فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢بخشی از نشست شرح مثنوی
استاد علی حیدری یساولی
#مثنوی
کانون نویسندگان قم
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
💢تجربههای نگارشی
رضا بابایی
۱. نویسنده نباید گارد نویسندگی بگیرد؛ یعنی نباید گمان کند که در هنگام نوشتن، مشغول کاری شاق و متفاوت از کارهای روزانه است. هنر نویسندگی در کاستن از فاصلۀ میان قلم نوشتاری و زبان روزمرۀ مردم است؛ بدون آنکه دچار شلختگی و عیبهای زبان گفتاری شود. بهترین زبان نوشتاری، همان زبان گفتاری است منهای عیبهای آن. زبان گفتاری چند عیب یا ویژگی دارد:
یک. در گفتار، کلمات معمولا به ترتیب انسی که ما با آنها داریم به ذهنمان میآیند، نه به اقتضای اسلوب جملهسازی. مثلا در گفتار میگوییم: «رفتم امروز بازار، کمی خرید کردم.» طبق اسلوب زبان، قید «امروز» باید اول جمله بیاید: امروز رفتم بازار...
دو. حذف حروف اضافه و حتی گاه کلمات کلیدی، در زبان گفتاری معمول است. مثلا جملۀ «رفتم بازار، کمی خرید کردم» در واقع ناقص است؛ اگرچه شنونده میداند که مراد گوینده این است که «رفتم "به" بازار "و" کمی خرید کردم.» گوینده اجازه دارد که بگوید: «او سال ۱۳۳۰ دنیا آمده» اما نویسنده باید بنویسد: «او "در" سال ۱۳۳۰ "به" دنیا آمده است.»
سه. عیب زبان گفتاری، کمواژگانی است؛ چون گوینده فرصت نویسنده را برای جستوجو و انتخاب مناسبترین کلمات ندارد و ناگزیر معمولترین و دستمالیشدهترین کلمات بر زبان او جاری میشود. اما نویسنده – مثلا - راضی نمیشود در مثال پیشگفته، از کلمۀ «کمی» استفاده کند؛ بلکه به جای آن، «مقداری» یا مانند آن میگذارد.
۲. پس از آنکه راحت و بدون هیچ دغدغهای نوشتید و نقطۀ آخر را گذاشتید، نوبت به وسواس و سختگیری میرسد. در این مرحله، هر قدر میتوانید بر نوشتۀ خود سخت بگیرید و حتی از یک کلمۀ آن آسان نگذرید. به قول همینگوی، مست بنویس و هشیار ویرایش کن. این هشیاری و سختگیری یا باید جملهبهجمله باشد، یا بندبهبند یا پس از آنکه نوشتار به پایان رسید.
۳. از بختیاری نویسنده است که نوشتۀ او را پیش از انتشار، کسانی ببینند و بر آن خرده بگیرند. اگر نویسندهای چنین دوستان و همراهانی ندارد، بر او است که در انتشار نوشتهاش شتاب نکند؛ بلکه پبش از انتشار، آن را بارها بخواند. در بازخوانیها هم اصلاحات محتوایی کند و هم اصلاحات لفظی. یکیدو بار هم با چشم مخالف فرضی بخواند.
۴. هر نوشتهای از ما که به رؤیت کسی میرسد، بخشی از جورچین شخصیت ما را در ذهن او کامل میکند. هیچ نوشتهای را تا به سطحی از مقبولیت(از محتوا تا تایپ) نرساندهاید، منتشر نکنید، حتی اگر میدانید که خوانندگان آن به شمار انگشتان یک دست نخواهد بود.
۵. خواندنیترین نوشتهها آن است که محتوایی بکر و بهروز و پیشبرنده داشته باشند، و ملالآورترین نوشته، آن است که تکرار شنیدهها و گفتههای دیگران باشد. بنابراین کسانی که میخواهند سخنی بگویند که مردم آن را روزانه چندین بار از رسانههای رسمی و تبلیغی و سخنرانیهای معمول میشنوند، نباید توقع استقبال داشته باشند. آری؛ هر سخن نو و بیسابقهای، درست و راست نیست؛ اما سخن تکراری همیشه ملالآور است، مگر برای مخاطبان معتاد به آن سخنان.
۶. غرور نویسنده، دشمن قلم او است؛ زیرا گوهر صمیمیت و دلاویزی را از او میرباید. نویسندۀ مغرور، بیش از آنکه در اندیشۀ مفاهمه و تفهیم باشد، در فکر حراست از شخصیت علمی یا اجتماعی خویش است و هیچگاه از ردای هیبت و وقار بیرون نمیآید. بنابراین در انتخاب کلمات و لحن نوشتار، بیشتر به جایگاه اجتماعی و مرتبۀ علمی خود میاندیشد تا حق مطلب. او به جای آنکه دست در گردن خواننده بیاویزد و با او گشتوگذار کند، ترجیح میدهد که مخاطبش دورتر بنشیند و به سخنرانی رسمی و غرّای او گوش دهد.
۷. هر نوشتهای، سفرهای است که نویسنده برای خواننده پهن کرده است. سفره، هم جای غذای اصلی است و هم جای مخلفات(سالاد و ترشی...)؛ اما سفرهای که جز مخلفات بر آن نیست، به درد شکمهای گرسنه نمیخورد. برخی نوشتهها را میخوانی و به آخر میرسانی، اما بیش از یکیدو سطر آن، دندانگیر نیست. نویسنده، مقدمه را از جایی دور شروع کرده یا گریزهای بیهوده در میان افکنده است؛ اما آنجا که باید کرّوفرّ کند، فرود آمده است! درختی تناور برکشیده است، اما همچون درخت کاج، نه میوه بر شاخ دارد و نه سایه بر زمین.
۸. حذف حتی یک کلمۀ زائد، برداشتن باری از دوش جمله و فهم مخاطب است. جمله هر چه پیراستهتر باشد، چابکتر است و به فهم خواننده نزدیکتر.
۹. هر نوشتهای، سیرتی دارد و صورتی. اهتمام به صورت و ظاهر نوشتار(از جملهسازی و پاراگرافبندی تا تایپ فنی و بدون غلط) به اندازۀ محتواگرایی اهمیت دارد.
۱۰. هنر ننوشتن، گاهی کمتر از هنر نوشتن نیست. اگر این را نیاموختهایم، آن را بیاموزیم. پس ننویسیم مگر آنگاه كه دربارۀ موضوع نوشتارمان، بیش از خوانندگان احتمالی، خواندهایم یا اندیشیدهایم؛ وگرنه عرض خود میبریم و...
کانون نویسندگان قم
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
💢 شاهنامهخوانی
🔸 جلسه ماهانۀ شاهنامهخوانی
🔹 استاد حسین مقیمی
🔹زمان: یکشنبههای سوم هرماه
جلسه اول: یکشنبه ۲۴اردیبهشت ۱۴۰۲
ساعت۱۹:۳۰
🔻مکان: قم، انتهای خیابان دورشهر، نبش میدان رسالت
موسسه آموزش عالی طلوعمهر
🔹حضور برای عموم علاقهمندان بلامانع است
#شاهنامه
کانون نویسندگان قم
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
💢گزارش تصویری جلسه اول «سعدیخوانی»
یکشنبه ۱۷اردیبهشت۱۴۰۲
دانشگاه طلوع مهر
#سعدی
🔸کانون نویسندگان قم
https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
💢 مثنویخوانی
🔸 جلسه هفتگی شرح مثنوی مولانا
🔹 استاد: علی حیدری یساولی
🔹 جلسه هجدهم: شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
ساعت۱۹:۳۰
🔻مکان: قم، انتهای خیابان دورشهر، نبش میدان رسالت
موسسه آموزش عالی طلوعمهر
🔹حضور برای عموم علاقهمندان بلامانع است
#مثنوی
کانون نویسندگان قم
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
💢 سهگانههای نگارش
محمدکاظم کاظمی
🔻 متن اصلی
نکتۀ مهم که گاهی در فعالیت حرفهای روزنامهنگاران و اهل رسانه نادیده گرفته میشود، خَلط این دو شخصیت است.
✳️ نظر ویراستار
بعضی کلمات با این که خودشان مشکلی ندارند، به دلیل تشابه با یک کلمهٔ دیگر، حس بدی به خواننده میدهند. از این جمله است کلمهٔ «خَلط» به معنی «مخلوط کردن» یا «درهمآمیختن». درست است که نویسنده در اینجا روی «خ» فتحه گذاشته است تا «خِلط» خوانده نشود. ولی در کل این کلمه یک مقدار خصوصیت «حال به هم زنی» دارد. به خصوص که خیلی از مخاطبان ممکن است تفاوت این دو کلمه را در نیابند. مجبور نیستیم از این کلمهٔ عربی مشکوک به حال بههمزنی استفاده کنیم. میشود «درهمآمیختن» گفت.
✅ حاصل ویرایش
نکتۀ مهم که گاهی در فعالیت حرفهای روزنامهنگاران و اهل رسانه نادیده گرفته میشود، درهمآمیختن این دو شخصیت است.
#نگارش
کانون نویسندگان قم
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
💢ضابطهمندی در ویرایش
عبدالرحیم موگِهی (شمیم)
شماری از ویراستاران برای شیوۀ ویرایشیشان دلیل ندارند و طبق ضابطۀ خاصی ویراستاری نمیکنند. برای مثال، چنان چه از آنان پرسیده شود که چرا نشانۀ «هاء جمع» را به کلمۀ پیش از خود، متصل میکنید یا نمیکنید، نه برای آن دلیل دارند، نه برای این.
یا اگر از آنان سؤال شود که چرا سه واژۀ مرکّب «گفتوگو»، «جستوجو» و «شستوشو» را بدون حرف «واو» و به شکل «گفتگو»، «جستجو» و «شستشو» مینویسید، ولی سه واژۀ مرکّب «ساختوساز»، «پختوپز» و «دوختودوز» را با «واو» مینویسید و به شکل «ساختُساز»، «پختُپز» و «دوختُدوز» و بدون «واو» نمینویسید، پاسخی مستدل و ضابطهمند ندارند؛ در حالی که هیچ تفاوتی میان این شش مثال وجود ندارد و همه از نظر دستوری، ترکیبی عطفی از بُن ماضی و بُن مضارعِ یک ریشه از فعل هستند.
با توجه به آن چه گفته شد، اگر هر یک از ویراستاران، برای شیوۀ ویرایشی خود، دلیل و ضابطه داشته باشند، میتوانند از طریق گفتوگو دربارۀ دلیلها و ضابطهها به توافقهایی دست یابند و از اختلاف نظرها و سلیقهها در ویرایش بکاهند.
#ویرایش
کانون نویسندگان قم
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
💢 آثار و فواید شعرخوانی
رضا بابایی
پارهای از آثار و فواید شعرخوانی مستمر، برای نویسندگان و مؤلفان به این قرار است:
ـ ذوقبخشی؛
ـ غنای واژگانی؛
ـ آشنایی با ساختمانهای متفاوت و متنوع جملهسازی؛
ـ كشف نسبتهای جدید و پیچیده میان كلمات؛
ـ مهارتیابی در استخدام صنایع لفظی و معنوی زبان فارسی؛
ـ جذب حلاوتهای زبانی و ملاحتهای لفظی؛
ـ آشنایی با تعابیر ادبی و آموختن آنها؛
ـ فراگیری كاربرد فنی و درست كلمات در موقعیتهای متفاوت؛
ـ بازخوانی گفتهها و نوشتههایی كه از هرگونه آلودگی زبانی یا دستوری پاكیزه است؛
ـ اندوختن ابیات و عبارات شعری ناب كه گاه در طی نوشتههای خود میتوان به درج یا حل آنها پرداخت؛
ـ آشنایی با آرایههای سنتی و نو؛
از یاد نباید برد كه وقتی سخن از شعرخوانی و ادبیاتپردازی است، شعر و ادبیات معاصر را نیز دربرمیگیرد. فرزند زمان خویش بودن، اقتضا میكند كه با تحولات زبانی و معنایی در زبان و ادبیات آشنا باشیم. «شعر فارسی» نباید ما را فقط به یاد مولوی و سعدی بیندازد، كه آنان عقبۀ شعر و ادبیات فارسیاند، نه جبهۀ آن. شاعران نوپرداز و معاصر، نمایندگان نسلهای خود هستند و با مطالعۀ آثار آنان، آشناییهای تازهتری با زبان، عواطف، خواستهها و گفتمان نسل نو مییابیم. آنان كه مطالعات ادبی خود را محصور به متون كهن میكنند، هرگز نمیتوانند فاصلۀ زبانی و ادراكی خود را با نسل جدید بپوشانند.
برگرفته از کتاب «آیین قلم»
کانون نویسندگان قم
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
نشست ادبی
مثنویخوانی
سعدیخوانی
شاهنامهخوانی
حافظخوانی
در کانون نویسندگان قم
جزئیات در کانال کانون:
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
به دوستان و علاقهمندان معرفی کنید.
💢 شاهنامهخوانی
🔸 جلسه ماهانۀ شاهنامهخوانی
🔹 استاد حسین مقیمی
🔹زمان: یکشنبههای سوم هرماه
جلسه اول: یکشنبه ۲۴اردیبهشت ۱۴۰۲
ساعت۱۹:۳۰
🔻مکان: قم، انتهای خیابان دورشهر، نبش میدان رسالت
موسسه آموزش عالی طلوعمهر
🔹حضور برای عموم علاقهمندان بلامانع است
#شاهنامه
کانون نویسندگان قم
ارتباط با #کانون_نویسندگان_قم
تلگرام | ایتا
سایت کانون نویسندگان قم (آخرین اخبار و اطلاعیه ها)
💢کنش و واکنش در داستان
زهره دربانی
هر داستان از مجموعه اتفاقات و ماجراهایی پیریزی میشود که به دنبال یکدیگر میآیند و اتفاقات هنجار یا ناهنجار داستان را رقم میزنند که «کنش و واکنش» نام گرفته است.
هر نوشته با اتفاقی یا حادثهای هرچند کوچک آغاز میگردد که به آن «کنش» گفته میشود.
عکسالعملی که در مواجهه با آن حادثه در داستان به وقوع میپیوندد «واکنش» نام دارد.
این کنش و واکنش به «نتیجه»ای منجر میشوند که پیرنگ داستان را شکل میدهد. توالی این کنش، واکنش و نتیجه به رقم خوردن کنشهای بعدی داستان میانجامد و به آن کشش و جذابیت میدهد.
برای مثال؛ فرزندی از بیماری لاعلاج پدرش رنج میبرد و پدر با مرگ دست و پنجه نرم میکند (کنش). فرزند تصمیم میگیرد در رشته پزشکی تحصیل کند تا راه درمان بیماری پدر را بیابد (واکنش). فرزند پدر را از دست میدهد، اما پس از سالها تلاش موفق میشود دیگر بیمارانی را که به درد پدر مبتلا بودند با موفقیت درمان کند (نتیجه).
#داستان
کانون نویسندگان قم
ارتباط با #کانون_نویسندگان_قم
تلگرام | ایتا
سایت کانون نویسندگان قم (آخرین اخبار و اطلاعیه ها)
به پیشواز بیستوپنجم اردیبهشت
روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی
چرا زبان فارسی را دوست دارم؟
چرا دوست نداشته باشم؟ انتخاب دیگری ندارم. نخستین زمزمه را در وجود به این زبان شنیدم. یک حرف و دو حرف که بر زبانم نهادند و گفتنم آموختند، به فارسی بود. با این زبان بالیدم و سرّ و ضميرم و خودآگاه و ناخودآگاهم به این زبان سرشته شد. وقتی در خردسالی خواندن آموختم، نخستین چیزی که از منظر چشمم گذشت نقش قلمکار سفره بود که این بیت نغز مولانا بر آن حک شده بود: «شكرِ نعمت نعمتت افزون کند / کفرْ نعمت از کفت بیرون کند». از همانجا و همانلحظه، حلاوت شعر فارسی در جانم نشست. جوان که شدم، سعدی مسحورم کرد و شعر سیّال و نثر سليس او در ذهن و زبانم پژواک و بازتاب یافت. و بزرگتر که شدم، با حافظ انس گرفتم و سالها در فضای پرالهام و پراعجاز شعر او سیاحت کردم. بعد در پهنۀ بیکران این زبان با میراث علمی و فکری و معنوی ایرانزمین آشنا شدم و، دیگر، هویّتِ وجودیِ من بازبستۀ این زبان شده بود...
موسی اسوار
اردیبهشت ١٤٠٢
@theapll
💢گزارش تصویری جلسه هجدهم «شرح مثنوی»
استاد: علی حیدری یساولی
شنبه ۲۳ اردیبهشت۱۴۰۲
دانشگاه طلوع مهر
#مثنوی
کانون نویسندگان قم
ارتباط با #کانون_نویسندگان_قم
تلگرام | ایتا
سایت کانون نویسندگان قم (آخرین اخبار و اطلاعیه ها)
💢گزارش تصویری جلسه اول «شاهنامهخوانی»
استاد: حسین مقیمی
یکشنبه ۲۴ اردیبهشت۱۴۰۲
دانشگاه طلوع مهر
#شاهنامه
کانون نویسندگان قم
ارتباط با #کانون_نویسندگان_قم
تلگرام | ایتا
سایت کانون نویسندگان قم (آخرین اخبار و اطلاعیه ها)