eitaa logo
منبع رفیق شهید من🍁
2 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
564 ویدیو
23 فایل
*بسم رب الشهدا و الصدیقین* رهبر معظم انقلاب: امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. لینک کانال در گوگل: https://eitaa.com/rafigh_shahide_man ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16688739822343
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مصباح
+ستادتشویق‌سازی‌جوانان‌به‌ازدواج🫂♥️!
هدایت شده از منبع رفیق شهید من🍁
🍁 شهید سجاد طاهرنیا🍁 ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
هدایت شده از منبع رفیق شهید من🍁
🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 🍁 🍁 اسم شهید: سجاد طاهرنیا اسم جهادی: ...... اسم پدر: فتحعلی طاهرنیا اسم مادر:.... شهرستان: رشت سن او: 30سال تاریخ تولد: 1364/05/23 محل تولد: رشت تاریخ شهادت: 1394/08/01 محل شهادت: حلب - سوریه درجه علمی : متوسطه آرامگاه: گلزار شهدای رشت وضعیت تاهل: متاهل تعداد فرزندان: یک دختر و یک پسر اسم همسر: نسیبه علی پرست اسم فرزند: فاطمه رقیه و محمدحسین ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
هدایت شده از منبع رفیق شهید من🍁
🍁 پدر شهید: دومین فرزندم آقا سجاد بود که 23 مرداد 64 به دنیا آمد و بعد هم آقا طاها. وقتی آقا سجاد به دنیا آمد من مرخصی بودم. یادم هست هم‌زمان با تولد آقا سجاد گواهینامه رانندگی را هم گرفتم. خیلی روز خوبی بود. البته من بیشتر منطقه بودم و زحمت بزرگ کردن بچه‌ها با مادرشان بود. ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
🍁 از آنجایی که سجاد در خانواده‌ای حزب‌اللهی پرورش یافته بود؛ اغلب اوقات خود را به فعالیت در مسجد و بسیج می گذراند؛ وی در سال 84 به نیروی زمینی سپاه پاسدران ملحق شد و بعد از چندماه با قبول شدن در آزمون «یگان ویژه صابرین» به عضویت این نیرو درآمد. ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
🍁 شهید «سجاد طاهرنیا» بیشتر عمرش را در راه جهاد و خدمت به اهالی مسجد صاحب‌الزمان (عج) و بسیجیان پایگاه‌های مقاومت صرف کرد. هم‌چنین با کمک پدرش در رشت مرکز فرهنگی با هدف گسترش فرهنگ شهادت در بین جوانان را‌ه‌اندزی نمود. ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
🍁 سجاد که هیچ‌گاه امام را ندیده بود، مسیر زندگی‌اش را برای خدمت به ایشان و انقلابش وقف نمود؛ آری وی توانست وجود شهدا را در زندگی خود حس کند و به توصیه امام خمینی (ره) به جوانان در راه استواری اسلام عمل کند و پر بکشد. ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
🍁 ❤️ پدر شهید: یکی از خاطرات شیرینی که از روز ولادت آقا سجاد در ذهنم است، این می‌باشد که همان روز امتحان رانندگی داشتم و به یمن قدم فرزندم در امتحان قبول شدم و به همسرم گفتم آقا سجاد خوش قدم بود. پدر شهید طاهرنیا با بیان اینکه آقا سجاد از همان کودکی به نماز اهمیت می‌داد و به مسجد می‌رفت، گفت: پسر شهیدم الگوی اخلاق اسلامی در کل خانواده بود و همگی از او به عنوان یک الگو یاد می­کردند. طاهرنیا با بیان اینکه یکی از خصوصیات اخلاقی سجاد این بود وقتی که به مرخصی می‌آمد و من و مادرش هرجا و در بین هر چند نفر بودیم، خم می‌شد و دستمان را می‌بوسید، تصریح کرد: من به او می­گفتم: آقا سجاد این کار را نکن اما او می­گفت: این کار وظیفه است و شاید مثل نماز واجب باشد. و این بارزترین نمونه اخلاق اسلامی پسرم بود. ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
🍁 پدر شهید: وی با بیان اینکه آقا سجاد از سال 84 وارد سپاه شد و به مدت 10 سال در آنجا خدمت کرد که بیشتر عمر کاریش در ماموریت به سر می‌برد، خاطرنشان کرد: او هرگز به ما نمی­گفت در کجاها مأموریت دارد و همیشه به عنوان مثال می­گفت: اطراف تهران هستم. پدر شهید طاهرنیا اظهار کرد: یک هفته قبل از اینکه آقا سجاد به سوریه اعزام شود با من تماس گرفت، به او گفتم چه خبر؟ مأموریت که نمی­خواهی بروی؟ گفت: نه، همین تهران هستم، ظاهراً دیگر تصمیم خود را گرفته بود که به سوریه برود، او به سوریه رفت و بنده اطلاع نداشتم و بعد وقتی همسر آقا سجاد وضع حمل داشتند به بیمارستان قم رفتم از طریق همسرش در جریان قرار گرفتم که سجاد در سوریه حضور دارد. وی افزود: زندگی آقا سجاد همه­اش خاطره است، او هر وقت به مرخصی می­آمد به او می­گفتم شما که همیشه در مأموریت به سر می­بری و خانمت هیچ جا نمی­رود، بیا کمی بیرون برویم، اما معمولاً هنوز دو روز از مرخصی­اش نگذشته با وی تماس گرفته و می­گفتند به وجود و حضور شما نیاز داریم و سجاد نیز بی درنگ خداحافظی کرده و راهی می­شد. ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
🍁 طاهرنیا با بیان اینکه سجاد در این ده ساله آخر تحت بهترین آموزش­ها از جانب سپاه قرار گرفته بود ( از جمله غواصی و ...) و نیروی بسیار زبده­ای بود، خاطرنشان کرد: آن طور که همکارانش برایم تعریف کردند، می‌گفتند: آقا سجاد را نه شما شناختید نه ما، فرماندهانش می­گفتند: که آقا سجاد خیلی با اخلاص بود و چهره­ای نورانی داشت، ما به شوخی به او می­گفتیم: تو زیاد به ما نزدیک نشو، ممکن است تیری که می­خواهد به تو بخورد به ما اصابت کند. وی اظهار کرد: آقای روحانی­ای که مسئول حوزه­اش بود تعریف می­کرد که دو یا سه شب قبل از عملیات، بعد از نماز مغرب و عشا بود، به او گفتیم می­خواهیم از شما تجلیل به عمل آوریم. او پرسید: چه تجلیلی؟ من تجلیل نمی­خواهم، ما گفتیم: که چون تو فرزندت را ندیدی (او 14 مهر رفت و 15 مهر، حدود 7-6 ساعت بعد از رسیدن آقا سجاد به سوریه فرزندش به دنیا آمد.) می‌خواهیم برای اینکه الگویی بشوی برای دیگر رزمندگان از تو تجلیل کنیم و یک سفر مشهد برای شما و خانواده­تان در نظر گرفته­ایم که بعد از بازگشت تشریف ببرید. آقا سجاد گفت: آقای آسانی حالا ببین ما می­توانیم به ایران برسیم؟ آقای آسانی می­گوید وقتی این جمله را شنیدم آن زمان برایم چندان مهم نبود اما بعد از شهادت فهمیدم چه چیزهایی را از قبل می­دید و می­دانست!. ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
🍁 سکینه علیزاده، مادر شهید سجاد طاهرنیا گفت: سجاد کودک بسیار آرامی بود، من برای نماز صبح که بلند می­شدم از باغچه حیاط، گل محمدی و شمعدانی می­چیدم و داخل جا نماز سجاد و خواهرش قرار می­دادم، یک روز ظهر که پدرش از مأموریت برگشته بود دیدم آقا سجاد که حدود یک سال و خرده­ای داشت مشغول نماز خواندن است و دارد می­خواند: ای زنبور طلایی، نیش بزنی بلایی، رفتم بالای سرش گفتم: چی داری می­خونی قربونت برم؟ گفت: دارم نماز می­خونم، گفتم: این که نماز نیست، شعر است، او با ناراحتی گفت: پس خدا قبول نمی­کنه؟ گفتم چرا، خدا بچه­ها را دوست دارد و بعد کم کم من و پدرش به او حمد و سوره و نماز را یاد دادیم. ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁