممانعت می شد . آقا سید مصطفی که برای جذب نیرو در کاشان بود ، چون معاون لشکر و فرمانده اطلاعات عملیات لشکر۱۴ حضرت امام حسین علیه السلام بود ، این رزمنده به ایشان مراجعه و می خواهد که او را همراه خود به منطقه ببرد . 🌹 آقا سید مصطفی در نامه ای که فرصت ارسال آن پیش نیامد در این باره اینگونه می نویسد : برادر....... موقعی که به من مراجعه کردید و گفتید می خواهید به جبهه اعزام شوید به دلیل مسائلی که داشتید ، فکر کردم شما را با خود نبرم تا قانونی و بدون دردسر اعزام شوید . به خانه که رفتم مقداری در این باره فکر کردم و بر اثر تجربه ای که داریم پیش خود گفتم ، این شخص را اگر با خود به مریوان ببرم و خودش صحنه های ایثار و فداکاری جبهه ها را ببیند ، اگر خدایی نکرده مقداری از خط واقعی دور شده ، به خود میاید و فردا روز دیگر بهانه ای نیست که اگر من را به جبهه برده بودند مسیرم درست می شد ............ )) 🔹 وقتی این رزمنده به همراه آقا سید مصطفی به منطقه می آید بعد از چند روز با عنوان کردن بیماری می خواهد برگردد . او برمی گردد و آقا مصطفی از این موضوع رنجیده می شود که چطور علیرغم مشکلات اعزام او را با خود آورده و حالا او رها می کند و می رود . 🌹 آقا سید مصطفی چون این مسئله را با چند نفر در میان گذاشته ، به خاطر اینکه از آن رزمنده حلالیت بطلبد و توصیه هایی به ایشان بکند ، قلم و کاغذ به دست می گیرد و در تاریخ ۱-۷-۶۲ نامه ای به ایشان می نویسد . نامه را در کوله پشتی خود می گذارد تا در اولین فرصت ارسال کند . از چادر خارج می شود و با موتور از زیر پای ارتفاعات سورن به طرف خط حرکت می کند . ارتش بعثی شب گذشته از ارتفاعات صعب العبور سورن بالا آمده و به منطقه مسلط شده و کسی هنوز خبر ندارد . آنها سید مصطفی را سوار بر موتور در جاده های خاکی زیر ارتفاعات می بینند و با اجرای آتش خمپاره ایشان را مورد هدف قرار داده و به شهادت می رسانند . نامه در کوله پشتی می ماند و هیچ وقت ارسال نمی شود . 🌹 اما توصیه ها و نصیحت های آقا سید مصطفی به این رزمنده سندی است که امروزه هم می تواند ، افراد دور شده از مسیر اصلی انقلاب ، هوشیار کند : (( خط امام را بشناس ، یاران امام را بشناس ، منصوبین حضرت امام را همچون مالک اشتر که منصوب امام علی علیه السلام بودند بدان . اگر دلسوزی برای بچه های بسیج دارید ، بسیجی های واقعی در میدان نبرد هستند . به جای بحث های اختلاف انگیز بین جوانان ، در این زمان اتحاد رمز پیروزی است .)) سید مصطفی سید حسن زاده-۱-۷-۶۲
🌹 شهید حسن‌زاده به تنهایی یک لشکر بود . 🖌 برای اجرای عملیات والفجر۴ ، از غرب شهر مریوان یعنی ارتفاعات قوچ سلطان به طرف شهر پنجوین عراق را برای شناسایی زمین ، دشمن و طراحی عملیات به لشکر۱۴ حضرت امام حسین علیه السلام واگذار کرده بودند . منطقه ای سراسر کوهستانی با پوشش جنگلی درختان بلوط . باید دهها مسیر در این منطقه سخت و گسترده از میان انبوه سنگرهای کمین و میادین مین دشمن شناسایی می شد تا بهترین مسیرها انتخاب شود . آقا سید مصطفی سید حسن زاده به عنوان مسئول واحد اطلاعات عملیات لشکر به مدت دو ماه از اول مرداد تا زمان شهادتش (۱-۷-۶۲) روی منطقه کار کرد و شناسایی ها تا ۲۷ مهر یعنی شروع عملیات والفجر۴ ادامه پیدا کرد . ✅کار سخت ، ایثارگرانه و برجسته شهید حسن زاده در کار شناسایی منطقه را ، حاج حسین خرازی فرمانده لشکر چند روز بعد از شهادت سردار شهید آقا مصطفی سید حسن زاده ، در مراسمی که در منطقه مریوان برای او گرفته بودند اینچنین مورد تقدیر قرار دادند : 🔹هدف بیشتر این شهادت‌ها تربیت ما انسان‌های خاکی است؛ اگر خوب دقت کنیم در این شهادت‌ها می‌بینیم برای ما تربیت‌هائی است که باید بیشتر به آن توجه کنیم؛ در هر شهیدی یک خصیصه‌ای است، یک اخلاق پسندیده‌ای است که اگر ما به آن تأسی کنیم، برای هدایت ما می‌تواند رهنمون و هدایت‌گر باشد 🔸در اینجا معترفم و خدا را شاهد می‌گیرم تحت تأثیر زحمات این برادر شهید قرار گرفته بودم، رویم نمی‌شد که از ایشان سؤال کنم و حتی در زمان شهادتش، قبل از شهادتش از او بیایم و سؤال کنم. 🔹به همین خاطر یک نامه‌ای برداشتم نوشتم و آن احساساتی که داشتم در نامه آوردم و گفتم خلاصه من را می‌بخشید، ان‌شاءالله ما را حلال کنید. 🔸این انسان والا خودش را متخلق به اخلاق الهی کرده بود، متصل به صفات الهی کرده بود، خودش را آماده کرده بود، یک انسان صابر و مجاهدی شد 🔹شهید حسن زاده یکی از افراد فداکار، شجاع و مدیر ما بود که شهید شد. 🌹او به تنهائی یک لشکر بود و ما شاید نسبت به این برادر ظلم کرده باشیم 🔸از بزرگ مردی و ایثارگری این برادر همین قدر بس که به تنهائی آمد در این منطقه‌ای، که عرض منطقه‌ای که باید شناسائی می‌کرد، بیش از 60 کیلومتر بود و ما از دشمن هیچ شناسائی نداشتیم، ایشان قبول کرد، رفت و اطلاعات را سازمان داد، تقسیم کرد، محور کرد و شروع به شناسائی کردند و با تجربه و قدمتی هم که در طول جنگ داشت و ما هم آن را می‌شناختیم، ایشان شروع به شناسائی کرد و منطقه را آماده کرد 🌹آقای حسن زاده را ما از عملیات طریق القدس(آذر۱۳۶۰) که ایشان فرمانده یکی از گردان‌هایی بود که با خود ما بود . ، آقای حسن زاده را تقریباً یک روز قبل از عملیات به ما دادند و ما با ایشان صحبت کردیم و مسائل عملیات را با او در میان گذاشتیم و ایشان از پشت بستان که می‌شود شمال بستان، رمل‌ها را به طول 17 کیلومتر و به عمق 10 کیلومتر پیاده همان روز با نیروها آمد و نزدیک‌های مغرب بیش از 7 ساعت راه رفته بود و شب هم باید 4ـ 3 ساعت دیگر راه می‌رفت، رفتند و به چزابه رسیدند .
📷 سال ۱۳۶۴ - اهواز - دانشگاه شهید چمران - پایگاه مدنی۲ - لشکر ۸ نجف اشرف - پهلوان اصغر بابلی🌹 🔹 مراسم هفتم ارتحال جانباز عزیز آقای علی اصغر حسینی نیا معروف به اصغر بابلی - امروز ساعت ۱۵/۳۰ - کاشان - لتحر - امامزاده عبدالله