eitaa logo
مصباح قرآنیان ۳
1.8هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
8.4هزار ویدیو
677 فایل
با سلام اطلاع رسانی کلیه برنامه های قرآنی مرکز قرآن ، عترت و نماز اع س نهاجا به متسابقین و فعالان قرآنی در سطح کل‌ کشور وآموزش قرآن کریم (از مبتدی تاپیشرفته ) با مسابقات جذاب
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📒نهج البلاغه، 💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود : كسی چيزی را در دل پنهان نكرد جز آنكه در لغزشهای زبان و رنگ رخسار آشكار خواهد شد. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 🌹شرح 🔹تاثیر مستقیم روح و جسم بر یکدیگر 🔰 یکی از علومی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) بنیانگذارش بودند، علم مزاج شناسی یا طبع شناسی یا طبیعت شناسی انسان است. همه ما می دانیم که در طب سنتی یا اسلامی یا هر اسم دیگری، اعتقاد بر این است که ساختار وجودی انسان محصول چهار طبع یا مزاج است: ✅ گرم ✅ سرد ✅ خشک ✅ مرطوب امیرالمؤمنین (علیه السلام) اوّلین کسی است که این حقیقت را بیان کرده است. 🔻در خطبه اول نهج البلاغه میفرمایند: "سپس خداوند بزرگ، خاکی از قسمتهای گوناگون زمين، از قسمتهای سخت و نرم، شور و شيرين، گِرد آورد، آب را بر آن افزود تا گِلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت، چسبناک گرديد که از آن اندامی شايسته و عضوهايی جدا و به يکديگر پيوسته آفريد. آن را خشکانيد تا محکم شد، خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معيّن و سرانجامی مشخّص اندام انسان کامل گرديد". 🔻 یا در خطبه۲۳۴ فرق بین مردم را با همدیگر را به خاطر تفاوت مبدأ طینتشان می دانند و میفرمایند : "علّت تفاوت های ميان مردم گوناگونیِ سرشتِ طینت آنان است ، زيرا آدميان در آغاز ترکيبی از خاک شور و شيرين، سخت و نرم بودند، پس آنان به ميزان نزديک بودن خاکشان با هم نزديکند و به اندازه دوری آن از هم دور و متفاوتند. يکی زيباروی و کم خرد، ديگری بلند قامت و کم همّت، يکی زشت روی و نيکوکار، ديگری کوتاه قامت و خوش فکر، يکی پاک سرشت و بداخلاق، ديگری خوش قلب و آشفته عقل و آن ديگر سخنوری دل آگاه است". 🔻 بر این اساس معلوم می شود که هم حالات روحی_روانی در جسم انسان اثر می گذارند ، هم حالات جسمی و دگرگونیهای جسمی در روح و روان انسان اثر می گذارند. آدم وقتی که غم سنگینی دارد، میل به غذا ندارد. درحالیکه غذا ظاهراً غذای جسم است. از آن طرف وقتی که مشکل مزاجی دارد از لحاظ روحی هم به هم ریخته است. بر این اساس یکی از نکات جالبی که مولا علی(علیه السلام) باز هم مبدع، آن بوده؛ یعنی اولین کسی بوده که این حقیقت را بیان کرده است، در حکمت ۲۶ نهج البلاغه است. 🔻امیرالمؤمنین در حکمت ۲۶ می فرمایند: "كسی چيزی را در دل پنهان نكرد مگر آنكه در لغزشهای زبان و رنگ رخسارش آشكار خواهد شد". 🔻یعنی چه؟ وقتی کسی خطایی کرده ، جرمی انجام داده، سعی میکند این را مخفی کند تا دیگران متوجه نشوند. حالا اگر یک بازجویی که حرفه ای است و تخصص دارد بنشیند و شروع کند آرام آرام حرفهایی برای او بزند که این شخص بترسد. مثلاً بعضی از اطلاعات خصوصی آن فرد را که خیال میکرده هیچکس ندارد رو کند، او وحشت میکند. وحشت که میکند، در طب سنّتی آمده که وجود ماده سودا در مغز موجب بروز تردید، حزن، اندوه، خیالات بد و انواع بیماریهای عصبی می شود که شدت و ضعف دارد. اینگونه افراد در هنگام وقوع هرگونه پیشامدی تعادل خود را از دست می دهند و دستپاچه میشوند. همچنین دچار ترس، وحشت، لکنت زبان ، لرزه، رعشه ، هیجان و تپش قلب و عوارض دیگر نیز می شوند. آن متهم وقتی که یکدفعه در معرض اطلاعاتی قرار میگیرد که انتظارش را نداشته، سودای مغزش بالا میرود. و در اثر این سردی ترسش دوباره بالاتر میرود و شدت این ترس و دلهره و نگزانی آنقدر بالا میرود که لکنت زبان پیدا میکند و رنگ جهره اش هم تغییر پیدا میکند. این حقیفت را ۱۴۰۰ سال پیش حضرت در حکمت ۲۶ بیان کرده اند و فرموده اند: "كسی چيزی را در دل پنهان نكرد جز آنكه در لغزشهای زبان و رنگ رخسارش آشكار خواهد شد". 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ✨✨✨✨✨✨✨ @quranekarim1398
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 2⃣ 🔹 بیماری، درد و درمان در نهج البلاغه 🔰 بخش دیگری از مبحث بیماری ذیل حکمت ۲۷ مربوط به سرایت بیماری است. ⁉️ آیا بیماری از کسی به کسی سرایت می کند یا نه؟ 🔻در نهج البلاغه شریف در حکمت ۴۰۰ امیرالمؤمنین (علیه السلام) مطلبی را فرموده اند که بعضی از عزیزان تصور کردند که منظور حضرت این است که اصلا بیماری مُسری نداریم. آن عبارت این است: «الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ»؛ مرحوم آقای دشتی هم اینگونه ترجمه کرده است: " اعتقاد به رسیدن بیماری به دیگری درست نیست ". از این عبارت اشتباهاً برداشت شده است که پس ما بیماری مُسری نداریم، پس اصلاً مسأله کرونا ، مراقبت و دست ندادن و ماسک و... چیز بیخودی است! بنده ان شاءالله توضیح میدهم تا این شبهه هم به بهانه حکمت ۲۷ دفع بشود. 🔻اولاً اگر در این حکمت از ابتدا دقت کنید، امیرالمؤمنین (علیه السلام) مشغولند و درمورد بعضی از اعتقادات و باورهایی که از زمان جاهلیت برای اعراب مانده است صحبت می کنند؛ بعضی را نفی می کنند و بعضی را اثبات می کنند. مثلا می فرمایند: "چشم زخم حقیقت دارد. استفاده از نیروهای مرموز طبیعت حقیقت دارد. سحر و جادو وجود دارد. فال نیک راست است. رویداد بد را بد شگون دانستن درست نیست و..." 🔻نظیر این فرمایش در روایت پیامبر عظیم الشأن هم هست با همین عبارت: «لا الْعَدْوَی» یا « الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ». در آنجا پیامبر(صلوات الله علیه و اله) می فرمایند: العدوی حقیقت ندارد، "هامَّه" و "صفر" هم حقیقت ندارد. 🔻 اجازه بدهید "هامَّه" را توضیح بدهم تا معلوم بشود پیامبر در آن حدیث و امیرالمؤمنین در حکمت ۴۰۰ چه چیزی را دارند نفی و رد می کنند. "هامَّه" یعنی چه؟ عرب از زمان جاهلیت اعتقاد داشت وقتی کسی می میرد، استخوانهایش شبیه یک جغد میشود و این جغد گاهی می آید و بر می گردد روی دیوار خانه می نشیند و این بدشگون است، چون در واقع خبر مرگ است. بعضی ها هم گفته اند نه "هامَّه" اصلا خودش اسم جغد است. اعتقاد عرب جاهلی این بوده است که اگر جغدی آمد بر در خانه ای نشست و آواز خواند این دارد خبر مرگ اهل خانه را می دهد. این اعتقاد غلط را داشتند. حضرت فرمودند " هامَّه" غلط است. یا "صُفْر"، "صَفْر" و " صَفَرْ" هر سه درست هستند. معتقد بودند یک نوع بیماری در شکم شتر هست که به بقیه منتقل می شود که حضرت این را دفع کردند. 🔻 اما اینکه " العَدوی" را هم نفی کردند، ببینید وقتی نفیِ "العدوی" می کنند دو معنی از آن برداشت میشود: یکی اینکه آیا واقعا سبب نیست؟ یعنی اگر من با یک جُذامی رفت و آمد و معاشرت کردم، راحت غذایش را خوردم ،این معاشرت مقدمه نیست برای اینکه من هم جُذام بگیرم؟ چنین چیزی از این روایت برداشت نمیشود. چون بر خلافش، روایات زیادی داریم. امروز هم علم هم اثبات کرده است. مثلا از خود پیامبر حدیث داریم که از جُذامی فرار کنید، همانگونه که از شیر درنده فرار میکنید. یا روایت داریم که انسان بیمار را از جمع سالم جدا کنید. پس معنی اینکه " العدوی" حق نیست، چیست؟ معنی اینکه "العدوی" حق نیست این است که بیماری به تنهایی نمی تواند به صورت قطعی باعث بیماری شخص دیگری باشد، مگر اینکه؛ اراده الهی باشد و تقدیر الهی باشد. یعنی برای بیماری سببیّت میشود قائل شد، اما علت تامّه نیست. 🔻 نتیجه این نگاه این است: ما موظفیم از اسباب بیماری دوری کنیم، اما اعتقادمان این نیست که حتما اگر کسی با یک بیمار نشست ، بیماری را از او گرفته! ممکن است عامل دیگری داشته باشد. پس از این عبارت « الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ» کسی حق ندارد برداشت کند که مراقبتهایی که در قصّه کرونا یا هر بیماری دیگری باید انجام بشود، اینها بیخود است، چون اصلا ما بیماری مُسری نداریم! چرا بیماری مُسری داریم اما؛ اعتقاد به اینکه بدون اذن و اراده خدا این بیماری منتقل بشود، غلط است و الّا سببیتش درست است. یعنی یکی از راههایی که ممکن است انسان دچار بیماری بشود، همنشینی و معاشرت با کسی است که این بیماری مُسری را دارد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 3️⃣ 🔹 بیماری، درد و درمان در نهج البلاغه 🔰 مسأله بعدی، مسأله درد است. چند نکته درباره "درد" در نهج البلاغه، بیان شده است که بنده خدمت شما عرض میکنم. 1️⃣ اولین نکته همان مطلبی است که در حکمت ۲۷ که موضوع این بحث ماست مطرح فرموده اند. حضرت می فرمایند: « إمْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ»؛ "تا وقتی که امکان تحمل دارد، با درد خودت بساز". چرا؟ چون درد خودش بیماری نیست، علامت است که سیستم بدن دچار یک حمله ای ‌شده، دچار یک عدم تعادلی شده و عوامل دفاعی سیستم بدن به جنگ آن عامل بیماری رفته اند، گاهی این مبارزه در قالب تب خودش را نشان میدهد، گاهی در مقابل درد، گاهی به صورت سوزش و امثال این. 🔻 امروز هم در علم پزشکی ثابت شده که اگر کسی سریع به معالجه بپردازد و درد را تحمل نکند، این داروها و معالجه سیستم دفاعی بدنش را ضعیف می کند و دفعه بعد دیگر آن دوز دارو هم اثر نمیکند. مجبور میشود دوز دارو را یا بالا ببرد یا دارو را تغییر بدهد و داروی قوی تری استفاده کند. اما اگر تا جایی که ممکن است درد را تحمل کند، این سیستم طبیعی که خداوند تعبیه کرده است، خودش به جنگ عوامل بیماری زا می رود و مشکل را حل می کند. پس یک مسئله این شدکه دردی که ناشی از بیماری هست را تا جایی که ممکن است تحمل کن که این باعث تقویت سیستم دفاعی بدن می شود. 2️⃣ نکته دوم که امیرالمؤمنین بیان میفرمایند اینکه درد برای مؤمن اگر اختیاری نباشد، یک لطف است چون باعث ریزش گناهانش می شود. در حکمت ۴۲ آمده است وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عیادت یکی از بیماران رفتند، اینگونه فرمودند: "خدا آنچه را كه از آن شكايت داری- یعنی این دردی که از آن شکایت داری- (بيماری) موجب كاهش گناهانت قرار داد، در بيماری پاداشی نيست امّا گناهان را از بين می برد و آنها را مانند برگ پاييزی می ريزد و همانا پاداش در گفتار به زبان و كردار با دست ها و قدم هاست و خدای سبحان به خاطر نيّت راست و درون پاك، هركس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد. ⏪ پس بیماری مؤمن میتواند یکی از اسباب ریزش و آمرزش گناهانش باشد. 3️⃣ نکته آخر در مورد "درد" این است که انسان خود ساخته بعد از اینکه خوب شد، درد خودش را بیان می کند؛ نه در موقعی که درد دارد و بیمار است. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۸۹ از برادری الهی یاد می کنند که در گذ‌شته داشته اند و او از دنیا رفته است. اوصاف جالبی از او نقل می کنند، یکی از آن اوصاف این است: « وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ»؛ یعنی آن دوست من هیچ وقت از درد شکوه نمیکرد مگر بعد از تندرستی. که این شکوه از درد بعد از تندرستی در واقع یعنی "شکر نعمت"؛ یعنی می گفت خدا را شکر دو هفته پیش یک دل دردی داشتم الحمدالله خوب شد. در هنگام درد دردش را به کسی نمی گفت اما بعد از درد این را بیان می کرد به گونه ای شکر نعمت سلامتی را میکرد، این هم از بحث درد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 4⃣ 🔹 بیماری، درد و درمان در نهج البلاغه 🔰 مطلب پایانی در مورد مسأله بیماری و درد به بهانه حکمت ۲۷ مسأله درمان است. 🔻 یکی از مسائلی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم برای پیشگیری و هم برای درمان توصیه فرموده اند، "دعا" است. 🔻نکته عجیب این است که حضرت می فرمایند خیال نکنید انسانی که سالم است و بدنش صحّت دارد، نیازش به دعا از بیمار کمتر است؛ نه اینگونه نیست. در حکمت ۳۰۲ می فرمایند: « آنکس که به شدت گرفتار درد است نیازش به دعا بیشتر از شخص تندرستی که از بلا در امان است نمی باشد». یعنی؛ آن کسی که در امان است و به خیال خودش الان سالم است، خیال نکند که چون بیمار نیست، دردی ندارد و مشکلی ندارد فعلا احتیاجی به دعا ندارد، برای پیشگیری از درد و مراقبت از این سلامتی و صحّت هم، به دعا خیلی نیاز دارد. 🔻نکته دیگر هم در بحث درمان در حکمت ۴۰۰ است. حضرت علی( علیه السلام) بعضی از چیزهایی که در اختیار همه ما هست و می تواند بیماریهای جسمی و روحی را درمان بکند را بیان می کنند، که از این قرار هستند: « بوی خوش، درمان و نشاط آور است. عسل درمان کننده و نشاط آور است. سواری بهبودی آور است و نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است». 🔻با این توضیحات ما به بهانه حکمت ۲۷ کل مسأله بیماری، درد و درمان را عرض کردیم. اما خود حکمت ۲۷ این بود: « إمْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَىٰ بِكَ»؛ "تا وقتی که دردت با تو همراهی میکند، با آن راه بیا و با آن بساز". 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📒نهج البلاغه، 💠 و درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: "برترين زهد، پنهان داشتن زهد است". ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 🌹شرح 1️⃣ 🔰 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۸ می فرمایند:« أفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ» ؛ برترین نوع زهد پنهان داشتن زهد و پارسایی است. 🔻 ما به برکت این حکمت تمام آنچه را که پیرامون زهد در نهج البلاغه بیان شده است، به صورت یک منظومه مفاهیم و معارف در چند بخش صوتی خدمت شما عزیزان و عاشقان امیرالمومنین(علیه السلام) تقدیم خواهیم کرد 🔹ابتدا ببینیم زهد یعنی چه؟ 🔻"زهد" یک معنای لغوی دارد و یک معنای اصطلاح دینی. از نظر لغوی زهد در مقابل رغبت است. شاهد این معنا اولا در نامه ۳۱ نهج البلاغه بند ۱۵ است که مولا علی (علیه السلام) رغبت را در مقابل زهد قرار داده است و خطاب به فرزند عزیزشان نوشته اند: «وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِيمَنْ زَهِدَ عَنْكَ»؛ تو رغبت نشان نده به کسی که نسبت به تو زهد نشان می دهد، یعنی نسبت به تو بی رغبت است. یا در حکمت ۱۰۴ باز امیرالمؤمنین (علیه السلام) زهد را در درمقابل رغبت قرار میدهند و می فرمایند: «يَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ» ای نوف بکالی! خوش به سعادت کسانی که نسبت به دنیا زهد دارند و نسبت به آخرت رغبت. در حکمت ۴۵۱ هم می فرمایند: «رَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ ذُلُّ نَفْسٍ»؛ "اینکه تو به کسی رغبت نشان بدهی که او به تو زهد نشان میدهد یعنی بی رغبتی نشان می دهد، این نشانه ذلّت نفس و حقارت نفس تو است". 🔻پس در لغت زهد و رغبت در مقابل هم هستند. به این روش می شود خیلی خوب معنای زهد را فهمید. 🔻 اما در معنا و اصطلاح دینی زهد چیست؟ حضرت یک بار در حکمت ۴۳۹ زهد را اینگونه تعریف میکنند می فرمایند: من زهد را بین دو کلمه از قرآن پیدا کردم. بعد به این آیه نورانی استناد می فرمایند که خداوند فرموده است: « لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم» ؛ تا به آنچه که از دست میدهید یا از دست میرود تاسف نخورید و نسبت به چیزی که به شما میرسد در دنیا خیلی شادمان نشوید. این معنای زهد است. بعد در ادامه حکمت ۴۳۹ حضرت می فرمایند: کسی که بر گذشته تأسف نخورد و نسبت به آینده هم خیلی خوش و سرخوش نشود، هر دو طرف معنای زهد را به دست آورده است. 🔻در خطبه ۸۱ هم مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) معنای واقعی زهد را در این خطبه نورانی اینگونه تعریف می کنند: و زهد را مجموعی از کوتاهی آرزوها، شکر نعمت ها و ورع و اجتناب از محرمات معرفی می فرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ التَّوَرُّعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ». " مردم! زهد ورزیدن یعنی کوتاه کردن آرزو و شکر هنگام نعمت ها و دوری و اجتناب از محرمات و حرام الهی" . این معنای زهد است. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 2⃣ 🔹 ارزش و جایگاه والای زهد در نهج البلاغه/ آثار زهد 🔻مسأله بعدی پیرامون زهد، ارزش و جایگاه والای زهد، از نگاه مولا علی(علیه السلام) است. 🔻 مولا یک بار در حکمت ۴ می فرمایند: « الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ»؛ زهد سرمایه و ثروت است. 🔻در حکمت ۳۱ هم برای ایمان چهار رکن قائل هستند، که یکی از این چهار رکن صبر است و برای صبر هم چهار رکن قائل هستند که یکی از ارکان صبر را "زهد" معرفی می کنند. بنابراین زهد یکی از زیر مجموعه های ارکان ایمان به ‌شمار رفته است. 🔻 نکته دیگری که پیرامون زهد باید از نهج البلاغه آموخت؛ آثار زهد در نهج البلاغه است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) آثار متعددی برای زهد بیان فرموده اند: 1⃣ سبُک دیدن مصیبت های دنیا : 🔻 در حکمت ۳۱ می فرمایند: کسی که در دنیا زهد و بی رغبتی داشته باشد، مصیبت های دنیا را کوچک و آسان می شمارد. 2⃣ بصیرت پیدا کردن نسبت به باطن خطرناک و فریبنده دنیا: 🔻حضرت در حکمت ۳۹۱ می فرمایند: در دنیا زهد بورز، تا خداوند متعال چشم تو را به عیب ها و ایرادهای دنیا باز کند. 3⃣ کشتن هوای نفس و جلوگیری از هیجان بیجا و طغیان نفس امّاره: 🔻در بند ۲ از نامه ۳۱ میفرمایند: «أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ» ؛ قلبت را با موعظه احیاء کن و نفس امّاره و شهواتش را با زهد و بی رغبتی به دنیا بمیران. 🔻 از آثار زهد نکات دیگری هم هست که در قالب نشانه ها و ویژگیهای زاهدان بیان شده است. 🔰حضرت در نهج البلاغه حداقل پنج ویژگی و نشانه برای زاهدان واقعی بیان کرده اند که به ترتیب از این قرارند: 1⃣ رویگردانی از دنیا: در خطبه۱۰۳ می فرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ انْظُرُوا إِلَى الدُّنْيَا نَظَرَ الزَّاهِدِينَ فِيهَا الصَّادِفِينَ عَنْهَا»؛ ای مردم به دنیا با همان چشمی که زاهدان به دنیا نگاه میکنند، نگاه کنید. کدام زاهدان؟ همان کسانی که روی از دنیا برگرداندند. چرا؟ چون وقتی طبق حکمت ۳۹۱ زهد به خرج دادند، چشمشان خیره به ظاهر فریبنده دنیا نیست، بلکه خدا چشم بصیرت آنها را به باطن حقیقی دنیا که پر از خطر هست روشن می کند. خوب معلوم است که آدم عاقل از خطر روی برگردان است. 2⃣ اثر یا نشانه دوم که برای زاهدان بیان میفرمایند، قلب محزون و ظاهر خندان است. در خطبه۱۱۳ میفرمایند: « إِنَّ الزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا تَبْكِي قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِكُوا» اگر چه به ظاهر بخندند، قلبهایشان گریان و محزون است. 3⃣ سومین نشانه زاهدان از نگاه مولا علی(علیه السلام ) بی رغبتی به امور فانی و نابود شدنی است. 🔻در خطبه۱۹۳ معروف به خطبه متقین میفرمایند: «وَ زَهَادَتُهُ فِيمَا لَا يَبْقَى»بی رغبتی اهل تقوا به چیزی است که بقا ندارد، دوام ندارد، جاودانگی ندارد. 4⃣ چهارمین نشانه و اثر دیگر زاهدان این است که از دنیا طلبان دوری میکنند. در همان خطبه متقین میفرمایند«بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَة». اینکه اهل تقوا گاهی از بعضی ها دوری میجویند از روی غرور و تکبر نیست، بلکه از روی بی رغبتی به دنیا طلبان و پاک ماندن است. 5⃣ نکته دیگری که مولا علی(علیه السلام) در مورد نشانه ها و ویژگیهای زاهدان بیان میفرمایند، در نامه۲۷ است ، که حضرت میفرمایند: اهل تقوا لذت زهد در دنیا را در همین دنیا می چشند. «الْمُتَّقِينَ أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ»؛ " اهل تقوی به لذت زهد در دنیا در همین دنیا دست پیدا میکنند". 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📒نهج البلاغه 💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: "هنگامی كه تو زندگی را پشت سر مي گذاری و مرگ به تو روی می آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود". ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 🌹شرح 🔹ضرورت یادمرگ 🔰 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۹ نهج البلاغه می فرمایند: هنگامی که تو زندگی را پشت سر می گذاری و مرگ به تو روی می آورد، پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود. 🔻 از اصول تربیتی دین مبین اسلام بخصوص در نهج البلاغه شریف، تذکر و یادآوری همیشگی مرگ است. مرگ پایان زندگی انسان نیست، پایان سفر انسان در دنیای گذران است. اگر انسان غفلت از اجل بکند، گرفتار دنیا می شود، وقتی خیال می کند که مرگی در کار نیست، اما واقعیت و حقیقت را نمیشود تغییر داد، مرگ هست. ما مثل کبک سر زیر برف می کنیم تا از وحشت آن برای دقایقی به خیال خودمان راحت و آرام باشیم. 🔻حضرت علی (علیه السلام) در این حکمت خیلی زیبا تعبیر می فرمایند. می فرمایند تو از لحظه ای که به دنیا می آیی، هر قدمی که جلو میروی قدمی به سوی مرگ میروی. 🔻 در نهج البلاغه در حکمت ۷۴ میفرمایند: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ» ؛هر نفسی که انسان می کشد یک قدم به مرگ نزدیک میشود. خوب پس تو با هر نفسی قدمی به سوی مرگ می روی، مرگ هم به سوی تو مدام قدم برمی دارد. تصور کنید دو نفر از دو نقطه مقابل به طرف همدیگر حرکت می کنند، چقدر زود به هم خواهند رسید. بنابراین نمی شود از مرگ فرار کرد چون هر دو به سوی هم داریم می آییم. 🔻مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۲۰۳ نهج البلاغه می فرمایند: "ای مردم! از خدايی تقوا پیشه کنید كه اگر سخنی بگوييد می شنود و اگر پنهان کنيد می داند و برای مرگی آماده باشيد كه اگر از آن فرار كنيد، شما را می يابد و اگر بر جای خود بمانيد، شما را می گيرد و اگر شما فراموشش كنيد او شما را از ياد نمی برد". آدم عاقل هیچ وقت صورت مسأله را پاک نمیکند؛ بلکه در پی حل مسأله است. مسأله مرگ قابل پاک کردن نیست. پس ما باید خودمان را فقط آماده کنیم که با مرگ وارد سفر اصلی بشویم، که سفر به ابدیّت است. مولا علی (علیه السلام) بهترین عامل برای آمادگی برای مرگ و استقبال از مرگ را یاد مرگ می دانند و مخصوصاً یاد اینکه ما با مرگ چه سفر طولانی را باید تنها در عقبه های پرخطر و مهیب برزخ و قیامت طی کنیم. 🔻لذا در حکمت ۲۸۰ می فرمایند: «مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ »؛ کسی که طولانی بودن و دور بودن مقصد سفر آخرت را دائما به خودش متذکر بشود، برای چنین سفری آماده می شود. این آمادگی را باید در قالب موعظه دائماً به خودمان متذکّر بشویم. 🔻یکی از زیباترین و مؤثرترین این موعظه ها، خطبه ۲۸ است. مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۲۸ نهج البلاغه که یکی از خطبه های نماز عید فطر ایشان است، اینگونه می فرمایند: "پس از حمد و ستايش الهی؛ همانا دنيا روی گردانده و وداع خويش را اعلام داشته است و آخرت به ما روی آورده و پيشروان لشکرش نمايان شده است. آگاه باشيد! امروز، روز تمرين و آمادگی است و فردا روز مسابقه. پاداش برندگان بهشت است و کيفر عقب ماندگان آتش . آيا کسی هست که پيش از مرگ، از اشتباهات خود توبه کند؟ آيا کسی هست که قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت اعمال نيکی انجام دهد؟ آگاه باشيد! هم اکنون در روزگار آرزوهاييد که مرگ را در پی دارد؛ پس هر کس در ايّام آرزوها پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيکو انجام دهد بهره مند خواهد شد و مرگ او را زيانی نمی رساند و آن کس که در روزهای آرزوها پيش از فرا رسيدن مرگ در عمل کوتاهی کند زيانکار و مرگ او زيانبار است؛ همانگونه که به هنگام ترس و ناراحتی برای خدا عمل می کنيد، در روزگار خوشی و کاميابی نيز عمل کنيد. آگاه باشيد! هرگز چيزی مانند بهشت نديدم که خواستاران آن در خواب غفلت باشند و نه چيزی مانند آتش جهنّم که فراريان آن چنين در خواب فرو رفته باشند. آگاه باشيد! آن کس را که حق، منفعت نرساند؛ باطل به او زيان خواهد رساند و آن کس که هدايت، راهنمای او نباشد؛ گمراهی او را به هلاکت خواهد افکند. آگاه باشيد! به کوچ کردن فرمان داده شده اید و برای جمع آوری توشه آخرت راهنمايی شديد. همانا وحشتناک ترين چيزی که بر شما می ترسم هواپرستی و آرزوهای دراز است. پس، از اين دنيا توشه بر گيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد". 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨ بسم الله الرحمن الرحيم✨ 🌹شرح 3⃣ 🔷 مصادیق صبر در نهج البلاغه 🔻عرض شد كه اميرالمؤمنين(علیه السلام) اقسام صبر را به دو نوع كلی تقسیم فرمودند: 🔵 صبر یا در مقابل چیزی است که خیر انسان در آن هست، اما نفس اماره از آن بدش می آید ؛ « صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ». 🔵 صبر در مقابل چیزی است که ضرر و مفسده دارد اما نفس امّاره آن چیز را دوست دارد؛ «صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ». وعده دادیم مصادیق این دو نوع صبر را از نهج البلاغه خدمت شما تقدیم کنیم. 🔻مصداقهای «صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَه»: 1⃣ اولین مصداق در نهج البلاغه "صبر بر مصیبت" است. بالاخره دنیا دنیای ابتلاء و امتحان با مصیبت هاست. انسان گاهی با از دست دادن عزیزش گرفتار مصیبت و با این مصیبت مورد آزمایش قرار می گیرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۹۱ وقتی که به منزل اشعث رفتند که فرزندش را از دست داده بود و خیلی خیلی غصّه دار و غمگین بود، درباره این ماجرا یعنی صبر بر مصیبت به او اینگونه فرمودند: ای اشعث اگر برای فرزندت اندوهناکی به خاطر پیوند و عاطفه خویشاوندی سزاوار است، اما اگر صبور باشی، هر مصیبتی را نزد خدا پاداش و ثواب است. ای اشعث اگر صبور باشی تقدیر الهی که بر تو جاری شده است اما تو پاداش داده خواهی شد. یعنی به هر حال چه صبور باشی و چه جزع و فزع کنی فرزندت که زنده نمیشود، اما فرقش این است که اگر صبور باشی در این صبر پاداش می بری. و اگر بی تابی کنی نیز باز تقدیر الهی برتو جاری شده است و تو گناهکاری. ای اشعث پسرت تو را شاد می ساخت و برای تو گرفتاری و آزمایش بود. و مرگ او تو را اندوهگین کرد درحالی که برای تو پاداش و رحمت است. یعنی سعی کن نیمه دوم لیوان را هم ببینی که حالا که مرگ یک واقعیتی است که قابل دفع هم نیست، حالا که این مصیبت سرت آمده لااقل از این مصیبت ثواب و اجر و مقام کسب کن. خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۴۴ درباره صبر بر مصیبت یک مژده فوق العاده میدهند و می فرمایند: صبر به اندازه مصیبت فرود می آید و کسی که در مصیبت ها بی تابی کند و بر رانش بزند، اجر خودش را نابود کرده است. 2⃣ مصداق دوم صبر، صبر بر دشمنی های روزگار است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۹۶ نهج البلاغه می فرمایند: روزگار دو روز است، روزی به سود توست و روزی به زیان تو. پس آنگاه که به سود توست به خوشگذرانی و سرکشی روی نیاور- این یک نوع صبر. اما آن صبر که شاهد بحث ماست- و آنگاه که روزگار به زیان توست صبور باش. به این حکمت ۳۹۶ باید خیلی توجه کرد چون بسیاری از مطالب نهج البلاغه پیرامون دنیا بر اساس همین مبنا حل میشوند. 3⃣ سومين مصداق از مصادیق صبر تلخ، صبر بر بلا و ابتلاء است. مولا علی(علیه السلام) در خطبه ۹۸ میفرمایند: «إِنِ ابْتُلِيتُمْ فَاصْبِرُوا»؛ اگر مبتلا به یک گرفتاری شدید استقامت کنید. در خطبه ۱۹۰ هم می فرمایند: « وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ» ؛ در بلاها صبور باشید. 4⃣ مصداق بعدی از مصادیق صبر در چیزی که به ظاهر تلخ و زحمت آور است اما در باطن زیبا و شیرین است، صبر کردن مسؤولین و کارگزاران نظام در رفع و رجوع حوائج مردم است. در نامه ۵۱ نهج البلاغه میخوانیم: «وَ اصْبِرُوا لِحَوَائِجِهِمْ»؛ به کارگزاران حکومت خودشان می نویسند برای برطرف کردن حوائج مردم صبور باشید، استقامت داشته باشید. 5⃣ مصداق بعدی مصداق حق است. حق گفتن، حق حکم کردن و در مقابل باطل از حق دفاع کردن و آثار و تبعات دفاع از حق را تحمل کردن خیلی کار سختی است، لذا صبر و استقامت می خواهد. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 مصادیق "صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَه" در نهج البلاغه 6⃣ مولا علی(علیه السلام) یکی دیگر از مصادیق صبر را از دست دادن چیز اندکی از دنیا می دانند. 🔻 انسانها گاهی وقتها به خاطر ضعف ایمان، اگر یک چیزی از دنیا از حقوقشان کم شود ، یک مقداری گرانی بشود، ایمان خود‌شان را از دست می دهند. حضرت در خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه شروع می کنند به گله کردن از مردم زمانه خودشان و یارانشان که خیلی از نظر معنوی و اخلاقی سقوط کرده اند و گله های مفصّلی دارند که حتما در خطبه ۱۱۳ ، عزیزان من بخوانند که در روزگار ما هم مشابهان بسیار زیادی در یاران رهبر عزیز انقلاب و مدّعیان انقلابیگری پیدا کرده است. 🔻در خطبه ۱۱۳ بند ۳ حضرت می فرمایند : " ياد مرگ از دلهای شما رفته و آرزوهای فريبنده جای آن را گرفته است. دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنيا، بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ کرده است و دنيازدگی قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران دينی يکديگريد؛ چيزی جز درون پليد و نيّت زشت شما را از هم جدا نساخته است. نه يکديگر را ياری می دهيد، نه خيرخواه يکديگريد و نه چيزی به يکديگر می بخشيد و نه به يکديگر دوستی می کنيد. شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنيا شادمان می گرديد، ولی از متاع بسيار آخرت که از دست می دهيد، اندوهناک نمی شويد! -حالا اینجا شاهد مثال بنده است- ولی با از دست دادن چيزی اندکی از دنيا مضطرب میشوید که آثار پريشانی در چهره تان آشکار می گردد و بی صبری می کنيد" . بی صبری در مقابل از دست دادن یک چیز اندکی از دنیا. حالا یک پستی، مقامی، شهرتی، مالی... 7⃣ آخرین مصداق از صبر بر چیزی که ظاهرش تلخ است، صبر بر نماز است. 🔻 مولا علی(علیه السلام) درقالب توصیف صبر پیامبر بر نماز در خطبه ۱۹۹ عباراتی دارند که تن انسان به لرزه در می آید. حضرت در بند اول از خطبه ۱۹۹ بعد از اینکه جایگاه نماز را در شکستن استکباری که انسان را به جهنم خواهید کشید بیان می فرمایند، برای اینکه فرمایش خود را خوب محکم کاری کنند، از پیغمبر خدا سخن می گویند؛ از پیغمبر خدا که خودش صاحب بهشت است. بعد اینگونه از پیامبر عزیز (صلی الله علیه و آله وسلم ) بیان می کنند: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله وسلم) نَصِباً بِالصَّلَاةِ بَعْدَالتَّبْشِيرِ لَهُ بِالْجَنَّةِ». عجیب است می فرمایند: بعد از اینکه خداوند بشارت قطعی به پیامبر داد که تو اهل بهشت هستی پیامبر برای نماز خودش را خیلی به سختی می انداخت. بعد وقتی از ایشان می پرسند آقا شما چرا اینقدر به خودتان سختی میدهید؟ می فرمود به خاطر این آیه قرآن: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها»؛ خدا به من دستور داده است در آیه۱۳۲ سوره طاها که ای پیغمبر اهل و خانواده ات را به نماز امر کن و خودت هم بر این مسأله نماز استقامت کن. بعد امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: « فَكَانَ يَأْمُرُ بِهَا أَهْلَهُ وَ يَصْبِرُ عَلَيْهَا نَفْسَهُ »؛ " از وقتی این آیه نازل شد پیامبر دائماً خانواده اش را به نماز امر می کرد و خودش هم بر این مسأله صبر می کرد". 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (5) 🔷 مصادیق صبر "صَبْرٌ عَلیٰ ما تُحِبُّ" 🔻درباره «صَبْرٌ عَلیٰ ما تُحِبُّ » ؛ یعنی صبر کردن در مقابل چیزی که نفس آن را دوست دارد اما به صلاح و مصلحت نیست، نکات خیلی زیادی را در نهج البلاغه می توانیم ببینیم؛ مثلاً : 1⃣ صبر کردن درباره انتقام 🔻 امیرالمؤمنین(علیه السلام) بارها در نهج البلاغه در قالب عنوانها و محتواها و بیانات مختلف به ما می آموزند که وقتی قدرت بر انتقام داری عفو کن و این یک نوع صبر بسیار بسیار سنگینی است، چون انسان دلش میخواهد از کسی که به او بدی کرده انتقام بگیرد و امکانش را هم دارد، اما جلوی نفس خودش را در مورد حتی همین حقّ قانونی خودش می گیرد و عفو می کند. 2⃣ آنجایی است که انسان نسبت به کسی خشم می کند و میتواند با ابراز خشمش در قالب الفاظ یا بعضی رفتارها خودش را آرام کند اما خشم خودش را فرو می خورد . 🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه فرمود: جرعه ای را مثل خشم فرو نخوردم که نتیجه اش اینقدر خوب باشد. 3⃣ آنجایی که انسان در یک مقام و منصبی قرار می گیرد، از راه کاملاً مشروع حتی امکان اینکه امکاناتی، رفاهی، تجملاتی برای زندگی خود‌ش راه بیندازد هست اما جلوی خودش را می گیرد، که در نهج البلاغه در دو وجه مثبت و منفی ورود دارد. 🔻 یعنی یک وقتی می بینید در نامه ۳، شریح قاضی رفته با پول خودش خانه اضافه خریده و سند زده و شاهد گرفته، حضرت به شدت توبیخش می کنند. از یک طرف در مقابل این سؤال در خطبه ۲۰۹ و حتی در حکمتها که شما چرا با اینکه حاکم جامعه هستید اینقدر ساده زندگی می کنید، لباس وصله دار دارید، غذای خیلی ساده و سخت می خورید، آن موقع حضرت می فرمایند که اولاً خود نفس انسان رام می شود و ثانیاً چون من حاکم جامعه هستم الگویی می شوم برای دیگران در ساده زیستی و پرهیز از تجملات. و ثالثاً طبق خطبه ۲۰۹ وقتی مسؤولین حکومت اسلامی در عین حالیکه از اموال زیادی از حلال برخوردار هستند اما در دوران مسؤولیت خود در حدّ مردم ضعیف زندگی می کنند، این باعث می شود که در جامعه اغتشاش و طغیان شکل نگیرد. بنابراین کلیّت داستان این است: 🔻 آنجایی که انسان می تواند به چیزی برسد حالا یا در قالب تخلیه خشمش نسبت به کسی که به او بدی کرده، یا در قالب انتقام از کسی که به او ظلم کرده، یا در قالب به دست آوردن امکانات و رفاه مادی دنیا در روزگاری که در مقامی است که مردم به او نگاه می کنند و امثال این، اما جلوی خودش و میل و شهوت و خواسته خودش را میگیرد و مخالف میل خودش عمل می کند، در واقع به مقام بالای صبر رسیده است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔷 عدل 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) سومین رکن از ارکان ایمان را "عدل" می دانند. عدالت در موقعیتی موضوعیت پیدا می کند که انسان قصد قضاوت کردن دارد. همه ما به نوعی در طول شبانه روز بارها نسبت به افراد، رفتارها، اختلافها، قضاوت می کنیم. اگر چه مصداق تامّش در محکمه و برای قاضی به معنای خاص است، اما همه مؤمنین در معرض قضاوت هستند. لذا اگر قرار باشد ایمان ما کامل باشد، باید عدالت را به نحوی که مولا علی(علیه السلام) در این حکمت ۳۱ مطرح می کنند و در واقع تجزیه و تحلیل می کنند، در خودمان پیاده کنیم. 🔻حضرت برای عدالت و عدل چهار رکن قائل هستند. می فرمایند: و عدل نيز بر چهار پايه استوار است: ۱. فكری ژرف انديش ۲. دانشی عميق و به حقيقت رسيده ۳. نيكو داوری كردن ۴. استوار بودن در حلم پس كسی كه درست انديشيد به ژرفای دانش می رسد و آن كس كه به حقيقت دانش رسد، از چشمه ی زلال شريعت می نوشد و كسی كه حلم داشته باشد در كارش زياده روی نمی کند و با نيكنامی در ميان مردم زندگی خواهد كرد. 🔻 قاضی و قضاوت کننده باید چهار شرط داشته باشند. دو شرط قبل از قضاوت، یک شرط در هنگام قضاوت کردن و یک شرط هم بعد از قضاوت. اما دو شرط قبل از قضاوت: یکی فهم عمیق مسأله است و دیگری کسب علم و اطلاعات و دانش و آگاهی کامل و جامع و صحیح از آن مسأله است. 1⃣ فهم عمیق مسأله: قاضی که می خواهد در دادگاه حکم بکند، اولاً باید انسان خوش فهمی باشد، فقط با صرف اطلاعاتی که گردآوری میکند و کنار هم می چیند حکم نکند، بلکه فکر دا‌شته باشد، با فکرش عمیق بشود، نسبت بین لایه های پنهانی اطلاعاتی که به او می رسید بتواند عمیق فکر کند. 🔻 امیرالمؤمنین در نامه ۵۳ هم خطاب به جناب مالک اشتر می فرمایند: «واخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ مِنَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاه» ؛ برای حکم کردن بین مردم کسی را انتخاب کن که به فهم سطحی به جای فهم عمیق اکتفا نکند. 2⃣ دومین شرط از شروط قبل از حکم کردن و قضاوت، علم است. قاضی باید قبل از اینکه حکم بکند تا جایی که امکان دارد با حوصله تمام اطلاعات و اسناد مربوط به مسأله را بتواند در بیاورد، از راههای مختلف مثل تحقیق، بازپرسی و شهود و... اسناد را استخراج کند تا وقتی می خواهد حکم بدهد، واقعاً مسیر برایش روشن باشد. مولا در خطبه ۱۵۴ اینگونه می فرمایند: «والْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِح» ؛ آن کسی که با علم خودش عمل می کند، یعنی بر اساس آگاهی درست و کامل عمل می کند، مانند رونده ای است که بر طریقی روشن سیر می کند. 3⃣ سومین شرط از شرایط عدالت، حلم است. یعنی قاضی در زمان حکم دادن باید بر اعصاب خودش کاملاً مسلّط با‌شد وگرنه ممکن است اجحاف بکند، ظلم بکند. در همین حکمت ۳۱ حضرت چه فرمودند درباره حلم؟ فرمودند: «مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِه»؛ کسی که حلم داشته باشد، تفریط و افراط در امر و حکمی که دارد، نخواهد کرد. 🔻درباره حلم نکات جالبی در نهج البلاغه داریم که مهمترینش این است که غالباً علم با حلم همراه شده است. مثلا در خطبه ۱۹۳ خطبه متّقین، دوبار این اتّفاق افتاده است، یک جا حضرت می فرمایند: «متًقین عِلْمٍ وَ عِلْماً فِی حِلْم» متّقین علم را با حلم مخلوط می کنند. یا در همان خطبه می فرمایند: «أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ» ؛ اینها(متّقین) روزها دانشمندانی حلیم هستند. و درباره خود اهل بیت( علیهم السلام) در خطبه ۲۳۹ می خوانیم : « يُخْبِرُكُمْ حِلْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِم»؛ حلم اهل بیت به ‌شما از علم آنها خبر می دهد. یا در حکمت ۹۴ حضرت می فرمایند: «وَ لَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ وَ أَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ» ؛ خیر این نیست که مال و ولدت زیار شود، خیر حقیقی این است که دانشت بیشتر و حلمت بزرگتر باشد. 🔻 خوب قاضی باید هنگام حکم کردن، حلم داشته باشد، بردبار باشد، زود از کوره در نرود و تحت تأثیر احساسات و عواطف خانوادگی متّهم قرار نگیرد و... 4⃣ آخرین مرحله و شرط آخر عبارت بود از اینکه، قاضی بعد از حکم کردن حالا باید استقامت داشته باشد. که حضرت از آن تعبیر کرده اند به «رَساخَة اَلحِلمْ»، چرا؟ چون بعد از حکم کردن، تازه حالا انگیزه ها، فشارها، تهدیدها و تطمیع ها به سمت قاضی می آید تا از حکمش دست بردارد، یا به خاطر حکمی که کرده، آن کسی که حکم علیه اش شده او را تهدید می کند، برایش مشکلات درست می کند. قاضی باید استقامت داشته باشد. 🔰 پس عدل چهار رکن دارد، چهار رکن عبارت بود از: 🔸فهم عمیق 🔸 علم گسترده و کامل 🔸 حکم روشن و شفّاف 🔸حلم بعد از حکم کردن 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 جهاد 🔻چهارمین رکن از ارکان ایمان از منظر مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۳۱ عبارت است از "جهاد". امیرالمؤمنین می فرمایند: جهاد نيز بر چهار پايه استوار است؛ 1⃣ امر به معروف 2⃣ نهی از منكر 3⃣ راستگويی در هر حال 4⃣ دشمنی با فاسقان پس هر كس به معروف امر كند، پشتوانه نيرومند مؤمنان شود و آن كس كه از زشتی ها نهي نماید، بينی منافقان را به خاك می مالد و آن كس كه در ميدان نبرد صادقانه استقامت كند حقی را كه بر گردن او بوده ادا كرده و كسی كه با فاسقان دشمنی كند و برای خدا خشم بگيرد، خدا هم برای او خشم آورد و روز قيامت او را خشنود می سازد. 🔻اولاً باید بدانیم از منظر مولا علی (علیه السلام) "جهاد" جایگاه بسیار بسیار رفیعی دارد ، تا جایی که در ابتدای خطبه ۲۷ نهج البلاغه، مولا علی(علیه السلام) اینگونه می فرمایند: «إنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ»؛ جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است که خداوند آن در را فقط برای اولیاء خاصّ خودش باز کرده است. 🔻 این جهاد در نگاه مولا علی(علیه السلام) چهار رکن دارد ؛ چهار بُعد دارد. 🔹۱. بُعد اولش "امر به معروف" است؛ امرکردن به خوبیها، نیکی ها. 🔹۲. بُعد دومش نهی از منکر است؛ نهی کردن از محرمات، زشتیها، بدیها. درباره امر به معروف و نهی از منکر توصیه می کنم سه حکمت( ۳۷۳، ۳۷۴ و ۳۷۵) را به همان ترتیبی که مرحوم سید رضی(رحمة الله علیه) در نهج البلاغه چیدمان کرده اند، بخوانید. آنجا خواهیم دید مثلا در حکمت ۳۷۴ حضرت علی(علیه السلام) ما را به چند دسته تقسیم می کنند و برای هر دسته ارزش گذاری می فرمایند. می فرمایند: گروهی، مُنكر را با دست و زبان و قلب انكار می كنند، آنان همه خصلت های نيكو را در خود گرد آورده اند. یعنی از نگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر خلاف ما که آدمی را که نهی از منکر می کند را آدم سبکی می بینیم، آدم فضولی می بینیم، آدم تند رویی می دانیم، حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: کسی که قلبش از منکر انزجار دارد، با زبان تذکر می دهد، هرجا هم که اقتضای تکلیف شرعی باشد با دست و اعمالش هم اقدام می کند برای نهی از منکر، این همه خوبیها را دارد. همه ی خوبیها! گروهی دیگر منکر را با زبان و قلب انکار می کنند اما با دست اقدامی نمی کنند. یعنی اگر شرایطش پیش بیاید، بخواهند مبارزه ای بکنند، اقدامی بکنند، عرضه ندارند. پس چنین کسی دو خصلت از خصلت های نیکو را گرفته و دیگری را تباه کرده است. و بعضی ها منکر را فقط با قلب انکار می کنند، ولی با دست و زبان خویش اقدامی ندارند. پس دو خصلت را که شریف تر است تباه کرده اند و یک خصلت را به دست آورده اند. فقط قلباً ناراحت هستند، عرضه اینکه تذکر بدهند و مبارزه کنند را ندارند. و بعضی دیگر منکر را با زبان و قلب و دست رها ساخته اند، که چنین کسی از آنان مرده ای است، میان زندگان. بنابراین کسی که اهل نهی از منکر، حتی قلباً نیست، این اصلا مسلمان نیست، مؤمن نیست؛ چون حیات حقیقی ما به ایمان ماست. پس درباره امر به معروف و نهی از منکر به سه حکمت ( ۳۷۳ ، ۳۷۴ و ۳۷۵) مراجعه کنید. 🔻 نکته مهم دیگری که باید در این بخش از حکمت ۳۱ عرض بکنم، نتیجه ای است که حضرت برای این چهار رکن بیان کرده اند. می فرمایند وقتی که همه شروع کنند به امر به معروف، مؤمنین قوّت قلب می گیرند، پشتوانه پیدا می کنند. وقتی که در یک اداره، در یک منطقه، در یک فامیل، در یک مهمانی، در یک جلسه، در یک کلاس دانشگاه، بین ۵۰ نفر، ۱۰۰ نفر، یک دفعه ۶۰ نفر، ۴۰ نفر، شروع می کنند یک منکری را تذکر میدهند به آن شخصی که به آن منکر مبتلاست، چه اتفاقی می افتد؟ افراد اهل دیانت و معنویت و ایمان و پاکدامنی قوی می شوند. تقویت می شوند، می بینند ما زیادیم. بر عکس، اگر یک نفر گفت و بقیه از بی عرضگی و عافیت طلبی سکوت کردند، پشت مؤمنین شکسته می شود. از آن طرف کسی که نهی از منکر می کند، بینی منافق را به خاک می مالد، چون خیلی ها می خواهند از طرفی ادعا میکند که قانونمدار و شریعتمدار هستند، اما رفتارهایشان خلاف آن است. وقتی یک عده ای به اینها تذکر می دهند و اینها را نهی می کنند از غیبت، حق الناس، از مال بیت المال خوردن، چهره اینها بالاخره باید یکرو شود. اینها نفاقشان رو میشود که ادعا میکردند ما متدیّنیم، ما انقلابی هستیم، ما مسلمانیم اما دارند بیت المال مردم را به تاراج میبرند. 🔻 نهی از منکر بینی منافق را به خاک می مالد. امیدوارم همه ما اهل جهاد امر به معروف و نهی از منکر باشیم. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @quranekarim1398