دومین جشنواره شعر مردان آسمان
مهلت ارسال اثار :
۱۲دیماه الی ۲۵بهمن ماه ۱۴۰۲
@quranekarim1398
مصباح قرآنیان ۳
. حضور در انتخابات، مصداق عمل صالح
لازمه ی باور مؤمنانه، داشتن رفتار و عمل مؤمنانه است و داشتن عمل و رفتار مؤمنانه، حضور جدی و شایسته در انجام عمل صالح است؛ چراکه این، پیام و درس قرآنی است: «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لايُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا؛[کهف/۱۱۰] پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید و ایمان دارد، کارى شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.»
یکی از رفتارهای شایسته مؤمنانه، بدون شک که مصداقی از تعاون در برّ و نیکی نیز به شمار میرود، حضور در انتخابات است. این کار، موجب تقویت نظام جمهوری اسلامی و یأس مستکبرین جهان و در رأس همه آمریکا خواهد بود. با تأمل در آیهی مبارکه، به آسانی میتوان به این نتیجه رسید که حضور در انتخابات به معنای پیوستن به حلقهی مؤمنانه و تعاون و همیاری بر تقوا و برّ است. شرکت نکردن و حضور نیافتن در این امر نیز، به معنای تعاون بر اثم و راضی شدن به ستم مستکبرین است؛ از همین رو رهبر معظم انقلاب میفرماید:
انتخابات، سرمایه گذارى عظیم ملت ایران است؛ مثل اینکه شما سرمایه ى سنگین و عظیمى را در بانک میگذارید، بانک با آن کار میکند و شما از سودش استفاده میکنید. ملت ایران سرمایه گذارى عظیمى میکند، سپرده گذارى بزرگى انجام میدهد و سود آن را میبرد. آرای یکایک شما مردم، سهمى است از همان سرمایه گذارى و سپرده گذارى. هر رأیى که شما در صندوق می اندازید، مثل این است که دارید بخشى از پول آن سپرده را تأمین میکنید. یک رأى هم اهمیت دارد. هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنانش دیده خواهد شد، براى ملت ایران حرمت بیشترى خواهند گذاشت و دوستان شما هم در دنیا خوشحال میشوند.[بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی ۱\۱\۸۸]
@quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارش خبری صدا و سیمای استان آذربایجان شرقی از همایش قرآنی طلوع فجر در پایگاه هوایی شهید فکوری تبریز (ویدئو به زبان ترکی است)
🪐از دست دادن فرصتها
#نهج_البلاغه
📿كُلٌّ مُعَاجَلٌ يَسْأَلُ آلاِْنْظَارَ، وَكُلٌّ مُؤَجَّلٌ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ
🟤آنان كه وقتشان پایان یافت خواستار مهلتند، و آنان كه مهلت دارند كوتاهی می ورزند.
✍اين يك واقعيت است كه آمال و آرزوهاى دور و دراز و جاذبه هاى شهوات به انسان اجازه نمى دهد از فرصتى كه در دست دارد بهره گيرد و خطاها و گناهان گذشته را جبران نمايد و با اعمال صالح آثار شوم آنها را بزدايد. جوانان نبايد بپندارند هميشه مرگ به سراغ پيران مى رود و آنان در امانند. همچنين افراد سالم نبايد تصور كنند كه مردن مخصوص بيماران است و آنها كه ايمن هستند نبايد چنين پندارند كه هميشه در امن و امان خواهند بود.
📘#حکمت_282
@quranekarim1398
•┈••✾🍃🌸🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبدالباسط سوره تکویر
@quranekarim1398
باسلام
هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم
🌷 پاسدار شهید محمدحسن غفاری
♦️ معاونت اطلاعات عمليات لشگر 25 کربلا
🌷 تولد اول دی ۱۳۴۰ گرگان
🌷 شهادت ۴ بهمن ۱۳۶۵ شلمچه
🌷 سن موقع شهادت ۲۵ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ ما قید وبند دنیا را از روحمان برداشته ایم و به جوار حق تعالی رسیده ایم.
✅ پیروی از ولایت فقیه و وحدت را، رمز بقای شرافت اسلامی و انسانی میدانیم.
✅ همه باید در این دفاع مقدس برای لااقل یکبار شرکت کنند و از کسانی که هدفشان با عملشان تطابق نداشت پرهیز کنید
✅ مسئولین باید بیشتر به فکر محرومین باشند، زیرا بیشترین بار انقلاب بردوش این قشر از جامعه است
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
@quranekarim1398
ه#پروانه ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_ حسینی
#قسمت چهارم 🎬
بعدازغروب افتاب بود وپدرم امد ,مادر بساط شام راحاضرکرد وسفره راانداختیم,پدرم مثل همیشه عماد را روی زانوش گرفته بود از تکه های میوه ای که مامان سرسفره گذاشته بود دهانش میکرد,خیلی نگران بود توخودش بودکه مادرم گفت:چی شده ابوطارق,چرا درهمی؟
پدر:خبرایی که ازاطراف میاد خیلی ترسناکه,ازاینده خودم واین بچه ها میترسم,این داعشیا هرجا که پامیذارن ,زمین اون منطقه را ازخون مردمش سیراب میکنن,خبرایی پیچیده که به همین زودی وارد موصل میشن,امروز ابوعلی شوهرخواهرت صفیه رادیدم ,میگفت هرچی که میشده نقدکردن فروختن احتمالا فردا از موصل میرن...
یکدفعه نان پرید توگلوی مادرم وباسرفه گفت:کجااا اخه تمام اقوام واشنایانمون اینجان,جایی راندارن که برن؟
پدر:منم همین رابهش گفتم ,اما ابوعلی میگه,حفظ جان ازهمه چیزواجب تره,میگفت خونه شان رابه امان خدا میگذارن ومیرن سمت نجف وکربلا ,فکرمیکرد اونجا امن ترین جایی هست که میشه رفت,اخه داعشیا همه رااز دم تیغ میگذرونن اما شیعه ها را زجرکش میکنن....
مادرم اهی,کشید وگفت:ابوطارق,بهترنیست,خودمون هم بریم ؟؟
هنوز پدرم چیزی نگفته بود که طارق با تمسخرگفت:عه مادر اگه با داعشیا پیوند بخورین که کاری باهاتون ندارند
پدرم باتعجب یه نگاه به طارق ویه نگاه به مادرم کرد وگفت:طارق چی میگه هااا؟؟پیوند؟؟داعش؟؟
طارق:اره پدر عزیزم.....امروزخاله هاجر دخترت سلما رابرای عمر خواستگاری کرده...
پدرم عمادرااز روی زانوش برداشت وگذاشت زمین:خواستگاری؟؟؟این پسره چندروزه تو بازار سنگ داعش رابه سینه میزنه واز برکات وجود حکومت اسلامی داعش نطقها میکنه.....مگه من بلانسبت خرشدم که دخترم راتسلیم ابلیس کنم.....
تا قبل ازاینا اگه حرفی میزدند شاید به حرمت نان ونمکی که باهم خوردیم واحترام همسایگی باهم وصلت میکردیم اما الان نه نه محاله..
وبعدازسرسفره بلندشد ورفت گوشه اتاق وتوافکار خودش غرق شد...
پدرم خیلی مهربان وخانواده دوست بود وازاون مردهای متعصب عرب,که حتی اگر راه داشت به ما میگفت روی حیاط خونه خودمان هم روبنده ونقاب بزنیم.میدونستم که الان تمام ذهنش درگیر ماست...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
@quranekarim1398
#پروانه ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط _حسینی
#قسمت پنجم 🎬
سفره که جمع شد,سکوت همه خانه رافراگرفت وگهگاهی عماد با بازیهای بچگانه اش سکوت سنگین اتاق رامی شکست,یکباره پدرم ازجایش بلند شد وشروع به قدم زدن کرد،خوب میدانستیم وقتی پدر اینکار رامیکند میخواهد تصمیم مهمی بگیرد.
طارق تلویزیون راروشن کرد وخودرامشغول نگاه کردن ،نشان میداد،مادرم هم با جم وجورکردن وسایل شام خودرامشغول کرده بود ومن ولیلا هم مثلا به مادر کمک میکردیم اما ذهنمان درگیر این خواستگاری نحس وان گروه منحوس بود که پدر رو به مادرم گفت:ام طارق فکرمیکنم بهتراین باشد که ما هم هرچه که میتوانیم به دلارودینار تبدیل کنیم وتا این فتنه وآشوبها میخوابد به جایی دیگر برویم ،بعدکه اوضاع ارام شدبرمیگردیم.
مادر:اخه کجا بریم؟اصلا کجا را داریم که بریم؟
پدر:بزار خواهرت صفیه وخانواده اش برن ،هرجا که انها رفتند یکهفته بعد شما رابا طارق راهی میکنم وخودم میمانم تا مراقب خانه ونخلستان وزندگیمان باشم،من تنها باشم ازپس مراقبت ازخودم برمیام.
تودلم خوشحال شدم،اخه اگرقراربودآواره بشیم چه بهترکنار خاله وعلی باشیم ،که طارق گفت:روی من حساب نکنید ،همونطورکه علی پسرخاله صفیه میماند تا ازشهرش دفاع کند منم میمانم.
دلم هرری ریخت پایین؛نگاهم به پدرم افتادکه میگفت:نه طارق من میمانم وتومیروی...
طارق:به همان ایزد پاک قسم که تکان نمیخورم،شما همراه مادروبچه ها برو ،من اموزش نظامی دیدم،جوان ترم وبرای مبارزه بهتروشما دنیا دیده ای وبرای سفر مناسب تر....
دلم میخواست ازته سرم فریادبزنم،گریه سردرهم اخربه چه گناهی باید اواره شویم؟!
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
@quranekarim1398
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_ حسینی
#قسمت ششم 🎬
فردا صبح زود خاله هاجر شاد وشنگول امد خانه ما وتاچشمش به من افتاد چنان قربان صدقه ام رفت که فکرکنم درعمرش قربان صدقه دخترای خودش ،اینطوری نرفته بود .میدونستم که با شنیدن جواب رد ازاین رو به اون رو میشه ،برای همین رفتم حیاط پشتی ومشغول دانه دادن به مرغ وخروسها شدم اما به لیلا سپردم که گوش وایسته....
ربع ساعتی گذشت که لیلا دوان دوان اومد طرفم:سلماا دختر کجایی که ببینی ام عمر خونه راگذاشت روی سرش وقتی فهمید که جواب رد بهش دادن کلی خط ونشان کشید وگفت که سلما بدبختتت میشه،مردی به هیبت وصولت وپول واقتدارمثل عمر درکل عراق نمیتونه برا خودش پیداکنه😆
عجب خودشیفته است این خاااله هااااجر ،فک کنم الان بره با عمروباباش نقشه ای برای کشتنت بکشن وشایدم عمریه حمله انتحاری بکنه 😂
به حرفهای لیلا خندم گرفت وخوشحال بودم ازاینکه خیال خاله هاجر راحت شد ورفت رد کارش....اما نمیدونستم که این جواب رد کینه ای شتری میشه و...
نزدیکای ظهربود که طارق بایاالله یاالله گفتن وارد خونه شد ،میدونستم که حتما کسی همراهش هست،از پنجره بیرون را نگاه کردم وای خدای من علی همراهشه،یه جورایی دلم گر گرفت،الان دیگه میدونستم علی هم روی من نظر داره بیشتر هول شده بودم...
خودم راانداختم اشپزخونه تا یه لیوان اب بخورم وخودم رامشغول کاری کنم شایداین هیجانات درونم فروکش کنه.
ازشانسم مادرم با عماد رفته بودند بیرون ومن ولیلا ،خونه بودیم.
طارق طبق معمول یه سرک کشید داخل اشپزخانه وگفت:به به سلما خانم،مادرکجاست که تودست به کارپخت وپز میزنی؟😜
هول ودستپاچه گفتم:س س سلام ،رفتن بیرون
طارق:خوب بهتر حالا بیا داخل اتاق مهمون،کارت داریم
من:داریم!!!
طارق:اره من وعلی....بیا تا مادرنیومده بدددو...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
@quranekarim1398
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا
🌺مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ
🌸أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب
🌺وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
🌸میلاد فرخنده
💖مولای متقیان حضرت
🌸علی علیه السلام و روز پدر مبارک باد 💐
@quranekarim1398
❓چه شد که «جرج جرداق مسیحی» که اتفاقا مذهبی هم نبود برای حضرت علی(ع) کتابی نوشته است...
#میلاد_امام_علی
✔️@quranekarim1398