🔴 در جنگ حق و باطل ، سلاح و تجهیزات وقتی به درد می خورد که معنویت و انگیزه الهی پشت آن باشد .
🔹 حدود دو هفته قبل سردار شهید علی معمار حسن آبادی 🌹 را در خواب دیدم . داخل اتاقی بودیم که نفرات دیگری هم بودند . علی گرمش بود . از اتاق آمدیم بیرون و صحبت می کردیم . اینجا که ایستاده بودیم یک ردیف طولانی پله رو به پائین بود . از آن پائین یکی علی را صدا زد و چیزی گفت . به علی گفتم : چی گفت ؟
علی گفت : بچه های توپخانه منزل آقا فخرالدین جلسه دارند و من هم رفتم .
خداحافظی کرد و رفت و خواب من تمام شد .
🔹 آقا فخرالدین ابوی شهید بزرگوار سید اصغر مصطفوی 🌹 از بیدگل است و علی از حسن آباد کاشان که هیچوقت ارتباطی با هم نداشته اند .
🔹 چند شب بعد خاله جان (مادر شهید مصطفوی) را دیدم و خواب را تعریف کردم .
با حالتی همراه با تعجب و خوشحالی گفت : همان شب که می گویی ، اتفاقا بچه ها (خواهر و برادرهای شهید ) جلسه دورهمی دعا برگزار کرده بودند .
🔹 توپخانه و نیروی جنگی معتقدین به امدادهای غیبی الهی دعا و مناجات و تضرع و عبادت است . همان چیزی که صحنه جنگ را در دفاع مقدس اول در جنگ با بعثی ها و در دفاع مقدس دوم در جنگ با تکفیری ها عوض کرد و انشاالله در جنگ با صهیونیست ها نیز عوض خواهد کرد .
🔴 جای خالی قهرمانان اصلی
🔹 مستند عیدوک(عیدمحمدبامری) شرور منطقه جنوبشرق کشور دیشب از شبکه دو پخش شد . چند وقت قبل هم مستند آورتین با همین موضوع پخش شده .
موضوع هر دو مستند مربوط به عملیات پاکسازی بخشی از ارتفاعات جبال بارز در محدوده مشترک سه استان کرمان-هرمزگان و س و ب با فرماندهی مستقیم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است .
🔹 نکته قابل تامل در این دو مستند ، خالی بودن جای قهرمانان اصلی این عملیات بزرگ است .
عملیات آورتین چند محور عملیاتی با ماموریت های مختلف داشت . بخشی ماموریت تامین و ارتفاع گیری داشتند و بخشی ماموریت اصلی یعنی درگیری و تعقیب تجمع اشرار را داشتند .
نیروی اصلی تک و هجوم ، نیروهای تیپ سلمان و عشایر سیستان و بلوچستان با فرماندهی سرداران شهید علی معمار و محمد جندقیان بودند .
اما چون این دو مستند با استفاده از آرشیو موجود در کرمان و لشکر ۴۱ ثارالله ساخته شده و بیشتر فیلم های حاشیه عملیات است و نیروهای تک اصلی که از تیپ سلمان و زاهدان آمده اند احتمالا با خود دوربین و تجهیزات تصویر برداری نداشته اند و به همین خاطر فیلم سازان و نویسندگان این عملیات بزرگ از قهرمانان اصلی این ماجرا غفلت می کنند .
🔹 نکته قابل ذکر اینکه اولین شناسایی منطقه این عملیات که بنده نیز افتخار حضور به همراهی سرداران شهید سلیمانی - معمار و جندقیان را داشتم یکسال قبل از عملیات در سال ۹۲ صورت گرفت که عناصر اصلی این ماموریت همه از زاهدان به جبال بارز آمده بودیم .
🔴 جای خالی قهرمانان اصلی
🔹 مستند عیدوک(عیدمحمدبامری) شرور منطقه جنوبشرق کشور دیشب از شبکه دو پخش شد . چند وقت قبل هم مستند آورتین با همین موضوع پخش شده .
موضوع هر دو مستند مربوط به عملیات پاکسازی بخشی از ارتفاعات جبال بارز در محدوده مشترک سه استان کرمان-هرمزگان و س و ب با فرماندهی مستقیم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است .
🔹 نکته قابل تامل در این دو مستند ، خالی بودن جای قهرمانان اصلی این عملیات بزرگ است .
عملیات آورتین چند محور عملیاتی با ماموریت های مختلف داشت . بخشی ماموریت تامین و ارتفاع گیری داشتند و بخشی ماموریت اصلی یعنی درگیری و تعقیب تجمع اشرار را داشتند .
نیروی اصلی تک و هجوم ، نیروهای تیپ سلمان و عشایر سیستان و بلوچستان با فرماندهی سرداران شهید علی معمار و محمد جندقیان بودند .
اما چون این دو مستند با استفاده از آرشیو موجود در کرمان و لشکر ۴۱ ثارالله ساخته شده و بیشتر فیلم های حاشیه عملیات است و نیروهای تک اصلی که از تیپ سلمان و زاهدان آمده اند احتمالا با خود دوربین و تجهیزات تصویر برداری نداشته اند و به همین خاطر فیلم سازان و نویسندگان این عملیات بزرگ از قهرمانان اصلی این ماجرا غفلت می کنند .
🔹 نکته قابل ذکر اینکه اولین شناسایی منطقه این عملیات که بنده نیز افتخار حضور به همراهی سرداران شهید سلیمانی - معمار و جندقیان را داشتم یکسال قبل از عملیات در سال ۷۲ صورت گرفت که عناصر اصلی این ماموریت همه از زاهدان به جبال بارز آمده بودیم .
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ
علی ، همه رفتارها را از پدر به ارث برده بود و به همین خاطر هر وقت حاج اصغر را می دیدیم ناخودآگاه به یاد علی می افتادیم .
متانت و صبر و ادب حاج اصغر معمار حسن آبادی اولین جلوه و اولین برداشتی بود که در اولین ملاقات به هر کسی دست می داد .
میهمان نوازی و مرام و معرفتش مخصوصا وقتی دوست و رفیقی از علی شهيدش را در برابر خود می دید خجالت زده ات می کرد .
برق غرور و افتخاری که در چشمان حاج اصغر ، موقعی که می شنید علی شهيدش فریادرس مردم مظلوم و ستمدیده بلوچستان بوده ، علی دست راست عملياتى حاج قاسم بوده علی .... بوده دیدنی بود .
حالا حاج اصغر آسمانی شده و در سفره پر کرامت الهی در خلد برین میهمان علی شهیدش شده .
دلخوشی ما از دیدن روی گشاده حاج علی تبدیل به غم فراق او شده ولى علی را برای پیشوازی از ابوی گرامی اش شایسته تر از دیدارهای دنیایی خودمان می دانیم .
حاج اصغر آسمانی شد و بدین وسیله خدمت همسر گرامی اش و مادر شهید سرافراز علی آقای معمار حسن آبادی و سایر وابستگان و خانواده معزز عرض تسلیت خود را ابراز و از درگاه خداوند منان صبر بر فراق این پدر گرامی را خواهانیم .
21.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرحوم حاج اصغر معمار ابوی سردار شهید علی معمار حسن آبادی :
علی ۱۶ سالش بود با هم رفتیم آموزش مقدماتی بسیج .
علی گفت سه ماه می روم سیستان و بلوچستان و برمی گردم و سه ماه سه ماه شد ۱۵ سال .
🔴 مراسم تشیع مرحوم حاج اصغر معمار امروز ساعت ۱۴/۳۰ در حسن آباد کاشان
🔴 لشکرهای ۸ نجف اشرف و حضرت امام حسین علیه السلام از استان اصفهان در اولین روز عملیات کربلای ۵ در شلمچه
✅ بخشی از سازمان این دو لشکر در این عملیات
🔹 لشکر 8 نجف اشرف اشرف
گردان حضرت علی اصغر علیه السلام
گردان حضرت امام سجاد علیه السلام
گردان چهارده معصوم علیه السلام به فرماندهی سید اکبر اعتصامی
گردان حضرت امام حسین علیه السلام به فرماندهی برادر گردانی
گردان قمربنی هاشم علیه السلام به فرماندهی حسین صباغ زاده
گردان یا زهراء سلام الله علیها : کادر گردان یازهرا(س) پس از کربلای چهار، گردان امام رضا(ع) را تحویل گرفتند و گردان با نام یازهرا(س) در عملیات شرکت کرد.
🔹 لشکر 14 امام حسین علیه السلام
گردان یا مهدی به فرماندهی جواد صالحی
گردان یازهراء به فرماندهی حاج اسماعیل صادقی
گردان امام حسن به فرماندهی فرزانه خو
گردان امیرالمومنین به فرماندهی حاج محمد سلمانی
گردان امام موسی کاظم به فرماندهی حاج ناصر بابائی
گردان امام محمد باقر به فرماندهی حاج اکبر احسن زاده
گردان امام رضا به فرماندهی زاهدی
گردان امام حسین به فرماندهی بیدرام
گردان مالک اشتر
گردان یکان دریائی فرمانده حاج عباس عطائی
گردان زرهی – برادر رجبی
گردان تخریب فرمانده شهید محمود قنبری
🌹 شهید حسن ابوالفضل در برشی از کتاب ((سفر))
🔹 شهید حسن ابوالفضلی از نیروهای با سابقه واحد دیده بانی لشکر۱۴ حضرت امام حسین علیه السلام در 21 دی 1365 در منطقه شلمچه در سومین روز عملیات کربلای پنج ، شیمیایی و پس از انتقال به اورژانس حدود سه ماه مفقودالاثر می شود .
🔹 کتاب سفر چاپ اول :
۱۳۶۵-۱۰-۲۱ یکشنبه
(( هنوز به خط نرفته ام . افشار و قینانی و رضا عابدی و ناظم در دیدگاه خط هستند .
خبر دادند عابدی زخمی شده و باید کسی را به جای او ببریم . قرار شد ابوالفضلی و امینی را ببرم خط .
سوار موتور شدم و آنها ترک موتور نشستند و راه افتادیم . چند متری از سنگر دور نشده بودیم که موتور در گل گیر کرد . ابوالفضلی و امینی پیاده شدند و من به هر زحمتی بود موتور را از گل بیرون آوردم .
همین که از گل بیرون آمدم صدای هواپیما و صدای سوت راکت هایش را که به سمت ما شلیک کرده بود شنیدم .
به ابوالفضلی و امینی که حدود 20 متر از من جلوتر بودند گفتم برید توی سنگر و خودم هم موتور را روی زمین ول کردم و به سمت سنگر شنود که نزدیکترین سنگر بود دویدم .
به دهانه سنگر رسیده بودم که صدای انفجار آمد و دود سفیدی همراه با بوی سیر تازه فضای منطقه را پر کرد .
سریع داد زدم : شیمیایی شیمیایی و ماسکم را درآورده به صورت زدم . چند دقیقه بعد که باد دودهای سفید رنگ را برد ماسک هایمان را درآوردیم ولی هنوز بوی سیر می آمد .
از سنگر بیرون آمدم و دیدم راکت شیمیایی درست خورده همانجایی که برای آخرین بار ابوالفضلی و امینی را دیده بودم .
سریع رفتم ببینم چه شده است . امینی درست در کنار چاله راکت افتاده بود . شکم و پهلوی راستش پاره شده بود . روده هایش ریخته بود بیرون و در جا شهید شده بود .
چند متر آنطرف تر ابوالفضلی افتاده بود . در حالی که چندتا از گونی های سنگر افتاده بود روی پایش . رفتم بالای سرش صدایش کردم جواب نداد در حالی که شانه هایش را تکان می دادم باز صدایش زدم چشمانش را با زحمت باز کرد . رنگش زرد شده و دندان هایش به هم قفل شده بود . هرچه سعی کردم دهانش را باز کنم موفق نشدم . برانکارد آوردیم و او را به اورژانس که در ۲۰۰ متری مان بود رساندیم .
ابوالفضلی را که بردم اورژانس سریع برگشتم پیش امینی که شهید شده بود و با خودکار روی پیشانی اش نوشتم (کمال امینی از خوانسار ) تا جنازه اش در منطقه گم و گور نشود . ))
۱۳۶۶-۲-۱ - سه شنبه
(( امروز درست صد روز است که در بیمارستان هستم .
یک هفته پیش پدر حسن ابوالفضلی برای دیدن من و خبرگیری از حسن آمده بود بیمارستان ظاهرا جنازه حسن گم شده و او را مفقودالاثر اعلام کرده بودند . من که می دانستم که حسن شهید شده می خواستم به آنها بگویم که سردخانه ها را خوب بگردید تا مطمئن شوید ولی نتوانستم به آنها بگویم به همین خاطر به یکی از فامیل هایشان که همراه آنها بود گفتم که شما باید سردخانه ها را بگردید .
در همین لحظه معمار که تازه از جبهه آمده بود وارد اتاق شد و قرار شد فردا معمار هم دنبال آنها برای شناسایی برود .
صبح روز بعد خانواده شهید ابوالفضلی نیامدند ولی خود معمار رفت و توانست در سردخانه جنازه شهید ابوالفضلی را شناسایی کند . فامیل ها و پدر حسن هم رفتند جنازه را دیدند و تائید کردند .
چند روز پیش هم پیکر حسن را در کاشان تشیع و به خاک سپردند . ))
✅ کتاب سفر ، خاطرات و یادداشت های روز شمار شهید حسین کهتری از دوران دفاع مقدس است که از ۲۹ شهریور ۱۳۵۹ شروع و تا ۱۷ خرداد ۱۳۶۸ که در طبقه ششم بیمارستان بقیه الله تهران است ادامه دارد . یادداشت های روزانه دفاع مقدس از بهترین و معتبرترین اسناد آن دوران می باشد و یادداشت های شهید بزرگوار یکی از برترین این یادداشت هاست .
آخرین یادداشت های ایشان در این روز با موضوع رحلت امام خمینی (ره) و انتخاب امام خامنه ای به رهبری است . شهید بزرگوار ۱۰ روز بعد پس از دو سال و پنج ماه تحمل دردهای جانگاه عوارض بمب های شیمیایی به شهادت رسیدند و در گلزار شهدای دارالسلام کاشان مدفون گردیدند .
🌹 سردار شهید حسین کهتری در روز مجروحیت شیمیایی در ۲۱ دی ۱۳۶۵ از فرماندهان واحد توپخانه لشکر ۱۴ حضرت امام حسین علیه السلام بوده اند
🔴 یک روز قبل از فرار ، در کاشان چه گذشت ؟
🔹 چند روزی است شایعه فرار شاه از کشور و بازگشت امام خمینی(ره) قوت گرفته و این شروع خوشحالی های مردم بعد از چندین ماه تظاهرات و مبارزه و شهید دادن است . همین چند روز قبل جمعه ۱۵ دی ۱۳۵۷ آخرین شهید شهر تا این تاریخ ، مبارز جوان و پرشور شهید اکبر نقاده در میدان کمال الملک به ضرب گلوله دژخیمان به شهادت رسیدند و تعدادی نیز مجروح شدند .
🔹 موسی کيخا نویسنده کتاب ((پایان مجسمه )) که روزشمار وقايع انقلاب در کاشان است حال و هوای یک روز قبل از فرار شاه يعنى دوشنبه 25 دى ماه در کاشان اینگونه نوشته است :
از ساعت 8 صبح مردم هجوم خود را به مسجد میانچال آغاز کردند . کتاب فروشی ها و نوار فروشی هاى سیار ، اطراف و در مقابل ورودی مسجد به چشم می خورد . هوا ابری و سرد است . صحن و شبستان مملو از جمعیت و علاوه بر آن پشت بام و قسمتی از بازار جلوی مسجد هم مردم به صورت فشرده تجمع کرده اند . قسمت وسیعی از بازار زیر پوشش بلندگوها قرار گرفته . پس از سخنرانی یکساعت و 10 دقیقه ای واعظ محترم یکی از برادران که اخیرا به جای آقای مشکینی انجام وظیفه می کند آخرین اطلاعیه رهبر انقلاب امام خمینی را قرائت و تفسیر کردند .
سپس تظاهرات عظیم مردم و حركت در خيابان ها با این اشعار آغاز شد :
دسته اول :
رهبر مقتدر داده به ملت پیام
شاه خائن بود در شرف انهدام
راه باطل مجوی ، ای برادر بگو
مرگ بر شاه - مرگ بر شاه
دسته دوم :
پیک فتح و ظفر مژده به ما می دهد
روز پیروزی روح خدا می رسد
راه باطل مجوی ، ای برادر بگو
مرگ بر شاه - مرگ بر شاه
جمعیت با نظم خاصی مسیر خیابان های محتشم - میدان امام خمینی و دروازه دولت را طی نمودند و در این محل اشعار عوض شد .
دسته اول :
توحید و قرآن دینم
آزادگی آئینم
نهضت من حسینی ، رهبر من خمینی
می گویم هر زمان ، تا باشد مرا جان
مرگ بر این شاه - مرگ بر این شاه
دسته دوم :
دست او خون آلود است
ما می خواهیم جمهوری حکومت اسلامی
می گوئیم هر لحظه ، زیر شکنجه
مرگ بر این شاه - مرگ بر این شاه
در پایان تظاهرات ، یک هلیکوپتر از فراز جمعیت گذشت . شبانگاه نیز تظاهرات در پشت بام ها با شعار ((الله اکبر - خمینی رهبر)) و ((مرگ بر شاه)) ساعت ها ادامه یافت .
کانال پژوهش های تاریخی دفاع مقدس شهرستان های کاشان و آٰران و بیدگل
https://eitaa.com/ptdmkab