eitaa logo
رواق آنلاین (مدارس) قم
3.3هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
20.9هزار ویدیو
826 فایل
✍️ کانال رسمی اطلاع رسانی اداره کل آموزش و پرورش استان قم @eduqom ✍️ کانال اطلاع رسانی و انعکاس فعالیت های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی مدارس استان قم @qommedu . ✍️ ارتباط با ما: 👤 @moho1398 ⁦☎️⁩ ۰۲۵_۳۲۹۳۸۰۱۷ 🌐 www.qom.medu.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‌ 🌸سحر هفدهم..... ✍ تنها از یک "قلب بیمار"، گم کردن ردپای تو، انتظار می رود. بیماری دلم، یک سو... و گم کردن های مکرر تو، از سوی دیگر... تمام حجم دلم را، به درد، آلوده کرده است. ❄️هر دم که نگاهم، از آسمان کنده می شود. چاره ای ندارد،جز آنکه، بر پهنای وجود خاکی ام، سایه بیندازد. و آنوقت، من بجای روی ماه تو... فقط سایه ای از خودم را می بینم، که دائماً بر گستره دلم، سنگینی می کند! ❄️سنگین شده ام.... دلبرم اصلا دیگر دلی برایم نمانده، که تو دلبرش باشی... و این سنگینی، شرح حال دل بیماریست، که چشمانش، تو را از خاطر برده اند. ❄️تا چشمانم، به خودم، می افتند... به چشم بر هم زدنی،تو را گم می کنم. و تازه میفهمم، که فاصله مــن تا تــو فقط همیــن یک قدم است؛ خودِ خودِ خودم! ✨پا روی خودم که بگذارم... بی پرده تو را در آغوش خواهم کشید. 💢سحر هفدهم... عجیب از بوی طبابت تو، پر شده است. میدانی..!؟ انقدر دلم را قرص کرده ای، که هرگاه دلم بیمار می شود، هراسی از آن، مرا احاطه نمی کند. زیرا به اعجاز سرانگشتانِ طبیبم، ایمان دارم. ❄️امشب، کتاب نسخه های تو را باز می کنم. تا نسخه ای برای درد دلم پیدا کنم. اما، یادم می آید؛ تمام سطر سطرِ نسخه های تو... شفاي سینه های بیماریست که بدنبال نور، سَرَک می کشند. طبیب من... درد دلــ💔ـم را... سـامـان می دهی؟
‍ ‌ 🌸سحر هجدهم... ✍ و..... هجدهمین سحر رمضان، "دردناک ترین" ساعات این ضیافت است... ❄️آسمان و زمین، عجیــب بوی درد گرفته اند. میدانی.... ؛ شق القمری در کوفه، درپيش است، که بر غربت هزار ساله تو، تلنبار شده است. ❄️بی قراری، جان مرا به آتش کشانده است... حِصن حَصین زمین، آماده پرواز می شود. و این اولین بار است که شیعه، درد یتیمی را به جان خویش، می خرد! تصور دردهای فردا، استخوان سوز است! عـلـی، با همه هیبتی که آسمان را به تعظیم واداشته است، به محرابی میرود، که قرار است، ماه را در آن بشکافند. وای، که درد این ثانیه ها، پای قلمم را لنگ می کند! ❄️یوسفم... من نخستین بار، بوی درد را از مشام رمضان، ادراک کرده ام. علــی... همه پناه من... و همه پناه اهل زمین و آسمان است. من؛ بی علی، هزار بار، یتیمی را تجربه کرده ام. ❄️فاجعه ایست رمضان های بدون تو! نميدانیم... بر کدامین درد، شکیبایی پیشه کنیم؟ بر هیبت آنکس، که از دست میدهیم، یا بر غربت آنکس که بدستش نمی آوریم؟ ❄️تو بگو..... شیعه چند سال دیگر، به تحمل این درد، محکوم است؟ لیلةالقـــ✨ـدر در پیش است... و مـــن.. فقط یک نشانی از پیراهنت، می خواهم! تقدیر مرا، به همین یک نشانه، زیبـــا کن.
‍ ‌ 🌸سحر نوزدهم... ✍ برای رفتن... چقــــدر بی تابی؟ از لحظه ای که سیاهی، یَقِـــه ی آسمان را گرفته است ، چند بار نگاهت را به بالا دوخته ای؟ منتظر کدام اشــــاره ای؟ ❄️دل دل میکنـــم، بی خیالِ رفتن شوی... با رفتن تــو، فقط زینب، نیست؛ که زمین می خورد! که تمـام فرزندانت، تا قیامت، به خاک می افتند! ❄️نــــرو ... دردِ نداشتنت ، سلولهای قلب مرا، از هم باز میکند. وقارِ حیدری ات، حتی اجازه پلک زدن را هم، از من ، ربوده است. تو می روی....و تمامِ چشم مرا، با خودت میبری! تو میروی ، تا با یک ضــربــه، رستگار شوی. اما من با همان یک ضربه، به غربتی هزار ساله، مبتلا می شوم. ❄️تکرار هر رمضان، تکرار از دست دادن قدم های سنگینی است، که راه نَفَس های مرا ، مسدود می کند. همان قدم هايی که سنگ و کلوخِ خیابان نیز، از رفتنــش، به درد آمده اند. هنوز هم ، درد امشب زینب، چون آتشفشانی مذاب، در میان قلبمان می جوشد. من یقین دارم...؛ تا لحظه دیدارت، هیــچ مرهمی، این انفجار مداوم را خاموش نخواهد کرد. 💢تمام رازِ زمیـــن؛ تویی علــی! و خداوند، لیلةالقدرش را نیز، با تــو هماهنگ کرده است. و این؛ شرافتیست، که، جان مرا در تحمل این درد، تسکین داده است. ❄️می روی.... چاره ای نیست جان دلم! اما به جان بی نظیرت قسم؛ من به اعتبار تو ، در زمین راه می روم. و به اتصالِ تــو ، راه آسمان را ، طی می کنم. ✨دستان خالی مــرا، تا آخر بازار دنیا....رها مکن. شلوغی اش، مرا نابود خواهد کرد!
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 🌹شبهای قدر آمد و آقا نیامدی زیباترین ستاره دنیا نیامدی 🌹مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم صاحب عزای مجلس مولا نیامدی 🌹گفتم جمعه میرسد و میرسی، ولی جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی ~~~~~~~~~~~~~~~
🌸سحر بیستم... ✍ فقط... ده ضیافت دیگر، تا جمع شدن خوان رحمتت باقی مانده است. و من هنوز، جامانده ترین مسافر پرواز رمضانم! ناله های الغوث الغوث مرا شنیده ای.... و اگر اذن تو یاریم کنــد، باز هم خواهی شنید. ❄️من از "خودم"، عجیــب به تنگ آمده ام، که اینگونه دستانم را، مضطرانه بالا گرفته ام. آنقدر، منيت هايم، زمین گیرم کرده اند، که صد بار فریاد الغوث الغوث سر داده ام. ❄️من آتشـ🔥ــی به سوزانندگی خودم، سراغ ندارم؛ خدا هر الغوث من، استغاثه به فریادرسی است، که تنها قدرت رها کننده من، از حصار منيت هایم است. ❄️باز هم می آیم دلبرم. و تو را به "خودت" قسم می دهم ؛ تا مرا از "خودم" برهانی. بِــکَ یا اللّـه.... آیا مرا در زمره آزاد شدگان از نفسم، قرار می دهی؟ وعده فردا شبمان، هراس به دلم افکنده است؛ می ترسم از چشمانی که گناه، خشکشان کرده است! می ترسم از دستانی که غرور... فقر را، از لابلاي سرانگشتانش، دزدیده است! می ترسم از قلبی که نجاسات نَفْسَم، بال پروازش را شکسته است. ❄️به فریاد دلم برس... من جز تو، فریادرسی سراغ ندارم. نام محبوب ترین بندگانت را پیشکش کرده ام، شاید به اعتبار هیبتشان، مرا نیز، به پروازی بلند، مفتخر کنی! ✨ترس دلم را بریز... همیشه مرا به هر بهانه ای بخشیده ای! من سالهاست که جز بخشــش، خاطره ای از تو، به یادم ندارم دستانم را بالا گرفته ام، مرا از میان لجن زار منيت هايم، بیرون می کشی؟
‍ ‌ 🌸سحر بیست و یکم.... ✍ بدون تــو آسمان و زمین، بی تابند! می بیـــنی؟ ؛ همه دریاها، کاسه شیر، پیشکش کرده اند ؛ تا راهی نشوی.... عـــلی ❄️حسنین... زینب... عباس... التماست می کنند..... و این مائیم؛ که از پس قرن ها فاصله، التماست می کنیم! 💢شیعه بدون تو، به کدام دیوار تکیه کند؟ آنقدر در نگاه اهل آسمان عزیزی، که شب تولدت به آغوش خدا را... شب قدر نام گذاشته اند. تو... همه ی اعجاز خدایی، حیدر... و ما باز درد نداشتن تو را، برای هزارمين بار، لمس می کنیم. 💠یگانه دلبر من... ؛ علی... سهم تـــو بود... نه مــا! که هزار سال است، در انتظار سهممان از آخرین فرزندش، خیره به راه مانده ايم. امشب، فقیرترین بنده ات منم، و دستان خالی ام... به امید تحفه ای عظیم، بالا آمده اند! مــــــن؛ سهمـــــم را می خواهــــــم!! سهمم را از خانواده علی... سهمم را از دامان مادر... مــــن، یوسفـــم را، می خواهــــم؛ خدا ❄️اذن دعا داده ای و اجابتش را ضمانت کرده ای. من یقین دارم، که مرا، بدون توشه، راهی نخواهی کرد.
‍ ‌ 🌸سحر بیست و دوم ✍ سحر بیست و دوم... اولین سحر بدون علی است. و قلب زمین، برای هضم نداشتَنَش، در انقباضی سخت، درگیر شده است. ❄️دیروز...آئینه ی خدا روی زمین، ترک خورده است... و دیگر هیــچ کس نیست، که چهره کاملی از خدا را، برایمان رونمايي کند. ❄️زمیــن؛ بی علی، فقیرترین مخلوق خداست. بیچاره زمیـ🌎ــن! من مانده ام، دردهای عظیمی را که به خود دیده است...چگونه او را از گردش روزمره اش، باز نداشته است؟ ✨همه درد زمین یک سو... فــراقِ علــی... یک سو... و انتظار هزار ساله پسر علی، از سوی دیگر، سرگیجه به جانش انداخته است. و من... در این درد زمین، همیشه، با او شریک بوده ام. ❄️آخرین لیلةالقدر در پیش است. و من، برای تسکین همه دردهای اهل زمین، قنـــوت می گیرم. اما... عظیم ترین غصه اش، همان آینه ترک خورده ایست، که باید ترمیم شود. ❄️تا زمیــن، "پسر علی" را رو نکند. هیچ آينه ای، توان ترسیم چهره خدا را، نخواهد داشت. ❄️باید برای عظیم ترین درد اهل زمین، دعا کنیم. برای ثروتـی که داریــم، اما دستمان به او نمی رسد. ❄️باید تقدیرات زمین را، با دستان رو به آسمانمان عوض کنیم. زمین، با پسر علی، دیگر فقیرترین مخلوق خدا، نخواهد بود! 💠برای غربت پسر علی، دعا کنیم....
تسبیحات_امیرالمومنین(ع) هر ڪس حضرت علی(ع) را بعد از هر نماز بخواند،خدا هزار بلاے دنیوے را از او دور مے ڪند، ڪه آسان ترین آن بازگشت از دین است و در آخرت براے او هزار منزلگاه آماده مے ڪند ڪه یڪے از آن منزلت ها مجاورت رسول خدا ص است. ثواب تسبیح عرش براے شیعه حضرت علی(ع) آیا مے دانید ڪه تسبیحاتے داریم به نام تسبیحات امیرالمؤمنین علیه السلام ڪه داراے فضیلت بسیااااااااار زیادیه؟؟ و در عین حال خیلیییے راحته!! در ڪنار تسبیحات حضرت زهرا(س)، تسبیحات امیرالمومنین(ع) نیز وجود دارد ڪه داراے فضیلت زیادے است. 🎈ڪیفیت حضرت امیرالمومنین به شرح زیر بعد هر نماز است: ١٠ بار سبحان الله ١٠ بار الحمدلله ١٠ بار الله اڪبر ١٠ بار لا اله الا الله 📚منبع: مستدرک الوسائل، ج٥، ص ٨٢ و بحار الانوار، چ بیروت، ج ٨٣
‍ ‌ 🌸سحر بیست و سوم..... ✍ از لحظه ای که سیاهی، زمین را خلوت کرده است، اذن "دعای فرج"... بر همه اهل زمین، وارد گشته است.. ❄️ لیلةالقدری که برترین اعمالش، دستان منتــ🙏ـظرِ رو به آسمان، است؛ تمام باطن قدر را رو می کند. و این یعـــــنی ؛ تـــ👈ـو؛ رازِ همه تقدیرهای عظیم، در لیلةالقدری؛ یوسف نشسته ام اینجــا در لابلاي جمعیتی که، امتداد نگاهشان، به آغوش تو می رسد، جمعیتی که قرآن بر سر می گذارند، تا شاید، باطن قرآن را، در میان خود، حاضر ببینند، جمعیتی که بعد از علی، دلخوش به نفس های آخرین دردانه اش هستند، که جایی، همین حوالی، فضای زمین را معطر کرده است. 💢سالهاست که، بیست و سومین سحر رمضان را، گوش به زنگ نشانه ای از تـــو تا صبح، چشم انتظاری می کنیم. امــــا... گویی هنوز دلهای زنگار گرفته مان، برای دریافت اجابت آماده نشده اند. خستــــه ايم؛ از آمد و رفتِ رمضان هايي که به ملاقات چشمانِ دلکش تو، ختم نمی شوند. خستـــــه ايم؛ از رمضان هايي که نماز عيدش، همچنان بی حضور تو اقامه می شوند. خستــــه ايم؛ از شلوغی های دنیایی که خالی از خواستن های صادقانه توست. ❄️برای جانهای خسته از گناه مان، امن یجیب بخوان...یوسف دعای تـــو، حتما راه اجابت را باز خواهد کرد. ❣دعا کن؛ دعاهاي بی رمق مان، تا آسمان بالا روند. دعـــــا کن شایـــد اجابــــت شویـــم؛ یوسف
🌸سحر بیست و چهارم... ✍ به خط پایان، که نزدیک می شویم؛ تعارضی عظیـم، قلبمان را گرفتار می کند؛ "شــوقِ" تجربه قنوت هايي که هر کدامشان سفری بلند، به آسمان تو را رقم می زند، یـــــا.... "غمِ" از دست دادن سحر هايي که، بی نظیرترين فرصتهای هم آغوشی با تـو بوده اند.❗ ❄دلم برایت تنگ می شود.... خدا برای لحظه هايي که هیچ صدایی، جز نجوای دعای سحر، از خانه های اهل زمین، بالا نمی رفت. برای لحظه هايي که چراغ های روشن خانه های همسایه، شوق بیدار ماندن را در دلم، بیشتر می کرد. برای لحظه هايي که، با هر کدام از نامهای تو، قنوت می گرفتم و با تکرار مکررشان، بوسه های مداوم تو را احساس می کردم. ❄دلم برایت تنگ می شود خدا... تو، همان لذت شیرین لحظه افطارم بوده ای، که در اولین جرعه آب، تجربه اش می کردم. تو... همان احساس خالی شدنم، در لابلاي العفو های شبانه ام بودی...که تمام جان مرا، با آرامشی عظیم، احاطه می کردی. دلم برایت تنگ می شود... خدا نميدانم تا رمضان دیگر... چه برایم مقدر کرده ای؟ اما... بگــذار، سهم من از این رمضان، همین سجاده خیسی باشد، که در همه طول سال، نمناک باقی بماند. بگذار...تمام اِرثیه ام از سحر هایش، همین قنوت هایی باشد، که تا رمضان دیگر، حتی یک سحر نیز، از ادراکش، جا نمانم. بگذار...خالی شدنم را تا رمضان دیگر، به کوله باری سیاه تبدیل نکنم. ❄تصور جمع شدنِ سفره ات، دلم را می لرزاند. رمضان می رود و....من می مانم... و یک دنیای شلوغ. می ترسم... دوباره دستان تو را در شلوغ_بازار دنیا گم کنم.
‍ ‍ ‍ 🌸سحر بیست و پنجم.... ✍ فقط چهار سحر مانده، تا جامه مهمانی مان را، از تن بدر کنیم. یادم هست؛ زیباترین سحر این مهمانی، بنام نامی تو رقم خورده بود؛ مـ💝ـادر ❄️حضور شما، در لابلاي مناجات های سحرم، چقدر پررنگ بود. چقدر گریستن بر دامانت، سحرهای مرا روشن می کرد. چقدر دور شما گشتن مرا آرام می کرد. چقدر چادرت را بو کشیدن، در سلولهای قلب من، معجزه هايي عظیم، را رقم می زد. ❄️مادر... سفره داری رمضان، رو به پایان است. دلم برایت تنگ می شود، برای دستان مهربان و خسته ات.... برای چشمان معصوم و عاشقت... کاش، اذن قنوت همه سحرهای رمضانم، به نام نامی تو، صادر می شد؛ تا هیــچ گاه، تو را در لابلاي سجاده ام، گم نکنم. ❣تو کلیدِ همه درهای آسمانی! چه دارد، آنکس که تو را در آغوش ندارد؟ مادر.... تمام هستی ام به قربان ناز یک لبخندت چه کنـــم، بیشتر، دوست بداری ام؟ چه کنـــم، بیشتر، عاشقانه ببوسی ام؟ من یقین دارم؛ راز محبت تــ👈ـو، عزیز_دردانه آخر توست. که هر چه بیشتر زلیخایش شوم، بیشتر، در پیش چشمان تو، خواهم درخشید! ❄️دعایــم کـن؛ مــــادر دستانـت را بالا بگیر، و برایم، عشــق بخواه. عشقی که مــرا از نشستن، باز دارد! عشقی که مرا از دم فرو بستن، باز دارد! عشقی که همه عالم، آنرا از نگاهم، بخوانند. دعـا کـن... عاشقــ❤️ـت بمانم مــادر.
‍ ‌ ‌ ‌ 🌸سحر بیست و ششم... ✍ دیگر سحرهای آخــر است. و مـــا... همچنان سهام دارِ دردهای ناتمام شماییم؛ یوسف امـــا، این آوارگی را به هزار عافیت دیگر نمی دهیم! ❄️فرزند شما بودن، هزینه میخواهد. و مــا... برای چنین عظمتی، هر هزینه ای را به جان می خریم. ❄️تمام عزت مان این است که، شریک درد شماییم. اینکه؛ ما را در جامه مِشکی تان شریک می کنید. اینکه ؛ جرعه ای از دردتان را به جانمان میندازید. اینکه؛ از غربتتان، به ما نیز سهمی داده اید. اینکه؛ بی شما زیستن برایمان محال است. اینکه؛ بی شما مُـردن برایمان محال است. اینکه؛ وقتی دستمان از لابلای انگشتانتان رها میشود، دیگر اثری از شادی در رخسارمان نمی ماند! ❄️اینکه؛ درد خانواده شما، جانمان را به آتش کشیده است! و این؛ شرح حال یک درد مبارک است؛ درد عاشـ❤️ـقی ❄️هزار الحمدلله، که عاشقمان کرده اید! هزار الحمدلله که در دل سیاهمان تجلی کرده اید! و اینگونه بود که ما قیمت گرفته ایم! و اینگونه بود که ما عزت گرفته ایم! ❄️الحمدلله که چشمان ما را برای چشم انتظاری، برگزیده اید. الحمدلله که دل ما را، برای خون جگری، انتخاب کرده اید. الحمدلله که دستان ما را، برای التماس حضورت، فراخوان کرده اید. الحمدلله یوسف، که هنوز زلیخا نشده، ازدردتان به ما خورانده اید. ❄️هزار سال دیگر هم که طول بکشد، ما منتظرت میمانیم. اصلاً کارِ دیگری در زمین نداریم. منتظر ملاقات چشمان دلبرت میمانیم. منتظر لمس حرارت آغوشت. منتظر شنیدن صدای عاشق کش ات. ❣مــــا.... منتظـــرت میمانیـــم!
‍ ‌ سحر بیست و هفتم.... ✍ و ایــــن؛ آخرین لیلةالقدری است که خدا آنرا برای جاماندگانی چو من، ذخیره کرده است. رمضان گذشت... و من حتی یک نگاهِ ویژه، مهمان صاحب الامرِ زمین، نشده ام. دویدن های صبح و شبم ، نیز، آنقدر آلوده است، که راهِ آسمان را برایم، باز نمی کند! ❄️اما دلخوشم، به این سحـــر! شاید، امشب برایم راهی باز شد. شاید من هم، با اهل آسمان محرم شدم. شاید گوشه ای، مرا نیــز، پذیرفتند. امشب شاید به سوی خانه عزیز مصر که نه، به سوى خانه عزیز اهل زمین، کوچه ای را پیدا کنم. ❄️آی اهل آسمان؛ امشب کاش، نگاهم کنید. کاش، قبولم کنید، کاش نامِ مرا هم، در گوشه ای از سفره آخرین منجی زمین، بنویسید. به جان عزيزش قسم، فقط گدای یک نگاه ویژه اویم...همـــین ❄️گذشت.... همه رمضان گذشت.... و مــن، دور آخرین سفره های سحرم، همچنان، به دنبالش، می گردم. اما گاه فراموش میکنم، او همیــن جاست..... و این منم، که سفره دار زمین را، گم کرده ام. خدا کند، پیدا شوم، خدا کندکه.... پيدايم کند! ❣پيدايم کن؛ پادشاه تنهاي زمین من، در مهمانی رمضان هم پيدايت نکرده
بسم الله الرحمن الرحیم « إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‌ » خبر کشتار جمعی از بانوان موجب تألم و تأسف شدید گردید. بشارت طوبی بر دختران و بانوان سعاتمندی که بدون جرمی در ماه مهمانی خدا، کشته شدند، «بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت‏». آنان بر خدای بخشنده، مهمان و بر پروردگار مهربان وارد شدند در حالی که به جهت فرمانبرداری از ملک علام، روزه‌دار بودند. خداوندا! همانگونه که آنان را به شرافت اجر شهداء مشرف فرمودی، پس آنان را با سرورشان بانوی دوعالم حضرت صدیقه طاهره علیها السلام محشور نما.
‍ ‌ 🌸سحر بیست و هشتم.... ✍ دلم می لرزد، خــــدا فقط یک سحر دیگر تا سوت پایان باقی مانده است. ❄️دلم می لرزد، خـــدا از شیطانی که پشت دروازه های رمضان، کمین کرده است. از دنیای شلوغی، که منتظر است، چنان مشغولم کند، که تو را در هیاهوی روزهايش، گم کنم. از نفس خبیثی، که آرامش امروزش را، حاصل عبادت هایش می داند، نه حاصل عنایت هايت! ❄️خـــدا..... دلم، تو را برایِ همیشه می خواهد! آغوش گرم و بی همتای تو را، که آرامشش را حتی در آغوش مادرم نیز، تجربه نکرده ام. مـن....از دنیای بدون تو، می ترسم. از شبهای سیاهی که نور یاد تو، دلم را روشن نمی کند. از روزهای سپيدي، که بدون هم نفسی با تو، تاریک ترین لحظه های عمر من هستند. قلبــ💔ــم... بهانه های لحظه وداع را آغاز کرده است. و دستانم، لرزش ثانیه های وداع را، پیش کشیده اند. ❄️چه کنــــم...؟ بی سحرهای روشـــن؟ بی زمزمه های ابوحـــمزه؟ بی اشکهای افتتــــاح؟ ❣نـــرو از خانه ما، دلبـــرم! من بی تو، از پرِ کاهی سبک ترم، که به اشاره ای، اسیر دست شیطان می شود. ❄️نـــرو از خانه مـا، بمــان، همین جــا، در لابلاي تارو پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است. بمـــان! مــن، بی تـــو....فقیرترین انسانِ زمینم؛ خدا
دوباره «حُزن»، حلقه بر دلم زد و «غم»، قرين قلبم گشت! آنگاه كه شنيدم «قاصدک» اين بار، خبرِ حَزين «تازش دوباره‌ی جهل و جمود» به «نازش گل پونه‌های دشت دانش» را مخابره كرد. و اين‌گونه خورشيد رُخسار «دختركان افغان»، در «صبحی سرخ»، غروب كرد! همان غروب غمينی كه هماره‌ دل هر مهربانی را خواهدلرزاند و اشک را در چشم هر مهرورزی خواهد لغزاند . آری؛ بار دگر، «اقيانوس قساوت» و «شَطّ شقاوت» طغيان كرد و «امواج جهل و جُور» دهان دَريد و «نازَكان» نشسته در «قايق اميد» را غريق خشم و خشونت خويش كرد. و دگربار، «جامِ جان»، در دست ديو شكست و تنِ سبز نوشاخه‌ها، در يورش سفيهانه‌ی سپاه خزان، به رنگ خون خزاب گشت. و بدين سان، بال و پر پرستوهايی كه هنوز پرواز برايشان زود بود، در «طوفان توهّم و ترور» شكست. حال كه نرگس و نسرين‌های كابل رفتند و رفتنشان، لاله‌های دلمان را فِسرد و آلاله‌های وجودمان را افسرد، بايد از وجدان شكفته‌ی آدم‌های نخفته پرسيد: به راستی در دنيايی كه پاسخ آينه و آبگينه سنگ است تا كِی بايد «قلب رقيق آينه‌ها» را «داعشان و طالبان‌» بشكنند؟
🌸سحـــر بیست و نهــم خداحـافـظ؛ نزدیکــترین رفیـق خداحـافـظ؛ آرام تــرین اَنیـــس خداحـافـظ؛ عاشق ترین همــراه ❄️الحمداللّــه برای هر الماسی که به چشمانمان بخشیدی. الحمداللّــه برای هر بوسه ای که در سجاده سحر، و ضیافت افطــار، مهمانمان کرده ای! الحمدللّــه برای دور همی های شبانه ای که، ما را از سرتاسر زمیــن، فقــط بصرفِ جرعه ای عشــق، دور هم جمع کردی. و مــا سی سحـ💫ـر، دست در دست هم، مهمانِ آغوشی بودیم، که به اندازه همه ی اهل زمین، جا دارد! الحمداللّــه برای رفاقتهایی که، از پسِ فرسنگها فاصله، فقط و فقط در دایره ی محبت تـــو، آغاز شــد و قرار است تا آسمانــت طــــول بکشــد. 💢خداحافظ های پر از پــرواز خداحافظ پر از اُمیـــــد خداحافظ دردِ دل های عاشقانه ی سحــر راستــی رفیــ🤝ـق! آیا ما سفره ی دیگــری از تو را تجربـه خواهیم کرد؟ نمیدانیم؛ به کداممــان، فرصتِ درآغـوش کشیدنِ دوباره ات را خــواهند داد؟ اما یقین بدان؛ از تو عــزیزتر، ثانیه هایی در گذر زمان، سراغ نداریــم! ✨به خُـــدایی می سپاریمَــت که تو را مایه ی سبکبالی دلهای آشفته مان آفـــرید! ✨به دست همان دلبری می سپاریمت، که تمنّــای دلهایمان را برای سرکشیدنِ جرعه های دیگرت، می داند و می بیند! خداحافـ✋ـظ رمضـان دعایمان کن، تا دست در دست هم... برای درآغوش کشیدنِ دوباره ات، آماده شویم! دعایمان کن... تا آمدنِ دوباره ات، راهِ آسمــان را گُــم نکنیم.
🔷️🔶️🔶️🔷️🔶️🔶️🔷️🔶️🔶️🔷️🔶️🔶️ آن هنگام كه «خورشيد عشق» از «مغرب غرور و غيرت» طلوع كرد آفتاب دميده از مشرق، وامدار تلألوء جميل آن گشت. و اين گونه در طليعه‌ی «سوم خرداد»، جانِ به لب رسيده‌ی جاهدان، «جامِ رهايی و رَه‌يابی» را به لب صاحبان و ساكنان خوزستان رساندو جانِ «خرمشهر»، اين پاره‌ی تن وطن را گوارا از «شَهدِ خرّمِ آزادی» نمود. و بدين سان، بار ديگر در سايه سار جِدّ و جهد غيور مردان و دلير زنانی كه «مجاهدان ديروز» در ارض بودند و «مجاوران امروز» در عرش، «ايران و ايمان ما» مصون از آسيب عاصيان ماند و محفوظ از گزند زَنگيان. آری؛ داشتنِ «حبّ وطن» و بودنِ «حُرِّ وطن»، همان آموزه‌ی بزرگی است كه از آموزگاران بزرگی همچو «محمّد جهان آرا»، چون ميراثی ماندگار به يادگار مانده است. فرارسيدن «يادروز آزادی خرمشهر»، بر تمام ايرانيان ايمانی، مسعود و مسرور باد... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
18430437987942.pdf
6.7M
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 پی دی اف مسابقه کتابخوانی(زندگی به سبک روح الله) 📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
┅─═ঊঈ🎀ঊঈ═─┅ 👤مخاطب موضوع :ویژگی شخصیتی حضرت امام خمینی(ره) □انس با قرآن کریم؛ □مداومت بر نماز و ذکر تا آخرین لحظات عمر □صراحت و شجاعت در اعلام مواضع و اجتناب از ملاحظه‌کاری و رودربایستی □رعایت سادگی در عین توجه به آراستگی ظاهری □نظم و انضباط، رعایت دقیق برنامه‌ها و نظم امور روزمره؛ □التزام به ورزش روزانه. روزی ۳ بار هربار ۲۰ دقیقه. راه رفتن در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛ □تدیّن و تقوا از دوران جوان □ابتکار عمل حتی در سنین بالای هشتاد سالگی در تصمیمات و هدایت انقلاب و نظام؛ □اعتقاد راسخ و عملی به پیروزی خون بر شمشمیر؛ □اعتماد و اعتقاد حقیقی و صادقانه به مردم □پیروزی یعنی عمل به تکلیف، زیرا موفقیت در ادای تکلیف است نه لزوماً به نتیجه رسیدن اقدامی که بر اساس تکلیف صورت گرفته است اعتقاد به معیار حقانیت در صورت مخالفت دشمنان اسلام و انقلاب؛ □عدم ترس از شکوه ظاهری و مادی و اقتدار و امپراتوری‌های مجهز استکبار. ┅─═ঊঈ🎀ঊঈ═─┅ ┅─═ঊঈ🎀ঊঈ═─┅
موضوع معرفی تعداد اثار امام خمینی (ره) 👤مخاطب 🔰 شش اثر چشمگیر امام خمینی(ره): 1️⃣ شرح چهل حدیث 2️⃣ کشف اسرار 3️⃣ تحریر الوسیله 4️⃣ ولایت فقیه 5️⃣ دیوان اشعار 6️⃣ شرح دعای سحر 📗کتاب شرح دعای سحر که شرحی است عرفانی بر دعای معروف سحر مروی از امام باقر علیه السّلام به قلم حضرت امام خمینی (ره) در سن 27 سالگی ایشان به رشته تحریر در آمده و نخستین اثر قلمی آن بزرگمرد است. این کتاب بر پایه عرفان نظری و اصطلاحات رمزگونه مشایخ این فن نوشته شده است.
┅─═ঊঈ🎀ঊঈ═─┅ 👤مخاطب به ویژه ○شناخت امام (ره) در یک نگاه ●نام:سید روح الله‌ نام خانوادگی: مصطفوی ●سلسله نسب:موسوی خمینی ●نام پدر:سیدمصطفی نام مادر:هاجر ●تاریخ تولد:یکم مهرماه ۱۲۸۱ ●محل تولد:خمین ●سال ازدواج:۲۷ سالگی/۱۳۰۸ ●همسر:بانوخدیجه-دختر آیت الله میرزا محمدثقفی ●فرزندان:۲پسر-۵دختر (مصطفی.صدیقه.فریده.سعیده.لطیفه.فهیمه.احمد) ●تحصیلات حوزوی: اجتهاد ●تخصص:فقه و اصول. فلسفه‌. عرفان.اخلاق. کلام.سیاست. ●مشاغل:مدرس حوزه علمیه قم.مرجع تقلید.رهبری انقلاب اسلامی و ولی مسلمین و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران ●قیام خونین ۱۵خرداد سال ۱۳۴۲: ۶۱ سالگی ●تبعیدبه ترکیه ۱۳۴۳: به دلیل مخالفت با موضوع کاپیتولاسیون ●مهاجرت به نجف ۱۳۴۴: سیزده سال در نجف ●شهادت فرزندش سیدمصطفی ۱۳۵۶: سرآغاز حرکت های اعتراض جدید ●مهاجرت به کویت ۱۳۵۷: کویت اجازه ورود نداد ●مهاجرت به فرانسه مهرماه ۱۳۵۷: حدود ۴ماه ●بازگشت به ایران: بعد از۱۵ سال تبعید ●۲۲ بهمن ۱۳۵۷: پیروزی انقلاب‌اسلامی رهبری حکیمانه انقلاب و نظام: ده سال و چهارماه ●نگارش وصیت نامه و ارایه یک نسخه به امانت نزد خبرگان: ۲۶ بهمن ۱۳۶۱ ●بازنگری در وصیت نامه ۵ سال بعد و قرار دادن یک نسخه در آستان قدس و یک نسخه نزد خبرگان: ۲۹ آذر ۱۳۶۶ خوانش وصیت نامه ۱۴ خرداد ۱۳۶۸: یک روز پس از عروج ملکوتی ●مراسم تشییع ۱۶ خرداد ۱۳۶۸: بزرگ ترین رخداد تاریخ معاصر ●تاریخ رحلت:در ساعت ۲۲ و ۲۰ دقیقه ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ / ۸۷ سالگی ●محل خاک سپاری: تهران- بهشت زهرا ┅─═ঊঈ🎀ঊঈ═─┅
:علل و عوامل قیام ۱۵ خرداد؟ 👤مخاطب ┅─═ঊঈ🎀ঊঈ═─┅ 🔻۱ ـ استبداد و خفقان در کشور و وابستگی شدید محمدرضا پهلوی به آمریکا 🔻ب- اصول ششگانه (انقلاب سفید) رژیم پهلوی که در اولین گام از اجرای سیاست‌های ضد دینی و ضد اسلامی خود در مقابل علما و روحانیون ناکام ماند، تلاش کرد از طریق دیگری این سیاست‌ها را پیگیری کند. بر این اساس، محمدرضا پهلوی در ۱۹ دی ۱۳۴۱(سالروز تصویب اصلاحات ارضی) به طور رسمی اعلام کرد، قصد دارد اصول شش گانه‌ای را به رفراندوم(همه پرسی) بگذارد. ۱. القای رژیم ارباب رعیتی ۲. ملی کردن جنگل‌ها در سراسر کشور ۳. فروش سهام کارخانجات دولتی ۴. سهیم کردن کارگران در منافع کارگاه‌های تولیدی و صنعتی ۵. اصلاح قانون انتخابات ۶. ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری.این اصول که شاه به آن‌ها نام‌«انقلاب سفید» داده بود، در حقیقت همان دستورالعمل‌ها و اصلاحاتی بود که آمریکا به کشور‌های توسعه نیافته و پیرامون خود اعلام کرده بود. (رجبی، ۱۳۷۴: ۱۸۱) اصول فوق، با جملاتی زیبا و سنجیده معرفی شده بود که مخالفت با آنها، مخالفت با منافع عمومی و مصالح ملی قلمداد می‌گردید. 🔻ج- فاجعه فیضیه(کشتار طلاب و روحانیون) ✅ در روز ۱۵ خرداد با رسیدن خبر دستگیری امام، اعتراضات گسترد‌های در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد. تظاهرات تبدیل به شورش گسترده خیابانی می‌شود.تظاهرات در آن روز و دو روزبعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح‌شدند.فجیع‌ترین حادثه، قتل‌عام دهقانان کفن پوش ورامینی بود‌که درپشتیبانی‌از امام راهی تهران شده‌بودند.
✍️نیم نگاهی به زندگی امام جعفر صادق علیه السلام ┅─═ঊঈ🖤ঊঈ═─┅ ▪︎جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، ششمین امام از دوازده امام شیعه اثنی عشری هستند. امام صادق(ع) در ۱۷ ربیع‌الاول سال ۸۳ق در مدینه به دنیا آمد و در سال ۱۴۸ق در ۶۵ سالگی همان‌جا به دستور منصور به شهادت رسید. ▪︎کنیه‌ مشهور امام صادق(ع)، ابا عبدالله و مشهورترین لقب ایشان صادق است. ┅─═ঊঈ🖤ঊঈ═─┅ ▪︎در سن ۳۱ سالگی به امامت رسیدند. ایشان به مدت ۳۴ سال (۱۱۴ تا ۱۴۸ق) امامت شیعیان را بر عهده داشت که با خلافت ده خلیفه آخر بنی امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی هم‌زمان بود. ┅─═ঊঈ🖤ঊঈ═─┅ ▪︎مذهب جعفری امام صادق(ع) به جهت ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر امامان شیعه داشت. شمار شاگردان و راویان او را ۴۰۰۰ نفر دانسته‌اند. بیشتر روایات اهل بیت(ع)، از امام صادق(ع) است و از این‌رو مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز می‌خوانند. ┅─═ঊঈ🖤ঊঈ═─┅ ▪︎احادیث مشهور حدیث حجّ، حدیث توحید مُفَضَّل، حدیث عِنوان بَصری و مقبوله عُمَر بن حَنظَله از جمله احادیث مشهور این امام عزیز است. ┅─═ঊঈ🖤ঊঈ═─┅ ۱
•چهار ذکر ارزشمند آرامش بخش• 💟امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمی‌برد؟ ●در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به این ذکر پناه نمی‌برد! 【حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ】⇦سوره آل عمران، آيه ۱۷۱ ●و در شگفتم برای کسی‌که اندوهگین است، چگونه به این ذکر پناه نمی‌برد! 【لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنْ الظَّالِمِینَ】⇦سوره انبيا، آيه ۸۷   ●و در شگفتم برای کسی‌که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به این ذکر پناه نمی‌برد! 【اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد】⇦سوره غافر، آیه ۴۴ ●و در شگفتم برای کسی‌که طالب دنیا و زیبایی‌های دنیاست، چگونه به این ذکر پناه نمی‌برد! 【مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ 】 📓 من لا یحضره‌الفقیه، ج۴ ┅─═ঊঈ🎀ঊঈ═─┅ ۱