eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی کوثرش از خواب بیدار می شد و بی قراری می کرد، بغلش می کرد و بلند می شد و می ایستاد بعد دور اتاق راه می رفت و آروم آروم همین طور که تکونش میداد تکرار می کرد: علی، علی، علی، علی... گاهی چند دقیقه پشت سر هم ذکر علی علیه السلام رو تکرار می کرد و کوثر دوباره می خوابید... 🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹من مزدور کی باشم که تو حالت خوب بشه‌؟؟؟؟تو مزدور کی هستی؟؟؟؟ ❤️شیر مادر، نان پدر حلالت مرررررررد! 📛تو دنیای حمید فرخ نژادها و ترانه علیدوستی‌ها تو علیرام نورایی🤗 باش ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🔴کاظم صدیقی: کسانی که در این نظام به جایی رسیدند، درحوادث اخیر از آن دفاع نکردند 🔹امام جمعه موقت تهران:برخی از افرادی که در این نظام به جایی رسیده و پله‌های موفقیت را طی کردند، در ۸۰‌ روز گذشته سکوت کرده و از انقلاب و اسلام دفاع نکردند. ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف - @hajmansourarzi.mp3
3.55M
🎙 | صوت ▪️| مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ▪️ حاج منصور ارضی... التماس دعا🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خرماگرفته بود دستش به تک تک بچه ها تعارف میکرد. +گفتم:مرسی +گفت:چی گفتی؟ +گفتم:مرسی ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسی؛ بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه. ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب ساعت7:30 از شبکه افق مستند خاله سکینه رو ببینید💞 ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
⭕️همه از آرتین گفتید ولی از این خواهر داغدار چیزی نگفتید، علی رغم شوک بزرگی که بهش وارد شده بود از مسیر حق خارج نشد و با ضد انقلاب همراه نشد و حرفهای دشمن پسند نزد، رحمت خدا بر پدر و مادری که اینچنین فرزندانی تربیت کردن... ✍ مطیع قوامی ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آلودگی هواکه سهل است...! آلودگی نیز ازحد هشدار🚨گذشته هایمان به شماره افتاده! سالهاست زندگی مان تعطیل رسمیست...!🚫 هوای باریدن🌧نداری ⁉️ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ روز آشتی آسمان و زمین 🔻 طبیعت به صورت‌های مختلف قهر خود را نشان می‌دهد اما با آمدن رحمت واسعه‌ی الهی ورق برمی‌گردد و آسمان و زمین آشتی می‌کنند. ☘ حضرت امیر علیه السلام می‌فرماید: وقتی قائم ما قیام کند، آسمان باران و زمین گیاهانش را می‌دهد. از پیامبر (ص) نیز درباره‌ی زمان ظهور ولی‌عصر (عج) روایت شده است: در آن هنگام پرندگان در لانه‌ها و ماهیان در دریاها خوشحال‌اند، نهرها جاری و چشمه‌ها جوشان می‌شود و زمین دوبرابر محصول می‌دهد. 👤 📚 از کتاب | ج۱ 📖 صفحات ۱۰۵ و ۱۰۶ 🙏 ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
تو از هر دو تشکر کردی :((خیر،همین جا میمونن،خودمم بهشون میرسم!)) واقعا هم رسیدی و از من و بچه مراقبت کردی:از حمام تا پوشک بچه. حتی وقتی خواب بودم صدایم نمیزدی و وقتی اعتراض میکردم،میگفتی:((اون قدر قشنگ خوابیده بودی که دلم نیومد بیدارت کنم!)) اسم دخترمان را گذاشتیم فاطمه. هر وقت گریه میکرد بغلش میکردی:((بیا درد دلت را به بابا بگو ببینم چی شده؟)) برایش مداحی میکردی و برایش روضه میخواندی . شب سوم ،تب شدیدی کرده بودم.نصفه شب بیدار شدم،دیدم بالای سرم نشسته ای. گفتی:((خداروشکر بیدار شدی،فاطمه خیلی گریه میکرد،اما بیدارت نکردم.بهش آب قند دادم،بیا شیرش بده.)) روز چهارم برای تست غربالگری او را بردی،بعد ها هم برای واکسن. دلم نمی آمد خودم بغلش کنم تا به او امپول بزنند. هنوز یک ماهش نشده بود که او را بالا می انداختی و میگرفتی. _آقا مصطفی دختره ها ! لطیف تر برخورد کن! _بچه یه ماهه باید یه متر بالا بپره،باید رنجر بار بیاد،طوری که توی خیابون کسی جرئت نکنه نگاه چپ بهش بکنه! _قسمت_هفتاد_و_نه فاطمه که به دنیا آمد دیگر نه مدرسه رفتم نه حوزه و نه بسیج. نمیشد هم کار کرد،هم درس خواند، هم مادری کرد و هم همسری. در جریان فتنه ۸۸ ،هم به تحصیلت لطمه خورد هم ضرر مالی دادی. آن روزها در کنار برنج، پلاستیک و نایلون هم میفروختی. آن هارا با چک یکی از اقوام خریدی و گذاشتی در مغازه تا فروش بروند. به قول خودت میخواستی به او کمک کنی، اما درروز های شلوغی،مغازه نیمه تعطیل شد. یا چیزی فروش نمیرفت یا اگر میرفت،درست یادداشت نمیشد و سود و زیان نا مشخص بود. بالاخره آنجا را تعطیل کردی و خلاص. برای پول پلاستیک ها و نایلون هایی هم که فروش نرفته بود چک دست فروشنده داشتی. از من خواستی طلاهایم را بفروشم که فروختم و بدهی ات را صاف کردی. آن روزها یک نیسان داشتیم که از آن برای خرید و فروش و جا به جایی گونی های برنج استفاده میکردی و تا سه چهار ماهگی فاطمه هنوز آن را داشتیم. شبی مهمان داشتیم،وقتی که مهمان ها رفتند گفتی:((بلند شو بریم بیرون.)) _کجا؟ _اشتهارد. _با نیسان؟بچه اذیت میشه! _چه اذیتی؟هر جا دیدم اذیت میشه نگه میدارم! وسایلی را که لازم داشتیم گذاشتی پشت ماشین و راه افتادیم. در آن سفر،فاطمه آرام بود. همین باعث شد که بعد از آن،سفرهای تفریحی ما شروع شود. آن روزها هم پایگاه بسیج را اداره میکردی،هم دانشگاه آزاد درس میخواندی،هم جهاد دانشگاهی دوره پرورش و نگهداری گاو میدیدی. گاهی هم بازاریابی برنج برای رستوران ها و تالار میکردی. کارهایت را هماهنگ میکردم و سعی میکردم کنارت باشم. اگر قرار بود جایی بروی یا چیزی را به کسی تحویل دهی یا به کارهای اجرایی پایگاه برسی خبرت میکردم. حتی ساعاتی را که در دانشگاه بودی،منتظر میماندم تا کلاست تمام شود. وقتی می آمدی فاطمه را برمیداشتم با هم میرفتیم فروشگاه و خرید میکردیم بعد،قدم زنان به خانه می آمدیم.بودن باتو،رویای من بود‌. اینکه باشی،باتو حرف بزنم،صدایت را بشنوم،به حرف هایم گوش بدهی،نظرت را بگویی،حس کنم کنارمی و حس کنم دوستم داری و حس کنم در جهان کوچک باتو بودن،فقط ما سه نفریم:من و تو و فاطمه. حتی گاهی بودن او را هم فراموش میکردم،فقط من و تو. یک روز بعد از ظهر آمدی خانه و گفتی:((عزیز بیا تو پارکینگ باهات کار دارم!)) تعجب کردم:((چه کاری؟)) _بیا تا بگم! هنوز پایم را از آپارتمان بیرون نگذاشته بودم که صدایی شنیدم:((آقا مصطفی این چه صداییه؟)) _صدای گاوه! _تو هنوز گاوداری نگرفته گاو خریدی؟تا حالا کی اول نعل خریده بعد اسب؟! _بیا ببین چه قشنگه خانم! @rafiq_shahidam
[✨🦋] شهیـد،کسےاسـت‌کہ وقتےهمہ‌بہ‌دنبـال‌روشـنایےبودند، او‌خــودش چــراغ‌هدایـت‌شـد..✨ 🦋 @rafiq_shahidam
گفـت‌: آرام‌باش!چیزے‌نیست بہ‌گمانـم‌فقط‌ڪمی‌ڪمرم... دسـٺ‌من‌را‌بگیر‌،گریهـ‌نڪن! مرد‌ڪه‌گریــہ‌نمیڪند‌پسرم :') (آرام جانم حسین ع) 🌴🕯🥀🕯🌴 @rafiq_shahidam
🍃🌸 🌸🍃 🌷 🌷 🌹بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیم 🌹 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین🍃
💞براے خواندن نماز شب ڪارے به من نداشت، اصرار نمی‌ڪرد با هم بخوانیم، خیلے مقید نبود ڪه بخواهم بگویم هرشب بلند میشد براے تهجد، نه، هر وقت امڪان و فضا مهیا بود، از دست نمی‌داد،* 💞گاهے فقط به همان شفع و وتر اڪتفا می‌ڪرد، گاهے فقط به یک سجده، ڪم پیش مے آمد مفصل و با اعمال بخواند، می‌گفت: آقاے بهجت مے فرمودند: اگه بیدار شدے و دیدے هنوز اذان نگفتن و فقط یه سجدهٔ شڪر به جا بیارے ڪه سحر رو بیدار شدے، همونم خوبه.* 🥀شهید محمدحسین محمدخانی🥀 *راوے: همسر شهید* شبتون بخیر،فرجامتون نیک،بدعای شهیدان🤲