eitaa logo
موسسه قرآن‌ و عترت علمداران‌نور نبی (ص)
317 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
4 فایل
❀﴾﷽﴿ موسسه قرآن و عترت علمداران نور‌النبی(ص) برگزار کننده کلاسها و کارگاه های قرآنی .فرهنگی .هنری با مجوز رسمی سازمان تبليغات اسلامي استان البرز، محمدشهر راه ارتباطی با ادمین https://eitaa.com/Bakhshayeshy255
مشاهده در ایتا
دانلود
✋💖 💐☀ 💕 جانم فدای نام تو يا صاحب‌الزمان 🌼🍃 🌸 قربان آن مقام تو يا صاحب‌الزمان 🌼🍃 ❤ جان ميدهم بخاطر يک لحظه ديدنت💐🍃 💞 دل عاشقٍ سلامِ تو يا صاحب‌الزمان 🌼🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲💚 🌼🍃
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 داستان شنیدنی مردی که از حضرت معصومه(سلام الله علیها) خانه میخواست. 🌸 استاد انصاریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤 مصاحبه خبرگزاری شبستان با «استاد فرجی» 👇 http://shabestan.ir/detail/News/1269190
داستان کوتاه بنده شاکر کیست؟ امام صادق علیه السلام فرمود: در زمان های گذشته، در میان بنی اسرائیل، عابری زندگی می کرد، که از امور دنیا محروم بود، و در وضع بسیار دشواری زندگی می کرد، همسرش آنچه داروندار داشت، در تأمین زندگی او مصرف کرد، و دیگر آهی در بساط نماند و عابد و همسرش روزهائی را با گرسنگی بسر بردند. تا اینکه همسرش مقداری نخ را که ریشه بود، پیدا کرد و به شوهرش داد، تا به بازار ببرد، و با فروش آن غذائی تهیه کند. عابد آن را به بازار برد، وقتی به بازار رسید، دید بازار تعطیل است، و خریدارها جمع شده اند، و مأیوس بر می گردند، عابد با خود گفت، دریا نزدیک است، بروم در آنجا وضو بگیرم و دست و صورتم را بشویم، تا بلکه راه نجاتی پیدا شود، کنار دریا آمد، دید صیادی تور به دریا می اندازد و ماهی می گیرد اتفاقاً تورش را به دریا انداخت و کشید و تنها یک ماهی پلاسیده و بی ارزشی، در میان تور افتاده بود، عابد به صیاد گفت، این بسته نخ را به این ماهی می فروشم، صیاد، با کمال میل قبول کرد، عابر آن ماهی را برداشت و به خانه آمد، و جریان را به همسرش گفت. همسر، ماهی را گرفت و مشغول پاک کردن و بریدن آن شده تا برای پختن آماده کند، ناگهان در شکم ماهی مرواریدی گرانبها یافت، شوهرش را خبر کرد، شوهر آن مروارید را به بازار برد و آن را به بیست هزار درهم فروخت. و سپس آن پول کلان را که در دو کیسه بود به منزل آورد، در همین لحظه، فقیری به در خانه آمد و تقاضای کمک کرد، عابد به فقیر گفت: بیا و این یک کیسه را بردار و ببر، فقیر خوشحال شد و یک کیسه را برداشت و برد. همسر عابد گفت: سبحان الله، ما خودمان در حالی که در سختی و دشواری فقر بسر می بریم، نصف سرمایه ما رفت. چند لحظه نگذشت که فقیر دیگری آمد و تقاضای کمک کرد، عابد به او اجازه ورود داد، تا به او نیز کمک کند، او وارد خانه شد و همان کیسه درهم را که فقیر قبلی برده بود، آورد و در جای خود نهاد و به عابد گفت: کل هنیا مریئا...: از این روزی، بخور، گوارا و نوش جانت باد من فرشته ای از فرشتگان خدا هستم، پروردگار تو خواست بوسیله من تو را امتحان کند تو را شاکر و سپاسگزار یافت. 📗 ، ج 3 https://eitaa.com/quran_AlamdaranNoralNabi
📢توجه 📢توجه 🌺 کارگاه تفسیر و تدبر سوره مبارکه محمد(ص) امروز ساعت ۱۸ برگزار می‌شود. منتظرتان هستیم😊
🌺 کارگاه تفسیر و تدبر سوره مبارکه محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم امروز ۸ خرداد ۱۴۰۲ برگزار شد. در این جلسه قسمت پایانی این سوره پر برکت قرائت و ترجمه شد و جمع بندی این سوره پر محتوا انجام گردید. ان شاءالله عامل به فرموده های این سوره پرمحتوا باشیم. یا علی (ع)✋