eitaa logo
پژوهش های تاریخی دفاع مقدس شهرستان های کاشان و آران و بیدگل
45 دنبال‌کننده
112 عکس
10 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نوزدهم آبان ۱۳۶۱ - تشییع جنازه ۲۲ شهید عملیات محرم در کاشان و آٰران و بیدگل
✅ روزهای قبل از عملیات کربلای چهار 🔹 یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۶۵ - شوشتر - پادگان انبیا یادداشت های برادر جواد گدازچی : بعد از صبحگاه ۴۰ دقیقه دو و نرمش داشتیم حسابی خسته شدیم ولی جالب بود . ساعت ۳ بعد از ظهر کل گردان به خط شدیم . عکاس تبلیغات لشکر آمد و از دسته ها و گروهان ها عکس دسته جمعی گرفت . بعد برادری از حفاظت اطلاعات لشکر مقداری درباره اطلاعات و ضداطلاعات صحبت کرد . شب موقع خواب گفتند یکساعت با ماسک بخوابید که این کار را کردیم . برای آموزش و عادت کردن با ماسک . 📷 لشکر ۸ نجف اشرف - گردان فتح - گروهان امام حسن مجتبی علیه السلام - دسته دوم
🔴 سال ۱۳۶۴ - اهواز - دانشگاه شهید چمران 🔹 لشکر۸ نجف اشرف در مجموعه دانشگاه شهید چمران دو مقر داشت به نام های شهید مدنی ۱ و شهید مدنی۲ مدنی ۱ ستاد و فرماندهی لشکر و مدنی ۲ استقرار نیروها 🔹 پایگاه شهید مدنی ۱ در حاضر دانشکده تربیت بدنی و پایگاه شهید مدنی ۲ کتابخانه دانشگاه می باشند . 📷 عکس یادگاری رزمندگان آٰران و بیدگل . تعدادی از رزمندگان که در لشکرامام حسین علیه السلام (شهرک دارخوئین۶۰کیلومتری جاده آبادان) هستند برای دیدار دوستان به لشکر نجف آمده اند . شهید عنایتی - شهید فتح قریب-اصغر زاهدی- غلامرضا زاهدی - حسن دهقانی - اصغر استادیان-حسن محمودیان از دارخوئین آمده اند .
📷 یادش به خیر روزهایی که جبهه مهمات جای صندلی را در مراسمات رسمی پر می کرد . 🔹 فرماندهان و روحانیون استان سیستان و بلوچستان در یک گردهمایی بسیج در نیمه دوم دهه شصت . 🌹 یادش گرامی باد شهید بزرگوار صادق تقوی فرمانده بسیج سپاه پاسداران ایرانشهر 🌷 روحش شاد سردار حاج عباس حقگو فرمانده سپاه چابهار
🌹 پدر شهید عزیز ورزشکار با اخلاق و معلم و فرهنگی فداکار ابوالفضل(عباس) دهقانی میهمان پسرش در بهشت برین شد .
📷 عکس یادگاری چهار شهید اسفندماهی 🌹 شهید محمدرضا الماسی - اسفند ۱۳۶۵ - کربلای پنج- گلزار شهدای دارالسلام کاشان 🌹 شهید خلیل قسمت کننده - اسفند ۱۳۶۲ - خیبر- گلزار شهدای دارالسلام کاشان 🌹 شهید جواد حاجی حسینی - اسفند ۱۳۶۲ - خیبر- گلزار شهدای امامزاده محمد هلال آران 🌹 شهید علی محمد آردی اسفند ۱۳۶۵ - کربلای۵- گلزار شهدای امامزاده محمد هلال آران
🔴 از اولین مهندسی های جنگ - پل چوبی معروف به پل دایی همتی 🔹 شهر سوسنگرد در محاصره کامل ارتش بعثی بود . تنها راه ورود به شهر از طریق رودخانه کرخه در شمال سوسنگرد بود . 🔹 فتح الله همتی بسیجی نجار اعزامی از خرم آباد که به جبهه سوسنگرد آمده بود گفت روی رودخانه پل می زنیم . ۸۵ متر عرض رودخانه را با تخته های چوب و بکسل زیر آتش دشمن پل چوبی نفر رو را احداث کردند . 🔹 پل چوبی معروف شد به پل دایی همتی . دوستان به شوخی و مزاح آقای همتی را مهندس دایی همتی صدا می زدند . 📷 چهارده خرداد ۱۳۶۰ - سوسنگرد-رودخانه کرخه-پل چوبی معروف به پل دایی همتی - چند ماه بعد از آزادی سوسنگرد - سرباز ارتش علیرضا صابری
🔴 چند روزی است از آزادسازی شهر بستان در آذر ۱۳۶۰ می گذرد . جمع زیادی از رزمندگان کاشان و آٰران و بیدگل در ۴ تیپ تازه تشکیل شده امام حسین-امام سجاد-عاشورا و کربلا هستند . 🔹 مقدمات تشکیل تیپ المهدی(عج) که بدنه اصلی آن رزمندگان کاشان و آٰران و بیدگل بودند از همینجا آغاز می شود . 🔹 یادداشت های موسی کیخا – سوسنگرد – مقر شهید بهشتی – در حیاط مقر علی فضلی شیلنگ آب و سطل آب دستش بود ، علی معمار جارو به دست بود ، سیدمصطفی سید حسن زاده نایلون به دست زباله ها را جمع می کرد ، محمد راجی معاون ابهری دستشوئی ها را تمیز می کرد و سید علی ابهری هم جلو پایگاه را تمیز و مرتب می کرد و جارو به دست در حال رفت و آمد بود . قرار بود نیرو از کاشان اعزام شود و فرماندهان مشغول مرتب کردن مقر بودند . 🔹 ۱۶-۹-۱۳۶۰ – دوشنبه علی عباس آبیاری – پاسداران کاشانی به دهکده سوسنگرد منتقل شده بودند 🔹 آقای موسی کیخا : مقر نیروهای جهاد سازندگی کاشان در سوسنگرد – جنب پارک شهر – نزدیک تانکر هوائی بزرگ – مقر شهید بهشتی
۶۰-۹-۱۸ – چهارشنبه علی عباس آبیاری - امروز در بستان رفتیم مقر جهاد اصفهان که در مدرسه ای افتتاح کرده بودند . کتاب های درسی که عراقی ها از 3 سال پیش برای مردم بستان چاپ کرده بودند دیدیم . چون تلمبه خانه سوسنگرد شلوغ بود رفتیم تلمبه خانه حاجیه . برای تعمیر کلاچ رفتیم جهاد خراسان در سوسنگرد و آنجا فهمیدیم که آقای سید علی ابهری (شهید) سرپرست جهاد کاشان در آبادان آمده سوسنگرد . این خبر توسط ترنجی که پل آهنی برای رودخانه درست می کردند به ما داده شد . در فلکه مسجد سوسنگرد با برادران سید علی ابهری – مهدی اقبالی بیدگلی (از حوزه علمیه یثربی) و علی پور محمدیان از بچه های جهاد کاشان برخورد کرده و روبوسی کردیم . بعد از نماز مغرب و عشا رفتیم به پایگاهی که نیروهای جدید پاسدار و بسیجی آمده اند و در هنرستان سوسنگرد است . 🌹 سردار شهید سید علی ابهری عضو جهاد سازندگی کاشان بود اما از همان سال ۱۳۵۸ با شروع غائله کردستان به جمع یاران سپاهی گروه ضربت علی معمار پیوست و تقریبا در همه مقاطع تا زمان شهادت به جز عملیات شکست حصرآبادان و آزادسازی بستان که در جهاد سازندگی بود در یگان های رزمی بود .
📷 14-9-60-شنبه علی عباس آبیاری – پس از آب دادن به بهداری بستان که صحرائی است رفتیم نزد 12 نفر از سپاهیان که 3 نفر آرانی که یکی علی اصغر اقبالیان و دیگر آبانی و دیگری نمی دانم(احتمالا منظورش سیف الله حاجی حسینی ) و یکی از سپاهیان هم علی قرائتی داداش آقای محسن قرائتی بود . عکس گرفتیم . بعد آمدیم به توپخانه و در راه محل شهادت یکی از همشهری ها را نشان دادیم . به سوسنگرد و خانه که رسیدیم آقای ساطع رفت پیت حلوا را آورد تا بدهیم به پاسداران کاشانی در بستان .
🔴 چهارتا گل - چهارتا درجه یک کاشانی - چهارتا کار درست - چهارتا شیر مرد واحد اطلاعات عملیات لشکر امام حسین علیه السلام . 🌹 شهیدان خلیل قسمت کننده - شهید مهدی فائضی - شهید اسماعیل محمدی - شهید محسن درخشش 🔹 شب یلدای همه ایرانیان به خوبی و خوشی و با یادی از مظلومیت مقتدرانه مردم غزه
📷 چهارشنبه ۴ دی ۱۳۶۴ - اهواز-شهید سید مهدی خاتمی : ساعت 11 صبح روز چهارشنبه است و در پایگاه مدنی اهواز پای بخاری عالی نسب نشسته ایم و چون اصغر شیخی دارد به بیدگل می آید گفتم یک نامه بنویسم .
📷 عکسی تازه یافته از سه برادر شهید و سه فرمانده بزرگ سال۶۰- ۱۳۵۹- نوجوانی علی اصغر و علی محمد و جوانی علی آقا - از راست علی اصغر - علی آقا - علی محمد 🌹 به مناسبت سالگرد شهادت سردار شهید علی محمد اربابی در ۴ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای چهار 🔹 علی محمد که با نان حلال دسترنج کارگری پدر و معنویت مادر به سن رشد رسیده بود در مکتب دفاع مقدس به تکامل شخصیتی والایی رسید . 🔹 دائم الوضو بودن - دائم الذکر بودن - به جا آوردن مرتب نماز شب و روزه داری همیشگی رفتار عملی ایشان در دانشگاه دفاع مقدس شد . 🔹 در این مسیر ایشان به معلم عملی اخلاق - فردی منظم و مودب - مدیر ی با کلامی نافذ و تاثیرگذار - شخصیتی خستگی ناپذیر با سیمایی گرم و دلنشین تبدیل شد . 🔹 خواسته اش خدمت به انقلاب اسلامی در بالاترین حد و آرزویش رسیدن به مرتبه ای از تکامل تا شهادت بود . 🔹 مجموع خصایل و فضائل به دست آورده در مکتب عشق و سربازی روح الله موجب شد تا در سن ۲۰ سالگی به ریاست یکی از قدرتمندترین لشکرهای سپاه یعنی لشکر۸نجف اشرف نائل گردد . 🌹 راه و یادش مستدام باد .
📷 سال ۱۳۶۵ قبل از کربلای ۴ - شوشتر- پادگان انبیا - لشکر۸نجف اشرف - سوله گردان فتح - نماز جماعت با حضور سرداران شهید احمد کاظمی فرمانده لشکر و علی محمد اربابی رئیس ستاد لشکر
✅ دهه ۶۰ اوج فعالیت های متنوع غیر درسی دانش آموزان بود . 🔹 انواع مسابقات ورزشی در سطح شهر و شهرستان و استان - اردوهای تفریحی و زیارتی و ورزشی - اجرای برنامه های فرهنگی مناسبتی . 🔹 هر محله و مدرسه برای خودش گروه تئاتر و سرود داشت . 🔹 اینها همه ممکن می شد چون معلمانی بودند که علاوه بر مسئولیت های آموزشی ، عاشق و دوست بچه ها بودند . 📷 معلم شهید حسن خدمتی سال ۶۰-۶۱ - کوهنوردی دانش آموزان راهنمایی نیکبخت بیدگل - احتمالا حوالی سوک چم یا خمب دره کاشان حسن آقای عزیز ورزشکار با اخلاق معلم دلسوز سنگ صبور دوستان حلال مشکلات فامیل و اقوام عاشق و دلسوز خانواده حسن آقا برای جبهه ای شدن دچار تحول عمیق روحی و فکری شد . افق نگاه اش به مسائل انقلاب و جامعه تکامل یافت و جهاد را برگزید . آقا ایمانش هفت ماهه به دنیا آمد تا بابا او را ببیند و راهی جزایر مجنون در عملیات خیبر شود . او از ناحیه دیسک کمر دچار ناراحتی بود ولی شغل سخت بهداری رزمی و انتقال مجروحین و شهدا از جزیره مجنون را انتخاب کرد . در یکی از رفت و برگشت ها آمبولانسش مورد هدف قرار گرفت و حسن عزیز در آب های هورالعظیم به شهادت رسید . یادش گرامی و راهش مستدام 🌹🌷
🔴 رفقای حسن ، آن روزها و این روزها 🔹 حسن دوست و رفیق زیاد داشت . از مدرسه ابتدایی تا دوستان دانشگاه اصفهان - از زمین های خاکی فوتبال اطراف شهر تا زمین آسفالت والیبال تربیت بدنی در مركز شهر - از کوچه و محل و اقوام تا مدرسه و اداره آموزش و پرورش . به همین خاطر آلبوم معلم شهید حسن خدمتی عکس های زیادی را در خود جای داده . 🔹 یک دسته از عکس های حسن ، عکس های ورزشی است . تیم فوتبال و والیبال شاهین بیدگل محله دروازه . 🔹 عمو سیف الله عزیز در خلد برین میهمان حسن است که خوشا به حالش و خاله جان اقلیما در بستر بیماری که امیدوار به شفا و عنایت خداوند هستیم . 📷 دیروز رفقای ورزشی حسن به دیدن خاله جان اقلیما آمدند و این قسمت را اختصاص دادم به تلفیق عکس های دیروز و امروز رفقای حسن البته با یادی از سید اصغر عزیز .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در سالگرد شهادت سردار علی معمار حسن آبادی جانشین تیپ ۴ سلمان فارسی 📽 نماهنگی از حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار شهید علی معمار حسن آبادی در مراسم چهلم سردار شهید محمد جندقیان . 🔹محمد که رفت ، معلوم بود که او هم رفتنی است. اندک تعلقات دنیایی را هم پشت سر گذاشته بود . همه فکر می کردند ، یاد و فکر محمد او را از تاب و توان خواهد انداخت ، گوشه گیر خواهد شد ، دل به کار نخواهد داد ، مایوس خواهد شد . اما بر عکس تلاشش دو برابر شد . تلاشی که حکایت از یک هجرت داشت . برای چهلم محمد که آمده بود ، محل دفن خودش در حسینیه محل را به دوستان نشان داده بود و توصیه به دفن در آن محل کرده بود . 🔹 دهم دی ماه 1373 در ادامه عملیات آورتین و تعقیب شرور عید محمد بامری در منطقه بمپور ایرانشهر به همراه سردار شهید رجبعلی امینی و تعدادی دیگر از همرزمان آسمانی شد و به یار سالهای هجرت و مجاهدتش پیوست . 🌹 حاج قاسم در شهادت علی گفت : کمرم شکست .
🔴 در جنگ حق و باطل ، سلاح و تجهیزات وقتی به درد می خورد که معنویت و انگیزه الهی پشت آن باشد . 🔹 حدود دو هفته قبل سردار شهید علی معمار حسن آبادی 🌹 را در خواب دیدم . داخل اتاقی بودیم که نفرات دیگری هم بودند . علی گرمش بود . از اتاق آمدیم بیرون و صحبت می کردیم . اینجا که ایستاده بودیم یک ردیف طولانی پله رو به پائین بود . از آن پائین یکی علی را صدا زد و چیزی گفت . به علی گفتم : چی گفت ؟ علی گفت : بچه های توپخانه منزل آقا فخرالدین جلسه دارند و من هم رفتم . خداحافظی کرد و رفت و خواب من تمام شد . 🔹 آقا فخرالدین ابوی شهید بزرگوار سید اصغر مصطفوی 🌹 از بیدگل است و علی از حسن آباد کاشان که هیچوقت ارتباطی با هم نداشته اند . 🔹 چند شب بعد خاله جان (مادر شهید مصطفوی) را دیدم و خواب را تعریف کردم . با حالتی همراه با تعجب و خوشحالی گفت : همان شب که می گویی ، اتفاقا بچه ها (خواهر و برادرهای شهید ) جلسه دورهمی دعا برگزار کرده بودند . 🔹 توپخانه و نیروی جنگی معتقدین به امدادهای غیبی الهی دعا و مناجات و تضرع و عبادت است . همان چیزی که صحنه جنگ را در دفاع مقدس اول در جنگ با بعثی ها و در دفاع مقدس دوم در جنگ با تکفیری ها عوض کرد و انشاالله در جنگ با صهیونیست ها نیز عوض خواهد کرد .
🔴 جای خالی قهرمانان اصلی 🔹 مستند عیدوک(عیدمحمدبامری) شرور منطقه جنوبشرق کشور دیشب از شبکه دو پخش شد . چند وقت قبل هم مستند آورتین با همین موضوع پخش شده . موضوع هر دو مستند مربوط به عملیات پاکسازی بخشی از ارتفاعات جبال بارز در محدوده مشترک سه استان کرمان-هرمزگان و س و ب با فرماندهی مستقیم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است . 🔹 نکته قابل تامل در این دو مستند ، خالی بودن جای قهرمانان اصلی این عملیات بزرگ است . عملیات آورتین چند محور عملیاتی با ماموریت های مختلف داشت . بخشی ماموریت تامین و ارتفاع گیری داشتند و بخشی ماموریت اصلی یعنی درگیری و تعقیب تجمع اشرار را داشتند . نیروی اصلی تک و هجوم ، نیروهای تیپ سلمان و عشایر سیستان و بلوچستان با فرماندهی سرداران شهید علی معمار و محمد جندقیان بودند . اما چون این دو مستند با استفاده از آرشیو موجود در کرمان و لشکر ۴۱ ثارالله ساخته شده و بیشتر فیلم های حاشیه عملیات است و نیروهای تک اصلی که از تیپ سلمان و زاهدان آمده اند احتمالا با خود دوربین و تجهیزات تصویر برداری نداشته اند و به همین خاطر فیلم سازان و نویسندگان این عملیات بزرگ از قهرمانان اصلی این ماجرا غفلت می کنند . 🔹 نکته قابل ذکر اینکه اولین شناسایی منطقه این عملیات که بنده نیز افتخار حضور به همراهی سرداران شهید سلیمانی - معمار و جندقیان را داشتم یکسال قبل از عملیات در سال ۹۲ صورت گرفت که عناصر اصلی این ماموریت همه از زاهدان به جبال بارز آمده بودیم .
🔴 جای خالی قهرمانان اصلی 🔹 مستند عیدوک(عیدمحمدبامری) شرور منطقه جنوبشرق کشور دیشب از شبکه دو پخش شد . چند وقت قبل هم مستند آورتین با همین موضوع پخش شده . موضوع هر دو مستند مربوط به عملیات پاکسازی بخشی از ارتفاعات جبال بارز در محدوده مشترک سه استان کرمان-هرمزگان و س و ب با فرماندهی مستقیم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است . 🔹 نکته قابل تامل در این دو مستند ، خالی بودن جای قهرمانان اصلی این عملیات بزرگ است . عملیات آورتین چند محور عملیاتی با ماموریت های مختلف داشت . بخشی ماموریت تامین و ارتفاع گیری داشتند و بخشی ماموریت اصلی یعنی درگیری و تعقیب تجمع اشرار را داشتند . نیروی اصلی تک و هجوم ، نیروهای تیپ سلمان و عشایر سیستان و بلوچستان با فرماندهی سرداران شهید علی معمار و محمد جندقیان بودند . اما چون این دو مستند با استفاده از آرشیو موجود در کرمان و لشکر ۴۱ ثارالله ساخته شده و بیشتر فیلم های حاشیه عملیات است و نیروهای تک اصلی که از تیپ سلمان و زاهدان آمده اند احتمالا با خود دوربین و تجهیزات تصویر برداری نداشته اند و به همین خاطر فیلم سازان و نویسندگان این عملیات بزرگ از قهرمانان اصلی این ماجرا غفلت می کنند . 🔹 نکته قابل ذکر اینکه اولین شناسایی منطقه این عملیات که بنده نیز افتخار حضور به همراهی سرداران شهید سلیمانی - معمار و جندقیان را داشتم یکسال قبل از عملیات در سال ۷۲ صورت گرفت که عناصر اصلی این ماموریت همه از زاهدان به جبال بارز آمده بودیم .
بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ علی ، همه رفتارها را از پدر به ارث برده بود و به همین خاطر هر وقت حاج اصغر را می دیدیم ناخودآگاه به یاد علی می افتادیم . متانت و صبر و ادب حاج اصغر معمار حسن آبادی اولین جلوه و اولین برداشتی بود که در اولین ملاقات به هر کسی دست می داد . میهمان نوازی و مرام و معرفتش مخصوصا وقتی دوست و رفیقی از علی شهيدش را در برابر خود می دید خجالت زده ات می کرد . برق غرور و افتخاری که در چشمان حاج اصغر ، موقعی که می شنید علی شهيدش فریادرس مردم مظلوم و ستمدیده بلوچستان بوده ، علی دست راست عملياتى حاج قاسم بوده علی .... بوده دیدنی بود . حالا حاج اصغر آسمانی شده و در سفره پر کرامت الهی در خلد برین میهمان علی شهیدش شده . دلخوشی ما از دیدن روی گشاده حاج علی تبدیل به غم فراق او شده ولى علی را برای پیشوازی از ابوی گرامی اش شایسته تر از دیدارهای دنیایی خودمان می دانیم . حاج اصغر آسمانی شد و بدین وسیله خدمت همسر گرامی اش و مادر شهید سرافراز علی آقای معمار حسن آبادی و سایر وابستگان و خانواده معزز عرض تسلیت خود را ابراز و از درگاه خداوند منان صبر بر فراق این پدر گرامی را خواهانیم .
21.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرحوم حاج اصغر معمار ابوی سردار شهید علی معمار حسن آبادی : علی ۱۶ سالش بود با هم رفتیم آموزش مقدماتی بسیج . علی گفت سه ماه می روم سیستان و بلوچستان و برمی گردم و سه ماه سه ماه شد ۱۵ سال . 🔴 مراسم تشیع مرحوم حاج اصغر معمار امروز ساعت ۱۴/۳۰ در حسن آباد کاشان
🌹 شهید بزرگوار سید محمد خاتمی اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر در جزیره مجنون آسمانی شد . تشیع جنازه مادر گرامی ایشان ساعت ۲ و نیم بعداز ظهر از مسجد محقق بیدگل . تصویر دو شهید دیگر در اطلاعیه شهید سید مهدی خاتمی و شهید هاشم جلوداریان 🌹
🔴 لشکرهای ۸ نجف اشرف و حضرت امام حسین علیه السلام از استان اصفهان در اولین روز عملیات کربلای ۵ در شلمچه ✅ بخشی از سازمان این دو لشکر در این عملیات 🔹 لشکر 8 نجف اشرف اشرف گردان حضرت علی اصغر علیه السلام گردان حضرت امام سجاد علیه السلام گردان چهارده معصوم علیه السلام به فرماندهی سید اکبر اعتصامی گردان حضرت امام حسین علیه السلام به فرماندهی برادر گردانی گردان قمربنی هاشم علیه السلام به فرماندهی حسین صباغ زاده گردان یا زهراء سلام الله علیها : کادر گردان یازهرا(س) پس از کربلای چهار، گردان امام رضا(ع) را تحویل گرفتند و گردان با نام یازهرا(س) در عملیات شرکت کرد. 🔹 لشکر 14 امام حسین علیه السلام گردان یا مهدی به فرماندهی جواد صالحی گردان یازهراء به فرماندهی حاج اسماعیل صادقی گردان امام حسن به فرماندهی فرزانه خو گردان امیرالمومنین به فرماندهی حاج محمد سلمانی گردان امام موسی کاظم به فرماندهی حاج ناصر بابائی گردان امام محمد باقر به فرماندهی حاج اکبر احسن زاده گردان امام رضا به فرماندهی زاهدی گردان امام حسین به فرماندهی بیدرام گردان مالک اشتر گردان یکان دریائی فرمانده حاج عباس عطائی گردان زرهی – برادر رجبی گردان تخریب فرمانده شهید محمود قنبری
🌹 در غم ارتحال ابوی شهید بزرگوار حبیب الله مشرقیان و عرض تسلیت خدمت خانواده محترم خصوصا دوست عزیز و رزمنده پرسابقه لشکر امام حسین(ع) در دفاع مقدس جناب سرهنگ اصغر مشرقیان تصاویری از شهید عزیز مشرقیان و دوستان شهیدش تشیع پیکر این پدر ایثارگر و مقاوم فردا بعدازظهر از مسجد ملاشکرالله آران
🌹 شهید حسن ابوالفضل در برشی از کتاب ((سفر)) 🔹 شهید حسن ابوالفضلی از نیروهای با سابقه واحد دیده بانی لشکر۱۴ حضرت امام حسین علیه السلام در 21 دی 1365 در منطقه شلمچه در سومین روز عملیات کربلای پنج ، شیمیایی و پس از انتقال به اورژانس حدود سه ماه مفقودالاثر می شود . 🔹 کتاب سفر چاپ اول : ۱۳۶۵-۱۰-۲۱ یکشنبه (( هنوز به خط نرفته ام . افشار و قینانی و رضا عابدی و ناظم در دیدگاه خط هستند . خبر دادند عابدی زخمی شده و باید کسی را به جای او ببریم . قرار شد ابوالفضلی و امینی را ببرم خط . سوار موتور شدم و آنها ترک موتور نشستند و راه افتادیم . چند متری از سنگر دور نشده بودیم که موتور در گل گیر کرد . ابوالفضلی و امینی پیاده شدند و من به هر زحمتی بود موتور را از گل بیرون آوردم . همین که از گل بیرون آمدم صدای هواپیما و صدای سوت راکت هایش را که به سمت ما شلیک کرده بود شنیدم . به ابوالفضلی و امینی که حدود 20 متر از من جلوتر بودند گفتم برید توی سنگر و خودم هم موتور را روی زمین ول کردم و به سمت سنگر شنود که نزدیکترین سنگر بود دویدم . به دهانه سنگر رسیده بودم که صدای انفجار آمد و دود سفیدی همراه با بوی سیر تازه فضای منطقه را پر کرد . سریع داد زدم : شیمیایی شیمیایی و ماسکم را درآورده به صورت زدم . چند دقیقه بعد که باد دودهای سفید رنگ را برد ماسک هایمان را درآوردیم ولی هنوز بوی سیر می آمد . از سنگر بیرون آمدم و دیدم راکت شیمیایی درست خورده همانجایی که برای آخرین بار ابوالفضلی و امینی را دیده بودم . سریع رفتم ببینم چه شده است . امینی درست در کنار چاله راکت افتاده بود . شکم و پهلوی راستش پاره شده بود . روده هایش ریخته بود بیرون و در جا شهید شده بود . چند متر آنطرف تر ابوالفضلی افتاده بود . در حالی که چندتا از گونی های سنگر افتاده بود روی پایش . رفتم بالای سرش صدایش کردم جواب نداد در حالی که شانه هایش را تکان می دادم باز صدایش زدم چشمانش را با زحمت باز کرد . رنگش زرد شده و دندان هایش به هم قفل شده بود . هرچه سعی کردم دهانش را باز کنم موفق نشدم . برانکارد آوردیم و او را به اورژانس که در ۲۰۰ متری مان بود رساندیم . ابوالفضلی را که بردم اورژانس سریع برگشتم پیش امینی که شهید شده بود و با خودکار روی پیشانی اش نوشتم (کمال امینی از خوانسار ) تا جنازه اش در منطقه گم و گور نشود . )) ۱۳۶۶-۲-۱ - سه شنبه (( امروز درست صد روز است که در بیمارستان هستم . یک هفته پیش پدر حسن ابوالفضلی برای دیدن من و خبرگیری از حسن آمده بود بیمارستان ظاهرا جنازه حسن گم شده و او را مفقودالاثر اعلام کرده بودند . من که می دانستم که حسن شهید شده می خواستم به آنها بگویم که سردخانه ها را خوب بگردید تا مطمئن شوید ولی نتوانستم به آنها بگویم به همین خاطر به یکی از فامیل هایشان که همراه آنها بود گفتم که شما باید سردخانه ها را بگردید . در همین لحظه معمار که تازه از جبهه آمده بود وارد اتاق شد و قرار شد فردا معمار هم دنبال آنها برای شناسایی برود . صبح روز بعد خانواده شهید ابوالفضلی نیامدند ولی خود معمار رفت و توانست در سردخانه جنازه شهید ابوالفضلی را شناسایی کند . فامیل ها و پدر حسن هم رفتند جنازه را دیدند و تائید کردند . چند روز پیش هم پیکر حسن را در کاشان تشیع و به خاک سپردند . )) ✅ کتاب سفر ، خاطرات و یادداشت های روز شمار شهید حسین کهتری از دوران دفاع مقدس است که از ۲۹ شهریور ۱۳۵۹ شروع و تا ۱۷ خرداد ۱۳۶۸ که در طبقه ششم بیمارستان بقیه الله تهران است ادامه دارد . یادداشت های روزانه دفاع مقدس از بهترین و معتبرترین اسناد آن دوران می باشد و یادداشت های شهید بزرگوار یکی از برترین این یادداشت هاست . آخرین یادداشت های ایشان در این روز با موضوع رحلت امام خمینی (ره) و انتخاب امام خامنه ای به رهبری است . شهید بزرگوار ۱۰ روز بعد پس از دو سال و پنج ماه تحمل دردهای جانگاه عوارض بمب های شیمیایی به شهادت رسیدند و در گلزار شهدای دارالسلام کاشان مدفون گردیدند . 🌹 سردار شهید حسین کهتری در روز مجروحیت شیمیایی در ۲۱ دی ۱۳۶۵ از فرماندهان واحد توپخانه لشکر ۱۴ حضرت امام حسین علیه السلام بوده اند
شهید حسین جَمّال اولین شهید بعد از انقلاب کاشان
هفت اردیبهشت ۵۹ تشیع شهیدان محمد اشنویی و ماشاالله زارع جوشقانی از شهدای عملیات آزادسازی سنندج
🔴 یک روز قبل از فرار ، در کاشان چه گذشت ؟ 🔹 چند روزی است شایعه فرار شاه از کشور و بازگشت امام خمینی(ره) قوت گرفته و این شروع خوشحالی های مردم بعد از چندین ماه تظاهرات و مبارزه و شهید دادن است . همین چند روز قبل جمعه ۱۵ دی ۱۳۵۷ آخرین شهید شهر تا این تاریخ ، مبارز جوان و پرشور شهید اکبر نقاده در میدان کمال الملک به ضرب گلوله دژخیمان به شهادت رسیدند و تعدادی نیز مجروح شدند . 🔹 موسی کيخا نویسنده کتاب ((پایان مجسمه )) که روزشمار وقايع انقلاب در کاشان است حال و هوای یک روز قبل از فرار شاه يعنى دوشنبه 25 دى ماه در کاشان اینگونه نوشته است : از ساعت 8 صبح مردم هجوم خود را به مسجد میانچال آغاز کردند . کتاب فروشی ها و نوار فروشی هاى سیار ، اطراف و در مقابل ورودی مسجد به چشم می خورد . هوا ابری و سرد است . صحن و شبستان مملو از جمعیت و علاوه بر آن پشت بام و قسمتی از بازار جلوی مسجد هم مردم به صورت فشرده تجمع کرده اند . قسمت وسیعی از بازار زیر پوشش بلندگوها قرار گرفته . پس از سخنرانی یکساعت و 10 دقیقه ای واعظ محترم یکی از برادران که اخیرا به جای آقای مشکینی انجام وظیفه می کند آخرین اطلاعیه رهبر انقلاب امام خمینی را قرائت و تفسیر کردند . سپس تظاهرات عظیم مردم و حركت در خيابان ها با این اشعار آغاز شد : دسته اول : رهبر مقتدر داده به ملت پیام شاه خائن بود در شرف انهدام راه باطل مجوی ، ای برادر بگو مرگ بر شاه - مرگ بر شاه دسته دوم : پیک فتح و ظفر مژده به ما می دهد روز پیروزی روح خدا می رسد راه باطل مجوی ، ای برادر بگو مرگ بر شاه - مرگ بر شاه جمعیت با نظم خاصی مسیر خیابان های محتشم - میدان امام خمینی و دروازه دولت را طی نمودند و در این محل اشعار عوض شد . دسته اول : توحید و قرآن دینم آزادگی آئینم نهضت من حسینی ، رهبر من خمینی می گویم هر زمان ، تا باشد مرا جان مرگ بر این شاه - مرگ بر این شاه دسته دوم : دست او خون آلود است ما می خواهیم جمهوری حکومت اسلامی می گوئیم هر لحظه ، زیر شکنجه مرگ بر این شاه - مرگ بر این شاه در پایان تظاهرات ، یک هلیکوپتر از فراز جمعیت گذشت . شبانگاه نیز تظاهرات در پشت بام ها با شعار ((الله اکبر - خمینی رهبر)) و ((مرگ بر شاه)) ساعت ها ادامه یافت . کانال پژوهش های تاریخی دفاع مقدس شهرستان های کاشان و آٰران و بیدگل https://eitaa.com/ptdmkab
🔴 پایان مجسمه کاشان - ۲۷ دی ماه ۱۳۵۷ 🔹 بعد از نماز صبح و با طلوع آفتاب این خبر مثل بمب در سطح شهر پیچید که دیشب مزدوران شاه با دست خود تنها مجسمه فرعونی شاه را پایین کشیده و به زباله‌دانی سپرده‌اند . امروز برای مردم کاشان یک روز فراموش نشدنی خواهد بود 🔹 بلافاصله سیل جمعیت از تمام نقاط شهر به این محل سرازیر شد و مردم به هم می‌گفتند اگر عاشورا آیت الله یثربی جلوی ما رو نمی‌گرفت با آن سنگرگیری که رژیم شاه در اطراف مجسمه کرده بودند بیش از ۱۰۰ نفر ما کشته می‌شدند و مجسمه هم پایین نمی‌آمد ولی امروز مزدوران شاه خودشان با استفاده از تاریکی شب مجسمه را پایین کشیدند و بردند . 🔹 برای جمعیت از سوی روحانیت سخنرانی انجام گرفت . روی ستونی که قبلاً مجسمه فرعونی شاه نصب بود عکس‌های امام خمینی و پارچه شعار نصب شد و میدان به نام پانزدهم خرداد نامگذاری شد . مردم با اجتماع در میدان شادی می‌کردند . برداشتن مجسمه از سوی ماموران شاه خود بهترین دلیل نابودی آثار شوم شاهان در شهرهاست . 🔹 گروهی از جوان‌ها که آرم مخصوص بر بازو و پرچم‌های قرمز در دست داشتند به عنوان مامور راهنمایی در چهارراه‌ها مستقر شدند همچنین اکثر طلاب شهر در حفظ نظم خیابان‌ها می‌کوشیدند دو طلبه ، راهنمایی وسایل نقلیه را در میدان پانزدهم خرداد به عهده گرفته بودند و چند طلبه هم در پمپ بنزین برای حفظ نظم و امنیت مستقر بودند . 🔹 خیلی زود شادی امروز مردم کاشان تبدیل به سوگواری شد زیرا این خبر در کاشان پخش شد که یکی از هفت مجروح عاشورا به نام اکبر جهانی بعد از ۳۹ روز بستری بودن به جمع شهدای اسلام پیوست . از ساعت ۲ بعد از ظهر برای تشییع جنازه شهید هجوم زن و مرد به خیابان پمپ بنزین آغاز شد . اکثر مردم سیاه پوشیده و غم عمیقی بر چهره‌ها نمایان بود . مقارن ساعت ۳ بعد از ظهر جنازه پاک شهید روی دوش جوانان بود که یکباره شیون هزاران زن که اکثراً بچه به بغل بودن فضا را در هم شکافت . چهره‌های انقلابی و مصمم مردان هم زیر قطرات اشک قرار گرفت . انبوه جمعیت ضمن فریاد لا اله الا الله شعارهای دیگری را هم طنین انداز کردند از جمله : اکبر جان شهادتت مبارک برادر جان خانه نو مبارک مرگ بر شاه لحظه به لحظه گویم زیر شکنجه گویم یا مرگ یا خمینی 🌹 جنازه شهید با شکوه بی‌نظیری در میان اشک‌ها و فریادهای جمعیت تشییع گردید و در زیارت حبیب موسی به خاک سپرده شد . از ساعت ۹ شب مردم به پشت بام‌ها هجوم آوردند و در سرمای شدید زمستان فریاد : لا اله الا الله الله اکبر خمینی رهبر و شعارهای گوناگون دیگر را ساعت‌ها طنین انداز کردند . 📚 کتاب پایان مجسمه . یادداشت های روزشمار آقای موسی کیخا از روزهای انقلاب در کاشان 🔹 کانال پژوهش های تاریخی دفاع مقدس شهرستان های کاشان و آٰران و بیدگل https://eitaa.com/ptdmkab