🔺️فضای مجازی بدون اختیار ما، از بیرون از اختیارِ ما دارد مدیریت میشود؛
🔻«ما نمیتوانیم مردممان را که با فضای مجازی ارتباط دارند، بیپناه رها کنیم در اختیار آن مدیری که دارد پشت پرده، فضای مجازی را اداره میکند. عوامل مسلط بینالمللی در این زمینهها از لحاظ خبردهی، خبررسانی، تحلیل دادهها و امثال گوناگون به شدت فعال هستند: هزاران کار دارد روی فضای مجازی انجام میگیرد.»
قرارگاه بین المللی رفاقت شهدایی♻️
https://eitaa.com/qrbfmrsh
گروه بینالمللی قرارگاه رفاقت شهدایی 3
https://eitaa.com/joinchat/3206217940C44e31c554b
سنگـــر تـخــریـب
محل خودسازی و پروازشان بود
سنـگـــری که فرش را به عرش پیوند می داد
صفایی داشت کتری و کلمن و جاکفشی و فانوس و پوتین و جعبه مهمات…
ولــے صفای حقیقی در اخــلاص مــردان بی ادعا بود….
#مردان_بی_ادعا
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
# حافظان امنیت
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲⚠️
خطر نفوذ چیه؟؟؟
چرا از انگلیس غافل شدیم؟؟؟
چطور میشه که فقط یه بُعد از اتفاقات رو میبینیم؟؟؟
#پایان_مماشات
↙️سپاه پاسداران/پاسدار انقلاب
# اخبار سپاه پاسداران (غیر رسمی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ لحظه تعقیب دستجمعی شهید علیوردی توسط اوباش
🔹 جزئیاتی از نحوه شهادت آرمان علیوردی به روایت تعدادی از اغتشاشگرانی که اخیرا توسط اطلاعات سپاه تهران دستگیر شدند.
https://eitaa.com/qrbfmrsh
♦️ پاچه خواری علی کریمی برای عربستان و امارات و جفتک پراکنی دوباره به دستگاه امام حسین(ع)
🔹 باز دو دقیقه موبایلتو دادن به خودت سوتی دادی باسواد؟
عذاداری آخه؟
https://eitaa.com/qrbfmrsh
💔پسرانش، همهی زندگیاش بود
و اینگونه شد که
«زن»
«زندگی»اش را داد؛
تا ما «آزادی» داشته باشیم...
#حجاب
#لبیک_یا_خامنه_ای
♻️کانال تخصصی استیکر دونی
https://eitaa.com/joinchat/2117796074C7d0892b841
قرارگاه بین المللی رفاقت شهدایی♻️
https://eitaa.com/qrbfmrsh
گروه بینالمللی قرارگاه رفاقت شهدایی 3
https://eitaa.com/joinchat/3206217940C44e31c554b
✨ در محضر شهید
🗣 عباس قنبری در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) میگوید:
💟 هر بار که ننهزهرا ( مادر شهید مهدی سمیعی) مرا میدید، میگفت چی شد حاجی؟ خبری از مهدی نشد؟ من هم شرمنده و خجالتزده سرم را پایین میانداختم و اشکم سرازیر میشد و میگفتم:بالاخره میآورمش مادر، قول میدهم.
✴️ آنقدر ننهزهرا انتظار بازگشت پیکر مهدی را کشید تا اینکه از دنیا رفت. دو سال بعد از او هم پدر مهدی بار سفر بست و آرزوی دیدار با پسرش را برای همیشه به خاک برد.
🛑 همه اینها به خاطر این بود که صدام اجازه نمیداد وارد عراق شویم و پیکرهای جامانده شهدا را برگردانیم. سال ۷۹ بود که صدام، دیکتاتور بعثی موافقت کرد و همراه گروه تفحص اعزام شدیم.
〽️ به عراق که رسیدیم به مجید پازوکی (شهید تفحص) گفتم: من اینجا یک امانتی ای دارم که باید برگردانمش ایران. دوتایی شروع کردیم به جستجو.
❇️ هنگام غروب، ناامیدانه در حال بازگشت به مقر بودیم که مجید فریاد زد: عباس بیا اینجا رو ببین، این چیه؟ مثل اینکه یک گوشه پتوست. سریع زمین را کندیم. پتو را از زیرخاک درآوردیم. لحظات به سختی میگذشت.
⁉️ یعنی خودش بود؟ یادم میآید وقتی سرش از بدنش جدا شد، با بچهها بدنش را توی یک پتو پیچیدیم. یک حسی به من میگفت که خودش است. پتو را که باز کردیم، امانتم را پیدا کردم. سالم بود.
💠 بعد از ۱۴ سال؛ باورم نمیشد انگار همین الان به شهادت رسیده بود. بدنش سالم بود و بدون سر. بین همه شهدایی که آن موقع در خاک عراق تفحص شدند، فقط پیکر مهدی سالم مانده بود.
⏏ وقتی پیکر مهدی را به «معراجالشهدا» بردیم، گفتم که این شهید پدر و مادر ندارد، خودم هم پدرش هستم و هم مادرش. عموی مهدی را خواستند.
🟠 او که در جریان ارادت من به مهدی بود، گفت: هر کاری که صلاح میدانی انجام بده. من هم اجازه خواستم تا یک هفته پیکرش در سردخانه بماند تا سالروز رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) او را در شهرری تشییع کنیم.
🗯 برنامههای زیادی برای تشییع پیکر مهدی داشتم. میخواستم برایش سنگ تمام بگذارم تا شاید از شرمندگی پدر و مادرش دربیایم. هر کسی به من میرسید میگفت این شهید که پدر و مادر ندارد و کسی به مراسم تشییعاش نمیآید.
💡 اما من کار خودم را میکردم. گفتم که میخواهم خیابانهای اطراف مسجد ۱۴ معصوم را فرش قرمز پهن کنم. همه با تعجب به من نگاه میکردند و شاید در دلشان به من میخندیدند.
💎 روز موعود فرا رسید. به طرف معراجالشهدا راه افتادم و نزدیک آنجا که رسیدم صحنه عجیبی را دیدم. حدود ۵۰۰ موتورسوار اطراف آنجا ایستاده و منتظر تحویل پیکر مهدی بودند.
🖇 نمیدانم اینها از کجا باخبر شده بودند. ظاهرا خبر تشییع این شهید دهان به دهان پیچیده بود. مهدی را تحویل گرفتم و با همراهی موتورسواران به سمت میدان شاملوی شهرری حرکت کردیم باورکردنی نبود.
📌 انبوهی از جمعیت در میدان شاملو و خیابانهای اطراف با شاخههای گل ایستاده بودند. پیکر مهدی در میان جمعیت و روی دستان پدر و مادر شهدا دست به دست میشد.
🔓 مادران شهدا گریه میکردند و میگفتند ما مادر مهدی هستیم. مهدی یتیم و تنها و بیکس نیست. جای ننه زهرا خالی بود که ببیند مردم چه تشییع باشکوهی برای فرزندش برگزار کردهاند.
🕌 پیکر مهدی را برای طواف به حرم شاه عبدالعظیم حسنی (ع) بردیم. مردم و خانوادههای شهدا تا صبح بالای سر مهدی بودند و دعا و مناجات میخواندند.
🎆 شب عجیبی بود. فضای روحانی و معنوی خاصی حاکم شده بود. صبح روز بعد با جمعیتی باورنکردنی، پیکر مهدی با همراهی صدها مادر و پدر شهید به سمت بهشت زهرا (س) تشییع و در قطعه ۲۸ آرام گرفت.
🎭 اگرچه ننه زهرا دیگر نبود تا مهدی را برای آخرین بار در آغوش بگیرد و برایش مراسم برپا کند اما آن روز صدها ننه زهرا به جای مادر مهدی روی مزارش گل ریختند و با اشک چشم بدرقهاش کردند.
#شهید_مهدی_سمیعی
♻️کانال تخصصی استیکر دونی
https://eitaa.com/joinchat/2117796074C7d0892b841
قرارگاه بین المللی رفاقت شهدایی♻️
https://eitaa.com/qrbfmrsh
گروه بینالمللی قرارگاه رفاقت شهدایی 3
https://eitaa.com/joinchat/3206217940C44e31c554b