[بهوقتقدس|BVQ]
خدا اونقدرا هم که نشون میده صبور نیست!
من خودم آیه به آیه بیتابیش رو برایِ توبه بندهاش دیدم :)
برای درد دل کردن باید از طرف مقابلتون اجازه بگیرید
شاید اون خودش ظرفیت روحیشو نداره که بخواد آه و ناله های یکی دیگه رو بشنوه
کاش میشد وقتی عمرمون تمام شد خدا میگفت خوب دیدید چجوریه این دست گرمی بود حالا برو یک دور دیگه از اول.
اولش میشنوی و ناراحت میشی و میخوای جواب بدی
بعدش میشنوی و فقط ناراحت میشی
بعدش میشنوی و دیگه ناراحت نمیشی
بعد دیگه اصلا نمیشنوی
[بهوقتقدس|BVQ]
هروقت غصهای آمد بلافاصله سرت را به سجده بگذار که سبک میشوی..
_میرزا اسماعیل دولابی
از جان چه خبر گیری و از چشم چه پرسی
آن بیتو پر از آتش و این بیتو پر آب است
اول دفتر، روی تابلوت یا روی یه استیکر که همیشه جلوت باشه اینو بنویس:
"گفت اگر به قدر کافی راه برویم بالاخره به یک جایی میرسیم؛
من عادت به نشستن نداشتم."
هر بار خواستی ناامید شی، یه نگاهی بهش بنداز.
فاجعه یعنی مغزت خوب کار کنه، قلبت مهربون باشه، زبونت قاصر. قشنگ به فنا میری.
اول حسـن خودش را معرفی کرد و بعد مسائل
کلی مطرح شد ؛
ایشان تمام تاکیدشان روی مسائل اخلاقی بود.
یادم نمیرود قبل ازاینکه وارد جلسه شوم، وضو
گرفتم و دو رکعت نـماز خواندم ؛ گفتم : خدایـا
خودت از نیت من باخبری هرطور خودت صلاح
می دانی این کار را به سرانجام برسان!
بعدها در دست نوشتـه های او هم خواندم که نوشته بود :
برای جلسه خاستگاری با وضو وارد شدم و تمام کارها را به خدا سپردم :]
• به روایتِ : همسر شهید غلامحسین افشردی •