هدایت شده از 🔵#گام_دوم_انقلاب🔵
به نام خدا
«خطایی راهبردی بنام ظریف»
متاسفانه رئیس جمهور محترم با در اختیار ظریف قرار دادن امور و عمده انتصابات، هم از جایگاه خود کاسته و هم ممکن است از عنوان «صادق» که رهبر انقلاب به ایشان داده است سقوط کند.
ظریف آنجا که نیاز به رای مجلس و اقدامات شبیه آن نیست ، بدترین و خطرناک ترین افراد را منصوب میکند.
میزان نامناسب بودن این انتصابات آنقدر عمیق و عجیب است که اغلب همزمان و یا حتی گاهی قبل از اعلام انتصاب ، کلیپ های مخالف انقلاب خوانی آنها و رفتار ضد انقلاب گونهشان بصورت گسترده در فضای مجازی منتشر میشود.
ای کاش آقای پزشکیان در انتخاب جواد ظریف و کسانی که ظریف معرفی میکند ، احتیاط ویژه لحاظ کرده و ایشان که مکرر از نامه علی علیه السلام به مالک اشتر میگوید این فراز را مورد نظر قرار میداد:
«بدترین وزیران تو، وزیری است که وزیر بدکاران پیش از تو بوده است و شریک گناهان ایشان. مبادا که اینان همراز وهمدم تو شوند، زیرا یاور گناهکاران و مددکار ستم پیشگان بوده اند. در حالی که، تو می توانی بهترین جانشین را برایشان بیابی از کسانی که در رای و اندیشه و کاردانی همانند ایشان باشند ولی بار گناهی چون بار گناه آنان بر دوش ندارند»
صریح و از عمق دلسوزی به ایشان عرض میکنم که ظریف ، هم آبروی خود را خواهد برد و هم آبروی شما را....
#حسینـامیدیان
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
✍️ خاکریز بصیرت🇮🇷
@Omidiaan_hossein
🌷الّلهُـمَّ ؏جـِّل لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج🌷
هدایت شده از 🔵#گام_دوم_انقلاب🔵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مناظرهای که یکطرفش از کار برکنار شد، دوطرف داشت
ببنید طرف مقابل چگونه نهاد دین و روحانیت را شست و گذاشت کنار
ولی نهتنها با او برخورد نشد بلکه دور از ذهن نیست فردا خبر انتصابش در دولت را بشنویم.
🛑#جهاد_تبیین
✍️ خاکریز بصیرت🇮🇷👇
🆔@Omidiaan_hossein
💻omidiaan.ir
🌷الّلهُـمَّ ؏جـِّل لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج🌷
هدایت شده از |🟥🟥🟥 مرصاد 🟥🟥🟥|
⬜️⬜️ 🇮🇷 ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ🇵🇸 @marsad
⬜️⬜️
🌐 ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ🔵)) یکشنبه ۱۱ شهریور
🟦 پاسخ به سوالات زیر ،
همین امروز در بخش تحلیل ها :
🔵 پزشکیان در اولین مصاحبه در رسانه ملی ، چه گفت؟
🔵 انتقام بزرگ ایران چگونه رقم میخورد ؟
🔵 سربازان وحید اشتری اصلاحاتی چرا ادعا میکنند مذهبی و انقلابین ؟
🔵 چرا لیبرالها و خوارج با سردار قالیباف دشمنند ؟
🔵 فرق انقلابی با انقلابی نما چیه؟
🔵 تایید دولت جدید توسط رهبری و مجلس انقلابی ، با چه هدفی انجام شد؟
🔵 جنگ شناختی در جهت مقابله با وفاق ملی و تخریب سران قوا و تقابل با رهبری کار کیه ؟
🔵 عیسی شریفی چرا در زندانه ؟
🔵 کیا دارن از گسلهای فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی ، برای تشنج آفرینی و ایجاد فتنه سوء استفاده میکنند؟
🔵 معترضین به عملکرد رهبر ، مجلس و دولت جدید کیان ؟
❌ اصلاحاتی های افراطی با چه اهرم قانونی کنترل خواهد شد ؟
🇵🇸 چرا اسرائیل آثار موفقیت آمیز تهاجم سنگین حزب الله را ، شدیداً سانسور میکند؟
🇮🇷🇵🇸🇮🇶🇱🇧🇾🇪 پس از ۱۱ ماه نبرد سرنوشت ساز ، اسرائیل بدون ثبات داخلی و حمایت جهانی از غزه ، چه ضمانتی برای بقای خود دارد ؟
🇮🇷🇵🇸🇮🇶🇱🇧🇾🇪 خیمه اصلی مقابله با اسرائیل کدام کشور است ؟
آیا اخلال در امنیت خیمه اصلی جبهه مقاومت تنها راه نجات آمریکا و اسرائیل است؟
🟢 نشانهها!!!
👈 علامت نیروهای انقلابی چیست؟
👈 نشانه خوارج ضد نظام چیست ؟
❌ ایجاد فتنه علیه دولت منتخب مردم ایران ، بنفع کیست؟
🇵🇸 آیا سیاست یار مظلوم باشیم و خصم ظالم ، بنفع ایرانست؟
❌ آتش بیار بحران سودان و ونزوئلا کیست؟
💠 به تمام سئوالات بالا ، امروز پاسخ خواهیم داد. ان شاءالله
#گلچیناخبار_خبرگزاریها_هرروزدر:
👇
🇮🇷 ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ🇵🇸
@marsad #کانالمرصاد
دوورف در بازداشت پروپاگاندای غرب
دستگیری مدیرعامل تلگرام از یک طرف میزان سلطه جهان غرب روی رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی و از طرف دیگر تأکید کشورهای غربی بر حکمرانی در فضای مجازی را نشان میدهد.
به گزارش مشرق، دستگیری پاول دوروف، بنیانگذار و مدیرعامل برنامه «تلگرام» در فرودگاهی در فرانسه به تازهترین رخدادی تبدیل شده که برای پردهبرداری از نگاه دولتمردان غربی از شعارهای «آزادی بیان» و «گردش آزاد اطلاعات» تبدیل شده است.
یکی از مهمترین بندهای اتهامی که مقامهای فرانسوی به «دوروف» وارد کردهاند «عدم نظارت کافی بر محتوا» بوده و همین موضوع بحث بر سر اینکه رسانهها- به خلاف شعارهای دولتمردان غربی- تا چه اندازه بایستی در میدان تعریفشده توسط غربیها فعالیت کنند را بر سر زبانها انداخته است.
الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهور بلاروس چند روز پیشتر در سخنانی (نقل قریب به مضمون) اشاره کرد چنانچه همین کاری که مقامهای فرانسوی با مدیرعامل تلگرام انجام داده بنا به دلایل متقن و قانونی در کشورهای ناهمسو با غربیها انجام میشد، آنها جار و جنجال راه انداخته و طرف مقابل را به نقض حقوق بشر یا مخالفت با گردش آزاد اطلاعات متهم میکردند.
ماجرای دوروف از یک طرف میزان سلطه جهان غرب روی رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی و از طرف دیگر تأکید کشورهای غربی بر حکمرانی در فضای مجازی را نشان میدهد.
۱- اعمال حاکمیتی
تصویری که معمولاً غربیها تلاش میکنند در کل از مفهوم رسانههای جمعی (از جمله شبکههای اجتماعی) در افکار عمومی جهان القا کنند این است که این رسانهها در جهان غرب یکی از ارکان اصلی دموکراسی، برای منعکس کردن صدای مردم و به چالش کشیدن ساختارهای قدرت هستند.
مورد دوروف، در کنار مجموعه متعددی از شواهد پیدا و پنهان دیگر نشان میدهند که این تلقی صحیح نیست و هر سیستم بزرگ رسانهای در نهایت مجاز نیست به گونهای عمل کند که امکان به چالش کشیدن بنیانهای ایدئولوژیکی که نظامهای غربی بر آن استوار شدهاند را به چالش بکشد.
«نوام چامسکی» و «ادوارد هرمان» سالها پیش (۱۹۸۸) در کتاب مهمی به نام «رضایتسازی» یک مدل نظری به نام «مدل پروپاگاندا» پیشنهاد کردهاند که از منظر اقتصاد سیاسی نحوه در هم تنیدگی رسانههای جمعی با منافع حاکمان غربی به ویژه آمریکا را تشریح میکند.
هر چند که شواهد و مثالهایی که این دو دانشمند برای این مدل ارائه کردهاند مربوط به قبل از فراگیر شدن استفادههای عمومی از اینترنت است اما مباحث اقتصاد سیاسی که رسانههای جمعی غربی را به بازوهای تبلیغاتی حاکمان تبدیل میکند کماکان متقن باقی ماندهاند. (چامسکی و هرمان در نسخه جدیدتر کتابشان در سال ۲۰۰۲ استدلالهایشان را با توجه به گسترش استفاده از اینترنت بهروزرسانی کردهاند.)
مدل پروپاگاندا چیست و چه میگوید؟ محور استدلال چامسکی و هرمان این است که رسانهها چطور افکار عمومی را در راستای منافع سیستم، بسیج عمومی میکنند و در مسیر حرکت به سوی دستیابی این هدف اخباری را سانسور و کدام اخبار را پخش میکنند و تا چه حد بنیانهای ایدئولوژیک سیستم را به نقد میکشند.
بررسی نمونههای مورد بررسی در اثر پژوهشی چامسکی و هرمان، تصویر روشنتری از واقعیت موجود به دست میدهد. کشته شدن یک کشیش کاتولیک لهستانی به نام « «پاپیلاسکو» توسط سرویس امنیتی وزارت امور داخلی این کشور در سال ۱۹۸۴، یکی از مواردی است که آنها بررسی میکنند. یافته به دست آمده نشان میدهد رسانههای آمریکا اخبار مربوط به قتل کشیش لهستانی را به صورت دقیق و جزء به جزء منتشر کردهاند اما در همان حال، از پرداختن به قتل بیش از ۱۰۰ کشیش در کشورهای دستنشانده نظام حکومتی آمریکا صرفنظر کردهاند.
چامسکی و هرمان این گزاره را مطرح میکنند که اگر استدلال آنها درباره وجود نوعی فیلتر در پوشش اخبار رسانهها مطرح باشد، رسانهها باید به فراخور منافع سیستم به پوشش برخی اخبار ضریب بیشتری بدهند در حالی که از برخی اخبار دیگر صرفنظر میکنند. نمونههای مورد بررسی نشان داد چنین سوگیریهایی یکی از رویههای همیشگی کار رسانهها است.
یافته دیگر این است که رسانههای جریان اصلی آمریکا علیرغم وارد آوردن برخی انتقادها به جنگ ویتنام، هرگز به سمت تردیدافکنی در مشروعیت این جنگ نرفتهاند اما در پوشش اخبار مربوط به جنگ شوروی-افغانستان کمتر تأکید بر «متجاوزانه» بودن آن را از قلم انداختهاند.
در پوشش اخبار مربوط به انتخابات در کشورهای دیگر، از تقلبات انتخاباتی در کشورهای متحد مانند السالوادور و گواتمالا صرفنظر میشود، اما از انتخابات قانونی در کشورهای متخاصم مانند نیکاراگوئه تصویر منفی ترسیم ارائه میشود.
حال که مشخص شد رسانهها در آمریکا برای اخبار «فیلترها» یا صافیهایی دارند که فقط به برخی اخبار اجازه عبور میدهند باید دید که این فیلترها چه مواردی را شامل میشوند و بر اساس چه اصولی اعمال میشوند.
«مدل پروپاگاندا» ابتدا یک مسئله محوری را مشخص میکند که رسانههای خصوصی بر خلاف تصور عموم، ابزارهایی در خدمت دموکراسی و برای منعکس کردن صدای مردم یا به چالش کشیدن ساختارهای اصلی قدرت نیستند، بلکه آنطور که تحلیل ساختاری آنها نشان میدهد آنها شرکتهایی تجاری هستند که قصد دارند یک محصول (یعنی مخاطبانشان) را به شرکتهای دیگر (شرکتهای تبلیغاتی) بفروشند.
۹۵ درصد رسانههای خصوصی در آمریکا شرکتهای بازرگانی هستند که مالکیت آنها در اختیار کمپانیهای بزرگی است که در بورس سهام دارند. یعنی رسانهها را بنگاهها و شرکتها اداره میکنند تا سهامشان بالا برود. اگر چنین نفعی حاصل نشد، آنها رسانه را تعطیل میکنند. بنابراین شروع و سقوط رسانه در آمریکا با وضع اقتصادی و بازرگانی سر و کار دارد نه با نفع مردم و مسئولیت اجتماعی.
بنابراین، یکی از ملاکهای اصلی برای فیلتر اخبار و به تعبیری اصلیترین آن «نفع مادی» است. اگر خبری در راستای منفعت مادی یک شرکت بازرگانی بود انتخاب و پخش میشود و اگر چنین نتیجهای نداشت طبیعتاً به آن پرداخته نمیشود.
اصل دیگر این است که طبق نظر چامسکی و هرمان رسانههای جریان اصلی علیرغم تفاوتهایی که از لحاظ خط مشیها و سیاستهای جزئی با یکدیگر دارند در بسیج افکار عمومی پشت نظام حکومتی آمریکا تفاوتی با یکدیگر ندارند. رسانهها دفاع از ملیگرایی آمریکا و دفاع از هژمونی این کشور را وظیفه خود میدانند. رسانهها، علاوه بر این، رسالتی برای دفاع از نظام سرمایهداری و ترویج مصرفگرایی دارند.
سوالی که در اینجا وجود دارد این است که با تنوعی که در رسانههای آمریکا وجود دارد چطور میتوان تا این حد هماهنگ عمل کرد؟ اگر منفعت یک شرکت رسانهای در حفظ نظام حاکم آمریکا است، آیا ممکن نیست از شرکت دیگری که منفعتی در جهت مخالف دارد صدایی متضاد به گوش برسد؟
تحلیلهای چامسکی و هرمان و منابع حاکی از این است که هنگامی که «مالکیت رسانهها» را در نظر میگیریم با نوعی «تمرکزگرایی» روبرو هستیم. رسانهها در حال حاضر یا خودشان شرکتهای بزرگی هستند و یا بخشی از شرکتهای ادغامشدهاند (مانند وستینگهاوس و ژنرال الکتریک).
طبق اطلاعاتی که با یک سرچ ساده میتوان به دست آورد «شرکت رسانهای انبیسی یونیورسال»، «کمپانی والتدیزنی»، «شرکت نیوزکرپریشن»، «شرکت تایموارنر»، «شرکت ویاکام» و شرکت «سیبیاس» در حال حاضر ۶ شرکت بزرگی هستند که مالکیت اکثر رسانههای آمریکا را در اختیار دارند.
«آری مارگولیس»، تحلیلگر آمریکایی میگوید: «فرض کنیم شما میخواهید تصویر غیرجانبدارانهای از دنیا به دست آورید؛ برای این کار سعی میکنید اخبار را از منابع مختلف به دست بیاورید نه فقط از یک منبع. به همین جهت، برای اخبار سیاسی فاکسنیوز میبینید، برای اخبار مالی روزنامه والاستریتژورنال میخوانید، برای فرهنگ به نشنال جئوگرافی رجوع میکند و نگاهی هم به نیویورکپست میاندازید، چونکه تایمز خیلی گران است. برای محکمکاری، بزرگترین روزنامه انگلیس، سان و دومین روزنامه پرتیراژ استرالیا، دیلیتلگراف را هم میخوانید. احتمالا فکر میکنید که سیستم را شکست دادهاید، ولی اشتباه میکنید. مالکیت تمام این رسانهها در اختیار شرکت نیوز کورپوریشن و یک نفر است، رابرت مردوخ. در واقع، مالکیت ۹۰ درصد رسانهها در آمریکا در اختیار ۶ شرکت است. این ۶ شرکت مستقیماً بخش زیادی از اخباری که شما به آن دسترسی دارید را کنترل میکنند.»
از طرف دیگر، طبق مدل پروپاگاندا اینکه رسانهها برای جذب درآمدشان به تبلیغات وابستهاند باعث شده آنها به مرور از دغدغههای اقشار عادی دور شده و بیشتر به سمت پرداختن به اخباری حرکت کنند که دغدغههای اقشار ثروتمند جامعه است. رسانهها با فروش اخبار به مردم پول به دست نمیآورند و راه جذب درآمد آنها تبلیغات است. بنابراین، این رسانهها باید شرکتهای تبلیغاتی را متقاعد کنند مخاطبان آنها همان کسانی هستند که پول کافی برای خرید محصولاتی که تبلیغ میشود را دارند. بنابراین، اخبار باید به نفع اقشار ثروتمندتر فیلتر شود، یعنی رسانهها باید به وقایع و رویدادهایی بپردازند که بیشتر برای این قشر جذابیت خبری داشته باشد تا عامه مردم.
مدل پروپاگاندا در عصر اینترنت
ممکن است این سوال مطرح شود که با روی کار آمدن اینترنت و به ویژه گسترش شبکههای مجازی مانند اینستاگرام، ایکس و غیره دیگر نمیتوان گفت که رسانهها تنها طرفی هستند که به صورت یکسویه پیامهایشان را به مردم ارسال میکنند.
چامسکی و هرمان در نسخه جدید کتابشان در سال ۲۰۰۲ اذعان میکنند که گسترش اینترنت ممکن است بتواند برخی از موانع روزنامهنگاری واقعی را برطرف کند اما اینترنت هنوز هم محدودیتهای خودش را دارد و از طرف دیگر، نظام سرمایهداری هم وفق شرایط جدید روشهایش را تغییر داده و پوست انداخته است.
این دو دانشمند استدلال میکنند که بسیاری از اطلاعاتی که نیاز به دسترسی به آنها وجود دارد از طریق اینترنت قابل دستیابی نیستند. علاوه بر این، فردی که چندان صاحبنام نباشد قادر به رساندن صدای خودش به گوش دیگران از طریق ابزارهای ارتباطی نخواهد بود. هرمان و چامسکی تأکید میکنند باز هم این سازمانهای تجاری بزرگ و همسو با منافع حاکمیت هستند که قادر خواهند بود از فضای آنلاین برای تکرار مستمر تبلیغات ایدئولوژیک در گوش شهروندان استفاده کنند.
شاید اکنون نشان دادن اینکه شبکههای اجتماعی غربی چگونه در خدمت ایدئولوژی و منافع حاکمان غربی است چندان کار دشواری نباشد. به عنوان مثال، شبکههایی مانند ایکس یا اینستاگرام همسو با دولتهای غربی انتشار عکس از شهید قاسم سلیمانی یا فرماندهان حزبالله را ممنوع کردهاند. بسیاری از کاربران فلسطینی شکایت کردهاند که این شبکهها تصاویر، فیلمها و پستهای مربوط به جنایات اسرائیلیها را حذف میکنند؛ و یا اینکه بعد از جنگ اوکراین شرکتهای متا، گوگل و توییتر محدودیتهای فراوانی بر رسانههای روسیه اعمال کردهاند.
دستگیری مدیرعامل تلگرام را نیز میتوان در همین چارچوب دید که کشورهای غربی بر خلاف فانتزیهایی که از توجه به رسانه به عنوان «رکن چهارم دموکراسی» تبلیغ و ترویج میکنند کوچکترین تهدیدها علیه منافع ایدئولوژیک خودشان را برنمیتابند.
۲- حکمرانی در فضای مجازی
بازداشت دوروف از طرف دیگر نشاندهنده این است که کشورهای غربی تا چه اندازه به اعمال سیاستها و قوانین خود در فضای مجازی (که اتفاقا در اکثر موارد بر مبنای ایدئولوژیک ذکر شده در بالا تدوین شدهاند) پایبند و متعهد هستند. بسیاری از این کشورها در سالهای اخیر قوانین جامعی چه برای شهروندان و چه برای فعالیت شبکههای اجتماعی تدوین کردهاند.
فرانسه خود از نوامبر سال گذشته تلاش برای تصویب قوانینی که میگوید «جامعترین قانون در جهان» برای نظارت بر رفتارهای مالی شهروندان و افراد بانفوذ (اینفلوئنسرهای) در فضای مجازی است را آغاز کرده است.
روزنامه گاردین در گزارشی در ۱۱ نوامبر خواستههای دولتمردان فرانسه از این قانون را اینطور بیان میکند: «سیاستمداران فرانسوی به اعضای پارلمان گفتند که از مردم بایستی در برابر تبلیغهای فضای مجازی، از دستگاههای مکش جوش سر سیاه گرفته تا تزریق مواد آرایشی، محافظت کرد.»
مضاف بر این، در این قانون اینفلوئنسرهای فضای مجازی موظف خواهند شد برای هر محصولی که تبلیغ میکنند یک قرارداد مکتوب تهیه کنند. تبلیغ برخی اجناس از جمله وسائل جراحی زیبایی یا دخانیات ممنوع است.
مسئله محدود به فرانسه نیست. انگلیس و اتحادیه اروپا هم قانونی را به تصویب رسانده که از ۲۵ اوت سال گذشته قانونی را در دستور کار قرار داده که «شرکتهایی مانند فیسبوک، ایکس، تیکتاک و سیایر پلتفرمها را ملزم میکند بر محتوای منتشر شده در پلتفرم خود نظارت جدی کنند. در صورت انتشار محتوای "غیرقانونی" جریمه بالایی در انتظار آنها خواهد بود.»
دولت انگلیس هم طرحی به نام «لایحه ایمنی آنلاین» را برای قانونگذاری در فضای مجازی و در محیط اینترنت به تصویب رسانده است. این قانون، از جمله، پلتفورمهای آنلاین را ملزم به مقابله با محتواهای «غیرقانونی یا قانونی اما مضر» میکند. قانون انگلیس علاوه بر این به سازمان اوفکام اختیار میدهد برخی از وبسایتها با مطالب مضر را فیلتر کند.
بسیاری از کشورهای دیگر هم قوانین مشابهی برای رها نگذاشتن شهروندان و دور نگاه داشتن آنها از برخی آسیبهای فضای مجازی و امنتر کردن این فضا برای آنها تصویب کرده و یا در شرف تصویب دارند.
منبع: تسنیم
شبیه این عکس، فقط خود رئیسی بود
خدا به حق حضرت فاطمه رسوا کند بزرگتر های آن اکانت های انقلابی را که در زمان حیات رئیسی، چنان قبحی در دفاع از او درست کردند
و چنان فازی برداشتند که اگر حریت داریم پس باید رئیسی که از ماست را نقد کنیم
که متاثر از رفتار آنها نه کسی جرات میکرد از شهید رئیسی حرف بزند و نه کسی جرات میکرد به نقدهایی که به اسم حریت انجام میدادند پاسخ دهد!
دست آخر هم مشخص شد حملاتشان به رئیسی، امیرعبداللهیان و دیگر بزرگان جبهه انقلاب برای این بود که در رقابت درون گفتمانی جلوی بت بزرگ آنها بی اعتبار شوند.
یا مجبور شوند چون لاریجانی و مطهری و باهنر و دیگرانی که روزی در جبهه انقلاب محسوب میشدند (و اینها اخراجشان کردند) اخراج شوند یا بمانند و بی جایگاه و بی اعتبار....
رحمت خدا بر شهید رئیسی که بی مقدار ها و بی هنر ها بغضش را به دل داشتند.
🔴 کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید:
@bachehay_bala
آیا حضور فرزندان و بستگان مسئولین در سیاست اشتباه است؟
فرزندان رهبر انقلاب، همسر شهید رئیسی، فرزند شهید ستاری، دختر پزشکیان و چند نکته
به بهانه ی درک قابل تأمل سعید جلیلی که کانال های هواداری به اشتباه در حال ترویج آن هستند!
در روزهای اخیر بحثی در شبکه های اجتماعی به بهانه ی عکس فرزند محمد رضا عارف در یک جلسه ی دولتی صورت گرفته است. برخی کاربران اصلاح طلب گفته اند: این بحثی انتقام جویانه و هدفمند است از سوی طیفی در اصلاحات علیه عارف! برخی اکانت های اصولگرا (عبدالله گنجی) گفتند: عارف به سرنوشتی که لاریجانی و ناطق نوری در این سو دچار شدند؛ در آن سو دچار شده و این حملات از این بابت است (و الا چرا با دیگر آقا زاده های اصلاح طلب کاری ندارند و ...)
فارغ از تمام این بحث ها فرزند معاون اول در یک جلسه ی دولتی حضور داشته و با توجه به جمله ی معروف "ژن خوب" که سالها قبل توسط او مطرح شد این اتفاق، منفی برداشت شده است.
اما آیا حضور آقازاده ها و اقوام مسئولان در قدرت اشتباه است؟
در این خصوص دو نکته وجود دارد؛
اول: همه ی ما نسبت به آقا زاده ها، به ویژه بی هنرانی که جز هزینه سازی هیچ نداشته اند مرزبندی صریحی داریم.
دوم: نمونه هایی وجود دارد که نشان میدهد آقازاده یا اقوام افراد معروفی در قدرت بودهاند و خروجی مثبتی داشته اند.
حالا یک سوال مطرح است: اگر کسی فرزند یا از بستگان یک مسئول باشد و اتفاقا کار آمد هم باشد تکلیفش چیست؟
چطور باید خودش را اثبات کند و آیا چون از بستگان است دیگر حق حضور در قدرت ندارد.
ما در این سالها چهره هایی را داشته ایم که حضورشان در قدرت به معنای آقازادگی یا فامیل زادگی با فساد و رانت همراه نبوده است.
نمونه هایی از این دست را مرور میکنیم:
- همسر شهید رئیسی (که استاد دانشگاه بود و بعد در دولت فعالیت کرد)
- فرزند شهید ستاری (سورنا ستاری) از نخبههای ایران که اتفاقا خروجی مثبتی داشت.
- دختر مسعود پزشکیان (که فعلا چیزی از رزومه اش نمیدانیم) اما منش و شخصیت او طوری بوده که تا اینجا جامعه گاردی نسبت به آن ندارد.
- آقای حداد عادل (از بستگان رهبر انقلاب) و فرزندان رهبری و ...(که البته سمت دولتی نداشته اند)
موارد فوق را ببینید و به این فکر کنید: اگر کسی کارآمد بود گناهش چیست که فامیل مسئولان است؟
پاسخ روشن است: اگر کسی فرزند مسئولی بود و رزومهی خوبی داشت اتفاقا سیستم باید بتواند از این فرد بهره مند شود. (موارد فوق که مسئولیت گرفته و موفق بوده اند نشان از این درک از سوی سیستم دارد) (منظور از رزومه هم این است که خروجی مثبتی دیده شود.) برخی افراد هستند که وقتی میگوییم رزومه؛ برای مثال میگویند دبیر شورای فلان، مشاور فلان، مذاکره کننده ی ارشد فلان ... نه این منظور نیست. این فرصت هایی ست که کشور به او داده، حالا باید روشن شود در این یک جهان فرصت چه کرده است)
اما یک نکته مهم: این افراد در صورتی که صلاحیت دارند و قرار است مشغول شوند، باید رسماً سمت بگیرند. اگر صرفا حضور یابند این سوال پیش می آید که آیا صرفا به خاطر نسبت فامیلی حضور دارند؟ (برای مثال با توجه به اینکه افکار عمومی نسبت به دختر پزشکیان دید منفی ندارد اگر قرار است مشغول شود بهتر است مسئولیتی برای ایشان تعریف شود (کما اینکه در نظر گرفته شده) تا بحثی وجود نداشته باشد.
اما در روزهای اخیر و به بهانه ی داغ شدن بحث آقازادگی اکانت های نزدیک به سعید جمهور نوشته اند: بهترین رفتار را او کرد که خانواده اش به واسطه ی او جلوی دوربین دیده نشده اند.
این مسئله هم اتفاقا با در نظر گرفتن مثالهایی که بالاتر زدیم غلط است و شیوع آن توسط این اکانت ها موجب درک غلط هواداران سعید جمهور میشود.
اگر اطرافیان یک مسئول هنری دارند چرا آن مسئول باید محدودیت هایی برای حضورشان تعریف کند؟
آیا رهبر انقلاب نسبت به حلقه ی نزدیک خود از آقای حدادعادل یا برادران یا فرزندانش چنین کنشی داشته؟
اتفاقا اینکه برخی مسئولان زنان و فرزندان خود را در پستو پنهان میکنند، این انگاره را در ذهن به وجود می آورد که میدانند ممکن است از جانب اینها (به دست عدالت خواهانی مغرض از جنس آنهایی که اطراف خودشان هستند) به بهانه ی مدل و قیمت کیف و کفش و لباس آن آقا زاده برای پدر چالشی به وجود بیاید، لذا پدر وجودش را ندارد آنها را رو به روی دوربین بیاورید و در پستو پنهان کرده تا به آقازاده های دیگران تاخته شود و خودش قدیس بماند. بر خلاف مشی رهبر معظم انقلاب که در خصوص خانواده اش با مردم صددرصد شفاف بوده کما اینکه ده ها فیلم و عکس از فیلم حضور مردمی فرزندان ایشان در همه جا وجود دارد...
اینها مواردی ست که در بررسی مسئله ی آقازادگی باید مورد توجه قرار بگیرد تا فقط از یک جنبه مسئله دیده نشود و مخاطب انقلابی ناخواسته توسط سوپرانقلابی ها به موجودی کینه توز که فقط نفرت میپراکند و درکی متفاوت ندارد تبدیل نشود....
@bachehay_bala
آیا امر به معروفیهای ایران با تلاش یک پله بیشتر خودشان را به جایگاه طالبان نزدیک خواهند کرد؟
کشورهای مسلمان مختلفی از عربستان و قطر تا ایران و ... مدعی هستند که میخواهند در حوزه ی امر به معروف و نهی از منکر تلاش کنند. هر کدام هم تلاش هایی داشته اند.
قطری به نوعی در جام جهانی این تلاش ها را در تعریف محدودیت های پوشش خود و تحمیل محترمانه و بی سر و صدای آن به میهمان ها نشان داد، سعودی تا حدود بسیار زیادی از آن عقب گرد کرده و ایران و دیگرانی هم در تلاش هستند.
در ایران در سالهای اخیر امر به معروف عمدتا محدود شده به "تذکر لسانی" به طوری که باید نام ارگان امر به معروف ایران را به "تذکر لسانی" تغییر دهیم.
آن هم تذکر لسانی که در مواردی اندک اما پر سر و صدا فیلم ساز برای علی نژاد و بهانه ساز برای دشمنان ایران بوده است.
یک جمله ابتدای متن نوشتم که شاید توهین محسوب شود: تذکر لسانی های ما خودشان را ارتقا دهند تا تازه به مقام طالبان برسند.
آیا این توهین است؟
اگر کمی تامل کنید شاید بفهمید که این طور نیست:
طالبان در امر به معروف و نهی از منکر کاری کاملا متفاوت انجام داده است.
بدیهی است که پیله کردن طالبان به موی زنان، پوشش آنها و ریش مردان در افغانستان افکار عمومی را درگیر کرده است.
انها چطور این مسئله را مدیریت کرده اند؟ پاسخ روشن است: طالبان هر چند روز یک بار اعلام میکند: واحد امر به معروف ما در فلان اداره در راستای نهی از منکر، فلان کارمندی که به مردم خدمت رسانی نکرده را توبیخ کرده است...
این جنس از پیام ها وقتی مخابره میشود این پیام را به افکار عمومی مخابره میکند که دمشان گرم. من ساعت ها در فلان صف در فلان اداره ایستادم و ظاهرا دین خدا و امر به معروف خدا به این مسئله هم بر میگردد و محدود به مسئله ای خاص نیست.
شهید مطهری کمی قبل از شهادت یک سخنرانی معروف داشت (که به زودی در کانال میگذاریم) ایشان آنجا فرمودند: کسانی در بین ما هستند که مثل خوارج امر به معروف را غلط فهمیده اند و آن را محدود به موی سر زنان دیده اند.
پر واضح است که منظور استاد مطهری و منظور نویسنده این نیست که نسبت به پوشش های سخیف بی تفاوت باشید.
منظور این است: دایره ی امر به معروف و نهی از منکر گسترده است و خدا این را برای آسایش امت گذاشته است.
عدم خدمت به مردم و راه نینداختن ارباب رجوع منکر است.
این را حتی طالبان هم فهمیده، اما اینجا عدهای اولا نفهمیده اند و دوما اگر وارد همین مسئله بشوند اینجا هم فیلم و محتوا برای علینژاد درست میکنند.
کنایه ای غربگرایان در انتخابات به ما زدند و کنایه ای هم ما به آنها زدیم.
حلقه ی نزدیک به سعید جمهور به دروغ مدعی شدند غربگرایان در روز اول محرم در صورت پیروزی رقاصی خواهند کرد (که دروغ بزرگ و شرم آوری بود که بعد از ایام محرم به پای امثال منِ انقلابی که این دروغ را نگفتیم و با دروغ سازی های این کمپین سعید جمهور موافق نبودیم همراه شد.)
دروغی هم آنها به ما نسبت دادند که این طور: اینها طالبانی هستند.
این هم غلط است و ما طالبانی نیستیم. اما گروهی در جبهه انقلاب هستند که این اقلیت همان طور که جامعه شناس شهید، استاد مطهری درست آنها را شناخته بود از طالبان صدها قدم عقب تر هستند.
این جماعت هیچ وقت نمی خواهند درست رفتار کردن را بیاموزند.
اگر گسل 1قومیت، 2مذهب و 3جنسیت در کشور فعال باشد و همزمان کسی روی آنتن بگوید "3دختر 1کرد 2سنی نفله" فورا فریاد میزنند: امت حزب الله چرا ساکتید؟ بیایید از این آقا که از انقلاب دفاع کرده، حمایت کنیم...
این دفاع نیست.
شما در حال هزینه سازی برای این جبهه هستید.
خودتان را هم درست نمیکنید.
چرا؟ چون یا در دولت حضور می یابید (در صورت پیروزی جبهه انقلاب) یا در صورت شکست به نهادهای انقلابی میروید و در آن قسمت ها فعال می مانید.
هیچ وقت قدرت را از دست نمیدهید که برای به دست آوردنش خود را آسیب شناسی کنید و بعد بکوشید دوباره به آن برسید.
اینها خطر است!
که اگر متوجهش نشویم. مثل گذشته همیشه بازنده ی تمام انتخابات ها خواهیم ماند....
🔴 کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید:
@bachehay_bala
افشاگری تکان دهنده ی عباس عبدی: روزی که آن توئیت را زدم همش میترسیدم سعید جمهور کنار برود و در انتخابات از جبهه مقابل شکست بخوریم.
متن را با دقت بخوانید؛
عباس عبدی: یکی از لحظاتی که جا خوردم سهشنبه یا چهارشنبهشب بود که یکی از بچههای مشهد خبر داد امشب قالیباف و جلیلی در مشهد با هم ملاقات میکنند.
اگر جلیلی به نفع قالیباف کنار میرفت کار برای پزشکیان سخت میشد.
توییتی که در آن لحظات زدم (اگر جای قالیباف بودم کنار میرفتم و شکست را به پای جلیلی میگذاشتم) برای اذیت کردن آنها بود و اینکه کنار نروند. تحلیلم این بود که اگر جلیلی به نفع قالیباف کنار رود، در مرحله دوم مرددها و مخالفان شرکت دیگر پای صندوق نمیآمدند چون حساسیتی نسبت به پیروزی قالیباف ندارند و انتخابات دوقطبی نمیشود. نگران نتیجۀ اجماع بودم که دو ساعت بعدش به فرد دیگری زنگ زدم و گفت منتفی شد خیالتان راحت باشد/ تابناک
همه در جناح مقابل آرزو داشتند با سعید جمهور به دور دوم بروند.
محمد شجاعی روز اول انتخابات که فورا اعلام کرد اصلح "سعید جمهور" است حرف درستی زد: به هر کسی رای میدهید که تا قیامت اثرش خواهد ماند.
بله این ترجمه ی درست این جمله ی است که "رای به سعید جمهور همان رای به پزشکیان است"
مسئله ی انتخابات تمام نشده است.
سعید جمهور 4 دوره ی دیگر هم میتواند شرکت کند و قطعا در هیچ کدام هم کنار نمیرود و قطعا جناح مقابل در تمام ادوار انتخابات پیروز خواهد بود.
تیم رسانه ای ایشان هم کما اینکه بعد از انتخابات نشان داده اند؛ و ایشان هم گلایهای نکرده از آنها!! اراده کرده اند طوری بر همه ی چهره های کشوری بتازند که تعداد حامیان انقلاب به عدد مقدس 72 برسد...
ما اگر اینها را فهمیدیم که هیچ
اگر نفهمیدیم در انتخاباتی 50 درصدی مثل 1403 و در حالی که دست روی قرآن گذاشتیم که سعید جمهور همان شهید رئیسی است هم عرضه پیروزی پیدا نخواهیم کرد.....
🔴 کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید:
@bachehay_bala
صاحبین این تصاویر چند مخاطب به صدا و سیما افزوده بودند؟
یک مثال خیلی سطحی:
چند زیر نویس "هم وطن برق کسی در دور دست ها ممکن است قطع شود، برق اضافی را خاموش کن" می توانستیم در برنامه هایشان بگوییم؟
میدانید بخشی از قطعی برق به خاطر مصرف بی رویه است؟
اینها اکنون در شبکه ی خانگی هستند (اگر قشر سوپرافراطی اینها را تهدید میداند) خطرشان رفع شد یا با خیال راحت صدا و سیما را از مرجعیت انداختند و مشغول کار هستند؟
چه کسانی عامل این شدند که حذف این چهرهها به پای جبهه انقلاب نوشته و من انقلابی نزد افکار عمومی منفور و ضد مردمی جلوه کنم؟
اعضای بی هنر ستادِ چه کسانی به جای این افراد در تلویزیون مجری شدند و برنامه گرفتند؟
حواسمان هست که سیستم در بحران ها، به مدیریت با رسانه ی ملی نیاز دارد؟
آقایان، تا وقت هست این فاجعه ای که به اسم "سیطره ی انقلابی ها بر رسانه ملی" رقم زدید را جمعش کنید.
ما دوست نداریم به هوای مدیریت فاجعه بار یک تیم کوچک در جبهه انقلاب (که همواره مسائل را پرت فهمیده) بیش از این آبروی این جبهه برود....
🔴 کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید:
@bachehay_bala
چند روز بعد از آنکه دو عکس سمت راست را منتشر کردیم و توضیح دادیم اکانت های اهانت کننده به شهید رئیسی (در حالی که رهبری تاکید داشت رئیس جمهور باید بین مردم برود) عمدتا از نزدیکان سعید جمهور هستند و با ایشان مراوده دارند، کانال حامی سعید جمهور دو توئیت از همین کاربر نقل کردند.
اینکه با این کار نشان میدهید مخاطب کانال ما هستید خوب است.
اما اینکه حتی در بین حامیان سعید جمهور که مخاطب ما هستند و شک دارند که ما راست میگوییم یا غلط، با این رفتار اثبات میکنید که ادعاهای ما درست است برای خودتان بد است.
این رفتار نشان میدهد میخواهید به توئیتریهایتان بگویید: ذره ای نگران نباشید که کسی شما را بابت توهین به شهید سرزنش کند، ما تا آخر از شما حمایت میکنیم.
دقیقا بحث ما با شخص سعید و وحید از بابت عدم واکنش به اهانت خداداد (عضو تیم جلیلی که مجری صدا و سیما هم شد) همین است!
شما با این کار به این بچه ها این پیام را میدهید: به همه بی حرمتی کنید تا ما مقدس بمانیم. ما هم با شما مرزبندی نمیکنیم، خیالتان راحت.
این نوع رفتار خطرناک است.
آقایان اگر اصلح هستید اصلاحش کنید.
🔴 کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید:
@bachehay_bala
آخرین ساعات عمر پیامبر چگونه گذشت؛
آخرین جمله پیامبر اکرم (ص) در دنیا چه بود؟/ پیامبر در آغوش چه کسی از دنیا رفت؟/ چگونه فاطمه زهرا (س) خبر وفات پیامبر را اعلام کرد؟
رحلت پیامبر
نخستین کسی که بر پیامبر گرامی نماز گزارد، امیرالمؤمنین بود، سپس یاران پیامبر(ص) دستهدسته بر پیکر مطهر ایشان نماز گزاردند.
به گزارش مشرق، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روزهای پایانی برخی اوقات به مسجدی میرفت و با مردم نماز میگزارد و برخی از موضوعات را تذکر میداد.
ماجرای قصاص از پیامبر اکرم (ص)
در یکی از روزهای بیماری، در حالی که سرش را با پارچهای بسته بود و امام علی علیهالسّلام و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و گفت: مردم! وقت آن رسیده است که من از میان شما غایب شوم. اگر به کسی وعدهای دادهام آمادهام انجام دهم و هر کس طلبی از من دارد بگوید تا بپردازم.
در این موقع مردی برخاست و عرض کرد: چندی قبل به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغی به من کمک کنید.
پیامبر فوراً به فضل دستور داد که مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت.
سپس روز جمعه سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن کرد و در طی سخنان خود فرمود: هر کسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند، زیرا قصاص در این جهان آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است.
در این موقع، «سوادة بن قیس» برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد «طائف» در حالی که بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد. من اکنون آماده گرفتن قصاصم.
پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند. سپس پیراهن خود را بالا زد تا «سواده» قصاص کند.
یاران رسول خدا با دلی پرغم و دیدگانی اشک بار و گردنهایی کشیده و نالههایی جانگداز منتظرند که جریان به کجا خاتمه میپذیرد. آیا «سواده» واقعا از در قصاص وارد میشود؟ ناگهان دیدند سواده بیاختیار سینه پیامبر را میبوسد. در این لحظه، پیامبر او را دعا کرده، گفت: خدایا! از «سواده» بگذر، همان طور که او از پیامبر اسلام درگذشت. (مناقب آل ابی طالب، ج ١ ، ص ١64 )
البته ذکر این نکته لازم است چون اصابت تازیانه بر شکم سواده، عمدی نبوده است؛ از این نظر حق قصاص نداشته است، بلکه با پرداخت دیهای جبران میشد. با این حال پیامبر، خواست، نظر وی را تأمین کند.
وخامت حال پیامبر اکرم (ص)/ فاطمه زهرا (س) در کنار پیامبر (ص)
گزارشهایی که از داخل خانه به بیرون میرسید، از وخامت وضع مزاجی آن حضرت حکایت میکرد و هر نوع امید به بهبودی را از بین میبرد و مطمئن میساخت که جز ساعاتی چند، رحمت جهانیان در دنیا نیست.
گروهی از یاران آن حضرت علاقهمند بودند که از نزدیک رهبر عالی قدر خود را زیارت کنند، ولی وخامت وضع پیامبر اجازه نمیداد در اطاقی که وی در آن بستری گردیده بود، جز اهل بیت وی، کسی رفت و آمد کند.
دختر گرامی و یگانه یادگار پیامبر فاطمه علیهاالسّلام، در کنار بستر پدر نشسته بود و بر چهره نورانی او نظاره میکرد. او که میدید که عرق مرگ، بسان دانههای مروارید، از پیشانی و صورت پدرش سرازیر میشود.
فاطمه زهرا علیهاالسلام با قلبی فشرده و دیدگانی پر از اشک و گلوی گرفته، شعر زیر را که از سرودههای ابو طالب درباره پیامبر عالی قدر بود زمزمه میکرد:
و ابیضّ یستسقی الغمام بوجهه ثمال الیتامی عصمة للأرامل
چهره روشنی که به احترام آن، باران از ابر درخواست میشود، شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوهزنان است.
در این هنگام، پیامبر دیدگان خود را گشود و با صدای آهسته به دختر خود فرمود:
این شعری است که ابو طالب درباره من سروده است، ولی شایسته است به جای آن، آیه زیر را تلاوت کنند: «وَ مٰا مُحَمَّدٌ إِلاّٰ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ اَلرُّسُلُ أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلیٰ أَعْقٰابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلیٰ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اَللّٰهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اَللّٰهُ اَلشّٰاکِرِینَ»
محمد پیامبر خدا است و پیش از او پیامبرانی آمده و رفتهاند. آیا هرگاه او از دنیا برود و یا کشته شود، به آیین گذشتگان خود بازمیگردید؟ هر کس به آیین گذشتگان خود بازگردد، خدا را ضرر نمیرساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش میدهد.
سخن در گوشی پیامبر اکرم (ص) به دخترش فاطمه (س)
در تمام روزهایی که پیامبر بستری بود، حضرت فاطمه علیهاالسلام در کنار بستر پیامبر نشسته و لحظهای از ایشان دور نمیشد. در یکی از ساعات، پیامبر به دختر خود اشاره کرد که با او سخن بگوید.
دختر پیامبر قدری خم شد و سر را نزدیک پیامبر آورد. آنگاه پیامبر با او به طور آهسته سخن گفت. کسانی که در کنار بستر پیامبر بودند، از حقیقت گفت و گوی آنها آگاه نشدند.
وقتی سخن پیامبر به پایان رسید، فاطمه زهرا سخت گریست، ولی مقارن همین وضع، پیامبر بار دیگر به او اشاره نمود و آهسته با او سخن گفت. این بار زهرا با چهرهای باز و قیافهای خندان و لبان پرتبسم سر برداشت.
وجود این دو حالت متضاد در دو وقت مقارن، حاضران را به تعجب واداشت. آنان از دختر پیامبر خواستند که از حقیقت گفتار پیامبر آگاهشان سازد و علت بروز این دو حالت مختلف را، برای آنان روشن سازد. زهرا فرمود: من راز رسول خدا را فاش نمیکنم.
پس از درگذشت پیامبر، زهرا علیهاالسّلام روی اصرار «عایشه» آنان را از حقیقت ماجرا آگاه ساخت و فرمود: پدرم در نخستین بار مرا از مرگ خود مطلع کرد و اظهار نمود که من از این بیماری بهبودی نمییابم. برای همین جهت، گریه و ناله به من دست داد، ولی بار دیگر به من گفت که تو نخستین کسی هستی از اهل بیت من، به من ملحق میشوی. این خبر به من نشاط و سرور بخشید و فهمیدم که پس از اندکی به پدر ملحق میشوم. (الطبقات الکبری، ج ٢ ، ص ٢4٧ و الکامل فی التاریخ، ج ٢ ، ص ٢١٩ )
وصیتهای پیامبر اکرم (ص)
پیامبر در دوران بیماری خود، به تذکر امور لازم بیشتر اهمیت میداد و در آخرین روزهای بیماری خود، نماز و رعایت حال بردگان را زیاد سفارش میکرد و میفرمود:
با بردگان (خادمان و زیر دستان) به نیکی رفتار کنید و در خوراک و پوشاک آنها دقت کنید و با آنان به نرمی سخن بگویید و حسن معاشرت را پیشه خود سازید.
روزی «کعب احبار» از خلیفه دوم پرسید، پیامبر در موقع احتضار چه گفت. خلیفه به امیر مؤمنان علیهالسّلام که در آن مجلس حاضر بود، اشاره کرد و گفت: از او بپرسید. امام علی علیهالسلام فرمود: پیامبر در حالی که سر او روی شانه من بود، میفرمود: «الصلاة الصلاة» (نماز، نماز) در این موقع، کعب افزود که پیامبران گذشته نیز بر همین روش بودند. (الطبقات الکبری، ج ٢ ، ص ٢54 )
پیامبر در آغوش چه کسی از دنیا رفت؟
بزرگترین رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخرین لحظههای زندگی، چشمان خود را باز کرد و گفت: برادرم را صدا بزنید تا بیاید در کنار بسترم بنشیند.
همه فهمیدند مقصودش علی (ع) است. امام علی علیهالسلام در کنار بسترش نشست، ولی احساس کرد که پیامبر میخواهد از بستر برخیزد. علی، پیامبر را از بستر بلند نمود و به سینه خود تکیه داد. (همان، ص 263)
چیزی نگذشت که علایم احتضار، در وجود شریف او پدید آمد. شخصی از ابن عباس پرسید، پیامبر در آغوش چه کسی جان سپرد. ابن عباس گفت: پیامبر گرامی در حالی که سر او در آغوش علی بود، جان سپرد. همان شخص افزود که یکی از زنان پیامبر مدعی است که سر پیامبر بر سینه او بود که جان سپرد. ابن عباس گفته او را تکذیب کرد و گفت: پیامبر (ص) در آغوش علی (ع) جان داد، و علی و برادر من، «فضل» او را غسل دادند. (همان، ص 263)
امیر مؤمنان، در یکی از خطبههای خود به این مطلب تصریح کرده میفرماید: «و لقد قبض رسول اللّه و إنّ رأسه لعلی صدری. . . و لقد ولّیت غسله و الملائکة أعوانی»
پیامبر در حالی که سر او بر سینه من بود، قبض روح شد. من او را در حالی که فرشتگان یاریام میکردند، غسل دادم.
آخرین جمله پیامبر اکرم (ص) در دنیا چه بود؟
گروهی از محدثان نقل میکنند که آخرین جملهای که پیامبر در آخرین لحظات زندگی خود فرمود، جمله «لا، مع الرفیق الأعلی» بوده است.
گویا فرشته وحی ایشان را در موقع قبض روح، مخیر ساخته است که بهبودی یابد و بار دیگر به این جهان بازگردد و یا پیک الهی، روح شریفش را قبض بکند و به سرای دیگر بشتابد. پیامبر با گفتن جمله مزبور، به پیک الهی رسانیده است که میخواهد به سرای دیگر بشتابد و با کسانی که در آیه زیر به آنها اشاره شده، به سر ببرد. «فَأُولٰئِکَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَدٰاءِ وَ اَلصّٰالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولٰئِکَ رَفِیقاً»
آنان با کسانیاند که خداوند به آنها نعمت بخشیده است: از پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان و اینها چه نیکو دوستان و رفیقانی هستند.
پیامبر این جمله را فرمود و دیدگان و لبهای وی روی هم افتاد. (اعلام الوری، ص ٨٣ )
وفات پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، بزرگترین مصیبت تاریخ دنیاست. بهترین مخلوق عالم امکان، از دنیا رفت تا دیگر موجودی، با چشم دنیوی، پیامبر و فرستادهای از طرف خدا نتواند ببیند!
روز رحلت پیامبر اعظم (ص)/ اولین کسی که بر پیامبر اکرم (ص) نماز خواند
روح مقدس و بزرگ آن سفیر الهی، نیمروز دوشنبه، ٢٨ ماه صفر، از بدن شریفش پر کشید.
نخستین کسی که بر پیامبر گرامی نماز گزارد، امیر مؤمنان بود. سپس یاران پیامبر، دسته دسته بر پیکر پاک و مطهر ایشان، نماز گزاردند و این مراسم تا ظهر روز سه شنبه ادامه داشت.
سپس تصمیم بر این شد که جسد مطهر پیامبر را در همان حجرهای که درگذشته بود، به خاک بسپارند.
قبر آن حضرت را «ابو عبیده جراح» و «زید بن سهل» آماده کردند و امیر مؤمنان مراسم دفن را به کمک فضل و عباس انجام داد.
سرانجام، آفتاب زندگی شخصیتی که با فداکاریهای خستگیناپذیر خود، سرنوشت بشر را دگرگون ساخت و صفحات نو و درخشانی از تمدن به روی انسانها گشود، از دنیای ظاهری غروب کرد. (فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ص 940)
چگونه فاطمه زهرا (س) خبر وفات پیامبر را اعلام کرد؟
پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، فاطمه علیهاالسلام در اجتماع زنان با بیان غم آلودی فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ انْقَطَعَ عَنَّا خَبَرُ السَّمَاءِ؛ همه از خداییم و به سوی او باز میگردیم. وحی و خبر آسمانی از ما قطع شد.»
از معاذ بن جبل نقل شده است که فاطمه علیهاالسلام پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله فراوان میگریست و میفرمود: «یَا أَبَتَاهْ إِلَی جَبْرَئِیلَ نَنْعَاهُ اِنْقَطَعَتْ عَنَّا اَخْبَارُ السَّمَاءِ یَا اَبَتَاهْ لَا یَنْزِلُ الْوَحْیُ اِلَیْنَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اَبَدا؛
ای پدر! پس از تو باید شکوههای دل را به جبرئیل گفت. [با وفات تو] خبرهای آسمانی قطع شد. ای پدر! دیگر برای همیشه از طرف خدا وحی فرو فرستاده نمیشود.»
و گاهی این اشعار را میخواند:
«اِذَا مَاتَ یَوْماً مَیِّتٌ قَلَّ ذِکْرُهُوَ ذِکْرُ أَبِی مُذْ مَاتَ وَ اللَّهِ أَزْیَد
تَاَمَّلْ اِذَا الْاَحْزَانُ فِیکَ تَکَاثَرَتْ اَعَاشَ رَسُولُ اللَّهِ اَمْ ضَمَّهُ الْقَبْرُ؛
هر کس بمیرد، یادش کم میشود، به جز پدرم که هر روز یاد او فزونی میگیرد.
بیندیش هنگامی که غم و اندوه در جانت فراوان میشود، آیا رسول خدا زنده است یا از دنیا رفته و در عالم قبر (برزخ ) است.»
یک نکته جالبتوجه دیگر این است که اگر میانگین جهانی تعداد شعب را هم درنظر نگیریم و تعداد شعب نظام بانکی ایران را با الگوی ترکیه مقایسه کنیم، در آن صورت با درنظر گرفتن ۱۸ شعبه بهازای هر ۱۰۰هزار نفر بزرگسال (الگوی ترکیه)، از مجموع ۱۹ هزار و ۷۲ شعبه بانکی در ایران، تعداد ۸ هزار شعبه مازاد خواهند بود. همچنین تعداد شعب بانکی به ازای هر ۱۰۰ هزار بزرگسال در ایران ۲۹ شعبه خواهد بود.
برای تصور حجم عظیم منابع مالی محصور در این ۸ هزار شعبه مازاد همینقدر کافی است بگوییم اگر هر شعبه بانکی بهطور میانگین فقط ۱۰۰ متر مساحت داشته باشد، مجموع مساحت آنها به ۸۰۰ هزار مترمربع خواهد رسید. با درنظر گرفتن میانگین کشوری هر مترمربع زمین مسکونی و تجاری حتی به قیمت متری ۲۰ میلیون تومان، ارزش روز این شعب در برآورد حداقلی حدود ۱۶ هزار میلیارد تومان خواهد بود.
اما بررسی وضعیت ۲۷ بانک مورد بررسی نیز نشان میدهد بانک رسالت با هزینه سرانه ۳۰ میلیارد تومانی در رتبه اول قرار دارد. پس از این بانک، بانک شهر با ۱۷.۵ میلیارد تومان هزینه سالانه به ازای هر شعبه در رتبه دوم و سامان با ۱۵.۵ میلیارد تومان سوم است. خاورمیانه با ۱۵.۲ میلیارد تومان، گردشگری با ۱۲.۶، توسعه صادرات با ۱۱.۹، کارآفرین با ۱۰ و تجارت با ۹.۷ میلیارد تومان در رتبههای بعدی قرار دارند. کشاورزی با ۲.۲ میلیارد تومان، توسعه تعاون با ۲.۳ میلیارد تومان، مسکن با ۲.۷، ملل با ۲.۷، سرمایه با ۲.۸ و پستبانک با ۳.۲ میلیارد تومان هزینه به ازای هر شعبه، به ترتیب کمترین هزینه سرانه برای هر شعبه را طی سال ۱۴۰۲ داشتهاند.
بررسیها نشان میدهد هزینه جاری بانکها ۲۷۰ هزار میلیارد در سال است/
بانکها لاکچری اداره میشوند
بانکها لاکچری اداره میشوند
بررسیها از اطلاعات صورت مالی بانکها در سال ۱۴۰۲ نشان میدهد ۲۷ بانک کشور طی سال گذاشته حدود ۱۷۰ همت برای هزینههای اداریعمومی خرج کردهاند.
به گزارش مشرق، از دهه ۸۰ به بعد با حرکت در مسیر توسعه نظام بانکداری کشور و گسترش زیرساختهای بانکداری الکترونیکی در جهان، اکثر بانکهای کوچک و بزرگ تصمیم به کاهش هزینههای بانکداری سنتی اعم از اجاره شعب، استخدام تعداد زیادی کارمند، بیمه، حملونقل، سوخت و روشنایی، ملزومات و نگهداری داراییهای ثابت به میزان قابل توجهی گرفتند.
در کشور ما نظام حاکم بر بانکداری در همین راستا گرچه حرکتهای روبهجلویی در ارتقای زیرساختها داشته اما این امر منجر به کاهش هزینههای جاری بانکها نشده است. علاوه بر این از مهمترین آسیبهایی که تا به امروز عملیات سنتی بر نظام بانکی کشور داشته جلوگیری از رقابت بین بانکها در کاهش هزینههای اداری و جاری بوده است.
از نمونههای بارز و جالب توجه که در بانکداری سنتی باعث افزایش هزینههای اداری میشود میتوان به تعداد بالای کارکنان بانکها و تعداد بالای شعب و بعضا استفاده از شعب لوکس و ساختمان لوکس و هزینههای جانبی آن اشاره کرد.
بررسیهای روزنامه فرهیختگان از اطلاعات صورت مالی بانکها در سال ۱۴۰۲ نشان میدهد ۲۷ بانک کشور طی سال گذاشته حدود ۱۷۰ همت برای هزینههای اداریعمومی خرج کردهاند.
هزینههای اداری و عمومی در بانکها
قبل از پرداختن به وضعیت هزینههای اداری و عمومی بانکها ضروری است این موضوع را شرح دهیم که این هزینهها شامل چیست و چه اثری بر عملکرد مالی بانکها دارد.
براساس تعاریف، هزینههای اداری و عمومی شامل هزینههای کارکنان و سایر هزینههای اداری است. هزینههای کارکنان شامل هزینه حقوق و دستمزد، عیدی و پاداش، اضافهکاری، بیمه، سفر و ماموریت، ایاب و ذهاب و... است.
هزینههای اداری نیز شامل هزینههای اجاره، انتشارات و تبلیغات، آموزش و تحقیقات، ارتباطات و مخابرات، بیمه، هزینه ثبتی و حقوقی، ایاب و ذهاب، آبدارخانه و پذیرایی، مراسم و تشریفات، تربیتبدنی، حقالمشاوره، حق اشتراک حسابرسی، پوشاک، تعمیر و نگهداری ساختمان، تعمیر و نگهداری اثاثیه و تجهیزات، بهداشت و درمان، ملزومات مصرفی، حمایت از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و... است.
درخصوص هزینههای استهلاک نیز لازم به ذکر است داراییهای ثابت با گذشت زمان و بر اثر استفاده، دچار کهنگی و فرسودگی ناشی از استفاده خواهند شد و بهتدریج فایده خود را از لحاظ انجام دادن عملیات از دست میدهند، به هزینهای که سعی میکند این کاهش فایدهرسانی داراییهای ثابت را به روش معقول و منطقی مدنظر قرار دهد، هزینه استهلاک میگویند.
بانکها لاکچری اداره میشوند
هزینه ۲۷۰ هزار میلیارد تومانی اداری- عمومی
نگاهی به وضعیت هزینههای اداری- عمومی ۲۷ بانک نشان میدهد مجموع هزینههای این بانکها طی سال ۱۴۰۲ با احتساب هزینههای استهلاک حدود ۲۷۲ هزار میلیارد تومان و بدون احتساب این هزینه، نزدیک به ۲۶۵ هزار میلیارد تومان بوده است.
براساس این آمارها، طی سال ۱۴۰۲ بدون در نظر گرفتن هزینه استهلاک، بانک ملی ایران با هزینه نزدیک به ۴۸ همتی در رتبه اول بین ۲۷ بانک قرار داشته است.
پس از آن، بانک ملت با ۴۱.۵ همت دوم، صادرات با ۳۵.۸ همت سوم، تجارت با ۲۷ همت چهارم، کشاورزی با ۱۹ همت پنجم، رفاه کارگران با ۱۴.۵ همت ششم، مسکن با ۱۰.۵ همت هفتم، شهر با ۸.۹ همت هشتم، پاسارگاد با ۶.۲ همت نهم و آینده با ۶.۱ همت دهم بودهاند.
خاورمیانه با ۹۳۴ میلیارد تومان، دی در ۹ ماهه سال گذشته با ۱۰۹۸ میلیارد تومان، صنعت و معدن و سرمایه هرکدام با ۱.۱ همت و بانک توسعه صادرات با ۱.۳ همت، به ترتیب کمترین هزینه اداری- عمومی را داشتهاند.
البته این نکته لازم به ذکر است که ارقام مذکور نمیتواند مبنای یک مقایسه دقیق باشد؛ چراکه ابعاد و مقیاس و اندازه و کارکرد بانکها با یکدیگر متفاوت بوده و طبیعتا بانک بزرگ هزینه بیشتری خواهد داشت.
برای محاسبه دقیقتر، این هزینهها را میتوان نسبت به هزینههای بانک، درآمد عملیاتی بانک، نسبت هزینههای اداری- عمومی به تعداد کارکنان و شعب و نسبت به درآمد عملیاتی بانک سنجید.
در ادامه به برخی از این موارد پرداخته شده است.
بانکها لاکچری اداره میشوند
بانکهای دولتی در صدر هزینه کارکنان!
یکی از مواردی که شاید بتوان از طریق آن مقایسهای بین بانکها انجام داد، نسبت هزینههای کارکنان از کل هزینههای اداری-عمومی (منهای هزینه استهلاک) است. آنطور که در نمودار آمده، بانکهای دولتی شامل کشاورزی، ملی، ملت، خاورمیانه، مسکن، توسعه تعاون، بانک سینا و اقتصادنوین به ترتیب بانکهایی هستند که سهم هزینههای کارکنان از کل هزینههای اداری-عمومی بانک به ترتیب ۷۹ درصد، ۷۴، ۷۲، ۷۱، ۷۰، ۶۸، ۶۷ و ۶۷ درصد بوده است.
در بین این بانکها، قرضالحسنه رسالت با سهم ۱۳ درصدی، کمترین نسبت هزینه کارکنان به هزینههای اداری-عمومی را داشته است. به نظر میرسد دلیل پایین بودن هزینه کارکنان در این بانک حذف اغلب شعب و الکترونیکی شدن بانک باشد.
گردشگری با سهم ۴۳ درصدی، شهر با ۴۸ درصد، تجارت با ۵۱ و پاسارگاد و پست بانک نیز به ترتیب با ۵۲ درصد، در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند.
بانک شهرداری در صدر پرداخت حقوق
در همین خصوص مقایسه جزئیتر هزینههای کارکنان ۲۷ بانک مورد بررسی نیز نکات قابل تاملی را نشان میدهد. براساس این دادهها، طی سال ۱۴۰۲ هزینه سرانه هر کارمند در بانک شهر با حدود یک میلیارد و ۳۲۰ میلیون تومان در رتبه اول قرار داشته است.
این میزان در بانک ملت با یک میلیارد و ۳۱۹ میلیون تومان، در بانک ملی با یک میلیارد و ۲۴۰ میلیون تومان، در بانک صادرات با یک میلیارد و ۸۵ میلیون تومان، در بانک قرضالحسنه مهر با یک میلیارد و ۴۱ میلیون تومان، در بانکهای رفاه و خاورمیانه با ۸۹۷ میلیون تومان، در بانک کشاورزی با ۸۸۲ میلیون تومان و در بانک سامان و سینا نیز به ترتیب با ۸۶۹ و ۸۵۹ میلیون تومان به ترتیب بیشترین مقدار را داشته است.
کمترین مقدار نیز مربوط به بانک پاسارگاد با ۲۲۹ میلیون تومان، موسسه ملل با ۴۱۵ میلیون تومان، صنعت و معدن با ۴۲۴ میلیون تومان، رسالت و آینده با ۴۵۲ میلیون تومان بوده است.
وضعیت نامطلوب بانکهای ناتراز
اما شاخص دیگر، نسبت هزینههای اداری-عمومی به درآمدهای عملیاتی است که در این گزارش به آن پرداخته شده است. بررسیها نشان میدهد در بین ۲۷ بانک مورد بررسی، این نسبت در بانک آینده با ۱۵۸ درصد، بالاترین مقدار را دارد. به عبارتی، هزینه اداری-عمومی این بانک ۱.۶ برابر درآمد عملیاتی بانک (حدود ۶.۱ همت هزینه اداری-عمومی در مقابل ۳.۹ همت درآمد عملیاتی) بوده است.
بانک سرمایه با ۱۲۹ درصد دوم، دی با حدود ۷۱ درصد، قرضالحسنه رسالت با حدود ۶۸ درصد، رفاه با ۵۲ درصد، صادرات با ۴۷ درصد و ملی با ۴۳ درصد در رتبههای بعدی نسبت هزینههای اداری-عمومی به درآمد عملیاتی قرار داشتهاند. کمترین مقدار هزینههای اداری-عمومی به درآمد عملیاتی مربوط به بانکهای صنعت و معدن، پاسارگاد، خاورمیانه، اقتصادنوین و گردشگری است.
گرچه این شاخص، شاخص کاملی نیست اما این نسبت نیز به نوعی نشان میدهد در بانکهای ناتراز با درآمد عملیاتی پایین و سود سپرده قابل توجه، بانک مشکلات زیادی برای پوشش هزینههای اداری-عمومی دارد. چالش اصلی آنجایی است که بسیاری از این بانکهای ناتراز دغدغه چندانی نیز برای کاهش هزینههای اداری-عمومی خود ندارند.
بانکها لاکچری اداره میشوند
هزینه اداره هر شعبه ۱۰ تا ۱۷ میلیارد تومان!
یکی دیگر از عواملی که کارشناسان بانکی بر افزایش هزینههای اداری موثر میدانند، افزایش تعداد شعب بانکها در بانکداری سنتی در این سالهاست، بهطوریکه طبق آخرین آمار تعداد شعب بانکها در ایران ۲.۵ برابر میانگین جهانی است و کارشناسان کاهش تعداد این شعب را ضروری میدانند. برای تقویت نظام بانکداری در کشور نیز باید این نکته را ضروری دانست که توجه به مقوله توانمندسازی و آموزش کارکنان برای تقویت بانکداری نیاز کنونی این حوزه است.
براساس آخرین آماری که در وبسایت بانک مرکزی و صورت مالی بانکها وجود دارد، با احتساب بانک سپه، در مجموع ۱۹ هزار و ۷۲ شعبه بانکی در سراسر کشور وجود دارد و بیشترین تعداد متعلق به بانک سپه با ۳۱۳۶ شعبه است. تعداد شعب بانک سپه در سال ۹۸ معادل ۱۷۰۳ بوده که با ادغام بانکهای انصار، قوامین، حکمت ایرانیان، مهر اقتصاد و موسسه اعتباری کوثر در بانک سپه این عدد به ۳۱۳۶ رسیده است.
تعداد زیاد شعب از این منظر دارای اهمیت است که این موضوع با کارایی نظام بانکی رابطه مستقیمی دارد؛ چراکه هزینهای که باید صرف تسهیلات بانکی کمبهره، تسهیلات حمایت از تولید و... میشد، در قالب زمین و مسکن و بدون بهرهوری نگهداری میشود. البته موضوع به همینجا ختم نمیشود؛ چنانکه در ادامه میآید، تعداد زیاد شعب، هزینههای اداری و عمومی زیادی را هم روی دست نظام بانکی گذاشته است.
هدایت شده از 🔵#گام_دوم_انقلاب🔵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا