بچهای که شهرِ خودش دانشگاه قبول میشه انگار فقط از دبیرستان میره دانشگاه. آب تو دلش تکون نمیخوره خیلی. تو خونه همهچی مثّ سابقـه و پولتوجیبیِ بیشتری هم میگیره. بچهای که شهرِ دیگهای قبول میشه رسماً و تمامکمال واردِ زندگیِ مستقل میشه. دیگه همهچی با خودشه، با مختصرپولی.
" Risua "
دوستان چیزی به اسم برگشتن صمیمیتهای از دست رفته وجود نداره، خودتونو گول نزنید .
" Lin "
ادما تا زمانی باهاتن که فقط بهشون بگی چشم،بله، تو راس میگی و... همینکه یبار کارت یا حرفت باب دلشون نباشه مث بقیه چیزای دورریختنی میذارنت سرکوچه شهرداری بیاد ببره
" AnA "
هم سن و سالامو که میبینم
حس میکنم خیلی عجیب و منزویام، نه اکیپی دارم ک باهاشون برم لش بازی،
نه هر روز کافه گردی میکنم،
نه دوستی های بلند مدت دارم،
نه کویر و طبیعت میرم
نه وقت انجام کار جدید و اضافه ایو دارم
تنها شباهتم به هم سنام فقط سنمه
" ناشناس "
ميخوام اونايي كه تو كلاس موقع امتحان برگه اضافه ميگرفتن رو پيدا كنم ببينم چه گهي شدن
" اسلیم شیدی "
به عنوان یه تراپیست میگم
غمی که قابل بازگو کردن باشه جای شکر داره؛ وگرنه دردهایی داریم که نمیشه بازگو کرد، نابودت میکنن.
" میمحا "
من دیگه نمیتونم، از گرما خسته شدم، دلم زمستون میخواد؛ دلم هوای سرد میخواد اصن میرم بستنی میخورم کولرو میذارم رو ۱۴ هودی میپوشم تا از سرما بمیرم
"مسخره پدر زندگی "
+مادرم: این پسرایی که توی خیابون میوفتن دنبال دخترا واقعا بیشعورن!
-من: [با خنده متعجبانه] حالا چرا؟
+مادرم: تا به دختری احترام نذاری، قطعا احترام نمیبینی! باید به دختر محترمانه درخواست بدی، دعوتش کنی، خودتو به خانوادش معرفی کنی و حتی به همه اعلام کنی که یه فرشته اومده توی زندگیت
" میم حا "
هیچوقت فکرشو نمیکردم عروس خونواده ای بشم که تموم اخلاقای *به یه ور گرفتنای* من رو بذارن به حساب آروم و متین بودنم:)))))
" ماهی سیاه کوچولو "