eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖«««﷽»»»📖 *🌺 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن،اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَة القران *ختم گروهی قرآن کریم* سلام دوستان و همراهان عزیز ختم قرآن داریم هر جزء به نام یک شهید *🌹با توکلـ به نامـ اعظمتـ یا رحمانـ یا رحیمـ🌹* *📚لطفا اعلام قرائت را پی وی مدیران ارسال بفرمائید* @mis233 ﷽📖جزء 1)🌹شهید ابراهیم هادی✅ ﷽📖جزء 2)🌹شهیدمصطفی صدزاده✅ ﷽📖جزء 3)🌹شهیدای گمنام✅ ﷽📖جزء 4)🌹شهید تهامی✅ ﷽📖جزء 5)🌹شهید محسن حججی✅ ﷽📖جزء 6)🌹 شهید مجید بقایی✅ ﷽📖جزء 7)🌹شهید رحمان مدادیان✅ ﷽📖جزء 8)🌹شهید رسول خلیلی✅ ﷽📖جزء 9)🌹شهید مهدی زین الدین✅ ﷽📖جزء 10)🌹شهید مجید زین الدین✅ _🔰__🔰___ ﷽📖جزء11)🌹شهید مغنیه✅ ﷽📖جزء 12)🌹شهید اینانلو✅ ﷽📖جزء 13)🌹شهیداسماعیل دقایقی✅ ﷽📖جزء 14)🌹شهیدقاسم سلیمانی✅ ﷽📖جزء15)🌹شهید سیدرضا حسینی✅ ﷽📖جزء 16)🌹شهید حسین پور جعفری✅ ﷽📖جزء 17)🌹شهید محمد ابراهیم همت✅ ﷽📖جزء 18)🌹شهید رجایی(۲)✅ ﷽📖جزء 19) 🌹شهید قربان خانی✅ ﷽📖جزء 20)🌹شهیده صدیقه رودباری ✅ _🔰__🔰___ ﷽📖جزء 21)🌹شهید مرتضی عطایی✅ ﷽📖جزء 22)️🌹شهید حسین خرازی✅ ﷽📖جزء 23)🌹شهید عباس دانشگر✅ ﷽📖جزء 24)🌹شهید ابومهدی مهندس✅ ﷽📖جزء 25)🌹شهید وحید زمانی✅ ﷽📖جزء 26)🌹شهید محمدرضا دهقان✅ ﷽📖‌جزء 27)🌹شهید احمدکاظمی✅ ﷽📖جزء 28) 🌹شهید بلباسی✅ ﷽📖جزء 29)🌹شهید هادی ذولفقاری✅ ﷽📖جزء 30)🌹شهید احمد کشوری✅ *❣الـلَّهُــــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــــــرَجْ❣* *مهلت_قرائت جزءهای برداشته شده یک هفته است.* ✍🏻با تشکر از همراهی شما بزرگواران ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝ *شهیدان برادران زین الدین*❤️ https://chat.whatsapp.com/HoIRymBAzO67aHggqoXdki
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
📖«««﷽»»»📖 *🌺 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن،اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَة القران *خ
سلام و درود صبحتون شهدایی ختم قرآن با همت شما بزرگواران تکمیل شد ✅ اجر همگی شما با بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س)🤲🤲🤲 ما رو هم از دعای خیرتان محروم نفرمائید🤲
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟ خدايـا . . . صدايت مي زنم چرا که جز خودت هيچکس را گره گشاي مشکلاتم نميدانم. من “تو” را دارم و دلي که يقين دارد به اینکه آرامم مي کنی : يقين دارم تو مرا رهـا نخواهی کرد. 🏴 🏴شروع یک روز نورانی به رسم هر روز با نام وذکر و عرض سلام و ادب به صاحب امروز (شنبه) آقای مهربانیها ،حضرت ختمی مرتبت (ص) ⚜️السّلام علیکَ یا رَسولَ اللّه(ص)⚜️
  ┄┅═✧🏴﷽🏴✧═┅ 💫السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ 💫 ✨🖤حضرت (سلام الله علیها) سرسلسله‌ی نسل مبارک پیغمبر اعظم است که امروز بحمدالله بعد از ۱۴۰۰ سال، میلیون‌ها انسان در سراسر جهان به این نسبت مفتخرند.﴿بیانات مقام معظم رهبری﴾ ✨🖤شهادت بانوی دو عالم، حضرت الزهرا سلام الله علیها بر مولا و مقتدایمان حضرت بقیه الله الاعظم ومحبان و شیعیان حضرتش باد..
بارون میاد سوره تکاثر بخونید گناهاتونو بشوره ببره...
4_5897606004308183527.mp3
10.18M
واعتصموا به چادر بانو... محمد حسین پويانفر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرف داشت غیبت می‌‌کرد‌، بهش‌ گفت: شونه هاتو دیدی؟! گفت: مگه‌ چی شده؟! گفت: یه‌ کوله‌ باری از‌ گناهانِ ‌اون‌ بنده‌ خدا‌ رو شونه های توعه...!! شهید‌ محمد رضا‌ دهقان امیری🌷 ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 "مداحی برای خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها)" با صدای دل انگیز "شهید ابراهیم هادی" 🌸🍃 🌷یادش با ذکر ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
‌ گفتم: بابک من به خاطر خانواده ام نمیتونم بیام دفاع از حرم! گفت: توی هم دقیقا همین بحث بود، یکی گفت خانواده ام... یکی گفت کارم... یکی گفت زندگیم... این طوری‌ شد که امام‌حسین علیه السلام تنها موند... شهید بابک نوری🌷 ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق حضرت زهرا س بود روضه های فاطمیه را خیلی با سوز میخواند. یک وقت هایی هم آخرشب زنگ میزد میگفت باهات کار دارم. حالا دو تا هیئت رفته. هم مداحی کرده هم روضه خوانده و هم گریه کرده و سینه زده. اما آخر شب میگفت بیا یک روضه چند نفری بخونیم و گریه کنیم.😢 میگفت هرچی برای مادر گریه کنیم کمه. خط خوبی هم داشت. همیشه کنار دفتر یادداشت یا کتاب و جزوش اسماء متبرک اهل بیت را با خط خوش می نوشت. وزیباترینش هم نام مبارک فاطمه زهرا س بود. شادی روحش صلوات   ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید ابراهیم هادی هر کاری انجام میداد فقط و فقط برای رضای خدا بود و دوست نداشت کسی از آن خبر داشته باشد. مدتی بود که ابراهیم در مقر اندرزگو نمی خوابید و برای خواب به آشپز خانه میرفت. بعد فهمیدم بچه های آشپزخانه همگی اهل نماز شب اند برای همین ابراهیم به آنجا میرفت چون اگر داخل مقر نماز میخواند همه خبر دار میشند. آگاه باش عالم هستی ز بهر توست غیر از خدا هر آنچه خواهی شکست توست 🌷هدیه به روح پاکش ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
🌹مرد آسمانی🌹 🌹🌹محاسنش سفید ، عینکش ته استکانی و قدش در حال خمیدن بود.با این حال حاضر به دست کشیدن از جبهه نبود. شب عملیات والفجر مقدماتی از مرادحاصل خواستند که به هیچ عنوان قبل از شکسته شدن خط،وارد خط نشود،اما او به قدری اصرار و التماس کرد که فرمانده ی گردان به احترام ریش سفیدش اجازه داد همراه ستون ، وارد خط شود. وارد خط که شدیم ، خود را در فاصله ی بیست متری دشمن دیدیم.فاصله ای که پوشیده از انواع مین و سیم خاردار بود.بدون هیچ گونه سنگر و پناهگاهی . در همین حین پای یکی از بچه ها به تله ی مین برخورد کرد و دشمن متوجه ی حضور ما شد. در یک آن ، بچه ها را زمین گیر کردند.نیرو ها یکی یکی پرپر می شدند.هیچ راه خلاصی وجود نداشت.همه روی زمین دراز کشیده بودند. در آن لحظات سخت که چیزی نمانده بود بچه ها ناامید شوند.عراقی ها به هلهله و شادی افتاده بودند،ناگهان صدایی بلند شد:آر پی جی زن اون رو بزن.اون رو بزن.این جا بود که همه متوجه ی لهجه ی شیرین مرادحاصل شدیم.روی زانو بلند شده بود و تکبیر می گفت.نیروها وقتی او را در آن حالت دیدند،روحیه گرفتند.همه بلند شدند و تکبیرگویان،روی سر دشمن آتش ریختند و ما توانستیم در آن مقطع پیروز شویم و مرادحاصل پس از افتخاری که آفرید به افتخاری ابدی رسید. شهید مرادحاصل معارف وند مرد آسمانی زمین ، با قلبی سرشار از عشق و معرفت ، پیروزمندانه و سرافراز به آسمانیان پیوست.🌹🌹 راوی:سیدحمید سبحانی ولادت:14آذر1310 شهادت:20بهمن1361
خدایا منو برگردون به روزایی که با کوچکترین گناه دلم میگرفت💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت #چهاردهم دوس
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت خانه ی پدری ایوب بودیم که برای اولین بار از حال رفتنش را دیدم.... ما اتاق بالا بودیم و ایوب خواب بود. نگاهش می کردم، منتظر بودم با هر نفسی که میکشد، سینه اش بالا و پایین برود... تکان نمی خورد.... ترسیدم. صورتم را جلوی دهانش گرفتم. گرمایی احساس نکردم. کیفم را تکان دادم، آیینه کوچکی بیرون افتاد. جلوی دهانش گرفتم، آیینه بخار نکرد. برای لحظاتی فکر کردم مردی را که حالا همه زندگیم شده است، مرد من،.. تکیه گاهم.،.. از دستش داده ام. بعدها فهمیدم از حال رفتنش، یک جور حمله عصبی و از عوارض است. دیگر برای زنده نگه داشتن ایوب شروع شد. حس می کردم حتی هم مرا می کنند و می گویند: "عاقبت راهی که انتخاب کرده ای، خیر است" یکبار مصرف غذا می خوردیم،... صدای خوردن قاشق و بشقاب به هم باعث می شد حمله عصبی سراغش بیاید. موج که می گرفتش، مردهای خانه و همسایه را خبر می کردم. آنها می آمدند و دست و پای ایوب را می گرفتند. می افتاد به بدنش. بلند می کرد و محکم می کوبیدش به زمین. را می کردم توی دهانش تا زبانش را گاز نگیرد. طوری سفت می شد که حتی مرد ها هم نمی توانستند را از هم باز کنند. لرزشش که تمام می شد، شل و بی حال روی زمین می افتاد. انگشت های خونینم را از بین دندانهایش بیرون می آوردم. نگاه می کردم به مردمک چشمش که زیر پلک ها آرام می گرفت مردِ من آرام می گرفت. مامان و آقاجون می گفتند: "با این حال و روزی ک ایوب دارد، نباید خانه ی مستقل بگیرید، پیش خودمان بمانید." به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت مامان را توی یکی از دو اتاق خانه جا داد. دیگر از سر زهرا و شهیده نیفتاد... ایوب خیلی می کرد. وقتی می فهمید از این اتاق می خواهند بروند آن اتاق، را می بست و می گفت: _ "بیایید رد شوید نگاهتان نمی کنم." حالا غیر از آقا جون و مامان، رضا و زهرا و شهیده هم شیفته اش شده بودند و حتی او را از من بیشتر دوست داشتند. صدایش می کردند: "داداش ایوب" خواستم ساکتشان کنم که دیدم ایوب نشسته کنار دیوار و بچه ها دورش نشسته اند. ایوب می خواند: _ "یک حاجی بود، یک گربه داشت." بچه ها دست می زدند و از خنده ریسه می رفتند. و ایوب باز می خواند.. کار مامان شده بود گوش تیز کردن،.. صدای بق بق را که می شنید، بلند می شد و بی سر و صدا از روی پنجره . که می رسیدند سر کوچه، قبل از اینکه توی بلندگو هایشان داد بکشند: "آهن پاره، لوازم برقی...." مامان خودش را به آنها می رساند می گفت: _مریض داریم و آنها را چند کوچه بالاتر می فرستاد. برای بچه های محله هم گذاشته بود. همیشه توی کوچه بود. وقتی مامان دستمالی را از پنجره آویزان می کرد، بچه ها حال ایوب است و می توانند سر و صدا کنند. را که برمی داشت، یعنی ایوب خوابیده یا حالش خوب نیست به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽• باعشق "حُسین" هَرکہ سَروکارنَدارد؛ بیچاره وتَنهاست خَریدار ندارد🥀💔 بِسـٰمِ‌خُــداۍحُسیـٰن؏🌱" 🖤͜͡🌱¦⇜کانالمونـ ‌{,دڔ حال عۻۅ ڲیــری....‌} اسٺوࢪے،عڪس نوشتہ‌ پࢪوفایݪ مذهبـے،عڪس حرم مداحے هاےدݪنشین حدیث اماماݩ و پیامبࢪاݩ بیوگرافے هاے مذهبـے و ڪݪے پسٺ هاے دیگہ‌.... 😁😉♥️ ݫۅد عۻو ۺو ۅاسهــ رفیقتمـ جا بگیــر {😌🍀} →@meshkatt72← رِفـیـقِ‌اَبَـد؎‌ِ‌ح‌ـٰا‌ج‌قـٰاسـِم..وـ رِفـٰاقَـتـے‌کـِہ‌بـٰا‌شَـھـٰادَت‌اِدٰامـِہ‌‌یـٰافِـت••シ!' از رفاقت تا شهادت😉 →@meshkatt72