نماهنگ روضه دخترانه.mp3
2.09M
دیگه ندارم من به زندگی میلی
عمه نگاهم کن عوض شدم خیلی
بابا به موهای دخترش حساسه
الآن بیاد اینجا منو نمیشناسه
🎙 #امیر_طلاجوران
✳️ #جدید
#️⃣ #شهادت_حضرت_رقیه_س
#️⃣ #احساسی
#️⃣ #استودیویی
نماهنگ ای بی مروت بارون.mp3
2.88M
ببار ای آسمون که بی قرارم
منم مثل تو خیلی گریه دارم
شب جمعه است و دورم از ضریحش
ببار ای آسمون من هم ببارم
🎙 #مهدی_رسولی
✳️ #جدید
#️⃣ #شهادت_حضرت_رقیه_س
#️⃣ #احساسی
#️⃣ #استودیویی
⏰یک دقیقه با قرآن کریم
بسم الله الرحمن الرحیم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا
ای اهل ایمان! اموال یکدیگر را در میان خود به باطل [و از راه حرام و نامشروع] مخورید، مگر آنکه تجارتی از روی خشنودی و رضایت میان خودتان انجام گرفته باشد. و خودکشی نکنید؛ زیرا خدا همواره به شما مهربان است.
🔹سوره نساء آیه ۲۹🔹
🌺صلوات🌺
⏰یک دقیقه با نهج البلاغه
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹حکمت ۲۹۹🔹
حضرت علی علیه السلام در مورد نماز در نگرانی ها فرمودند:
مرا اندوهگین نمیدارد گناهی که پس از آن مهلت دو ركعت نماز گزاردن داشته باشم و از خدا عافیت طلبم.
🌺صلوات🌺
#دعای_هر_روز_ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
يا شَدِيدَ الْقُوىٰ وَ يَا شَدِيدَ الْمِحالِ، يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ، ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِيعُ خَلْقِكَ فَاكْفِنِى شَرَّ خَلْقِكَ، يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ، يَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذٰلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
ای سخت نیرو و سخت کیفر، ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز، همه آفریدگانت در برابر عظمتت خوارگشته، مرا از شر آفریدگانت کفایت کن، ای نیکوکار، ای زیبا کار، ای نعمتبخش، ای افزون کن، ای که معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، من از ستمکارانم، پس دعایش را مستجاب کردیم و او را [اشاره به رهایی حضرت یونس از دل ماهی] از اندوه نجات دادیم و اینچنین مؤمنان را نجات میدهیم، درود خدا بر محمّد و خاندان پاک و پاکیزهاش.
💔 زیارتنامه حضرت #رقیه سلام الله علیها🌿🖤🌿🖤🌿
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
کرامات حضرت رقیه سلام الله علیها
آقای «سید ابراهیم دمشقی» که از محترمین و سادات عظام دمشق بود سه دختر داشت ولی پسر نداشت، شبی دختر بزرگش در عالم خواب دید که در کنار قبر حضرت «رقیه» علیها السّلام است و آن حضرت به او فرمودند: به پدرت بگو تا او به والی شام بگوید قبر و لحد مرا آب گرفته و بدن من در اذیت است آنها قبر مرا تعمیر کنند!
صبح دختر از خواب بیدار شد، جریان را به «سید ابراهیم» یعنی به پدرش گفت ولی پدرش ترتیب اثری نداد.
شب دوّم دختر وسطی، عین همان خوابی را که دختر بزرگ دیده بود دید و او هم به پدرش گفت که من چنین خوابی دیدهام.
ولی در عین حال پدرشان به خاطر آنکه مبادا والی شام ترتیب اثری ندهد جریان را به او نگفت و به این خواب هم اهمیت نداد.
شب سوّم دختر کوچکی، عین همان خواب را دید و هر سه نفر به پدرشان رؤیای خود را گفتند: ولی پدرشان ترتیب اثر نمیداد، تا آنکه شب چهارم خود آقای سید ابراهیم دمشقی حضرت «رقیه» علیها السّلام را در خواب دید آن حضرت با تندی به او فرمودند: چرا جریان را به والی نگفتی و او را از این موضوع مطّلع نکردی؟
«سید ابراهیم» وحشت زده از خواب بیدار شد و صبح به خانهی «والی» رفت و به او جریان خواب خودش و دخترانش را نقل کرد.
«والی» دستور داد علماء شیعه و سنّی را دعوت کنند تا همه ناظر جریان باشند، سپس به آقای «سید ابراهیم دمشقی» اجازه دادند که خود او لحد را باز کند، وقتی قبر را باز کردند دیدند بدن مقدّس حضرت «رقیه» علیها السّلام صحیح و سالم است و حتّی کفن او هم نپوسیده، ولی قبر را آب گرفته و مقداری از قبر خراب شده است!
مرحوم «سید ابراهیم» بدن حضرت «رقیه» علیها السّلام را از قبر بیرون آورد و در مدّت سه روز که قبر مطهّر را تعمیر میکردند و راه جمع شدن آب را میبستند بدن مقدّس آن حضرت روی زانوی آقای «سید ابراهیم» بود و فقط در اوقات نماز آن بدن مقدّس را روی تشک نظیفی میگذاشت و بعد فوراً آن را بر میداشت، آقای «سید ابراهیم» در این سه روز غذا و آب نمیخورد تا مبادا زیاد احتیاج به تجدید وضو پیدا کند.
در این مدّت سه روز، مردم شام که منجمله من هم بودم آن بدن مقدّس را دیدیم و معتقد شدیم که این خاندان مافوق بشر عادی هستند و به آنها و دوستان آنها ایمان آوردیم.
و عجیب این بود که آقای «سید ابراهیم دمشقی» با آنکه نود سال از عمرش گذشته بود و طبعاً نمیخواست دارای فرزند گردد خدا به برکت روی دامن گرفتن بدن مقدّس حضرت «رقیه» علیها السّلام به او پسری عنایت فرمود که اسمش «سید مصطفی» است.🕯🥀
#رقيه_خاتون