هدایت شده از تپه نورالشهداء منطقه 22 تهران
آقا تمام بودم و نبودم برای توست
من هرچه دارم از سراین سفره برده ام
🔰 #اطلاعیه
💠 🏴مراسم عزاداری شب شهادت
امام جواد علیه السلام
#سخنران:حجت الاسلام والمسلمین
شیخ جواد رضایی
🎙 #بانوای
حاج حسن بشیری
حاج نادراحمدوند
📆 یکشنبه 28 خردادماه 1402
⏰ شروع مراسم: ساعت 22
📍منطقه 22-شهرک شهید باقری،یادمان شهدای گمنام تپه نورالشهدا
@tapehnooroshohada22
「🌸」
⭕️خیلی زیباسـت
ولی از زیباییش برای خدا استفاده کرد
نه برای ناموس مردم
عکسشو نذاشت تو اینستا
زیرش ننوشت من و عشقم تو فلان پارتے
|شهید مدافع حرم #علا_حسن_نجمه|
⭕️ پولدار
ولی پولشو ول کرد رفت
خودشو خرج کرد برای خدا
نه اینکه پولشو خرج کنه بره فلان کشور تفریح
|شهید مدافع حرم #احمد_مشلب|
⭕️لات بود
ولی عکسشو تو پیج ارازل و اوباش نذاشتن
عکس خودزنیاش و دعواهاشو پر نکرده بود
تو اینستا و فضای مجازی
لاتیشو خرج بی بی زینب(س) کرد
چند ماه آخر خیلی تغییر کرد،
زیرورو شد
روز قبل شهادتش به بچه ها گفت
فردا این خالکوبی پاک می شود و واقعاً هم همان شد.
روضه حضرت زینب
مجید را زیرورو می کند.
|شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانے|
#شهیدانه
💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
یاد آوری صرفا جهت اطلاع ⏬
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
↩️ کمترین اعمال روز جمعه
✅ خواندن سوره جمعه
✅ صد(۱۰۰) صلوات
✅ غسل روز جمعه
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
27.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ سرود «سلام یا مهدی» به زبان اسپانیولی در قلب کاراکاس در نمایشگاه دوستی ایران و ونزوئلا
#یاصاحب_الزمان
#سلام_فرمانده
🔻به #جهاد_تبیین بپیوندید🇮🇷👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/863436966Cf69e52cb78
هدایت شده از ذاکرین آل الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدری که بعداز ۷سال با توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قمر بنی هاشم حاجت روا شده و صاحب اولاد شده ..
حالا بابت تشکر از آقا قمر بنی هاشم ..
ببینید در بین الحرمین چه کار زیبائی انجام میده
.
https://eitaa.com/Arbabhosyn
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه از خطرِ عُجب میفرماید - حجت الاسلام کاشانی.mp3
13.53M
هشدار امام خمینی (ره) نسبت به خطرِ عُجب
حجتالاسلام کاشانی
این چند دقیقه رو از دست ندید
تأثیرگذار و قابل تأمل
https://eitaa.com/qasemsoleimani_maktab
enc_16851942489823771223327.mp3
4.14M
#مناجات
📝نماهنگ چه جوری میتونم
🎤 #محمد_ابراهیمی_اصل
◽️ #امام_زمان
https://eitaa.com/qasemsoleimani_maktab
🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
هدایت شده از تپه نورالشهداء منطقه 22 تهران
🔰 #اطلاعیه
💠 ویژه برنامه جشن سالروز ازدواج حضرت علی(ع) وحضرت زهرا(س)
#سخنران:حجت الاسلام اصغری
🎙 #بانوای
کربلایی امیرحسن سالاروند
#شاعر آیینی:آقای فیروز سواری
🔹بااجرای:
#عموقرآنی
#عموقربانی
با حضورگروه فرهنگی جهادی🤝درکنارهم🤝
🌺«اهداجایزه به زوجین جوان»🌺
📆 سه شنبه 30 خردادماه
⏰ شروع مراسم: ساعت 21
📍منطقه 22،شهرک شهید باقری،یادمان شهدای گمنام تپه نورالشهدا
@tapehnooroshohada22
4_5938263771049886222.mp3
9.82M
⏯ مداحی | آقا کجایی ...
🎙کربلایے محمدرضا نظرے
#امام_زمان
#جمعه_های_دلتنگی
🌹مردانی که هرگز از یاد نخواهند رفت
🌹سالگرد تشییع پیکر شهدای غواص؛ رزمندگان و غواصان، دل به دریا زدند تا کشور بماند و سالها بعد، از آنها پیکری مطهر با دستانی بسته به یادگار برگشت
🌹با دستِ بسته است
ولی دست بسته نیست!
دستان بسته
برای شفاعت بازترند ...
🕊شادی روحشان#صلوات
▫️کوچههای شهر ما ویران نمیماند عزیز
▫️کار و بار عشق بیسامان نمیماند عزیز...
▫️یک نفر فردا زمین را نورباران میکند
▫️ مهدی ما تا ابد پنهان نمیماند عزیز...
⭕️ السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی
#امام_زمان
#جمعههای_انتظار
💐نذر سلامتی و آمدنش صلوات.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ماموریت غیر ممکن
🔰 ماجرای سفر شهید حاج قاسم سلیمانی به خاک آمریکا که این روزها، زمینه ساز همکاری های اقتصادی و سیاسی شد.
#حاج_قاسم
حاج حسین یکتا.M4AToMP3Robot.mp3
19.73M
🎙 #سخنرانی در اجتماع
خوشتیپهای دهههشتادی
🗓 پنجشنبه ۲۵خرداد؛ سمنان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
⏰یک دقیقه با قرآن کریم
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
خدا سرپرست و یار کسانی است که ایمان آورده اند؛ آنان را از تاریکی ها [ی جهل، شرک، فسق وفجور] به سوی نورِ [ایمان، اخلاق حسنه و تقوا] بیرون می برد. و کسانی که کافر شدند، سرپرستان آنان طغیان گرانند که آنان را از نور به سوی تاریکی ها بیرون می برند؛ آنان اهل آتش اند و قطعاً در آنجا جاودانه اند.
🔹سوره بقره آیه ۲۵۷🔹
🌺صلوات🌺
⏰یک دقیقه با نهج البلاغه
🔹حکمت ۳۷۶🔹
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
حق سنگين است اما گوارا
و باطل سبک است و ناگوار.
🌺صلوات🌺
#حاج_قاسم
#مکتب_حاج_قاسم
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم!
آنکس که باید ببیند، می بیند...
💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
📷 دلدادگی کهنه سرباز کوبایی به ژنرال ایرانی
🔷ژنرال تشریفات کاخ ریاست جمهوری کوبا در حاشیه مراسم استقبال رسمی از رئیس جمهور در کاخ انقلاب شهر هاوانا، عکس حاج قاسم را به ما نشان میدهد و میگوید "تروریست ها این مرد بزرگ را وحشیانه شهید کردند.آنها باعث شدند ما او را بهتر بشناسیم"
#حاج_قاسم
#قهرمان_بدون_مرز
💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
قابل توجه برای بعضی از مسئولین 👇
یه مملکت بهش میگفت سردار!
جبهه مقاومت چند کشور زیر دستش بود
ولی در عمل،
نه صرفاً با ژست و ادا و قیافه و استوری و حرافی و سخنرانی...
یادمون داد سرباز باشیم...
سرباز ولایت و خادم ملت...
به ادعای ما نه بلکه همه دشمنانش
بزرگترین و باهوش ترین
ژنرال نظامی دنیا بود
#حاج_قاسم_سلیمانی
فرزند حسن
یادت بخیر حاجی جان💔
رفتی اما هنوز از بعضی مانده ها
برای ما بیشتر احترام و ارزش داری
تا ابد یاد تو در قلب ♥️ ماست
💠 زندگی به سبک شهید حمید میرافضلی معروف به سید پابرهنه.
🔹️ شب ها که می خواست بخوابد با همان لباسی که تنش بود می رفت بیرون سنگر و روی سنگ ریزه ها می خوابید
یک شب بهش گفتم:چرا این کار رو می کنی، چرا توی سنگر نمی خوابی؟
جواب داد:بدن من خیلی استراحت کرده، خیلی لذت برده، حالا باید اینجا ادبش کنم.
#زندگی_به_سبک_شهدا
❤️محل دفن :گلزار شهدای عباس آباد ده شیخ شهر رفسنجان
💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
به حمید گفتم این لباس دیگر جا برای وصله ندارد، گفت: بدهید به یک بلد. رفت نخ کاموا خرید و مجبورمان کرد لباس را بدوزیم. دست بر قضا با همین لباس هم به شهادت رسید.
شهید «سید حميد میرافضلی» هفدهم بهمن ماه 1335 در شهرستان رفسنجان به دنیا آمد. با شروع عملیات خبیر و در پی حضور لشکر ثارالله در جزایر مجنون ، سید حمید که به چند و چون منطقه به خوبی واقف بود همراه رزمندگان این لشکر در منطقه حضور یافت تا در آخرین نبرد در زندگی خود ، چهرۀ مردانه اش را باخون سرخ پیشانی اش رنگین سازد.
سرانجام در 22 اسفند سال 1362 به همراه سردار شهید حاج ابراهیم همت فرماندۀ لشکر محمد رسول الله سوار بر موتور مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
✍بخشهایی از زندگی نامه شهید «سید حمید میرافضلی» را به روایت مادر ایشان با هم مرور می کنیم:
آقا (پدر شهید) اول قصابی داشتند. بچه ها بیشتر یادشان است. با پسر حاج مرتضی شریک بودند. در همان بزرگ شدن بچه ها بود که صابون پزی را شروع کردند. خانه مان را به چهارصد و پنجاه تومان خریدیم. آن موقع یخچال و تلویزیون و این چیزها رسم نبود . خصوصا برای ماها. این چیزها برای آمیرز احمد، برای معاون، برای این ها بود. برای ما نبود.
با قوم و خویش ها خوب بودم. البته افتاده ی هیچ کدام نبودم. احتیاج به هیچ کدام نداشتم. زرنگ بودم. می فهمید؟ زرنگ در خانه بودم. برای خمیر و برای کار و نانوایی داشتن خیلی سمج و آماده ایستاده بودم. حرفی با آقا نبود که چرا کم است یا زیاد . همسایه ها هر دردی داشتند، هر عروسی، هر زایمانی، هر گرفتاریی، شب و نصف شب می آمدند و در خانه ی ما را می زدند. می گفتند چی لازم دارند و من می گفتم نبات دارم یا بابونه یا دوا یا هرچی که داشتم و نداشتم.
مجلس هفته خوانی قرآن هم داشتم. آسید علی رحمت آبادی می آمد خانه مان و روضه می خواند. من به اسم تمام بچه ها می گفتم یک روضه بخواند به اسم حمیدم می رسید، می گفتم برام روضه ی پنج تن بخواند. آسید علی رحمت آبادی همیشه به همه می گفت: کاش همه مشتری های من مثل بی بی فاطمه باشند، آمادگی داشته باشند، مريد روضه و روضه خوانی باشند.
من خب مرام خودم را داشتم. همه چیز را، از چای گرفته تا هرچی، آماده می کردم و می نشستم پای روضه، نمی گذاشتم کسی وسط حرف آقا حرف بزند. می گفتم: حالا که تشریف آورده اید، لااقل گوش بگیرید آقا چی می گوید.
بچه ها هم خوب بودند. نمی گذاشتم به آقاشان بک سر سوزن جسارتی بکنند. خودم کمربسته آن جا ایستاده بودم. آقا همه چیز را سپرده بود دست من. رسیدگی به نماز و روزه شان با من بود. من خودم آمادگی مسجدی و محرابی داشتم و یادشان می دادم که چی کار کنند .
سر حمید که آبستن بودم، یک شب خواب دیدم که دست کردم تو جییم و دیدم یک سکه تو دستم هست که روش اسم پنج تن نوشته شده . در جیبم را محکم گرفتم تا این که از خواب پریدم، صبح پا شدم و گفتم: این بچه ام هم پسر است. به نیت پنج تن حتما.
که پسر هم شد. اسمش را گذاشتیم غلامرضا و تو خانه صداش می زدیم حمید. حمید از بچگی پر جنب و جوش بود. سر نترسی داشت. بازی اش همه اش ورزش بود. رضا دو سال از او بزرگتر بود. همبازی حمید فقط او بود. با هم شمشیر بازی می کردند. کشتی می گرفتند. از این کارها. از بابت اشتباه کردن هیچ کدام شان جرأت نداشتند.
همه شان، کوچک و بزرک، حتی همان سید احمد، مواظب بودند دست از پا خطا نکنند. عوضش تو کارهای دیگر به بچه ها سخت نمی گرفتم ، توقع پول و کسب و کار کلان نداشتم. می گفتم: معلم هم بشوید. بس است. روز بروید سرکار، شب بیایید درس بخوانید، یا برعکس.
حمید معلم شد. رفت درسش را خواند، آمد معلم شد. با خواهر و برادرهاش خوب بود. همه دوستش می داشتند. به همه شان می گفتم چیزی از خودشان کم نگذارند. دوست می داشتم بچه هام کمتر از مردم نباشند. حمید هم از لباس خوب بدش نمی آمد. بیشتر می خواست رخت آدم وار برش باشد.
از وقتی رضام شهید شد، حمید دیگر دل به هیچ چیز نداد. مشوقش را از دست داده بود. رفت تو کارهای تظاهرات و راهپیمایی و جنگ و این چیزها. وقتی هم که از تربیت معلم آمد، قبول نکرد کیف دست بگیرد و برود سر کار. رفت یک دوره ی چریکی دید و رفت جنگ. رخت و لباسش را هم می آورد می داد بچه ها بشویند یا بدوزند.
می گفتم: این که دیگر جا برای وصله ندارد، می گفت: من نمی دانم. این باید دوخته بشود. می گفتم: نخ همرنگش را نداریم. می رفت خودش نخ را می خرید و می آورد. یادم می آید یک لباس داشت که روی سینه اش سوراخ شده بود. بافندگی بلد نبودیم و می گفتیم نمی توانیم.
می گفت: بدهید به یک بلد. رفت نخ کاموا هم خرید و مجبورمان کرد لباس را دوخت و دوز کنیم. دست بر قضا با همین لباس هم به شهادت رسید.
یک جا بند نمی شد. این آخرها دیگر به خورد و خوراك و رخت خودش نمی رسید. تا می فهمید کسی مستحق است، می برد یک چین کمک حال شان کمک می کرد.
⏰یک دقیقه با قرآن کریم
بسم الله الرحمن الرحیم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید، و اگر مؤمن [واقعی] هستید آنچه را از ربا [بر عهده مردم] باقی مانده رها کنید.
🔹سوره بقره آیه ۲۷۸🔹
🌺صلوات🌺