هدایت شده از ضامن اهو
سلام سلام چطورین خوبین خوشین!؟
میدونم بنراقدیمی شده 😔 کانالای
بچه مهندس زیاد شده 😊
اما یک کانال جنجالی آوردم !!!
که عضو نشی ضرر کردی !!!
فک نکن تبلیغه نه اینطوری نیس
واقعا جنجالیههههه😱😱
میدونی چیههه ؟😳
اول اینکه بچه مهندس پنجش
روبه تموم شدنههه بعد اینکه
میخوان بچه مهندس ۶ بنویسن !
نویسندشم عالیه رمانش تو کانال
قبلیش حصابی گرفته بوده...♥️
دوم اینکه شخصیت های خیلی
جدیدی توش هس .😳
توش چه اتفاقایی میفته تازه
مژده داده اگر زیاد بشن تا ته ته
بچه مهندس رو فول مینویسه❤️
وای وای پنجش چه محشره👏
تواولاش جواد بدبخت چی میشه
میره عه🤭 میخواستم لو بدم😅
حالا ولش یه چیز بگم ... نمیگم😆
رمانو بخون عالیه عاشقش میشی...
نمیدونی چقدر حالمو خوب میکنه😘
تو رمانشون نقش های جدید اومده.
خیلی دوستای جدید و همکاری
جدید مرضیه و جواد😳
بچه های جواد «توجه بچه های
جواد پس یکی نیست 😉»
تازه حالا یه چیز لو بدم عکس
سیسمونی بچه های جوادم هس .
دیگه بگم خانم پلیسا و آقا پلیسای
جدیدی🧕🏻👮🏻♂
حالا سرنوشت شیوا و بهروز چی
میشه🤨
به به یه چیز لو بدم ...
آبجیای بهروز خان میان چه خواهر
شوهر بازی هایی در میارن😄
سوم اینکه تا حالا کجا عروسی
مرضیه و جواد رو گذاشتن ؟
میخوای عکساشونو ببینی ؟
بدو جانمونی زیاد بشن میزارن .
رمانی سرشار از هیجانات با حضور
گرم ...
سرکاران😉
کامران تفتی.
شبنم قلی خانی .
آشامحرابی.
لیلا اوتادی .
فریبا نادری.
عاطفه باقری.
عسل بدیعی.
سانازسماواتی.
امیرمحمدزند.
پندار اکبری .
مجیدواشقانی .
پژمان بازغی .
و...که نمیگم😜
میخوای لینکو🧐🤓
صبر کن .
❤رمان بچه مهندس۵❤
https://eitaa.com/ROmansm
هدایت شده از ضامن اهو
کانالی پر از انگیزشی و متن های رفیقونه و مطالب مذهبی و پروفایل های ناب و دخترونه😍🌱دخترای عزیزی که دنبال کانال های دخترونه و محتوای اینجوری هستین. من یه کانال اوردم مخصوص شما😃💕
برمائید اینم لینک🤗👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1378156710C66d34a82c6
بیایید و با اومدنتون هم ما رو خوشحال کنید
هم از پست ها لذت ببرید🙃🍀و همینطور
چون کپی تو این کانال آزاد هست می تونید از
پست ها هم کپی کنید😉🎀
اصلافقط برو پست هاشو نگاه کن🙃✨
بدو رفیق فقط چند ثانیه وقتتو می گیره 🤗🍂
به نظرم که می ارزه 💚😎
هدایت شده از ضامن اهو
✨✨میگن رفیق شهید شهیدت میکنه
بگرد یه رفیق شهید پیدا کن باهاش دوست شو
تا توی میدان مین گناه دستتو بگیره
خوشبختی یعنی از رفیق شهیدت رسمشو یاد بگیری نه فقط اسمشو
خوشبختی یعنی داشتن یه رفیق شهید که همیشه و همه جا هواتو داشته باشه ✨✨
شهید مصطفی صدرزاده جونی که حاج قاسم گفت عاشقشم
همون جونی که خودشو افغانستانی جا زد ورفت سوریه شد فرمانده گردان فاطمیون
شهیدی که دست تو میگیره،حاجت میده شهیدی که روز تاسوعا پرکشید
شهیدی که عاشق حضرت عباس بود
شهیدی که رفیق شهید خودشونم شهید ابراهیم هادی بودش 🤩🤩
اگه دنبال رفیق شهید میگردی اگه دنبال رسم شهدایی بیا تو کانال ما 😍
اگه اومدی تو کانالمون بدون اتفاقی نیست شهید مصطفی صدرزاده نگاهت کرده ودعوتت کرده وبهت نظر کرده
پس این دعوت رد نکن رفیق🙂
•°|... @shahiddddddd ...|°•
با عضو شدنت یکی خوشحال میشه🙂
هدایت شده از ضامن اهو
اگر دنبال یه کانال هستی که تو ایام تعطیلات کلییییی رمان جذاب و خفن بخونی این کانالو به شدت بهت پیشنهاد میکنم👌🏻😍
رمانی از جنس: عشق، هیجان و غم...🥲♥
فکرشو بکن رسولو عطیه باهم خواهر برادرن😐😂
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مدافعان_امنیت🇮🇷
#پارت_13
عطیه: داشتم آماده میشدم که با رسول برم سایت... همونظور که دکمه های لباسمو میبستم کلمه محمد نظرمو جلب کرد.. یکم دقت کردم صدای مامان بود، سریع مقنعمو سر کردمو پشت در گوش وایسادم..
افروز: رسول تو فقط میتونی نظرتو بگی نه اینکه تصمیم بگیری برا آینده خواهرت... محمد پسر خوبیه.. پاکه.. نجیبه
رسول: تعجبم از اینه کسی که مثل داداشم بوده الان میخواد خواهرمو بگیره!
افروز: عیبی داره؟ اتفاقا اینجوری بیشتر میشناسیش..میدونیم چجور آدمیه..
الانم برو دیگه دیرت میشه..
رسول: چشم خدافظ
برگشتم که برم مامان صدام زد دوباره برگشتم سمت مامان...
جانم!
افروز: نری اونجا آبروزیری راه بندازی
رسول: مامان مگه بچم آخه
افروز: زیرلب گفتم: اره
رسول: مامان😐😂💔
افروز: برو دیکه به کارت برس😌😂
عطیه: سریع چادرمو سر کردم کیفمو برداشتمو از اتاق خارج شدم.. بدون هیچ حرفی پریدم بغل مامان بوسیدمشو خداحافظی کردم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
رمان هایی که اینجاستو هیچ جا دیگه پیدا نمیکنی😍👌🏻
بدووو عضو شووو الان پاک میکنمااااا😱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعبه دوم در روبیکا👇🏻
https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400
هدایت شده از ضامن اهو
#عاشقانھ- هاے- مذهبے🤩❣🌪
ریحانه گفت:
+راحت باش هیچکی نمیاد در بیار لباساتو
ب حرفش گوش کردم و مانتومو در اوردم زیرش یه تیشرت سفید و تنگ داشتم
موهامم بافته بودم🙎♀️
کتابمو باز کردم سکوت کرده بودیم و هر دو مشغول بودیم📖
سعی کردم بیشتر روش تمرکز کنم تمام حواسمو بهش جمع کردم .✏
که یهو یه صدای وحشتناک هم رشته افکارم و پاره کرد🗣 هم بند بند دلم و🌪
منو ریحانه یهو باهم جیغ کشیدیم😰 و برگشتیم طرف صدا🗣
چشام ۸ تا شده بود👀
یا شایدم بیشترررر 😨
با دهن باز و چشایی که از کاسه بیرون زده بود به در خیره شده بودم 😱
چهره وحشت زده و خشک شده ی محمد و تو چهار چوب در دیدم که....😲
🤯😍
❕برای خوندن این رمان جذاب و هیجانی به کانال زیر بپیوندید 👇🏻
🌱|@khacmeraj
رمان جذاب و پرطرفدار #ناحله ♥️
#رمان انلاین🤗
#عاشقانه🎀
#هیجانی وجذاب💫
ازدستش نده این قصه رو🙊🙈😻
رمان درکانال سنجاق شده🖇🧷
هدایت شده از ضامن اهو
این پیام رو رد نکن ⛔️⚡️
رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرماید : جوانانی در فضای مجازی فعالند فضای مجازی می تواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان
سلام بزرگوار 🦋
هواراد گاندو هستی اما کانال پیدا نمی کنی که تمام چیز هایی که می خوای بزاره 😞
خب من یه کانالی می شناسم که مطمئنم تمام چیز هایی که می خوای داره ♥️
این کاناله درجه یکه
تو ایتا هر چه قدر بگردی لنگش رو پیدا نمی کنی
هر هروز انقدر فعالیت ندارن که نگو
هوادار کدوم بازیگری
عطیه (•‿•)
خانم فهیمی. (✷‿✷)
خانم قطبی 。◕‿◕。
محمد(人 •͈ᴗ•͈)
رسول ( ╹▽╹ )
سعید ;)
فرشید ^_________^
باید بگم که این کانال از همه ی این بازیگران میزاره (•‿•)
دیگه نگم این کانال همه چی داره
#تلنگرانه 🐊
#پروفایل🐊
#مطالب_اموزنده 🐊
#رمان🐊
#سکانس_های_طنز_گاندو 🐊
#بیوگرافی 🐊
#تم🐊
#وصیت_نامه_ی_حاج_قاسم_سلیمانی
#دیالوگ 🐊
#عاشقانه_ی_محمد_و_عطیه
از شیر مرغ تا جون ادمیزاد داریم
دیگه چی می خوای ؟؟
انگشت نازنینت رو روی لینک فشار بده 💛
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم 🦋
در ره عشق جگر دار تر از صد مردیم 💙
°•❥︎☾︎@serial_gando☽︎❥︎•°
منتظر حضور گرم و پر مهر شما هستیم 😊
هدایت شده از ضامن اهو
پایان تبادلات گسترده ضامن آهو🌱✨
آیدی : @neoteric 🍒🦋
(آقا پیوی نیاد✨)
بنر های معرفی شده از نظر اخلاقی تایید شدن:) 😄
خیالتون راحت...
فعالیت بعد از یک ربع آزاد✅
#تبادلات_ضامن_آهو_با_توکل_به_امام_رضا_علیه_السلام
هدایت شده از ضامن اهو
مامان تا منو دید با عصبانیت پرسید: سینا راست میگه؟
- چی رو؟
سینا به جای مامان جواب داد:همین که رفتی قاطی مذهبیا.
با اعتماد به نفس گفتم:بله...
مامان و سینا از عصبانیت سرخ شده بودن...
لب تر کردم به صحبت...
- زندگی من از همون شبی که آقا سینا قصد جون منو داشت تغییر کرد.
با پوزخندی بهش خیره شدم...
مامان سریع پرسید:چ... چی؟
سینا با لکنت گفت:سوء تفاهم شده رزیتا جون...!
- سوء تفاهم؟
نه مامان جان...
دوازده روز پیش این آقا منو تو یه منطقه دورست گروگان میگیره.چرا؟ به خاطر استخدام من توی بهترین بیمارستان تهران.
ابروئی بالا انداختم و ادامه دادم:مامان جان...
یکم اطرافتو نگاه کن.
دو نفر چشم دارایی های شما رو دارن.
بابا،کیانا و بچه هاشون از ارث محروم کرده.
اون از وقتی که خبر قبویم تو رشته پزشکی پخش شد و جولینا اومد سراغم اینم ازاین دفعه...
می خوای ادامشو بخونی؟ 🌱😄
@roooman