هدایت شده از ریحانه
تشرف جبرئیل خدمت حضرت زهرا.mp3
3.87M
🎙بشنوید | بغض رهبر انقلاب هنگام تعریف ماجرای تشرف مکرر جناب جبرئیل به خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها.
این کلیپ صوتی را با 🎧 بشنوید.
🗓 ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
🌱 @khamenei_Reyhaneh
🔰 نگاهم روی حلقه ازدواجم قفل شده است. زردی طلایش چشمم را میگیرد. میخواهم از انگشتم خارج کنم؛ هیچ وقت اینقدر بدقلقی نمیکرد. چندبار توی دستم میچرخانمش. بالاخره خارج میشود...
🎤 راس ساعت ۱۱ منتظر انتشار چهاردهمین قسمت رادیو بانور باشید...
#رادیو_بانور
#قسمت_چهاردهم
🔸 www.mehrvare-banoor.ir
🔸 @radio_banoor
رادیو بانور - قسمت چهاردهم.mp3
11.79M
🎙رادیو بانور
🔸 قسمت چهاردهم: طلای کاغذی
به روایت خانم مریم انگشت باف از شهرستان شاهرود
📍«...هرجا میروم با خودم چند کتاب میبرم؛ آرایشگاه، مطب دکتر، نانوایی، مترو؛ هرجا که فکرش را بکنید. حتی زمان عقد عاطفه هم کتاب دستم بود. کتاب «بروید باهم بسازید» را کادو کردم و سر عقد هدیه دادم. البته متوجه نگاه شماتت بار اطرافیان هم شدم که با زبان بی زبانی میگفتند: «آخه کتاب هم شد هدیه؟»...»
#رادیو_بانور
#قسمت_چهاردهم
🔸 www.mehrvare-banoor.ir
🔸 @radio_banoor
📚 اگه خانم انگشت باف رو «خانم کتاب» خطاب کنیم اصلا بیراه نیست :)
بانویی که زندگیاش رو وقف ترویج کتابخوانی در محله کرده.
داستان این تصاویر رو در قسمت چهاردهم رادیو بانور گوش کنید.
داستانی جذاب با عنوان «طلای کاغذی»
#رادیو_بانور
#قسمت_چهاردهم
🔸 www.mehrvare-banoor.ir
🔸 @radio_banoor
May 11
🍉🍉🍉 وقتی به شب یلدا فکر میکنید، چه خاطره پر رنگی توی ذهنتون میاد؟
🔰 اگه در شب یلدایی، دلی رو شاد کردید، یا اتفاق متفاوتی رو در مسجد یا محلهتون رقم زدید، یا اینکه مهمون خونهی سوت و کوری شدید و چراغ اون خونه رو روشن نگه داشتید، خاطرهاش رو از طریق آیدی @mhm_asadi ارسال کنید.
🔹 ما با این خاطرات شما چی کار میکنیم؟
با انتشار شماره چهارم گاهنامه الگوی سوم، جواب این سوال رو دریافت میکنید.
منتظر سیل خاطرات متفاوت شما از شب یلدا هستیم :)
#گاهنامه_الگوی_سوم
#شماره_چهارم
🔸 www.mehrvare-banoor.ir
🔸 @radio_banoor
✍🏻اندک اندک، جمع کلماتی که بار مهربانی یلدایی شما را به دوش می کشند، خودشان را به یکدیگر می رسانند...
شما هم از زیبایی یلدای سالهای پیشتان با ما بگویید...
اینجا منتظرتان هستیم: 👇🏻
🔻@mhm_asadi
🔸 www.mehrvare-banoor.ir
🔸 @radio_banoor
🔰 یک روز تک و تنها راه افتادم سمت بیمارستان. با ایما و اشاره از دکتر خواستم یکبار دیگر مرا تحت عمل جراحی قرار دهد. با تندی گفت: «تو خسته نشدی دختر؟ تو خوب نمیشی! تو نمیتونی حرف بزنی!» سرم را پایین انداختم و بغض کردم.
🎤 راس ساعت ۱۱ منتظر انتشار پانزدهمین قسمت رادیو بانور باشید...
#رادیو_بانور
#قسمت_پانزدهم
🔸 www.mehrvare-banoor.ir
🔸 @radio_banoor