رفیق شهیدم :: شهید گمنام 🌷🌷
هنگام وداع با شهید در بهشت رضا علیهالسلام، پس از اینکه دختر شهید میگوید: پدر میگویند شهدا زنده هستن
آقا مرتضی
جوون ارباب
مارو پیش ارباب یاد کن
همون طور که ما شما رو یاد کردیم
هدیه به شهید سه بار:
صلی الله علیک یا اباعبدالله
دلی که تنگ تو نمیشه دل نیست.mp3
23.89M
اربابم، زندگی بدون تو برای من بی معناست
میزنم سینه برات تا که بگم عاشقتم، جات اینجاست
یه خسته ام تو سرو سایه گستر
هیشکی رو غیر تو نداره نوکر
نگام بکن حسین غریب مادر
پناه و ملجأ همیشگیمی
کی بیشتر از تو با من صمیمی
داد میزنم حسین تو زندگیمی
اربابم روضهی تو، تو زندگی حاشیهی امنم شد
درمونده شده بودم، تا اومدی پشتم به تو محکم شد
حضرت زهرا به دلم نگاه کرد، فکری به حال این دل سیاه کرد
بریده بودم دیگه قسمتم شد، کرب و بلات حالمو رو به راه کرد
چطور بگم دلم هواتو کرده
میخواد بیاد دور ضریح بگرده
دوری از حرم خدایی درده
از دوری میبینی که یه چشمو اشک، یه چشم دیگم خونه
بیمارم، حرم تو برای من مث دوا درمونه
#دلتنگ_حرم
#مداحی
به جمع ما بپیوندید👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/978976902C7b674153a2
کانال «رفیق شهیدم»
رفیق شهیدم :: شهید گمنام 🌷🌷
اربابم، زندگی بدون تو برای من بی معناست میزنم سینه برات تا که بگم عاشقتم، جات اینجاست یه خسته ام تو
اگه دلتون شکست و کربلایی شد،
اول برای ظهور آقا دعا کنید
بعدش ما رو هم دعا کنید
#دو_خط_روضه
وقتی اهل بیت علیهم السلام وارد مجلس یزید ملعون شدند، نه لباسهایشان در خورِ شأن آنها بود و نه به آنها اجازهی نشستن دادند... اینجا بود که زینب کبری سلام الله علیها فرمودند:
🔸 اى فرزند آزادشدگان [ِ مكّه] !
آيا اين عدالت است كه زنان و كنيزانت را در پسِ پرده مى نهى و ناموس رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم را با این وضع به اسارت میبرى ؟! [1]
📜 1- أمِنَ العَدلِ يَابنَ الطُّلَقاءِ !، تَخديرُكَ حَرائِرَكَ وإماءَكَ ، وسَوقُكَ بَناتِ رَسولِ الله سَبايا ؟
الاحتجاج، طبرسی، جلد ٢، صفحه ٣٥
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال حجه الاسلام و المسلمین حامد کاشانی
رفیق شهیدم :: شهید گمنام 🌷🌷
#دو_خط_روضه وقتی اهل بیت علیهم السلام وارد مجلس یزید ملعون شدند، نه لباسهایشان در خورِ شأن آنها
یه غیرتی جون بده واسه همین دوخط، بیخود نمرده
کاش زنده نبودم که همچین چیزی رو بشنوم
کاش زنده نمیموندم
آقا مرتضی خیلی با ادب بود
یعنی چی؟
همسر شهید نقل میکنند:
چند روز قبل از آخرین باری که به سوریه رفت خواب دیدم تیر به گلویش خورده. دو روز قبل از رفتن اش هم گفتم این دفعه که بروی مطمئنم از دستم رفتی آقا مرتضی. خندید و گفت: روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین علیه السلام را ببینم و گلوی من سالم باشد، شرمنده می شوم.
#چهار_روز_تا_سالگرد_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشن پتوی فرمانده!!!
چه شوخیهای شیرینی
#سه_روز_تا_سالگرد_شهادت
مادر شهید عطایی نقل میکنند:
مرتضی دوستی داشت (شهید ابراهیم صدرزاده) که قرار گذاشته بودند هرکدام شهید شد شفاعت کند تا دیگری نیز شهید شود، چند ماه قبل از شهادت مرتضی، دوستش شهید شد و شب قبل از عملیاتی که منجر به شهادت مرتضی شد در خواب دوستش را دیده و از او گلایه کرده بود و به تعبیر خودش گفته بود"نامرد مگه قرار نبود منم ببری؟" در همان لحظه در عالم رویا دوستش تکهای از سیبی که خودش میخورده به مرتضی میدهد و میگوید "بفرما این هم سهم تو"!
صبح عملیات مرتضی این خواب را برای همرزمانش تعریف میکند و با توجه به اینکه همسر و فرزندان مرتضی برای دیدار وی در راه دمشق بودند فرمانده عملیات از حضور وی در خط مقدم جلوگیری کرده و به او دستور میدهد پشت بیسیم بنشیند اما وقتی شنیده بود چندتن از همرزمانش شهید شدهاند سوار موتور شده و به سرعت به منطقه عملیاتی رفته بود و آنجا با شلیک دو آرپیجی موفق شده بود تعداد زیادی از داعشی ها را به هلاکت رسانده و محاصره را شکسته بود و زمانی که قصد داشت تیر سوم را بزند گلوله دشمن به گلویش اصابت کرد.
#سه_روز_تا_سالگرد_شهادت
پدر شهید نقل میکنند:
دو روز قبل از شهادت مرتضی وی طی یک عملیات موفق شد دو تن از سران داعش را اسیر کند که در برابر آن پنج هزار دلار پاداش گرفت. او بخشی از پول را به رزمندگان اهل افغانستان اهدا کرد و با مابقی آن دو گوسفند خرید و به همرزمانش سپرد اگر روز عید قربان خودش موفق نشد این کار را انجام دهد، آنها گوسفندان را قربانی کنند و گوشتش را بین افراد تقسیم نمایند اما کله پاچهاش را به دو آدرسی که میدهد در روستایی مجاور محل استقرارشان ببرند.
بعد از شهادت مرتضی هم رزمانش به این وصیت عمل میکنند و به آدرس اعلامی میروند که زنی مسیحی در را باز میکند و انها میگویند این کله پاچه را شهید ابوعلی(مرتضی) برایتان فرستاده که او گفته بود چنین کسی را نمیشناسد و هنگامی که عکسش را نشان داده بودند از هوش رفته بود. وقتی به هوش میآید میگوید این مرد همیشه برای مردم روستا غذا میآورد و توزیع میکرد اما هیچ وقت اسمش را نگفت و خود را عبدالله معرفی میکرد.
#سه_روز_تا_سالگرد_شهادت
شما میتوانید متن کامل گفت وگوی درس آموز با پدر و مادر شهید مرتضی عطایی را از اینجا مطالعه کنید
باز یه سلام بدیم برسه کربلا.mp3
9.51M
همهی زندگیم شده امام حسین
باز چی میخوای بجز خود امام حسین
خاطرههای خوب داری تو کربلا
عکس دم غروب داری تو کربلا
چقده سایهی تو به سرم میاد
وسط روضه هات، بوی حرم میاد
همه اسیر اون صحن و سرات شدند
عدهای از ملک، کبوترات شدند
#دلتنگ_حرم
#شب_جمعه
#مداحی
به جمع ما بپیوندید👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/978976902C7b674153a2
کانال «رفیق شهیدم»