✅ روزهای قبل از عملیات کربلای چهار
🔹 یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۶۵ - شوشتر - پادگان انبیا
یادداشت های برادر جواد گدازچی :
بعد از صبحگاه ۴۰ دقیقه دو و نرمش داشتیم حسابی خسته شدیم ولی جالب بود .
ساعت ۳ بعد از ظهر کل گردان به خط شدیم . عکاس تبلیغات لشکر آمد و از دسته ها و گروهان ها عکس دسته جمعی گرفت .
بعد برادری از حفاظت اطلاعات لشکر مقداری درباره اطلاعات و ضداطلاعات صحبت کرد .
شب موقع خواب گفتند یکساعت با ماسک بخوابید که این کار را کردیم . برای آموزش و عادت کردن با ماسک .
📷 لشکر ۸ نجف اشرف - گردان فتح - گروهان امام حسن مجتبی علیه السلام - دسته دوم
🔴 سال ۱۳۶۴ - اهواز - دانشگاه شهید چمران
🔹 لشکر۸ نجف اشرف در مجموعه دانشگاه شهید چمران دو مقر داشت به نام های شهید مدنی ۱ و شهید مدنی۲
مدنی ۱ ستاد و فرماندهی لشکر و مدنی ۲ استقرار نیروها
🔹 پایگاه شهید مدنی ۱ در حاضر دانشکده تربیت بدنی و پایگاه شهید مدنی ۲ کتابخانه دانشگاه می باشند .
📷 عکس یادگاری رزمندگان آٰران و بیدگل . تعدادی از رزمندگان که در لشکرامام حسین علیه السلام (شهرک دارخوئین۶۰کیلومتری جاده آبادان) هستند برای دیدار دوستان به لشکر نجف آمده اند .
شهید عنایتی - شهید فتح قریب-اصغر زاهدی- غلامرضا زاهدی - حسن دهقانی - اصغر استادیان-حسن محمودیان از دارخوئین آمده اند .
📷 عکس یادگاری چهار شهید اسفندماهی
🌹 شهید محمدرضا الماسی - اسفند ۱۳۶۵ - کربلای پنج- گلزار شهدای دارالسلام کاشان
🌹 شهید خلیل قسمت کننده - اسفند ۱۳۶۲ - خیبر- گلزار شهدای دارالسلام کاشان
🌹 شهید جواد حاجی حسینی - اسفند ۱۳۶۲ - خیبر- گلزار شهدای امامزاده محمد هلال آران
🌹 شهید علی محمد آردی اسفند ۱۳۶۵ - کربلای۵- گلزار شهدای امامزاده محمد هلال آران
🔴 از اولین مهندسی های جنگ - پل چوبی معروف به پل دایی همتی
🔹 شهر سوسنگرد در محاصره کامل ارتش بعثی بود . تنها راه ورود به شهر از طریق رودخانه کرخه در شمال سوسنگرد بود .
🔹 فتح الله همتی بسیجی نجار اعزامی از خرم آباد که به جبهه سوسنگرد آمده بود گفت روی رودخانه پل می زنیم . ۸۵ متر عرض رودخانه را با تخته های چوب و بکسل زیر آتش دشمن پل چوبی نفر رو را احداث کردند .
🔹 پل چوبی معروف شد به پل دایی همتی . دوستان به شوخی و مزاح آقای همتی را مهندس دایی همتی صدا می زدند .
📷 چهارده خرداد ۱۳۶۰ - سوسنگرد-رودخانه کرخه-پل چوبی معروف به پل دایی همتی - چند ماه بعد از آزادی سوسنگرد - سرباز ارتش علیرضا صابری
🔴 چند روزی است از آزادسازی شهر بستان در آذر ۱۳۶۰ می گذرد . جمع زیادی از رزمندگان کاشان و آٰران و بیدگل در ۴ تیپ تازه تشکیل شده امام حسین-امام سجاد-عاشورا و کربلا هستند .
🔹 مقدمات تشکیل تیپ المهدی(عج) که بدنه اصلی آن رزمندگان کاشان و آٰران و بیدگل بودند از همینجا آغاز می شود .
🔹 یادداشت های موسی کیخا – سوسنگرد – مقر شهید بهشتی – در حیاط مقر علی فضلی شیلنگ آب و سطل آب دستش بود ، علی معمار جارو به دست بود ، سیدمصطفی سید حسن زاده نایلون به دست زباله ها را جمع می کرد ، محمد راجی معاون ابهری دستشوئی ها را تمیز می کرد و سید علی ابهری هم جلو پایگاه را تمیز و مرتب می کرد و جارو به دست در حال رفت و آمد بود . قرار بود نیرو از کاشان اعزام شود و فرماندهان مشغول مرتب کردن مقر بودند .
🔹 ۱۶-۹-۱۳۶۰ – دوشنبه
علی عباس آبیاری – پاسداران کاشانی به دهکده سوسنگرد منتقل شده بودند
🔹 آقای موسی کیخا :
مقر نیروهای جهاد سازندگی کاشان در سوسنگرد – جنب پارک شهر – نزدیک تانکر هوائی بزرگ – مقر شهید بهشتی
۶۰-۹-۱۸ – چهارشنبه
علی عباس آبیاری - امروز در بستان رفتیم مقر جهاد اصفهان که در مدرسه ای افتتاح کرده بودند . کتاب های درسی که عراقی ها از 3 سال پیش برای مردم بستان چاپ کرده بودند دیدیم .
چون تلمبه خانه سوسنگرد شلوغ بود رفتیم تلمبه خانه حاجیه .
برای تعمیر کلاچ رفتیم جهاد خراسان در سوسنگرد و آنجا فهمیدیم که آقای سید علی ابهری (شهید) سرپرست جهاد کاشان در آبادان آمده سوسنگرد . این خبر توسط ترنجی که پل آهنی برای رودخانه درست می کردند به ما داده شد .
در فلکه مسجد سوسنگرد با برادران سید علی ابهری – مهدی اقبالی بیدگلی (از حوزه علمیه یثربی) و علی پور محمدیان از بچه های جهاد کاشان برخورد کرده و روبوسی کردیم .
بعد از نماز مغرب و عشا رفتیم به پایگاهی که نیروهای جدید پاسدار و بسیجی آمده اند و در هنرستان سوسنگرد است .
🌹 سردار شهید سید علی ابهری عضو جهاد سازندگی کاشان بود اما از همان سال ۱۳۵۸ با شروع غائله کردستان به جمع یاران سپاهی گروه ضربت علی معمار پیوست و تقریبا در همه مقاطع تا زمان شهادت به جز عملیات شکست حصرآبادان و آزادسازی بستان که در جهاد سازندگی بود در یگان های رزمی بود .
📷 14-9-60-شنبه
علی عباس آبیاری – پس از آب دادن به بهداری بستان که صحرائی است رفتیم نزد 12 نفر از سپاهیان که 3 نفر آرانی که یکی علی اصغر اقبالیان و دیگر آبانی و دیگری نمی دانم(احتمالا منظورش سیف الله حاجی حسینی ) و یکی از سپاهیان هم علی قرائتی داداش آقای محسن قرائتی بود . عکس گرفتیم .
بعد آمدیم به توپخانه و در راه محل شهادت یکی از همشهری ها را نشان دادیم .
به سوسنگرد و خانه که رسیدیم آقای ساطع رفت پیت حلوا را آورد تا بدهیم به پاسداران کاشانی در بستان .
#طریق_القدس_آزادی_بستان