#اطلاعیه
🔰پخش زنده از گلزارشهدای
بین المللی کرمان
🔸رادیو گلزار
🔷در آدرس های زیر:
🔻آپارات:
🔷https://www.aparat.com/golzarkerman/live
🔻هیآت:
🔷https://heyatonline.ir/golzarshohadaye.kerman
🔻تکیه:
🔷https://tekye.net/live/3030
✅ @vaslekhooban
#گلزار_شهدای_کرمان
#زیارت
🔷همزمان با سالروز شهادت
شهید صیاد شیرازی،
امیر سرتیپ ناصر آراسته، رئیس
هیأت معارف جنگ شهید شیرازی
و هیئت همراه ، در گلزار شهدای
کرمان حاضرشدندوبه مقام شامخ
شهدا، ادای احترام کردند.
#حاج_قاسم
⏰یک دقیقه با قرآن کریم
بسم الله الرحمن الرحیم
📖 يا أَيُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُم وَالَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ
📜 ای مردم! پروردگارتان را كه شما و كسان قبل از شما را آفرید بپرستید، باشد كه پرهیزگار شوید.
📚 سوره بقره آیه ۲۱
🌺صلوات🌺
⏰یک دقیقه با نهج البلاغه
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹حکمت ۴۱🔹
حضرت علی علیه السلام در مورد راه شناخت احمق فرمودند:
قلب احمق در دهان اوست
و زبان عاقل در قلب او.
(این معنی به لفظی دیگر از حضرت روایت شده است که معنی هر دو یکی است)
🌺صلوات🌺
سلام امام زمانم✋🌸
هرکه تو را نشناخت از پایان دنیا سخن گفت تو میآیی و همه خواهند فهمید که دنیا تازه آغاز میشود....
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
🌷اللهم عجل لولیک الفرج
🎐 #مکتب_حاج_قاسم | #حاج_قاسم | #کلام_ولی
▫️کار او و راه او متوقّف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهی دیشب آلودند.
#ساعت_به_وقت_دلتنگی
#حاج_قاسم
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید
🌺شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
#داستانواقعی
💠تو دلداده ی او باش، او به مشکلاتت رسیدگی میکند ....
♦️امام زمان ارواحنافداه فرمودند: وظیفه ی ماست که به محبین مان رسیدگی کنیم ....
💠حکایتِ دلدادگی یک جوان شیعه ی ایرانی به دختر دانشجوی مسیحی است، خانمی که ماجرای شنیدنی خودش را اینچنین بیان میکند :
♦️من مسیحی بودم تا روزی که یکی از دانشجوهای ایرانی به خواستگاریم آمد. او گفت من شیعه هستم و شرط ازدواجم با شما این است که شما هم شیعه شوید. فرصتی خواستم تا پیرامون اسلام و تشیع تحقیق کنم. بعد از تمام تحقیقاتم همسرم هم پزشک شده بود. خیلی کمکم کرد و همه ی مسائل برایم حل شد جز یک مسأله و آن موضوع طول عمر امام زمان (علیه السلام) بود.
▫️ما با هم ازدواج کردیم و بعد از چند سال به حج مشرف شدیم. در منی که برای رمی جمرات می رفتیم، همسرم را گم کردم. از هر کس با زبان انگلیسی نشانی می پرسیدم، نمی دانست. خسته شدم و گوشه ای با حال غربت نشستم. ناگهان آقائی در مقابلم آمد که با لهجه ی فصیح انگلیسی صحبت می کرد. به من گفت: بلند شو برویم رمی جمرات را انجام بده. الآن وقت می گذرد. بی اختیار دنبالش راه افتادم و رمی جمرات را انجام دادم. بعد از رمی جمرات، آن آقا مرا به خیمه رساند. خیلی از لطفش تشکر کردم.
او به هنگام خداحافظی فرمود:
👈«وظیفه ی ماست که به محبان خود رسیدگی کنیم».
👈«در طول عمر ما شک نکن».
👈 «سلام مرا هم به دکتر برسان».
▫️برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
▫️دستهای خویش و دامان توام آمد به یاد
📚نقل از کتاب میرِ مهر ص۳۵۵
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج و العافیه و النصر...
#داستان_مهدوی #تشرفات
🌺نذر سلامتی و آمدنش صلوات