هدایت شده از ضامن اهو
قـول هـامـون👇🏻😍
در امـار 155ایتا بزینس😱💜
درامـار 160 لگوساز😱💛
درامـار 165کارنامه ساز😱🧡
درامـار 170روبیکا قرمز😱❤️
درامـار 175شاد ابی😱💙
درامـار180شاد صورتی😱💖
درامـار185ایتا بنفش😱💜
درامـار190ایفون کردن گوشی😱💚
درامـار 195ایتا طلایی😱💙
درامـار 200ایتا ایتی😱🧡
درامـار205ممبر ســازز😱😱😱💖
دیـگه نمیتوانم همش را بگم😢
چون خیلــی هست😌
تازه برو فعالیت هایش را ببین 😍😍
پـس زود زیادمون کـنـــــید😍😍
@dokhtaranzahraeii
♡♡♡♡♡دخـترانـ زهـرایـے♡♡♡♡♡♡
هدایت شده از ضامن اهو
به نام خـــالــــق و آفـــریـنـنـده گــیتــی💗
با یه کانال مذهبی کاملا دخترونه درخدمتتون هستیم🤩🌿
که منتظر شما دخترای فاطمی هستیم و به حضورتون نیاز داریم🌈🎋
@sarbazan_ckadory1
تشریف بیارید🌺💫
قدم روی چشم ما بگذارید🌙🌸
منتظر حضورتون هستیم💖✨
هدایت شده از ضامن اهو
_سلام خوبی؟😁
+سلام نه اصلا.😔
_چرا؟😳
+دنبال کلیپ و پروفایل های مذهبی و نظامی می گردم و پیدا نمی کنم.😔
_وا این که ناراحتی نداره.😃
+چرا؟🙃
_من یه کانال پیدا کردم پر اینجور چیزاست.😀
+واقعا ؟!😳
_آره تازه کلی چیزای دیگه هم داره مثلا:👇🏻👇🏻
#پروفایلدخترونهوپسرونه
#سخنرانیهایاستادپناهیانوبقیهاستادا
#ویدیومذهبی
#استوریهایپسرانهودخترانه
#ویدیوهاینظامیونوپوییوسپاهی
#استوریهایرفیقانه
#پروفایلهایچیریکیپسرونهودخترونه
#شناختنشهدا
#تلنگرهایخوب
#تباهیات
#رمان
#بیوگرافی
#پیداکردنرفیقشهید
#شناختامامزمانعج
#ارتباطباخدا
#متنهایزیبا
#چالش
#وکلیچیزایدیگه
+عجب کانالیه میشه لینکش رو بدی 😍😘
_بله چرا نشه بفرما
---------------------------------------
لینک کانال 👇🏻👇🏻👇🏻
@Martyrs_defending_the_shrine
شهدایی
کانالی برای خواهران و برادران بسیجی و شهدایی
بدوکه جا نمونی 🎈🏃♀🚶♂
دهه شصتی و هفتادی و هشتادی و نودی و.... همه عضون
یه سر بزن پشیمون نمی شی
هدایت شده از ضامن اهو
[خدایا به امید خودت]
نویسنده رمان: ناشناس (یا زینب کبری)
یک اثر جذاب و خواندنی
[رمان رِفاقَتْ تا شَهادَتْ. ژانر: مذهبی، شهیدانه، دلسوزانه💔🗝]
«داستان دختری به نام نورا، او در زندگی سختی زیادی میکشد، اتفاقات گوناگونی برایش رخ می دهد و خدا در آخر او را به آروزی همیشگی اش می رساند.»
برای رفتن به پارت اول #part_1 رو جستجو کنید
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
قسمتی از رمان👇🏻
❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️
❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️
❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️
❤️☁️❤️☁️❤️☁️❤️☁️
❤️☁️❤️☁️❤️☁️
❤️☁️❤️☁️
❤️☁️
❤️
─┅═❥⊰رِفاقَتْ تا شَهادَتْ⊱❥═┅─
در این چند روز گرم اتفاقات زندگی بودم....... با مهلا دوست شدم، او به من اعتماد پیدا کرده است و من در مدرسه با او هستم.
میخواهم بیشتر تلاش کنم تا بلکه بتوانم نگاهش را نسبت به تو، نسبت به حجاب، نسبت به رهبرش، نسبت به دین، تغییر دهم.
خداوندا کمکم کن، نذر میکنم اگر بتوانم کسی که الان بهترین دوستم هست، به راه درست هدایتش کنم، یک بار قرآن را ختم میکنم، و به مدت یک سال هر شب، نماز مغرب به مسجد میروم و نمازم را به جماعت میخوانم.
ممنونم که مثل همیشه هوایم را داری!
♥معشوقت نورا♥
دفترش را بست، چراغ مطالعه اش را خاموش کرد.
از پنجره اتاق توجه اش به ماه که با نورانی بودنش آسمان مشکی را زیبا تر میکرد جلب شد.
لب پنجره نشست و پنجره را باز کرد و به ماه خیره شد.
@sbkbhj
هدایت شده از ضامن اهو
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از ضامن اهو
🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘
🌼☘🌼☘🌼☘
🌼☘🌼☘
『زیبایی از دست رفته』
#𝐏𝐚𝐫𝐭39
#پارت_39
بلاخره عروس و داماد بوق زنان اومدن.
مادر روی سر اسرا و رسول اسفند دود میکرد و من و دختر خاله ها هم نقل میپاشیدیم.
مادر به سمت رسول و اسرا رفت و در آغوششون گرفت.
منم به سمت اسرا رفتم و بغلش کردم.
_داداش منو اذیت نکنیا مواظبش باش.
خندید و لپم رو کشید.
به سمت رسول رفتم و بغلش کردم و در گوشش گفتم:
_دیدی اول تو داماد شدی؟(😁)
_حالا فردا شب معلوم میشه!
ترسیده به داداش رسول نگاه کردم.چشمکی زد و از کنارم رد شد...سرمو برگردوندم که اقا محمد و مادرشون رو دیدم که با اسرا و رسول سلام علیک میکردن و تبریک میگفتن.
رسول چیزی در گوش آقا محمد گفت که باعث شد نگاهش به سمت من برگرده.
همه که رفتن داخل خانه آقا محمد جلوی در وایستاد. رو بهش گفتم:
_شما به رسول گفتین؟
_بلاخره آدم باید واسه ی یه سری چیزا غرورش رو کنار بزاره!
نگاهش رو به زمین داد و گفت:
_جوابتون چیه؟
_هرچی داداشم بگه!
_خیلی جالبه آخه داداشتونم گفت هرچی خواهرم بگه!😂
خندم گرفته بود ولی جلوی خودمو گرفتم.
_باید فکر کنم.
نگاهش رو مظلوم کرد و دستشو گذاشت روی قلبش و گفت:
_پس تکلیف اینجا چی میشه؟🥺
دیگه نتونستم جلوی خندم رو بگیرم و سرم رو پایین انداختم و آروم خندیدم.
#کپی_پیگرد_قانونی_دارد
..................................................................
نویسنده بعد از نوشتن این پارت غش کرد:) تماام
نویسنده:گاف✍🏻💜
@roomanzibaee
بقیشو بیا اینجا بخووون ببین عطیه چیمیگه بهش😂👇
@roomanzibaee
هدایت شده از ضامن اهو
سلام خوبی
دلت میخواد باکلاس باشی اما با چادر🧕
دلت میخواد یک کانال پر از ایده های دخترونه داشته باشی اما مذهبی باشه 🌺🌹
دنبال کانال مذهبی میگردی
میخوای کلی ایده یاد بگیری
میخوای چادر بخری مدل نداری🧡
خب بیا تو این کانال
این کانال مثل کانال های دیگه ایده های دخترونه داره اما مذهبیش
بدو تا دیر نشده بزن رو دخترا باحجاب
🧕🧕🧕🧕🧕🧕🧕🧕🧕🧕🧕🧕🧕
هدایت شده از ضامن اهو
نورا : سلام خوبی .
بهاره : سلام نه خوب نیستم . ☹️😓
نورا : چرا عزیزم ؟
بهاره : حوصله م سر رفته . یک کانال خوبی پیدا نمیشه 😥
نورا : ناراحت نباش من یک کانال خیلی خوبی. دارم برات 😀
بهاره : جدی میگی😍❤️
نورا : آره عزیزم .
بهاره : میشه لینک کانال شو بدی .
نورا : بله .
اینم لینک کانال رمان بچه مهندس 5
@Bachhmondas
راستی هنوز نرفتی بگم که رمانش عالیه و فعالیت هایش هم درجه یک 👌👌❤️🌹
بهاره : ممنونم 🙏💋
هدایت شده از ضامن اهو
من نشستم کنار ارام
اقتی عبدی:خب بچه ها سریع میرم سر اصل مطلب یه نفر باید جای نامزد ستایش بره و اون محمده
ستایش و محمد:چییییییییی؟!
اقای عبدی:همین که شنیدید
ستایش:اقا یعنی چی؟اصلا مگه ایشون فرمانده نیست؟؟
اقاد عبدی:باید یه ادم کار بلد باشه
ستایش:من کار بلد بودم؟؟
اقای عبدی:تو فرق داشتی...این ماموریتم محمد میاد
ایییییییی داشتم حرص میخوردم
لیوان اب رو برداشتم تا یکم بخورم بلکه اروم بشم که با حرفی که اقای عبدی زد اب چرید توی گلوم..........
__________________________
میخوای بدونی اقای عبدی چی گفت؟؟!
میخوای بفهمی ستایش و محمد چکار کردن؟!!
@Rooman_Gando
پس عضو این کانال شو
یک رمان متفاوت،هیجانی و جذاب با فعالیت های خوشکل و قشنگ
در ضمن ورود اقایان ممنوع🚫
منتظرتیم مشتی!
هدایت شده از ضامن اهو
💚سلام رفیق 😍 💜دنبال یه کانال خوب میگردی؟😅 ❤️✨ 💐دنبال کانال روحیه بخش هستی؟
دنبال کانالی حدیث هستی؟
دنبال کانال مداحی هستی؟
ڪانالے پر از دلنوشتہ هاے امام زمانے و تلنگࢪ و...
پࢪوفلیل مذهبے 🍃
تݪنگرانہ ⚡️
مناسبت هاے وݪادت یا شہادت امامان یا معصومین 🌱
زود عضو شو تا از دست ندی کسے کہ عاشقہ اهݪبیتہ
https://eitaa.com/joinchat/1714356379C650e369e55
یا حسیــــــــــن 💚
حدیث
❄️تم مذهبی💌
✨پروفایل🖼
💡روشنگری🍋
🎧مداحی🎤
🎬کلیپ مهدوی💚
🔉سخنرانی🗣
💦حدیث گرافی🌈
💚انواع ذکر📿
اگه حدیث می خوای یه سری بزن
بزن رو هر کدوم که دوست داری😍👆🏻
در آخر هم بزن روی پیوستن. 💖💖
هدایت شده از ضامن اهو
پایان تبادلات گسترده ضامن آهو🌱✨
آیدی : @neoteric 🍒🦋
(آقا پیوی نیاد✨)
بنر های معرفی شده از نظر اخلاقی تایید شدن:) 😄
خیالتون راحت...
فعالیت بعد از یک ربع آزاد✅
#تبادلات_ضامن_آهو_با_توکل_به_امام_رضا_علیه_السلام
هدایت شده از ضامن اهو
مامان تا منو دید با عصبانیت پرسید: سینا راست میگه؟
- چی رو؟
سینا به جای مامان جواب داد:همین که رفتی قاطی مذهبیا.
با اعتماد به نفس گفتم:بله...
مامان و سینا از عصبانیت سرخ شده بودن...
لب تر کردم به صحبت...
- زندگی من از همون شبی که آقا سینا قصد جون منو داشت تغییر کرد.
با پوزخندی بهش خیره شدم...
مامان سریع پرسید:چ... چی؟
سینا با لکنت گفت:سوء تفاهم شده رزیتا جون...!
- سوء تفاهم؟
نه مامان جان...
دوازده روز پیش این آقا منو تو یه منطقه دورست گروگان میگیره.چرا؟ به خاطر استخدام من توی بهترین بیمارستان تهران.
ابروئی بالا انداختم و ادامه دادم:مامان جان...
یکم اطرافتو نگاه کن.
دو نفر چشم دارایی های شما رو دارن.
بابا،کیانا و بچه هاشون از ارث محروم کرده.
اون از وقتی که خبر قبویم تو رشته پزشکی پخش شد و جولینا اومد سراغم اینم ازاین دفعه...
می خوای ادامشو بخونی؟ 🌱😄
@roooman