eitaa logo
رواق آنلاین (مدارس) قم
4.2هزار دنبال‌کننده
50.1هزار عکس
21.6هزار ویدیو
829 فایل
✍️ کانال رسمی اطلاع رسانی اداره کل آموزش و پرورش استان قم @eduqom ✍️ کانال اطلاع رسانی و انعکاس فعالیت های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی مدارس استان قم @qommedu . ✍️ ارتباط با ما: 👤 @moho1398 ⁦☎️⁩ ۰۲۵_۳۲۹۳۸۰۱۷ 🌐 www.qom.medu.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
-به-سفر-نه-به-دیدوبازدید-خانه-میمانیم.-چمانده-مدرسه-شهید فهمیده۲
-را-شکست-میدهیم چمانده-مدرسه-امام-حسن-مجتبی
سیزده بدر در حیاط منزل سما کرمانی کلاس اول👏👏👏
نقاشی باموضوع مبارزه با .. دخترخوبمون زینب یعقوبی، کلاس دوم ابتدایی صدیقه گیوه چیان ناحیه1
سیزده بدر در خانه مطهره پاک سرشت کلاس دوم
📚🌹داستان شماره 12 : نزاع دو همسایه در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که می ماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یک اول ، سم را بخورد. قرعه خوردن سم ، به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد. همسایه دوم ، سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هر روز می شنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که می شنید نگرانی و ترسش بیشتر می شد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه می شنید دلهره اش بیشتر می شد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده می شد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر می کرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!🌺🌺 📝 این داستان حکایت این روزهای بعضی است. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری. امروزه یک عزم همگانی برای عبور از این بحران لازم است.🌺🌹 جهت نشر در کانال اختصاصی مدرسه
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای نمایشی بسیار زیبا دانش آموز مدرسه عفیف لنگرود. خدا قوت خانم نوش ابادی
21.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی دختر خوب و مهربونم زهرا سالک... چه قدر زیبا و دلنشین صحبت کردید باب الحوائج یعنی....😭 . تشکر ویژه از زهرا خانم و مادر ارجمندشان که تمام فعالیت های پرورشی رو در این مدت شرکت کردند 👏👏👏👏 🎁 🤲رهرو زینبی سردار ، زهرا خانم سالک عزیزم در پناه قرآن و اهل بیت شاد و سلامت باشید💐 زهرا سالک دبستان دخترانه اباصالح
https://www.hawzahnews.com/news/893851پویش نذر خرید به قلم حجت الاسلام محمد رضا قاسمی نیا معاون سواد آموزی اداره کل