eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
14.6هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
وچه زیباست در این رحظات ملکوتی بادلی ارام وقلبی مطم۷ن ومحاسبه ای پاک از خدا بخواهیم و خدا هم اجابت کند فقط کافیه به خدا اعتمادداشته باشیم واسیر شالوده های تمیلات نفسانی ووسوسه های زرق وبرق دنیوی نشویم وبااندیشه ای پاک و خالصانه جاودانه بمانیم خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی وما رستگار می شنویم مناجات دلنشین باخدا را التماس دعا
هدایت شده از کانال تالیان حق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💝 دعای یاعلی و یا عظیم 💝 با صدای استاد موسوی قهاری 💝 الهم عجل لولیک الفرج 💝 التماس دعا 💝💝💝💝💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: صمد داشت استکان ها را از جلوی مهمان ها جمع می کرد. دو تا استکان توی هم رفته بود و جدا نمی شد. همان طور که سعی می کرد استکان ها را از داخل هم دربیاورد، یکی از آن ها شکست و دستش را برید. شیرین جان دوید و دستمال آورد و دستش را بست. توی این هیر و ویری شوهرخواهرم سراسیمه توی اتاق آمد و گفت: «گرجی بدجوری خون دماغ شده. نیم ساعت است خونِ دماغش بند نمی آید.» چند وقتی بود صمد ژیان خریده بود. سوییچ را از روی طاقچه برداشت و گفت: «برو آماده اش کن، ببریمش دکتر.» بعد رو به من کرد و گفت: «شما ناهارتان را بخورید.» سفره را که انداختند و ناهار را آوردند، یک دفعه بغضم ترکید. سرم را زیر لحاف بردم و دور از چشم همه زدم زیر گریه. دلم می خواست صمد خودش پیش مهمان هایش بود و از آن ها پذیرایی می کرد. با خودم فکر کردم چرا باید همه چیز دست به دست هم بدهد تا صمد از مهمانی دخترش جا بماند. وقتی ناهار را کشیدند و همه مشغول غذا خوردن شدند و صدای قاشق ها که به بشقاب های چینی می خورد، بلند شد، دختر خواهرم توی اتاق آمد و کنارم نشست و در گوشم گفت: «خاله! آقا صمد با مامان و بابایم رفتند رزن. گفت به شما بگویم نگران نشوید.» 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96 * http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: مهمان ها ناهارشان را خوردند. چای بعد از ناهار را هم آوردند. خواهرها و زن داداش هایم رفتند و ظرف ها را شستند. اما صمد نیامد. عصر شد. مهمان ها میوه و شیرینی شان را هم خوردند. باز هم صمد نیامد. حاج آقایم بچه را بغل گرفت. اذان و اقامه را در گوشش گفت. اسمش را گذاشت، معصومه و توی هر دو گوشش اسمش را صدا زد. هوا کم کم داشت تاریک می شد، مهمان ها بلند شدند، خداحافظی کردند و رفتند. شب شد. همه رفته بودند. شیرین جان و خدیجه پیشم ماندند. شیرین جان شام مرا آماده کرد. خدیجه سفره را انداخته بود که در باز شد و شوهرخواهر و خواهرم آمدند. صمد با آن ها نبود. با نگرانی پرسیدم: «پس صمد کو؟!» خواهرم کنارم نشست. حالش خوب شده بود. شوهرخواهرم گفت: «ظهر از اینجا رفتیم رزن. دکتر نبود. آقا صمد خیلی به زحمت افتاد. ما را برد بیمارستان همدان. دکتر با چند تا آمپول و قرص خونِ دماغِ گرجی را بند آورد. عصر شده بود. خواستیم برگردیم، آقا صمد گفت: ‘شما ماشین را بردارید و بروید. من که باید فردا صبح برگردم. این چه کاری است این همه راه را بکوبم و تا قایش بیایم. به قدم بگویید پنج شنبه هفته بعد برمی گردم.’» پیش خواهر و شوهرخواهرم چیزی نگفتم، اما از غصه داشتم می ترکیدم. 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96 * http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌺 🔵✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨🔵 📚 👇👇 💫موضوع 5🌟 📋ارائه دهنده : برادر 🍂🌺 haghtalab ✨ازتاریخ :1400/01/29یکشنبه ⏰ ساعت : 04:15🌸 عزیزان لطفا مابین کنفرانس پیام ارسال نکنید🚫 🔻جهت نظر وپیشنهاد وسوال به ایدی زیر مراجعه بفرمایید⬇️⬇️ @haghtalab با تشکر از همکاری همه دوستان🙏🌹 لینک قسمت قبل⤵️⤵️ https://eitaa.com/TALiYAN_HAGH/6622 لینک کانال ارشیو⬇️⬇️ @TALiYAN_HAGH 🌺🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌺 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال تالیان حق
الهی بامید تو نه بامید بنده هات سلام لحظه های ناب سحر گاهی تون تؤام باارامش ونور خدایی باشه الهی که دراین شرایط حساس بلا ومصیبت وبیماری تن تون سالم و سلامتی وجودتون برقرار باشه در خدمت شما هستیم با بخش دیگری از ویژه نامه ی سحر گاهی با محوریت شامل (متنی) (پاکدست صوتی) (صوتی ومتن های دلنشین توسط مداحان کشور) قران کریم باما همراه باشد تولید محتوا
هدایت شده از کانال تالیان حق
اولین بخش از برنامه ی سحر گاهی هستش با محوریت ⤵️⤵️
هدایت شده از کانال تالیان حق
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین
هدایت شده از کانال تالیان حق
فرمود: «کُتِبَ علیکُمُ الصیام کَما کُتِبَ عَلَی الذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون» ✅خدا دوست داره روزه‌ی ماه مبارک رمضان مایه‌ی تقوای ما بشه...
هدایت شده از کانال تالیان حق
رعایت ادب روزه چیه؟ اینکه بقیه‌ی رفتارهای کم و پست دنیوی رو هم ترک کنی
هدایت شده از کانال تالیان حق
اِلهی لا تُؤَدِّبنی بِعُقوبَتِکَ خدایا! اگه من بی‌ادبم منو با عقوبت خودت ادب نکن...😭 بذار من با❤️ مهربونیای تو نم نم رو به ادب بیارم...😔 غم بی‌ادبی رو در دل من قرار بده...😔 🍁اگه من بی‌ادبی می‌کنم لااقل در کنار این بی‌ادبی غمی در دلم بنشینه...
هدایت شده از کانال تالیان حق
با مهربانی و نعمات تو مؤدب نشم، با فرصتی که به من میدی که هرچقدر بخوام بعضی کارها رو انجام بدم، خود به خود حیا بر من مستولی نشه، و رعایت ادب نکنم، تو که از من دست بردار نیستی... 💚تو بالاخره دوست داری من یه روزی درِ خونه‌ی تو مؤدب بشم... من رو چگونه مؤدب خواهی کرد با آداب خودت؟
هدایت شده از کانال تالیان حق
اما خدایا! دوست دارم جزء دوستانی بشم برای تو که تو با مهربونی بتونی روی من تأثیر بذاری... جزء لئیم‌ها نباشم، جزء شریف‌ها باشم... دوست دارم جزء کسانی باشم که نیازی به عقوبت برای ادب کردن نداشته باشم... امیدوارم همگی دراین ماه مبارک به پاس حرمت این ماه رعایت ادب کنیم و از حد خودمون تجاوز نکنیم ادامه دارد....
هدایت شده از کانال تالیان حق
این بخش در نظر سنجی بسیار مورد استقبال قرار گرفته یک پاکدست بسیار دلنشین مخصوص سحر ماه مبارک رمضان قسمت پنجمش تقدیم به به شما ۵ ۵
هدایت شده از کانال تالیان حق
سحر پنجم_ یا مؤمن.mp3
8.92M
۵ 🌟 پرسه‌ای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر .... سحر پنجم ؛ اسم شریف ¤ واحد مؤسسه منتظران منجی ـ با صدای "سامان کجوری" ـ آهنگسازی "یحییٰ عباسی " ـ تنظیم " امید اردلان " ـ و به قلم "سپیده پوررجب" ۵
هدایت شده از کانال تالیان حق
باهمدیگه زمزمه می کنیم باخدا و بااشک توبه زنگارهای دلمون راشستشو می دیم چون خدا بادل های شکسته خیلی کار داره ۵ تقدیم به شما دلت شکست دعا یادت نره🌸🌸🦋
هدایت شده از کانال تالیان حق
4_6043880835084453554.mp3
6.41M
من از دست نفسم، میدونی که خستم چقد توبه کردم، همش رو شکستم توی‌ بنده‌هات نیست، کسی بدتر از من همین اول ماه، بیا بگذر از من «الهی الهی》 😭😔🌹🌹😔😭😭 اگه دلتون شکست 😭😔😭🦋🙏🦋 برا تعجیل فرج آقا جانم دعا کنید 🦋🙏🦋 کوتاهترین دعا برا بزرگترین آرزو اللهم عجل لولیک الفرج 🦋🙏🦋 ۵ ۵
🌷🍃 🕊 دو فیض توشه‌ی راهِ سلوک عشّاق است:⇓ ← سحریّ → و ← سحری → 🌸✨🌸✨ یا مُقیلَ العَثرات... ای‌خدا‌یی‌که لغزش‌ها‌ رو نادیده‌می‌گیری🚫 ❤❤❤ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c