eitaa logo
•| روضه فکر |•
277 دنبال‌کننده
5 عکس
2 ویدیو
0 فایل
کشتند عابدان زر آیین تو را حسین با نام #شرع و #مصلحت و #دین تو را حسین روضه فقط برای گریه کردن نیست.. باید تفکر کرد..
مشاهده در ایتا
دانلود
روز عاشورا، شیخ الاعظم مرتضی انصاری (ره) جلوی در ورودی صحن مطهر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد، در کنار او، أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود. أفندی گفت، ای شیخ، ما هم قبول داریم که حسین بن علی (علیه السلام) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود، ما هم در عزای آن بزرگوار غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟ سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و اینها چه هدفی را دنبال می کنند؟! شیخ انصاری فرمودند سِرّ مطلب این است که ما یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می کنیم دوباره چنین نشود أفندی پرسید یعنی چه؟! شیخ فرمود، در جریان ، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر صد هزار نفر، علی (علیه السلام) را با صراحت به وصایت خود برگزید و انکار کردند و گفتند غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی (علیه السلام) بوده است. اشکال از ما بود که ما عید غدیر خم را با و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد. ترسیدیم که اگر را هم بزرگ نشماریم و با و برگزار نکنیم، انکار کنند و بگویند اصلا حسین (علیه السلام) شهید نشد یا حسین (علیه السلام) را راهزنان میان راه کشتند و یزید (لعنت الله علیه) انسان با تقوایی است https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
خواستند یوسف را بکشند. فقط نفر به نکشتن وی داد. حرف او اثر گذاشت؛ حضرت یوسف،(علیه السلام) زنده ماند و عزیز مصر شد... https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
شب ها با وجود کسالتی که داشت.. بر دراز گوشی می‌نشست و همراه فرزندان و شوهرش خانه به خانه را سر میزد.. میخواست مطمئن شود ؛ همه میکنند... ای کاش آن روز (سلام الله علیها) را اجابت کرده بودند.. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
شگفتا، شگفتا! به خدا سوگند قلب را مى‌میراند.. و غم و اندوه را به روح انسان سرازیر مى‌کند.. که آنها در مسیر خود ، چنین و شما، در طریق ، اینگونه ؛ و ! روى شما زشت باد! و همواره غم و اندوه قرین‌تان باشد.. کاش مورد نفرین علی (علیه السلام) نباشیم! https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
در دوران عثمان ها به اوج خود رسید.. از تبعیض و فساد مالی و ناعدالتی و... اما پس از او بازهم به بیش تر رغبت کردند تا به علی..(علیه السلام) https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
معاویه : ذوالفقار علی را دست کم نگیر.. فتح خیبر را فراموش نکن.. ما سحر و جادو چه داریم که اعجاز علی باطل کند؟ عمروعاص : را.. [ دیالوگ سریال امام علی (ع) ] https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
به مسلم بن عقیل (علیه السلام) میگفتند: ما حضور امام هستیم و بدون اجازه او را مصلحت نمی‌دانیم.. همین ها در کربلا هم نیامدند و به اسم توابین موقعی قیام کردند که کار از کار گذشته بود.. مذهبی های بی همیشه یک پله از زمانه ی خود عقب تر هستند.. و تاریخ ثابت کرد آنانی که را نپذیرند از یاری خود امام هم جا خواهند ماند.. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
برای شان نامه نوشتند و با التماس از او خواستند تا به سوی آن‌ها بیاید.. نفهمیدند که برای رسیدن به امام باید به سمت او رفت؛ نه اینکه به آمدنش نشست.. بس است اينکه به آه و به ناله در همه عمر به انتظار«نشستي» https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
یکی از سربازان امیرالمومنینﷺ در صفین زخمی شد. او را به خیمه آوردند. قطعا اگر ما در صحنه حضور داشتیم با خود میگفتیم: حضرت در راه او زخمی شده است خوشا به سعادتش! چه سعادتی بالاتر از زخمی شدن در رکاب ؟! آیا میدانید آن سرباز چه کسی بود؟ شمربن ذی‌الجوشن! عجيب است؛ انسان يك روزدر جبهه‌ي اميرالمومنينﷺ باشد و يك روز سر از كربلا در بياورد و آن‌فجایع را بسازد. از آن طرف جناب است! درابتدا در لشكر ابن زياد است و حكم جنگ با سیدالشهداﷺ را دارد اما درآخر در راه حضرت ميشود. [ استاد‌فاطمی‌نیا ] https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
از شیخ انصاری پرسیدند: چگونه میشود یک ساعت کردن برتر از هفتاد سال باشد؟ فرمودند: فکری مانند فکر در روز عاشورا.. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
به خاطر سن کمش اجازه نمی‌دادند به جبهه برود.. امام جماعت مسجد برای اینکه پسرک را از سرش وا کند به او گفته بود اگر از رئیس جمهور دست خط بیاوری اجازه میدهم که به جبهه اعزام بشوی! انقدر جلوی ریاست جمهوری ماند تا بالاخره موقع خروج رییس جمهور ، از لا به لای جمعیت خودش را به او رساند و درخواست خودش را مطرح کرد رییس جمهور به او گفت که سن کمی دارد و نیاز نیست به جنگ برود ، سرش را پایین انداخت و گفت : پس بگویید دیگر بر منبر ها روضه ی (علیه السلام) را نخوانند.. اینگونه دستخط را گرفت و در جبهه ها به رسید.. [ شهید مرحمت بالازاده ] https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
امام (علیه السلام) در راه کوفه در منزلی با فرزدق شاعر دیداری داشت.. از فرزدق درباره ی اوضاع کوفه پرسید.. گفت : قلوبهم معک و سیوفهم علیک هایشان با تو است اما هایشان علیه تو.. اگر منجر به از ولی نشود { مفت نمی ارزد! } https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
پسران ام البنین (سلام الله علیها) تا قیام قیامت با پاره کردن تکلیف مومنین را برای با دشمن مشخص کردند.. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
ما روضه های سال ۶۱ را فقط شنیده ایم.. اما و را دیده ایم.. تاریخ تکرار میشود.. و همه ی امت ها به و تقسیم خواهند شد.. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
•| روضه فکر |•
امام (علیه السلام) در راه کوفه در منزلی با فرزدق شاعر دیداری داشت.. از فرزدق درباره ی اوضاع کوفه پر
  | ضَحّاک بن عبدالله مشرقی ضحاک از گزارشگران واقعه کربلا در کوفه است. طبری نقل کرده است ضحاک  در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین(ع) ملاقات کرد. امام حسین(ع) او را به یاری خود خواند. وقتی ضحاک عذر خواست، امام علیه‌السلام علت عدم همراهی‌اش را جویا شد. • ضحاک دعوت امام را ✘ ✘ قبول کرد و گفت: «من فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی که از تو دفاع کند - در کنارت - نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت باشد و بتوانم از تو دفاع کنم». امام علیه‌السلام پذیرفت. • ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه بنی‌امیه به دستور عمر بن سعد اسب‌های یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. • ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام علیه‌السلام، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت پیامبر صلوات‌الله‌علیه، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.» وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز "سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی" باقی نمانده‌اند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ • ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.» پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت... https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
در کربلا داش رفتن به یاری امام حسین(علیه السلام) و شهید شدند ، استخاره کردند، استخاره شان بد آمد.. [ آیت الله مجتهدی ] https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
•| روضه فکر |•
#خواص_بی_خواص  | ضَحّاک بن عبدالله مشرقی ضحاک از گزارشگران واقعه کربلا در کوفه است. طبری نقل کرده ا
| عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام شد. در قیام مختار ابتدا به قیام‌کنندگان پیوست؛ اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت. ➕ پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد. نقل است که امام حسین(ع) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمه‌ای دید و پرسید که آن از کیست؟ گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی. امام(ع) کسی را نزد او فرستاد، تا او را به یاری اردوی امام(ع) دعوت کند، ولی او آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از اینکه حسین(ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(ع) رساند. پس از آن امام حسین(ع) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و نشست و خدا را سپاس گفت، و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه می‌کند، آیا نمی‌خواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته می‌شوم، و من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته‌ام.» حسین(ع) از او روی برگرداند و فرمود: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند: «و ما کنت متخذ المضلین عضدا؛ ما گمراهان را به یاری خود نمی‌طلبیم.» «اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم می‌اندازد و هلاک می‌شود. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
•| روضه فکر |•
#خواص_بی_خواص | عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان
| عبدالله بن مطیع وقتی امام(علیه‌السّلام) به عبدالله رسید، او از امام خواست از آب چاهش نوشیده، دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام نیز خواسته او را اجابت کرد. آن گاه عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه می‌روم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد. اما من نیز رای و نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟ عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو؛ زیرا شما سرور و آقای عرب هستید و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک می‌شوند. _ نقلی دیگر : امام از جاده اصلی به سوی مکه متوجه شد... و در راه از کنار عبدالله بن مطیع که در ملک خود و کنار چاه آبش اقامت کرده بود، گذر کرد و در آنجا فرود آمد. عبدالله به امام حسین علیه‌السّلام گفت: ‌ای اباعبدالله؛ خدا بعد از تو آب گوارایی را برای ما ننوشانَد؛ به کجا میروی؟ امام (علیه‌السّلام) گفت: به سوی عراق، عبدالله گفت: سبحان الله چرا؟ ایشان پاسخ داد: معاویه مرده و بیش از یک بارشتر، نامه از مردم عراق برای من آمده است. عبدالله گفت: یا اباعبدالله! این کار را انجام نده، به خدا سوگند آنان حرمت پدرت را حفظ نکردند؛ در حالی که بهتر از تو بود؛ پس چگونه حرمت تو را حفظ خواهند کرد؟ به خدا سوگند اگر تو کشته شوی بعد از تو حرمتی باقی نخواهد ماند. هنگامی که امام به مکه رسید این آیه را تلاوت کرد: ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل«و چون (موسی پس از خروج از مصر) رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند» https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
{ تاریخ تکرار میشود } و می‌تواند جای و را عوض کند https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
ولی ما اگر مسئول گزینش سپاه امام حسین (علیه السلام) بودیم امثال و رو رد میکردیم.. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
•| روضه فکر |•
#خواص_بی_خواص | عبدالله بن مطیع وقتی امام(علیه‌السّلام) به عبدالله رسید، او از امام خواست از آب
| مالک بن نضر ارحبی مالک به حضور امام حسین علیه السلام رسید. این دیدار ظاهراً در کربلا صورت گرفت. امام پس از خوشامدگویی علّت حضور مالک را جویا شد. مالک گفت: برای عرض سلام خدمت رسیدم و از خدا عافیت و سلامت شما را خواستارم. مردم برای جنگ با شما جمع شده اند! نظر شما در اینباره چیست؟ امام پاسخ داد: «حسبی الله و نعم الوکیل؛ خدا مرا کفایت می کند و چه نیکو وکیلی است». او برای امام دعا کرد.... آنگاه حضرت فرمود: چرا مرا یاری نمی‌کنی؟ مالک بن نضر گفت: من هستم و وارم، اهل من بدون من چگونه روزگار بگذرانند؟ ✘مالک دعوت امام را رد کرد و رفت.. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
•| روضه فکر |•
#خواص_بی_خواص | مالک بن نضر ارحبی مالک به حضور امام حسین علیه السلام رسید. این دیدار ظاهراً در کر
|  فرزدق ※ فرزدق از است و همواره در مدح اهل بیت علیهم‌السلام شعر می‌سروده. امام علیه السلام در مسیر کوفه، فرزدق را دید. فرزدق سلام کرد و گفت: اى فرزند رسول خدا، چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى، با آن که پسر عمویت ـ مسلم بن عقیل ـ و پیروانش را کشتند؟ اشک از دیدگان امام جارى شد و فرمود: خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوى رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدان که " او به خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقى مانده است. (تذکر اول) امام علیه السلام از وضعیّت مردم کوفه سؤال کرد و فرزدق پاسخ داد: «دل هاى مردم با تو و شمشیرهایشان بر ضدّ توست!». امام(علیه السلام) فرمود: اى فرزدق! اینان گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و "من از هر کس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز باشد". (تذکر دوم) ※ اما فرزدق نرفت! و امام، او نبود! زیرا امام بسمت مکانی در حرکت بود که فرزدق مطمئن بود، نتیجه‌ای جز کشته شدن نخواهد داشت! https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
(( به بهانه ی ۳۱۳ تا شدن اعضا کانال )) ▫️امام باقر علیه السلام: إِذَا اجْتَمَعَ لِلْإِمَامِ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ وَجَبَ عَلَيْهِ الْقِيَامُ وَ التَّغْيِيرُ. 💬 هرگاه برای امام به تعداد اهل بدر یعنی نفرجمع شوند و تغییر بر او میشود! 📚مستدرک الوسائل ج11، ص78 https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
•| روضه فکر |•
#خواص_بی_خواص |  فرزدق ※ فرزدق از #شاعران_شیعه است و همواره در مدح اهل بیت علیهم‌السلام شعر می‌سر
  | شبث بن ربعی از کوفه و شخصیت‌های و در تاریخ اسلام. شبث، از مخالفان عثمان و فرماندهان سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بود. او در مسیر حرکت به سوی نهروان، به خوارج پیوست اما با سخنان امام برگشت و فرماندهی قسمتی از سپاه امام را در جنگ نهروان به دست گرفت. او از کسانی بود که علیه حُجْر بن عَدی شهادت داد. ※ در واقعه کربلا، از کسانی بود که به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آن حضرت خواست تا به کوفه بیاید؛ اما با تسلط ابن زیاد بر کوفه موضع داد و در پراکنده کردن اهالی کوفه، از اطراف مسلم بن عقیل نقش به سزایی داشت. در روز عاشورا با آنکه فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت؛ "اما سعی می‌کرد تا خود را کمتر نشان دهد". (یکی از مشخصه‌های افراد بی ثبات) • او برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین(ع) تمایلی نداشت و هنگامی که ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، به بیماری کرد تا در مقابل امام قرار نگیرد. اما وقتی ابن زیاد به او گفت «اگر مایی به جنگ دشمن ما برو» به سمت کربلا حرکت کرد. در روز عاشورا فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت.وقتی که سپاهیان عمر بن سعد از شهادت مسلم بن عوسجه خوشحالی می‌کردند. شبث آنان را سرزنش کرد. (دودلی ... گاهی این سو و گاهی آن سو) شبث، پس از واقعه عاشورا، به شکرانه شهادت امام حسین(ع)، مسجدش در کوفه را (که سابقا امام علی(ع) از نماز خواندن در آن نهی کرده بود) تجدید بنا کرد. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
علی بن حسین (علیه السلام) میگوید ؛ شب عاشورا از بیرون خیمه شنیدم : پدرم در حال صیقل دادن شمشیرش بود و زیر لب زمزمه میکرد : « دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ » اُف بر تو ای چه بد دوستی هستی! ______ رفیق! دنیا اگر قرار بود به کسی کنه به حسین(علیه السلام) وفا میکرد.. من و تو که ول معطلیم.. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
•| روضه فکر |•
#خواص_بی_خواص   | شبث بن ربعی از #اشراف کوفه و شخصیت‌های #بی‌ثبات و #حزب‌باد در تاریخ اسلام. شبث،
  | عَمرو بن حَجّاج عمرو بن حجاج هم مثل دیگر کوفیان نامه نوشته بود و از امام دعوت کرده بود. اما در فتنه‌ای که پس از شهادت هانی، به فریب کوفیان انجامید او نیز، فریب خورد و از طرف طایفه مذحج، به ابن زیاد اعلام وفاداری کرد. و ماجرا از همان جا شروع شد. ۱• سپاهیان تحت فرماندهی او، مسلم بن عوسجه را به شهادت رساندند. ۲• عمرو در ۷ محرم با پانصد سوار بر شریعه فرات مأمور شد. و این جمله وحشتناک و درّنده، از اوست: «ای حسین! این آب فرات است که از آن سگ‌ها، الاغ‌ها و خوک‌ها می‌نوشند. سوگند به خدا تو از آن جرعه‌ای هم نمی‌نوشی تا این که در آتش دوزخ از حمیم آن بنوشی.» ۳• در روز عاشورا فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت. ۴• وی در قیام مختار از مخالفان وی بود و پس از شکست از کوفه ناپدید شد. https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆
اگر واقعیت را بخواهید، روز ‎ هنوز به شب نرسیده است.. [ ] https://eitaa.com/r_fekr به روضه ی فکر بپیوندید 👆