#معرفی_شهدا🍁
مادر شهید طاهرنیا افزود: خانم آقا سجاد تعریف میکند که شب قبل از اینکه پسرشان آقا محمد حسین به دنیا بیاید آقا سجاد به سوریه رفت و من برای وضع حمل به بیمارستان رفتم اما دکتر گفت: ما اینجا جا نداریم و باید به بیمارستان دیگر بروی، در دلم با خودم گفتم: آقا سجاد، حالا که نیستی ببین چه سخت است، که هنوز 5 دقیقه نگذشته بود که خانمی صدایم کرد و گفت بیا و من به راحتی زایمان کردم؛ واقعا مثل یک معجزه بود.
علیزاده گفت: خانم آقا سجاد بعد از زایمان اجازه میگیرد که به خانه برود، ساعت یک شب آقا سجاد تماس گرفته و صدای گریه بچه را میشنود، با تعجب میگوید: مگر بچه به دنیا آمده؟ که خانم میگوید بله. وقتی از ساعت زایمان باخبر میشود میگوید: همان ساعت من در حرم حضرت رقیه بودم و داشتم برای بچه دعا میکردم که به سلامت به دنیا بیاید و شما هم راحت باشید. عروسم میگوید در آن لحظه فهمیدم معجزه ای رخ داده است.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
#شهادت🍁
وی در 14 مهر 94 به سوریه اعزام شد و بعد از مجاهدتهای بسیار در راه خدا در روز یکم آبان ماه 94 مصادف با تاسوعای حسینی در استان حلب سوریه در درگیری با تروریستهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
منبع رفیق شهید من🍁
#معرفی_شهدا🍁 #شهادت🍁 وی در 14 مهر 94 به سوریه اعزام شد و بعد از مجاهدتهای بسیار در راه خدا در روز
همسر شهید: چند لحظه قبل از شهادت به یکی از دوستانش گفته بود «حالم بهتر از این نمی شود»/ در نامه آخرش نوشته بود: «صدای بچههای شیعه سوریه را میشنیدم و نمیتوانستم بمانم»💔
#معرفی_شهدا🍁
پدرشهید طاهرنیا خاطرنشان کرد: روز بعد از عاشورا بود که بنده به سر زمینم واقع در سقالکسار رفته بودم، گوشیام زنگ خورد، یکی از دوستانم پشت خط بود (آقای عموزاده که پاسدار و مداح اهل بیت میباشند و همه ایشان را میشناسند). گفت: کجایی؟ گفتم: سرِ زمینم هستم. گفت: نمیخواهی بیایی منزل؟ گفتم: نه تا ظهر اینجا میمانم و بعد از نماز به منزل برخواهم گشت. سپس گوشیام دوباره زنگ خورد. یکی دیگر از همکارانم به نام آقای رمضانی بود، ایشان نیز اصرار داشت تا به خانه برگردم و من نیز همان پاسخ قبلی را دادم اما گفتند: ما الان نزدیک ماشینت هستیم. آنها سه نفر بودند که به اتفاق یکدیگر به نزدم آمده بودند.
طاهرنیا اظهار کرد: من در این فکر بودم که نکند برای دامادم که الان برای مأموریت در سوریه به سر میبرد اتفاقی افتاده، نگران شدم، از طرفی خانمم هم تازه از بیمارستان مرخص شده بود، با خودم گفتم نکند برای او اتفاقی افتاده. از آنها پرسیدم آیا در خانهمان برای کسی اتفاقی افتاده؟ آنها گفتند: نه. دیگر از آن لحظه قلبم یکدفعه افتاد و پاهایم سست گردید. دوباره گفتم: اگر خبری نشده پس چرا شما سه نفری به اینجا آمدهاید؟
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
وی افزود: آنها کمک کردند تا لباس کار را از تن در بیاورم اما واقعا نمیتوانستم شلوار و جورابهایم را از پا بیرون بیاورم و واقعاً این امر برایم دشوار شده بود.بعد آنها پرسیدند: از آقا سجاد چه خبر؟ گفتم ایشان در سوریه است، بالاخره ماشین خود را آنجا گذاشتم و با ماشین آنها رهسپار شدیم. حدود 300 چهارصد متر راه رفته بودیم که تلفنم زنگ خورد و شخصی بدون مقدمه به من تسلیت گفت و آنجا بود که از طریق دوستانم در جریان خبر شهادت آقا سجاد قرار گرفتم، با شنیدن خبر، پاهایم سست شد و کمرم شکست. وقتی به خانه آمدم کوچه پر از جمعیت بود، دیگر مطمئن شدم که سجاد شهید شده است.
پدر شهید طاهرنیا گفت: آن زمان که ما در جبهه بودیم، هدف، دفاع از آب و خاک خودمان بود و ما در کشور خودمان حضور داشتیم، بعد از آن خیلیها فکر میکردند که اگر اتفاقی برای کشور بیفتد دیگر کسی نیست که برای دفاع برود اما سجاد دو سه ماه قبل از شهادتش به خانه آمد و گفت: اسلام و حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) در خطر است و از این جور صحبتها میکرد و میگفت: بابا یادتان هست که وقتی بچه بودیم ما را به مسجد میبردید و آنجا در مورد امام حسین (ع) و یارانش صحبت میشد و همه میگفتید: اگر زمان امام حسین (ع) بودیم یاریشان میکردیم؟ پدر جان، الان همان زمان است و حرم ائمه ما در خطر است،ما باید برای کمک برویم.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
وی تصریح کرد: آقا سجاد عاشق حضرت رقیه و حضرت زینب (سلام الله علیها) بود، حتی نام دخترشان را هم فاطمه رقیه گذاشته بودند، این طور نبود که ایشان یک شبه تصمیم گرفته باشد که به سوریه برود، ایشان به آن حد کمال رسیده بود که برود و به شهادت هم رسید.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
پدر شهید طاهرنیا اظهار کرد: روز سوم بود، همسر آقا سجاد به من زنگ زد و گفت: ما میخواهیم به رشت بیاییم و آقا سجاد باید در رشت به خاک سپرده شود، چون خانواده شهید در قم زندگی میکردند، من تأکید داشتم که ایشان را در قم دفن کنند، با خودم فکر میکردم من و مادر شهید که دیگر عمرمان را کردهایم و آقا سجاد باید کنار همسر و فرزندانش باشد، اما همسرش با بزرگواری و صلابت گفت: ما در قم حضرت معصومه و تعداد زیادی شهید داریم اگر آقا سجاد در رشت به خاک سپرده شود اثرات بسیار مثبتی خواهد داشت.
طاهرنیا افزود: من آن زمان نفهمیدم حکمت حرفهای عروسم چیست؟ اما بعد از یکی دو هفته شاهد اثرات این امر شدم که تغییر و تحولات زیادی در خانواده ها ایجاد شد و تعدادی از بستگان که زیاد اهل نماز نبودند شروع کردند به نماز خواندن و بعد از آن بود که تازه فهمیدم همسر آقا سجاد چه گفته است.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
طاهرنیا خاطرنشان کرد: آقا سجاد قبل از شهادتش نزد پدر شهیدی رفته و ایشان به وی توصیه نموده بودند که دو چیز را در زندگی فراموش نکن! زیارت عاشورا و قناعت در زندگی، ایشان در همه زمینههای زندگی بسیار قناعتگر بودند و نیز به خواندن زیارت عاشورا بسیار اهمیت میدادند.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
پدر شهید:
وصیت نامه پسرم در پشت جلد زیارت عاشورا نوشته شده
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
وی افزود: روز عاشورا که بعد از پختن غذا به خانه آمدم ساعت 12 شب خوابیده و در خواب برادر شهیدم «ولی» را دیدم که آمده و میگوید بلند شو که مهمان داری، گفتم سلام، مهمان من تو هستی دیگر که بعد از مدتها آمدهای بیا بنشین کمی با هم حرف بزنیم، اما او گفت: مهمانت آقا سجاد است، با شنیدن نام سجاد بلند فریاد زدم یا حسین و نشستم، از صدای من پدرش بیدار شد و گفت: موضوع چیست؟ اما من به او چیزی نگفتم، آن شب تا 7 و نیم صبح نخوابیدم و ساعت 7 و نیم تا نه رفتم دراز کشیدم، در خواب و بیداری دیدم کسی دستش را یکسره روی زنگ گذاشته، وقتی در را باز کردم خواهر و برادر و خواهرزادهام پشت در بودند، خیلی تعجب کردم و گفتم: شما ساعت 9 صبح این جا چه کار میکنید؟ برادرم مشکی پوشیده بود. با خودم گفتم محرم است و اصلا فکرش را نمیکردم که سجاد شهید شده باشد. گفت: سجاد، گفتم سجاد چی؟ گفت: سجاد مجروح شده. یکدفعه یاد خواب دیشبم افتادم و گفتم سجاد مجروح شده؟ یا شهید؟ مگر سجاد کجا بود؟ گفت: سوریه. دیگر حقیقتش نفهمیدم چه شد و خیلی ناراحتی کردم، من مادرم در جوانی مرده بود و من بچههایش را یتیمی بزرگ کرده بودم، به خاطر سجاد ناراحت نبودم اما برای بچههایش خیلی ناراحت بودم. چون سجاد راه خودش را انتخاب کرده بود.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
مادر شهید طاهرنیا گفت: وقتی سجاد را در شب وداع دیدم بوسیدمش و در گوشش گفتم: به من نگفتی که به سوریه میروی اما به تو میگویم: شهادتت مبارک باشد، گفتم راضیم به رضای خدا، اگر الان هم ببینمش میگویم: خوشا به سعادتت که راه اما حسین(ع) و حضرت زینب (س) را رفتی و به دعوت ایشان لبیک گفتی. اگر ببینمش به او میگویم: دعا کن که بچههایت نیز راه تو را ادامه بدهند، من به عنوان یک مادر از او خیلی راضی هستم و به هیچ عنوان از او دلگیر نیستم.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
#وصیت_نامه🍁
بسم الله الرحمن الرحمن
با سلام به امام زمان (عج) و نائب بر حقش خامنه ای عزیز.
یک روز مانده به محرم 94 و آغاز عملیات (در استان حلب سوریه).
به نام آن که عشق را آفرید تا ارباب عاشقان حسین شود.
دو توصیه از دو پدر شهید:
چند سال پیش دو بزرگی که پدر شهید بودند، به من توصیه کردند که دو چیز را هرگز فراموش نکنم:
1- هر روز خواندن زیارت عاشورا.
2- قناعت کردن در تمامی کارها.
پدر و مادر؛
با عرض سلام به شما عزیزان که تمام وجود و هستی خودتان را فدای تربیت بنده حقیر کردید. از شما عزیزان ممنون هستم ولی شرمنده که نتوانستم هیچ گاه کنار شما باشم و خدمتی برایتان انجام بدهم. فقط می توانم بگویم ان شاءالله حضرت زهرا (ص) و حضرت علی (ص) اجرتان دهدو شفیع شما باشد در آن روز سخت.
مرا حلال کنید و این پسرتان را قربانی و فدایی پسر ارباب بی کفنمان کنید.
از خداوند برای شما صبر و سلامتی خواستارم و از شما خواهش می کنم مثل همیشه کمک و پشتیبان همسر و فرزندانم باشید.
دوستدار شما، پسر شرمنده شما.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
#وصیت_نامه🍁
همسر عزیزم؛
با عرض سلام و خدا قوت به شما که همه ی بار این زندگی و تربیت فرزندانمان به دوش شما می باشد. از حضرت زینب (س) و بی بی سه ساله برای شما آرزوی سلامتی و صبر و استقامت طلب می کنم. از شما به خاطر همه چیز ممنونم. از این که در تمامی مراحل زندگی پشت بنده ی حقیر بودی و مرا در تمامی لحظات یاری کردی.
از خدا می خواهم در آخرت با هم باشیم. شاید سختی هایی که در زندگی با بنده کشیدی را جبران کنم. لطفا «فاطمه رقیه» و «محمد حسین» را ولایی تربیت کند و بهشان بگویید که من به چه اندازه دوستشان دارم.
خداوند توفیق داد هر روز دو رکعت نماز برای عاقبت به خیری از روز اول تولد بچه ها تا الان خواندم. اگر در توان شما بود برایشان بخوانید.
یادتان باشد در تمامی مراحل زندگی، فقط توکل کنید به خداو قناعت کنید و به هر چیزی که خدا به شما داده، راضی باشید و از کسی جز خداوند چیزی نخواهید. ببخشید که در لحظات سخت نبودم، هر چند وظیفه بنده بود، اما به خاطر همه ی سختی ها از شما عذرخواهی می کنم.
از خط ولایت جدا نشوید و چادر، این هدیه حضرت زهرا (ص) را که امانتی دست شما هست را پاسداری کنید.
سلام مرا به پدر و مادرتان برسان و بهشان بگو تشکر می کنم برای همه چیز.
دوست دارت آقایی.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
#وصیت_نامه🍁
نمی دانم چه حکمتی می باشد. از خداوند سی سال عمر هدیه گرفتم اما خوب استفاده نکردم و فقط شاید افتخارم نوکری ارباب باشد و دختر سه ساله ایشان که دو فرزندم را هدیه ی این بی بی سه ساله می دانم.
درست در شبی که «محمد حسین» متولد شد و درست در همان ساعت، بنده توفیق زیارت این خانم را داشتم و حس خوبی در آن ساعات پیدا کردم. خدا را شکر و سپاس به خاطر این دو امانت.
فرزندانم فاطمه رقیه، محمد حسین؛
با عرض سلام به شما دو امانت خداوند که خدا می داند شما را چه اندازه دوست دارم و عاشقتان هستم. از شما خواهش می کنم که به مادرتان کمک کنید و درستان را بخوانید و در تمام مراحل زندگی فقط از خدا و ائمه (ص) کمک بخواهید.
شما دو نفر عزیزتر از جانم هستید. شما را قسم می دهم که باعث روسفیدی مادرتان باشید.
خانم فاطمه ی عزیز، حجابت را همیشه رعایت کن. مثل مادرت چادر را که دست شما امانت است، پاسداری کن.
محمدحسین عزیز، شما را ندیدم، اما می دانم که شما هم مثل خواهرت هدیه ی حضرت رقیه (س) به من هستید. با این که خیلی دوست داشتم ببینمت، اما نشد. چون من صدای کمک خواستن بچه های شیعیان را می شنیدم و نمی توانستم به صدای کمک خواستن آنها جواب ندهم.
در همه ی مراحل زندگی برای شما دو نفر آرزوی موفقیت می کنم. از پدرتان راضی باشید. مادرتان را تنها نگذارید. گوش به فرمان امام خامنه ای باشید. به پدربزرگ و مادربزرگ تان احترام بگذارید. دوست دارم خانم فاطمه حافظ قرآن و محمد حسین قاری قرآن شوند.
دوستدار شما، پدری که همیشه به یادتان است.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
#وصیت_نامه🍁
خواهر و برادر و فرزندانشان؛
سلام؛ فقط می توانم بگویم که دوستان دارم. از شما خواهش می کنم مواظب پدر و مادرمان باشید و همیشه به یاد امام زمان (عج) و پشتیبان امام خامنه ای باشید. مرا حلال کنید.
از فرماندهان خواهش می کنم اگر خداوند توفیق شهادت را نصیبم کرد، اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بنده حقیر نکنند.
از فرمانده محترم این عملیات و یا «حاج قاسم سلیمانی» در خواست دارم که (فرصتی) فراهم کنند، خانواده ی این حقیر سراپا گناه را برای دیدار با امام و سیدمان ایجاد کرده تا شاید این کار باعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرده باشم.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
#معرفی_کتاب🍁
کتاب سجاد طاهرنیا
ناشر : زهرا نشر یا زهرا
نویسنده : محمدعلی صمدی
تعداد صفحات :31
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
#معرفی_شهدا🍁
#معرفی_کتاب🍁
سفری فرشتان امره (سفری با فرشتهها): «پیشکش به روح بلند شهیدان مدافع حرم» سجاد طاهرنیا و شهید دفاع مقدس بهمن شعبانزاده
مؤلف: صدیقه شعبانزادهچماچایی
ناشر: سپیدرودت
صویرگر: ساناز مجتهدیمقدم
زبان: فارسی
سال چاپ: 1398
تعداد صفحات: 24
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
منبع رفیق شهید من🍁
#معرفی_شهدا🍁 #وصیت_نامه🍁 همسر عزیزم؛ با عرض سلام و خدا قوت به شما که همه ی بار این زندگی و تربیت ف
دوست دارت آقایی!😍
چه قدر قشنگ💔
تا به حال چنین جمله ای رو توی هیچ وصیت نامه ای ندیده بودم💔
جالب بود❤️
سوال:
شهید طاهرنیا برای عاقبت بخیری فرزندانش چه می کرد؟😁
http://www.6w9.ir/msg/8123763
هرکی مطالب رو خونده پاسخ بده👆🏻😊
ملکه انگلیس در گذشت
▪️کاخ باکینگهام در بیانیهای اعلام کرد ملکه انگلیس در سن 96 سالگی درگذشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: بدخواهان جمهوری اسلامی خوراک مار و مور شدند؛ ترامپ هم خاک و خوراک کرم خواهد شد
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
یک بسیجی در سراوان به شهادت رسید
روابط عمومی قرارگاه قدس جنوب شرق نیرو زمینی سپاه در اطلاعیهای اعلام کرد:
🔹عارف رمشکی از رزمندگان بسیجی لشکر 41 ثارالله قرارگاه منطقه ای قدس نیروی زمینی سپاه، در حادثه رانندگی در حین ماموریت در محور سراوان به شهادت رسید.
🔹مراسم تشییع و خاکسپاری روز شنبه نوزدهم شهریور ماه در شهر رمشک شهرستان قلعه گنج کرمان برگزار میشود.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
در این تصویر در تاج و عصای ملکه خبیث بریتانیایی صغیر، تکههای الماس "ستاره آفریقا" دیده می شود. این الماسها در سال ۱۹۰۵ از آفریقای جنوبی به سرقت رفته و ارزش آن ۴۰۰ میلیون دلار است.
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁
منبع رفیق شهید من🍁
سوال: شهید طاهرنیا برای عاقبت بخیری فرزندانش چه می کرد؟😁 http://www.6w9.ir/msg/8123763 هرکی مطالب
این حد از دریافت پاسخ نشون میده که از 177نفر هیچکس مطالب رو نمیخونه😔🙂💔
هدایت شده از _تُرآب ْ
دوستان در جریان باشن...
ملکه والا مقام الیزابت دوم (لارحمةالله) در گذشت!😢
خوشا به سعادتش که در ماه صفر مرد و اولین شب مرگش مصادف با شب جمعه بود!😔
خوشا به سعادتش که هفتم ایشان مصادف با اربعین حسینی ست...🍂
ان شاءالله به همین برکت در آن دنیا امام حسین پرتش بنماید در آتش🤲
و به این مناسبت در کاخ باکینگهام مصادف با اربعین حسینی برای هفت ایشان شله میدن😄😔
مراسمی کوچک نیز با سخنرانی برادر آیت الابلیس الغزمی سید صادق شیرازی و عرض تسلیتی خدمت جاماندگان ایشان از مرگ و همچنین یاران وفاداری مانند اصتاد زیبا کلام برگزار میگردد .😞
امید که در بارگاه خداوند با شمر و یزید و عمر و ابوسفیان محشور گردند🤲