eitaa logo
دارالقرآن سردار سلیمانی نهاوند
1.7هزار دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
11.8هزار ویدیو
545 فایل
به‌نامِ‌خُدا به‌یادِ‌خُدا برایِ‌خُدا 🌟ایتا : @q_sr_nahavand ارتباط با ادمین: @sejjil2023 ارسال نظرات و پیشنهاداتتون https://harfeto.timefriend.net/16940356452107
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دارالقرآن سردار سلیمانی نهاوند
💠زندگی نامه شهید ایوب بلندی💠 #قسمت۴۰ راننده پیاده شد و داد کشید: “های چته خانم؟ کوری؟ ماشین به این
💠زندگی نامه ایوب بلندی💠 شب ها زیر تخت ایوب روزنامه پهن می کردم و دراز می کشیدم. رد شدن سوسک ها را می دیدم. از دو طرف تخت ملافه آویزان بود و کسی من را نمی دید. وقتی، پرز های تی می خورد توی صورتم، می فهمیدم که صبح شده و نظافت چی دارد اتاق را تمیز می کند. بوی الکل و مواد شوینده و انواع داروها تا مغر استخوانم بالا می رفت. درد قفسه سینه و پا و دست نمی گذاشت ایوب یک شب بدون قرص بخوابد. گاهی قرص هم افاقه نمی کرد. تلویزیون را روشن می کرد و می نشست روبرویش سرش را تکیه میداد به پشتی و چشم هایش را می بست. قرآن آخر شب تلویزیون شروع شده بود و تا صبح ادامه داشت. خمیازه کشیدم. + خوابی؟ با همان چشم های بسته جواب داد _ نه دارم گوش می دهم + خسته نمی شوی هر شب تا صبح قرآن گوش می دهی؟ لبخند زد _ “نمیدانی شهلا چقدر آرامم می کند.” هدی دستش را روی شانه ام گذاشت از جا پریدم: “تو هم که بیداری!” – خوابم نمی برد، من پیش بابا می مانم، تو برو بخواب. شیفتمان را عوض کردیم آن طرف اتاق دراز کشیدم و پدر و دختر را نگاه کردم تا چشم هایم گرم شود. ایوب به بازوی هدی تکیه داد تا نیفتد. هدی لیوان خالی کنار ایوب را پر از چای کرد و سیگار روشنی که از دست ایوب افتاده بود را برداشت. فرش جلوی تلویزیون پر از جای سوختگی سیگار بود ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
دارالقرآن سردار سلیمانی نهاوند
💠زندگی نامه ایوب بلندی💠 #قسمت۴۱ شب ها زیر تخت ایوب روزنامه پهن می کردم و دراز می کشیدم. رد شدن سوسک
💠زندگی نامه ایوب بلندی💠 ایوب صبح به صبح بچه ها را نوازش می کرد. آن قدر برایشان شعر می خواند تا برای نماز صبح بیدار شوند. بعضی شب ها محمد حسین بیدار می ماند تا صبح با هم حرف می زدند. ایوب از خاطراتش می گفت، از این که بالاخره رفتنی است. محمد حسین هیچ وقت نمی گذاشت ایوب جمله اش را تمام کند. داد می کشید: “بابا اگر از این حرف ها بزنی خودم را می کشم ها” ایوب می خدید: “همه ما رفتنی هستیم، یکی دیر یکی زود. من دیگر خیالم از تو راحت شده، قول می دهم برایت زن هم بگیرم، اگر تو قول بدهی مراقب مادر و خواهر و برادرت باشی. محمد حسین مرد شده بود. وقتی کوچک بود از موج گرفتگی ایوب می ترسید. فکر می کرد وقتی ایوب مگس را هواپیمای دشمن ببیند، شاید ما را هم عراقی ببیند و بلایی سرمان بیاورد. حالا توی چشم به هم زدنی ایوب را می انداخت روی کولش و از پله های بیمارستان بالا و پایین می برد و کمکم می کرد برای ایوب لگن بگذارم. آب و غذای ایوب نصف شده بود. گفتم: ایوب جان اینطوری ضعیف میشوی هاا اشک توی چشم هایش جمع شد.? سرش را بالا برد: “خدایا دیگر طاقت ندارم پسرم جورم را بکشد، زنم برایم لگن بگذارد.” با اینکه بچه ها را از اتاق بیرون کرده بودم، ولی ملحفه را کشید روی سرش. شانه هایش که تکان خورد، فهمیدم گریه میکند. مرد من گریه می کرد، تکیه گاه من… وقتی بچه ها توی اتاق آمدند، خودشان را کنترل می کردند تا گریه نکنند. ولی ایوب که درد می کشید، دیگر کسی جلودار اشک بچه ها نبود. ایوب آه کشید و آرام گفت: “خدا صدام را لعنت کند” بدن ایوب دیگر طاقت هیچ فشاری را نداشت. آن قدر لاغر شده بود که حتی می ترسیدم حمامش کنم. توی حمام با اینکه به من تکیه می کرد باز هم تمام بدنش می لرزید، من هم می لرزیدم. دستم را زیر آب می گرفتم تا از فشارش کم شود. اگر قطره ها با فشار به سرش می خوردند، برایش دردناک بود. آن قدر حساس بود که اعصابش با کوچکترین صدایی تحریک می شد. حتی گاهی از صدای خنده ی بچه ها ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب مربع‌های قرمز نویسنده: زینب عرفانیان ناشر: انتشارات شهید کاظمی متن تقریظ مقام معظم رهبری: بسمه‌تعالی بسیار شیرین و جذاب نوشته شده است. ردپای چانه‌گرمیهای آقای حاج حسین یکتا در آن آشکار است. ظرافتهای برخاسته از ذوق و قریحه‌ی لطیف که در سراسر کتاب گسترده است، میتواند از نویسنده‌ی خوش قلم و چیره دست کتاب باشد و میتواند هم دُرافشانیهای راوی باشد. نقطه‌ی برجسته‌ی کتاب، یاد شهیدان و یاد حال و حضور ملکوتی آنان پیش از شهادت است که حقاً بسیار خوب تصویر شده است. ارادت راوی به مرحوم آقای حاج میرزا علی احمدی میانجی هم برای من جالب بود. آن مرحوم را حدود شصت سال به علم و تقوا و ورع می‌شناختم و به من لطف داشت. این کتاب ظاهراً چند روز پیش رونمائی شده است. برای من چندی پیش از این فرستاده بود و تماماً مطالعه شد. ۹۷/۴/۲۶ ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
اصولی که موقع باید رعایت کنیم تا کار از اینی که است بدتر نشه! 👌 ❤️ و مطالب یادتون نر...😍 کانال دارالقرآن سردار سلیمانی رو به دوستاتون معرفی کنید😉 ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
💠 از پيامبرخدا صلي الله عليه و آله:  🔸 مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَمَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللّه ُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَمَنْ عَلَّمَهُ القُرْءانَ دُعِىَ بِالْأَبَوَيْنِ فَيُكْسَيانِ حُلَّتَيْنِ يَضىءُ مِنْ نُورِهِما وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ.  📚 الكافى، ج ۶، ص ۴٩. 🌅 از پيامبرخدا صلي الله عليه و آله: هر كس فرزند خود را ببوسد😘 خداوند بزرگ براى او كار نيكى مى نويسد. 💖 و هر كس فرزند خويش را شادمان كند، خداوند نيز در روز قيامت وى را شادمان مى كند. 🔰و هركس به فرزندش قرآن بياموزد، آن فرزند [در روز قيامت] همراه پدر و مادرش فرا خوانده مى شود تا دو جامه بر تن آن دو بپوشند به گونه اى كه چهره هاى بهشتيان از فروغشان بدرخشد. یه چیز جالب بهتون بگم خوب توجه کنید😍🥺 ✅ مغناطیس... ... قنداقۀ نوزادان‌ را تا چند ماهگی‌ در مجالس‌ و محافل‌ ذكر و حسينيّه‌ و محالّ عزاداری كه‌ نام‌ حضرت‌ سيّد الشّهداء برده‌ می‌شود ببرند؛ چرا كه‌ نفس‌ طفل‌ همچون‌ مغناطيس‌ است‌ و علوم‌ و اوراد و اذكار و قُدّوسيّت‌ روح‌ امام‌ حسين‌ را جذب‌ می‌کند. طفل‌ گرچه‌ زبان‌ ندارد ولی‌ ادراك‌ ميكند، و روحش‌ در دوران‌ كودكی اگر در محلّ يا در محالّ معصيت‌ برده‌ شود، آن‌ جرم‌ و گناه‌ او را آلوده‌ ميكند؛ و اگر در محلّ و يا محالّ ذكر و عبادت‌ و علم‌ برده‌ شود، آن‌ پاكی‌ و صفا را به‌ خود می‌گیرد. 📚 روح مجرد ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹امربه معروف و نهی از منکر یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلام است اصلااگر این اصل نباشد، اسلام نیست. 📌اهمیت امربه معروف ونهی ازمنکر 🎙استاد شهید مطهری ┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄ 🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند ┏━━🌹💠🌹━━┓ @q_sr_nahavand ┗━━🌹💠🌹━━┛