eitaa logo
رادیو فکرت
1.6هزار دنبال‌کننده
545 عکس
155 ویدیو
30 فایل
💠 #رادیو_فکرت محلی برای اندیشیدن 🔻 با آخرین صوت‌ها در حوزه‌های: 🔸️اسلام‌شناسی 🔹️ اخلاقی 🔸️ علوم سیاسی 🔹️ فلسفه 🔸️ تاریخ 🎙 در رادیو فکرت همراه شما هستیم 📩 ارتباط با ادمین : @moosavi1380
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸استاد مصطفی ملکیان، در جواب نامه خانم فرناز جعفرزادگان درباره رنج انسان، چنین می نویسند: 🔺به گمان من برای حل مسائل نظری و رفع مشکلات عملی، چه در ساحتِ زندگیِ فردی و شخصی و چه در ساحت زندگیِ جمعی و همگانی، فقط به عقل و عقلانیت باید روی کرد. خود جهان نیست که به آدمی بهروزی یا خوشی یا شادی یا رضایت یا لذت می‌دهد. این نگرشِ آدمی به جهان است که چنین می‌کند. یکی را داشتن قدرت یا شهرت لذت می‌بخشد و دیگری را نداشتن قدرت یا شهرت. پس، دگرگون سازی را به دگرگون سازیِ جهان منحصر نباید کرد. دگرگون سازیِ جهان نگری، از دگرگون سازی جهان، مهمتر و حیاتی‌تر است. هیچ انسانی نمی‌تواند به همه‌ی خواسته‌های خود برسد. پس باید در میان خواسته‌های خود دست به گزینش بزند، برگزیده ها را پی گیرد و بقیه را رها کند. هر گزینشی نیازمند ملاک و معیاری است تا بر اساسِ آن دریابیم که چه را برگزینیم و چه را وانهیم این ملاک و معیار فقط نیاز بدن، ذهن، و روان است. البته وانهادن خواسته‌هایی که برآوردن شان نیازی را مرتفع نمی‌کند آشتی ِ تو را با جهان صد چندان می‌کند درنتیجه دست‌آوردِ عقلی زمینه‌ساز چیزی می‌شود که از آن به معنویت تعبیر می‌کنیم، و از این رو است که بارها گفته‌ام که معنویت را می‌توان نتیجه‌ی عقلانیت عمیق تلقی کرد. 🔷 🆔 @roshanye_vagheeyat
🔸برداشتی ساده از عقل‌گرایی 🔻 استاد عبدالکریم سروش در پاسخ به این سوال که عقل‏گرایى چیست، بیان می‌کنند: 🔺 عقل و تعقل در معانى بسیار متفاوتى بکار می رود. برخی چنین القا می‌کنند که گویی در زمانه ما همه کاره انسان، مغز اوست؛ دل و دیگر قابلیتهاى فکرى و روحى او در مقایسه با قدرت تحلیل و استنتاج عقلى، بی اهمیت‏ اند. شاید بتوان چنین گفت که گاهى در تاریخ اوضاع و احوال خاصى پیش می آید که انسان ها در انتخاب شخصیتى در برابر شخصیت دیگر، سنتى در مقابل سنت دیگر، دچار تردید می شوند. در چنین شرایطى انسان در مقابل این سوال قرار می گیرد که چه کسى ارجح است. حق با کدام است و بناگاه، مسئله انتخاب اصلح و مشى زندگى بر قوه درایت انسان عرضه می شود، و اینجاست که عملکرد صحیح لازم می آید و بدین منظور باید به وسیله تفکر، براهین موجه را یافت. اما بدیهى است که دل انسان نیز می تواند در این امر نقش ایفا کند. 🔷 @roshanye_vagheeyat
🔸راحت طلبی فکری 🔻 دکتر غلامحسین دینانی راحت طلبی فکری را این‌گونه شرح می‌دهند: 🔺 آیا معرفت را باید برای خود معرفت کسب نمود یا برای رفع نیازهای زندگی در حوزه عمل؟ فیلسوف در صدد این است تا ماهیت و حقیقت زندگی و جهان و ساختمان عالم و موقعیت انسان در جهان و مقصد هستی و درنهایت رابطه انسان با خدا را بفهمد. عده‌ای قائلند که فلسفه پس از قرن‌های متمادی نتوانسته است مجموعه‌ای از تعلیمات و دستگاهی از آراء یا فهرستی از حقایق را بیان کند. این طرز تفکر نشأت گرفته از نوعی راحت طلبی است. بررسی و مطالعه در هستی و جهان به شکل کلی و جزئی‌، بدون تردید کار آسانی نیست. علاوه بر آن دقت و تامل فراوان، کوشش بسیار و بردباری طاقت فرسایی می‌طلبد. از طرفی افراد راحت طلب دوست دارند هرچه سریع‌تر به یک نتیجه عملی دست یابند و اگر مقصود آن‌ها حاصل نشود، از اندیشیدن و تحقیق خسته می‌شوند و طریق مخالفت را می‌پویند. در یافته‌های علمی، افراد راحت طلب دوست دارند هرچه سریع‌تر به یک نتیجه عملی دست یابند و اگر مقصود آن‌ها حاصل نشود، از اندیشیدن و تحقیق خسته می‌شوند و طریق مخالفت را می‌پویند. 🔷 @roshanye_vagheeyat
🔸 دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی 🔻تنهایی 🔺وقتی از «من» صحبت می کنیم، هیچ کس جز «من» حضور ندارد. درواقع هرآنچه جز «من» است، تحت عنوان «غیر» شناخته می‌شود. زمانی انسان می‌تواند به عالم حضور دست پیدا کند که بتواند از خود فاصله بگیرد. اینجاست که فرق میان خود مجازی و خود حقیقی آشکار می‌شود. این فاصله گرفتن به نوعی باعث تنهایی انسان می‌شود. اما تنهایی چیست؟ تنهایی همان چیزی است که حقیقت هویت شخصی را تشکیل می‌دهد. تا مادامی که انسان نتواند حریم خود را بشناسد، از هویت انسانی برخوردار نخواهد بود. حریم شخصی، خلوتگاه ویژه انسان است که بیگانه نمی‌تواند در آن قدم گذارد. نصیب هرفرد از زندگی، بهره‌ای است که از تنهایی برده‌است. تا انسان به آگاهی از «من» دست نیابد نمی‌تواند از آگاهی سخن بگوید. جایی که آگاهی نباشد، زندگی نیز تحقق نخواهد داشت. وقتی تنهایی انسان فراموش شود، یگانگی او نیز فراموش خواهد شد. هراندازه که تنهایی را لمس کنیم، زندگی را لمس کرده‌ایم. 🔷 @roshanye_vagheeyat 🆔
🔸روشن فکری دینی 🔻بخشی از پاسخ دکتر آرش نراقی به این پرسش که آیا روشنفکری با روشنفکرانه‌ترین شکل دین قابل ادغام است که نتیجه‌اش روشنفکری دینی باشد؟ 🔺از نظر من، روشنفکری دینی، پروژه‌ای معطوف به مدرنیت، یعنی تلاش برای تحقق و بسط مدرنیت در جامعه‌ای دینی است. روشنفکر دینی می‌کوشد تا تفسیری از دین ارایه دهد که دست کم با مهمترین ارکان مدرنیت ناسازگار نباشد، و از این طریق در متن جامعه دینی جایی برای مدرنیت بگشاید. اگر کسی به واقع معتقد باشد که گزاره‌های دینی کاذب یا نا‌معقول است (مانند آقایان جواد طباطبایی، محمد‌رضا نیکفر، و رامین جهانبگلو، یا مانند آقای مصطفی ملکیان که گزاره‌های دین را نا‌معقول می‌شمارند) و نیز گوهر روشنفکری را نهایتاً و به نحوی نازودودنی با خرد مستقل و نقاد مربوط بداند، لاجرم باید حکم به ناسازگاری و امتناع مفهوم “روشنفکری دینی” بدهد. اما فقط درصورتی می‌توان “روشنفکری دینی” را مطابق این استدلال ممتنع دانست که قائلان به این رای به نحو مدلل نشان دهند که گزاره‌های دینی کاذب یا نا‌معقول است. در حدّی که بنده می‌دانم این اندیشمندان صرفاً به طرح یا فرض آن ادعا بسنده کرده‌اند و تاکنون هیچ استدلالی برای تحکیم آن مدعا به دست نداده‌اند. و مادام که چنان استدلالی عرضه نشده است، دشوار بتوان ادعای ایشان را مبنی بر ناسازگاری درونی یا امتناع “روشنفکری دینی” پذیرفت. 🔷 @roshanye_vagheeyat 🆔
🔸گفتگو وسیله رسیدن به حقیقت 🔻گفتگو وسیله‌ای برای رسیدن به حقیقت است نه معیار حقیقت از دیرباز انسان با دیگری زیسته و با دیگری نسبت داشته است. مقولاتی مثل قانون، اخلاق، حقوق و دین وجود داشته تا کنش نسبت به دیگری را تعریف کند. در دین ما اندیشیدن به دیگران و حق الناس مطرح شده است. نیل به عالم ملکوت جز از طریق اندیشیدن به دیگری ممکن نیست. افلاطون شیوه دیالوگ را به عنوان روش بیان تفکر خود انتخاب می کند. همچنین سقراط گفتگو را یگانه شیوه بیان حقیقت عنوان می کند. گفتگو وسیله ای برای رسیدن به حقیقت است نه معیار حقیقت. 🔷 @roshanye_vagheeyat 🆔
🔸علامه طباطبایی مسير ايمان را از درک و شناخت خدا، جدا می‌دانند و چنین می‌گویند: 🔻ایمان به خدا صرف این نیست که انسان بداند و درک کند که خدا حق است، زیرا مجرد دانستن و درک کردن ملازم با ایمان نیست، بلکه با استکبار و انکار هم می‌سازد. و چون می‌دانیم ادارک با انکار می‌سازد، پس نتیجه می‌گیریم ایمان صرف ادراک نیست، بلکه عبارت است از پذیرفتن و قبول مخصوص از ناحیه نفس نسبت به آنچه که درک کرده است، قبولی که باعث شود نفس در برابر آن ادارک و آثاری که اقتضاء دارد، تسلیم شود. علامت دارا بودن چنین قبولی این است که سایر قوا و جوارح آدمی نیز آن را قبول نموده باشد، مانند خود نفس در برابرش تسلیم شود. 🔷 @roshanye_vagheeyat 🆔
🔸علم و دین ملازم یکدیگر 🔻شهید مطهری درباره ی ارتباط دین با علم می فرمایند: 🔺اگر ما می‌خواهیم دین صحیح داشته باشیم، اگر می‌خواهیم از فقر رهایی یابیم، اگر می‌خواهیم عدالت در میان ما حکمفرما باشد، اگر می‌خواهیم آزادی و دموکراسی داشته باشیم، اگر می‌خواهیم جامعه ما برخلاف حال حاضر به امور اجتماعی علاقه‌مند باشد، منحصرا راهش علم است و علم آن علمی که عمومیت داشته باشد و از راه دین و به صورت یک جهاد مقدس در آید. اگر ما این جهاد مقدس را شروع نکنیم، دنیا خواهد کرد و ثمره‌اش را هم خود آنها خواهند برد، یعنی دیگران خواهند آمد و ملت ما را از گرداب جهالت نجات خواهند داد و خدا می‌داند که آن وقت این کوتاهی ما، چه لطمه بزرگی به پیکر اسلام وارد خواهد کرد. شکی نیست که علم به تنهایی ضامن سعادت جامعه نیست. جامعه دین و ایمان لازم دارد. همان طوری که ایمان هم اگر مقرون به علم نباشد مفید نیست بلکه وبال است و اسلام نه عالم بی‌دین می‌خواهد نه جاهل دین‌دار. 🔷 @roshanye_vagheeyat 🆔
🔸عبادت و بندگی خداوند 🔻هدف اعلا و نهایی زندگی، تحول و به ثمر رسیدن جوهر انسانی است که با عبادت از ماده و مادیات، آزاد؛ و به بالا منتهی می‌شود. مقصود از عبادت، که هدف نهایی زندگی است، آن معناي عرضی که در ذهن مردم عادي متداول شده است نیست. معناي عبادت به ثمر رسانیدن جوهر حیات در ابعاد بسیار گوناگون است و به معناي بسیار وسیع از آن هنگام که انسان از تسلیم شدن به جریان طبیعی محض موجودیت خود، رها می‌شود و به مرحله آگاهی از جان می‌رسد که دمی از ملکوت است، عبادت او شروع می‌شود. همین که آدمی از جان پاك خود که با تکاپوي عقلانی و وجدانی و عضلانی جوهر خود را به فعلیت می‌رساند، آگاه گشت و این اندازه درك کرد که جزئی از آن آهنگ هستی است که براي حرکت و گرویدن در مشیت الهی نواخته می‌شود به عبادت مشغول گشته است. 🔷 @roshanye_vagheeyat 🆔
🔸ابزار دیدن زیبایی 🔻دل که معیار تشخیص زیبایی است، ابزار مهم‏ از وحدت گرایی است. فطرت پاک اگر آینه دل باشد، یعنی جهان شناختی‏ دل براساس فطرت گرایی باشد، همه عالم را «وجه الله» می‏‌بیند و حقیقت زیبایی هم چیزی جز وجه الله نیست. همان وجهی که حضرت‏ ابراهیم(ع) در برابر مشرکان می‏‌گوید: «انی وجهت وجهی للذی فطر السموات‏ و الارض،حنیفا و ما انا من المشرکین» همانا من دیده را بر صورت کسی می‏‌اندازم که‏ آفریننده آسمان‏‌ها و زمین است و من هرگز از مشرکان نخواهم بود. اگر ما هم این دیده را پیدا کنیم، همه چیز را زیبا می‏‌بینیم، حتی عیوب و بدی دیگران که مفسده‏ شرعی نداشته باشد و صرفا عیب اخلاقی باشد را نیز زیبا می‌‏بینیم. @roshanye_vagheeyat 🆔
🔸انسان دست به تفکر می‌زند و فلسفه می‌بافد و فلسفه می‌گوید، فلذا کنشگر است. 🔻انسان موجودی‌ست که فکر می‌کند و می‌اندیشد، پس چون فکر می‌کند، کنشگراست؛ چه فکر مفید و چه فکر غیر مفید. فکر کننده هم به معقول و هم به نامعقول می‌اندیشد، اما اندیشیدن به نامعقول راه را برای امر معقول باز می‌کند. سؤال می‌کنم: آیا اگر کسی نامعقول را نداند، می‌داند معقول یعنی چه؟ پس انسان تنها موجودی است که کنشگر است، چون تأمل می‌کند. سؤال دیگر: عمل بالاتر است یا فکر کردن؟ عمل بدون فکر چه ارزشی دارد؟ انرژی، هستی است یا هستی دارد؟ اگر انرژی را مطلق کردید، ملحد می‌شوید، پس انرژی هستی دارد. خب هستی را چه کسی می‌فهمد؟ انسان. اوست که از هستی و وجود می‌گوید، کنشگر است چون فکر هستی دارد. چگونه انسان کنشگر است؟ تفکر و تعقل می‌کند، تعقل او کنشگری او محسوب می‌شود، قابلیتی که هیچ‌یک از موجودات عالم ندارند. 🔷 @roshanye_vagheeyat 🆔
🔸و اما عقل! 🔻عقل قوه یا قابلیتی است که صرف نظر از مناقشات و منازعات تا کنون نافرجام و ظاهرا فرجام ناپذیر هستی‌شناختی و معرفت‌شناختیِ خُرد و کلانی که طی قرون متمادی و طولانی بر سر نفس یا جوهر یا ذات یا ماهیت آن در میان فیلسوفان و متکلمان و نیز درون هریک از دو گروه صورت گرفته، نهایی‌ترین فرمانده و راه‌برش در تمامی منازل سلوک و سکونش، و قیام و قعودش، موجودی است اسرار آمیز و ناشناخته به نام قلب! و این یعنی عقل قوه‌ای یا وجودی نیست که بدون هیچ تعلّق و تمنّایی به کار افتد و حرکت کند و بدون هیچ دلالت‌دهنده و جهت‌دهنده‌ای مسیر واحد ثابت ازلی ابدی‌ای را طی کند و به منزل‌گهی مشخص و معین و واحد فرود آید که اگر چنین می‌بود لاجرم همه‌ی موجودات دارای عقل می‌باید با تعقل‌های خود در طول تاریخ و در عرض جوامع معاصر به یک مجموعه از منازل و مناظر یا نتایج نائل می‌شدند. 🔷 @roshanye_vagheeyat 🆔
🔸 بخشی از انتقادات محسن کدیور بر مسئله دین و قدرت دکتر سروش 🔻 دانشمند محترم و روشنفکر دینی پیش کسوت جناب آقای دکتر عبدالکریم سروش پنجمین گام خود را در اجرای برنامه پژوهشی «اصلاح دین» برداشت. گام اول قبض و بسط تئوریک شریعت، گام دوم پلورالیسم دینی، گام سوم تبعیت وحی از شخصیت بشری محمد (بسط تجربه نبوی)، گام چهارم رؤیاپنداری وحی (رؤیای رسولانه) و گام پنجم پیامبر اقتدارگرا. او در گام نخست در پی اصلاح معرفت دینی بود و اصل دین را قدسی می‌دانست. از گام دوم و خصوصا گام سوم به بعد وارد اصلاح اصل دین شد. در گام اخیر به جای معرفت یا تجربه دینی، دین به مثابه امر اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است. دو جلسه‌ای که حاصل تلخیص جلسات‌شان بود، پریشان و مشوش، فاقد هرگونه صورت بندی منظم، و خطابه‌ای نامنسجم بود. متاسفانه در این دو سخنرانی هیچ‌یک از این موازین علمی رعایت نشده است، و علاوه بر آن وجدان دینی مؤمنان را به شدت جریحه‌دار کرده است. 🔷 🆔 @roshanye_vagheeyat
🔸سید مصطفی حسینی در نقد دین و قدرت بیان می‌کنند: 🔻دکتر سروش گفته‌اند: در قرآن خداوند یک ارباب نسبتاً عبوس و خشنی است که در مقابلش باید به سجده افتاد و همواره او را تقدیس کرد. ⬅️آیا همان خدا نفرموده: قُلْ یَا عِبَادِیَ ... . (زُمَر/۵۳) ای بندگان من که زیاده‌روی در گناه کرده‌اید از رحمت خدا مأیوس نشوید؟ آیا در قرآن نیامده است که: قُلْ بِفَضْلِ اللهِ ... (یونس: ۵۸) بگو: به فضل خدا و رحمت او باید شادمانی کنند؟ وصدها آیه دیگر. آری، ما انکار نمی‌کنیم که در قرآن مجید مکرّر سخن از بی‌مهری خداوند نیز رفته است، امّا نسبت به چه کسانی خداوند بی‌مهر است؟ نسبت به ظالمان و مفسدان و متکبّران و امثال ایشان! مگر ندیده‌اید که قرآن می‌فرماید: وَ اللهُ لایُحِبُّ الظَّالِمِینَ (آل‌عمران: ۱۴۰) إِنَّ اللهَ لایُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ (قصص: ۷۷) إِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ (نحل: ۲۳) آیا دوست نداشتن ظالمان و مفسدان و متکبّران نشانۀ رحمت است یا دوستی با آنان؟ شما می‌گویید که: قرآن فرموده: پوست بدکاران در دوزخ از تن آنها جدا می‌گردد. به من بگویید که آیا نشنیده‌اید کسانی چنان بر تن مخالفان بی‏گناهِ خود شلاّق می‌زنند که پوست آنها با گوشت از بدنشان کنده می‌شود. آیا عدل إلهی ایجاب نمی‌کند که آن ظالمان به همان عذاب گرفتار آیند؟ آیا در داوری شما؛ این عقوبت، دلیل بر عدالت خداوند است یا معاذ الله خشونت و ستمگریِ او را ثابت می‌کند؟ 🔷 @roshanye_vagheeyat🆔
🔸هبوط در اندیشه سهروردی چنین است: 🔻در اندیشه شیخ اشراق، انسان حقیقتی اصیل از عوالم انوار دارد اما به ظلمتی گرفتار آمده است. حلقه وصل شرق هستی یعنی عالم الاه و عقول و غرب هستی که عالم ماده است، نفس انسانی است. حقیقت انسانی از عالم نور به عالم ظلمت کشیده شده است. انسانی که اصل خودش از آنجاست و به غرب هستی آمده و در ظلمت بدن گرفتار آمده و اصل خود را فراموش کرده، چنین ادبیاتی را شیخ اشراق هبوط می‌داند. حال چه باید کرد؟! راه رهایی چیست؟! شیخ اشراق تعبیر به رجعت و «بازگشت به وطن» دارد. راه رهایی از این دام این است که انسان دست به تجرد بزند. انبیاء آمدند تا ما را به یاد وطن بیاندازند. این تذکار موجب می‌شود که انسان به ولوله و اضطراب افتد و شور بازگشت به وطن را در جان او می‌اندازد. فلسفه وجودی در این دنیا آمدن انسان این نیست که به فراموشی تن بدهد. برای رهایی به حبل الهی چنگ بزنید. در نهایت به نورالانوار می‌رسید. 🔷 🆔 @roshanye_vagheeyat
🔻ابتدا باید عرض کرد منظر روانشناسانه و اگزیستنسیل به دلیل آنکه مواجه معرفت‌شناختی با واقعیت ندارد، به نوعی پاسخ درستی به ما نمی‌دهد، بلکه مسأله را تقلیل می‌دهد. طنز را با استناد به قرائنی در کتاب، سنت و سیره می‌توان امری پذیرفتنی و حتی در مواردی توصیه‌شده دانست. ⬅️اما نکته اساسی در اینجاست که آیا هر اثر طنزی وقتی وارد امور الاهیاتی می‌شود می‌تواند توهین به مقدسات و وهن اعتقادات تلقی شود؟ اینجا معرکه الآراء بین صاحب‌نظران است. به نظر می‌رسد بر این اساس طنازی اعتراضی بر خداوند متعال و مسأله شرور با مبانی اسلامی سازگاری ندارد. در مقابل گروهی بی‌توجه به حساسیت‌ها، جواز ورود طنز به تمامی حیطه‌های عقیدتی را صادر می‌کنند و طرف مقابل را به رواداری مطلق فرا می‌خوانند و در صورت مشاهده‌ی اندک واکنشی، او را به تحمل‌ناپذیری متهم می‌کنند. بر این اساس برای بهره‌مندی از طنز اعتراضی لازم است ماهیت آن و نسبتش با الاهیات خوب روشن و تبیین گردد. 🔷 🆔 @roshanye_vagheeyat
⛔️ بحران مدرنیته و ضرورت تجدد سنت ✍️در مورد سخنان آقای مصباحیان باید چند نکته را مطرح کرد: 🔹اول این که توجه به تمدن های مختلف هم عرض یکدیگر اگرچه که طرح جالبی است ولی تاکنون در طول تاریخ سابقه چندانی نداشته است. نکته دوم اینکه ایشان مدرنیته را به عنوان محور اصلی گرفته و سعی می کند تا برای آن دیگری پیدا کند در حالی که نفس همین موضوع مشکل دارد یعنی نباید مدرنیته غربی را به عنوان سوژه و بقیه را به عنوان دیگری معرفی کرد. 🔹همچنین ایشان مساله گفتمان سازی های در عرض هم را مطرح می کند و اصلا به نتایج این طرح که اولین بار توسط فایرابند مطرح شده، توجه نمی کند چرا که این در عرض هم بودن گفتمان ها امکان هرگونه سنجش و قضاوتی در باب آنها را می گیرد در حالی که خود ایشان در این کتاب به دنبال سنجش گفتمان مدرنیته است. 🔹جدای از آن ایشان وقتی به جامعه ایرانی می رسد گویا اصلا گفتمان حاکم دینی و اسلامی را نمی بیند و اصلا خبر ندارد که در این جامعه قرار است تا این گفتمان به ساخت تمدن منتهی شود. از این رو وقتی سخن از سنت نیز می کند منظور روشنی را به مخاطب منتقل نمی کند. 🔷 🆔 @roshanye_vagheeyat
⛔️ پلورالیزم تاریخ‌گرا در ایران معاصر ✍️در نقد سخنان آقای گرامی باید دو مقوله حجیت بالفعل و بالقوه را از یکدیگر تمایز بخشیم. 🔹دین مسیحیت با تمام آداب و احکام خود تا قبل از ظهور اسلام کامل‌ترین دین بوده و به صورت بالفعل بر تمام انسان‌های روی زمین حجیت داشته است اما با ظهور دینی کامل‌تر به نام اسلام این حجیت از فعلیت خارج شده و آن دین جدید حاکم می‌شود و این به معنای تعددی که طرفداران پلورالیسم به دنبال آن هستند نیست. 🔹چرا که آنها به طور بالفعل و همزمان تمام ادیان را در عرض یکدیگر از لحاظ حجیت تصور می‌کنند. باز در خود یک دین مثل اسلام نیز یک سری احکام در ابتدای ظهور حجیت پیدا کرده و باقی احکام به صورت بالقوه در بطن شریعت باقی می‌مانند تا زمان فعلیت یافتن آنها فرا رسد. 🔹لذا این تاریخ‌مندی احکام که در اسلام و ایران وجود دارد نیز هیچگاه به معنای فعلیت و حجیت یافتن تمام احکام متعلق به زمان‌های مختلف در یک زمان نیست بلکه با فعلیت حکم جدید، حکم قبلی یا منسوخ می‌شود و یا به حالت بالقوه در می‌آید. •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• ♻️ آدرس کانال؛ 🆔 @roshanye_vagheeyat
✍️دکتر محمدعلی عبداللهی بیماری کرونا را با تمام معضلات آن، دارای خیر و برکاتی از جنبه علمی و الاهیاتی می‌دانند و بیان می‌کنند: 🔻به نظر من می‌توانیم بگوییم در دوران قبل از کرونا، بشر در عصر مدرن زندگی می‌کرده است؛ در این دوره جدید دو دیدگاه الهیاتی وجود دارد که در برابر همدیگر قرار دارند؛ یکی الهیات دینی و توحیدی است و دیگری الهیات لیبرال و رها است که می‌توان آن را اومانیستی نیز نامید. 🔹حالا و پس از دوران کرونا قرار نیست که هیچکدام از این دو الهیات از بین برود بلکه کرونا باعث می‌شود که این دو خودشان را محک بزنند. میدان کرونا میدانی برای این است که پیروان هر کدام از این دو الهیات خودشان را محک زده و باورهایشان را در برابر این پدیده عجیب در بوته آزمایش قرار بدهند.شناخت نقاط ضعف و شهبات الهیات دینی، برکت و خیر کرونا است. 🔹 من کرونا را پدیده‌ای خیر برای الهیات توحیدی می‌دانم چرا که هر دستگاه الهیاتی در مسیر تاریخی خود ممکن است دچار انحراف‌ها و شبهاتی شود؛ به ویژه آن که با حکومت‌ها نیز گره بخورد و بنا باشد حکومت را تغذیه فکری کند. در اینجا است که آن الهیات در زمینه اجتماعی نیز محک خورده و مورد پرسش قرار می‌گیرد. 🔹به نظرم کرونا باعث خواهد شد که دستگاه توحیدی بتواند به پرسش‌ها، شبهات و نقاط ضعف خود پاسخ داده و به بازسازی خود بپردازد. ♻️آدرس کانال 🆔 @roshanye_vagheeyat
✍️سبک زندگی اسلامی رمز موفقیت 🔻اسلام آمده که انسان را خوشبخت کند. اما مگر با لفظ اسلام، می توان آن را محقق کرد؟ 🔹سبک زندگی کنونی ما معجونی از اسلامیت و ایرانیت و غربیت است. 🔹یکی از دلایل عدم پیاده شدن اسلام واقعی هم همین عقلانیت عمودی است. غرب مدرن به دلیل بها دادن به عقل که در قرون وسطی مغفول مانده بود، موفق شد؛ اما بال وحیانیت را شکست و این یک آسیب است. 🔹جوامع اسلامی هم موفقیت ها و آسیب هایی دارند. از جمله اینکه این جوامع بال عقلانیت را شکسته اند. از نظر من جامعه خوشبخت جامعه ای است که عقلانیت عمودی را با وحیانیت جمع کند و در طول آن قرار دهد نه در عرضش. البته ما در جامعه خودمان نتوانستیم چنین کنیم ♻️آدرس کانال 🆔 @roshanye_vagheeyat
👈در بخشی از نقدهای دکتر قاسم پورحسن به ایده دین و قدرت دکتر سروش آمده‌است که: 🔸ما در فهم دین باید به فهم پدیدار شناسانه روی بیاوریم؛ همان کاری که دکتر سروش دربیان این نظریه از آن غافل‌اند. 🔻اما فهم پدیدارشناسانه چیست؟ 🔷اگر بخواهیم به صورت ساده این دیدگاه را بیان کنیم این است، شما باید به خود گوهر و ذات مراجعه کنید فارغ از تاریخی که بر او به عنوان غبار نشسته است، فارغ از تفسیر‌ها و فهم‌هایی که از او شکل گرفته است. اگر ما بخواهیم حقیقت و گوهر دین را بفهمیم شما نباید بر اساس تاریخ‌های جزئی آن بفهمید. این کاری است که آقای سروش انجام داد. 🔷نباید بر اساس گزینش بخش‌هایی از آیات که این آیات وجه تفسیری حوادث را دارند، اقدام کند. یعنی در تمام این آیاتی که ایشان ذکر می‌کند به مثابه این است که خداوند می‌فرماید ما پیامبری به سوی شما برای هدایت فرستادیم که اگر هدایت شدید رستگار می‌شوید و اگر نشدید ما پیامبر را فرستاده و راه را نشان دادیم، ولی در راه کفر دیگر پیامبر بر شما مسلط نیست. ♻️آدرس کانال 🆔 @roshanye_vagheeyat
👈فرهاد شفتی در نقد نظریه دین و قدرت نگاه اتمام حجت جایگزین آن می‌کند و می‌گوید: 🔻با نگاه به متن قرآنی که در دست داریم روایت این کتاب از اتمام حجت را به عنوان مبنایی برای بحث دین و قدرت بررسی کنیم. 🔹در روایت اتمام حجت قرآن، مبنای قدرت از اساس بر محملی متفاوت از نظریه‌ی دین و قدرت می‌نشیند. بر این مبنا، تمام خروجی‌های بحث شکل دیگری می‌گیرند و جامه‌ی دیگری در بر می‌کنند. 🔹من نیز بر اینم که جهاد ابتدایی در زمان پیامبر بوده است، اما نه برای وادار کردن مخالفان به تسلیم بلکه برای اعمال عقوبت الهی پس از اتمام حجت. 🔹قدرت‌نمایی در قرآن و در بزنگاه‌هایی از زندگی پیامبر دیده‌می‌شود اما نه برای تاسیس دین و به سودای قدرت شخص پیامبر، که برای انذار مخاطبین مستقیم و تکمیل فرآیند اتمام حجت و پیامدهای آن. ♻️آدرس کانال 🆔 @roshanye_vagheeyat
👈آیت الله علیدوست در نقد نظریه دین و قدرن آورده‌اند که: 🔸آقای سروش، روایت «من بدّل دینه فاقتلوه» را روایت متواتر دانسته و گفت‌اند: 🔻روایاتی داریم که پیامبر افرادی را می‌فرستاد تا کسانی را که او را هجو می‌کردند، بکشند. شاید روایات همه دروغ باشد، اما مسلمانان آن را مذموم ندانسته‌اند. 🔹آقای سروش! در هیچ منبع معتبر دینی، روایت مورد اشاره (من بدل...) نیامده است، این روایت به شکل روایت مرسل و فاقد سند در دعائم الاسلام قاضی نعمان مصری ذکر شده است؛ آن وقت این روایت را متواتر می‌دانید!؟ 🔹مگر متواتر انگاری و عدم آن در اختیار شماست! اگر بنا به احتمال شما «شاید روایات دروغ باشد» پس چرا این روایات غیر ثابت و به تعبیر خود شما احتمالا دروغین را بنیان سخن خود قرار داده‌اید!؟ 🔹شما به مخاطب خود حق دهیدکه از شما بپرسد: شما از رویکرد و عملکرد برخی مسلمانان که تربیت‌یافته مدرسه خلفا و مکتب سقیفه بودند، صحبت می‌کنید یا از اسلام، قرآن و پیامبر!؟ ♻️آدرس کانال 🆔 @roshanye_vagheeyat