🍃🌹🍃🌹🍃🌹
⁉️چــرا ابـراهیم🤔
🔷 قـسـمـت اول
🔆 تابستان سال ۱۳۸۶ بود.
@rafiq_shahidam96
🕌 در مسجـد اَمین الدولہ تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بودم،
💠 حالت عجیبی بود.
تمام نمازگـزاران از عُلَما و بزرگان بودن مـن در گوشہ سمت راست دوم صف جماعت ایستاده بودم.
💠 بعد از نماز مـغرب وقتی به اطراف خود نگاه ڪردم با ڪمال تعجب دیدم😳 اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گـرفتہ... درست مثل اینڪه مسجد جزیره ایست درمیان دریا....
ادامـہ دارد.....
1400/4/8
@rafiq_shahidam96
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #کاری_از_بچه_های_رسانه_خودمون #رفیق_شهیدم_96 #رفیق_شهیدم #رفیق_شهیدم_ابراهیم_هادی #ابراهیم_هادی #شهیدمجیدقربانخانی #شش_گوشه #شهادت #شهید_جهاد_عماد_مغنیه #شهید_مهدی_زین_الدین #شهید_حسین_معزغلامی #شهدای_گمنام #شهید_آوینی #شهید_احمد_مشلب #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_گمنام #جمکران #مهدویت #منتظران_ظهور #حجاب #حاج_مهدی_رسولی #حضرت_فاطمه #حضرت_زهرا #حضرت_ام_البنین #حضرت_اباالفضل #قمر_بنی_هاشم #طلاییه #کانال_کمیل
https://www.instagram.com/tv/CQstuR2DwH_/?utm_medium=share_sheet
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ⁉️چــرا ابـراهیم🤔 🔷 قـسـمـت اول 🔆 تابستان سال ۱۳۸۶ بود. @rafiq_shahidam96 🕌 در مسجـد اَ
کتاب شهید ابراهیم هادی و دوستان رسانه بصورت کلیپ درست کردند حتما ببینید وحمایت کنید
واقعا زیباست
اعتماد به نفس اين نيست كه وارد اتاق بشى و فكر كنى از همه بهتر هستى ...
اعتماد به نفس يعنى : وقتی وارد اتاق شدی ، اصلا نيازى نداشته باشى که خودت رو با كسى مقايسه كنى ...
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
آب هر چند هم آلوده باشد ، حتی لجن هم شده باشد. اگر به دریا برگردد صاف و زلال و پاک می شود. یادمان باشد خداوند دریای رحمت است و ما چون آب آلوده.
اگر به آغوش رحمت خدا باز گردیم کار تمام است ، و پاک پاک می شویم
نَبِّیء عَبادِی اَنّی أنَا الغَفورُ الرَحیمِ. به بندگان من خبر بده که من آمرزنده و مهربانم
سوره مبارکه حجر ، آیه ۴۹
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
https://www.instagram.com/tv/CQstuR2DwH_/?utm_medium=share_sheet
دیدین ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
درمحضرسرداران
سردار سلیمانی عزیز
سخنان کمتر شنیده شده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی🎤
#عزت ما با ارزش پاسپورت حفظ نمیشود!
❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
جاسوسی و نقض حریم خصوصی افراد، جنگهای غیر قانونی، ترور، لابی های پشت پرده سیاسی و نقض آزادی بیان، حمایت از فعالیت سازمانهای غیردولتی و آزادی بیان با تقویت خدمات اینترنتی به بهانه ارتقا حقوق بشر مدنظر خود و ... از جلمه اقدامات امریکا در نقض حقوق بشر است.
#حقوق_بشر_امریکایی
#ترور
#جنایت
[ هفته ی حقوق بهشَرّ آمریکایی ]
🚨جنایات سازمان مجاهدین خلق در حق مردم ایران با حمایت مستقیم آمریکا برای ترور شمار زیادی از سرمایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران !
#حقوق_بهشر_آمریکا
#جنایت
#استوری
یکی از اهداف مقام معظم رهبری نسبت به نامگذاری یک هفته(۷الی۱۲تیرماه) در طول سال تحت عنوان هفته «حقوق بشر آمریکایی» یادآوری جنایات ضد بشری دولت آمریکا در ایران و جهان است.
#حقوق_بشر_آمریکایی
#جنایت
#ترور
حقوق بشر برای آمریکا ابزاری علیه کشورهای مستقل، جهت تحت فشار قرار دادن آنان است تا به اهداف سلطهگرایانه خود دست یابد. جمهوری اسلامی ایران نیز پس از پیروزی انقلاب به عنوان یک کشور قدرتمند آماج حملات ضدبشری آمریکا قرار گرفت؛ اقداماتی همچون حمله ناوگان آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران، بمباران شیمیایی سردشت، ترور شخصیتهای برجسته سیاسی و انقلابی کشور، ترور ۱۷ هزار انسان بیگناه و... از جمله جنایاتی است که توسط آمریکا علیه ملت ایران اعمال شده است.
#حقوق_بشر_آمریکایی
#جنایت
#ترور
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
بـه قـول شـهید بِلباسی ↓
اونقدر خودمونُ درگیرِ
القاب و عناوین کردیم ؛
که یادمون رفته همه باهم برادریم:)
و باید کنارِ هم ، باری از رویِ
دوشِ مردم برداریم ...
حواسمون کجـاست؟
#شهیدمحمدبلباسبی
#یادش_باصلوات
❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
اسلحھ بدست ؛
مانتو خاڪۍ ؛
چـادر سـیــاه؛
روسرۍ گرھ خردھ ؛
جلو دشمن ؛
تا انقـلآب😎
-اینـ رسم دختـران سید علیـه..!🕶💛
#چادری_ها
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
•|♥|•
🕊•○|#ټلݩگــــࢪ♥️
ټا زمانے ڪھ همݩشیݩ گݩاھ باشیم
همݩشیݩ #امامزمان(عج) نخۅاهیم بۅد
ټا زمانے ڪھ گࢪفټاࢪ ݩفس باشیم...!
هم ݩفس #امامزمان(عج) ݩخۅاهیم بۅد🌱
#اللهمعجللولیڪالفرجـ🍃
❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🦋- برکتاز چهخانهاییمیرود⁉️
*🌱* حضرت امیرالمومنین،علی..
{علیهالصلاةوالسلام} فرمودنـــد :
ملائکه بهخانهاییکهدر آن : شراب ،
آلاتقمار و ساز باشد داخلنمیشوند
و دعایاهلآنخانهمستجابنمیشود ؛
برکت از آنها برداشتــه می شود.
[ قابل توجه بزرگوارانی که آهنگ ،
گوش میدن😐🥀 ]
💡•تلخیصاز گناهانکبیره،ج۱/۲۵۹
❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
✅ عاشقانه شهدایی🌹 ♥️🍃 #رمان_یادت_باشد... 🍃♥️ 🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹 🍃قسمت5 سعی کردم
✅ عاشقانه شهدایی🌹
♥️🍃 #رمان_یادت_باشد... 🍃♥️
🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹
🍃 قسمت 6
پنجم شهریورسال نودویک،روزهای گرم وشیرین تابستان،ساعت چهاربعدازظهر،کم کم خنکای عصرهوای دم کرده راپس میزد.ازپنجره هم که به حیاط نگاه میکردی میدیدی همه گلهاوبوته های داخل باغچه دنبال سایه ای برای استراحت هستند.
درحالی که هنوزخستگی یک سال درس خواندن برای کنکوردروجودم مانده بود،گاهی وقت هاچشم هایم رامی بستم وازشهریوربه مهرماه میرفتم،به پاییز،به روزهایی که سرکلاس دانشگاه بنشینم ودوران دانشگاه راباهمه بالاوبلندی هایش تجربه کنم،دوباره چشم هایم رابازمیکردم وخودم رادرباغچه بین گلهاودرختهای وسط حیاط کوچکمان پیدامیکردم.
علاقه من به گل وگیاه برمیگشت به همان دوران کودکی که اکثراباباماموریت می رفت وخانه نبود،برای اینکه این تنهایی هااذیتم نکندهمیشه سروکارم باگل وباغچه ودرخت بود.
باصدای برادرم علی که گفت:"آبجی سبدروبده"به خودم آمدم،باکمک هم ازدرخت حیاطمان یک سبدازانجیرهای رسیده وخوش رنگ راچیدیم،چندتایی ازانجیرهاراشستم،داخل بشقاب گذاشتم وبرای پدرم بردم.باباچندروزی مرخصی گرفته بود،وسط ورزش کاراته پایش دررفته بود،برای همین باعصاراه میرفت ونمیتوانست سرکاربرود،ننه هم چندروزی بودکه پیش ماآمده بود.
مشغول خوردن انجیرهابودیم که زنگ خانه به صدادرآمد،مادرم بعدازبازکردن در،چادرش رابرداشت وگفت:"آبجی آمنه باپسراش اومدن عیادت".
سریع داخل اتاق رفتم،تمام سالی که برای کنکوردرس میخواندم هرمهمانی می آمدمیدانست که من درس دارم وازاتاق بیرون نمیروم،ولی حالاکنکورم راداده بودم وبهانه ای نداشتم!
مانتوی بلندوگشادقهوه ای رنگم راپوشیدم،روسری گل دارقواره ای کرم رنگم رالبنانی سرکردم وبه آشپزخانه رفتم،ازصدای احوال پرسی هامتوجه شدم که عمه،حمید،حسن آقاوخانمش به منزل ماآمدند،شوهرعمه همراهشان نبود،برای سرکشی باغشان به روستای"سنبل آبادالموت"رفته بود.
روبه روشدن باعمه وحمیددراین شرایط برایم سخت بودچه برسدبه این که بخواهم برایشان چایی هم ببرم.چایی راکه ریختم فاطمه راصداکردم وگفتم:"بی زحمت توچای روببرتعارف کن".سینی چای راکه برداشت من هم دنبال آبجی بین مهمان هارفتم وبعدازاحوال پرسی کنارخانم حسن آقانشستم،متوجه نگاههای خاص عمه ولبخندهای مادرم شده بودم،چنددقیقه ای بیشترنتوانستم این فضاراتحمل کنم برای همین خیلی زودبه اتاقم رفتم.
کم وبیش صدای صحبت مهمان هارامی شنیدم،چنددقیقه که گذشت فاطمه داخل اتاق آمد،میدانستم این پاورچین پاورچین آمدنش بی علت نیست،مراکه دیدزدزیرخنده،جلوی دهانش راگرفته بودکه صدای خنده اش بیرون نرود.باتعجب نگاهش کردم،وقتی نگاه جدی من رادیدبه زورجلوی خنده اش راگرفت وگفت:"فکرکنم این بارقضیه شوخی شوخی جدی شده،داری عروس میشی!".
اخم کردم وگفتم:"یعنی چی؟درست بگوببینم چی شده؟من که چیزی نشنیدم"،گفت:"خودم دیدم عمه به مامان باچشماش اشاره کردویواشکی باایماواشاره به هم یه چیزایی گفتن!".پرسیدم:"خب که چی؟"،بامکث گفت:"نمیدونم،اونطورکه من ازحرفاشون فهمیدم فکرکنم حمیدآقاروبفرستن که باتوحرف بزنه".
&ادامه دارد...
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
✅ عاشقانه شهدایی🌹 ♥️🍃 #رمان_یادت_باشد... 🍃♥️ 🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹 🍃 قسمت 6 پنجم
✅ عاشقانه شهدایی🌹
♥️🍃 #رمان_یادت_باشد... 🍃♥️
🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹
🍃قسمت7
بااینکه قبلابه این موضوع فکرکرده بودم ولی الان اصلاآمادگی نداشتم،آن هم چندماه بعدازاینکه به بهانه درس ودانشگاه به حمیدجواب ردداده بودم.
گویاعمه باچشم به مادرم اشاره کرده بودکه بروندآشپزخانه،
آن جاگفته بود:"ماکه اومدیم دیدن داداش،حمیدکه هست،فرزانه هم که هست،بهترین فرصته که این دوتابدون هیاهوباهم حرف بزنن،الان هرچی هم که بشه بین خودمونه،داستانی هم پیش نمیادکه چی شدچی نشد،ولی به اسم خواستگاری بخوایم بیایم نمیشه،اولافرزانه نمیذاره،دومایه وقت جورنشه کلی مکافات میشه،جلوی حرف مردم رونمیشه گرفت،توی دروهمسایه وفامیل هزارجورحرف میبافن".
تاشنیدم که قراراست بدون هیچ مقدمه وخبرقبلی باحمیدآقاصحبت کنم همان جاگریه ام گرفت،آبجی که بادیدن حال وروزم بدترازمن هول کرده بودگفت:"شوخی کردم توروخداگریه نکن،ناراحت نباش هیچی نیست!"،بعدهم وقتی دیداوضاع ناجوراست ازاتاق زدبیرون.
دلم مثل سیروسرکه می جوشید،دست خودم نبود،روسری ام راآزادترکردم تاراحت ترنفس بکشم،زمانی نگذشت که مادرم داخل اتاق آمد،مشخص بودخودش هم استرس دارد،گفت:"دخترم اجازه بده حمیدبیادباهم حرف بزنین،حرف زدن که اشکال نداره،بیش ترآشنامیشین،درنهایت بازهرچی خودت بگی همون میشه
"؛شبیه برق گرفته هاشده بودم،اشکم درآمده بود،خیلی محکم گفتم:"نه!اصلا!من که قصدازدواج ندارم،تازه دانشگاه قبول شدم می خوام درس بخونم".
هنوزمادرم ازچارچوب دربیرون نرفته بودکه پدرم عصازنان وارداتاق شدوگفت:"من نه میگم صحبت کنید،نه میگم حرف نزنید،هرچیزی که نظرخودت باشه،میخوای باحمیدحرف بزنی یانه؟!"،مات ومبهوت مانده بودم،
گفتم:"نه من برای ازدواج تصمیمی ندارم،باکسی هم حرف نمیزنم،حالاحمیدآقاباشه یاهرکس دیگه".
باآمدن ننه ورق برگشت،ننه رانمی توانستم دست خالی ردکنم،گفت:"تونمی خوای به حرف من وپدرمادرت گوش بدی؟باحمیدصحبت کن خوشت نیومدبگونه،هیچ کس نبایدروی حرف من حرف بزنه!دوتاجوون می خوان باهم صحبت کنن سنگای خودشون رووابکنن،حالاکه بحثش پیش اومده چنددقیقه صحبت کنیدتکلیف روشن بشه".
حرف ننه بین خانواده ماحرف آخربود،همه ازاوحساب می بردیم ،کاری بودکه شده بود،قبول کردم واین طورشدکه مااولین بارصحبت کردیم.
صدای حمیدراازپشت درشنیدم که آرام به عمه گفت:"آخه چرااین طوری؟!مانه دسته گل گرفتیم نه شیرینی آوردیم"،عمه هم گفت:"خداوکیلی موندم توی کارشما،حالاکه ماعروس روراضی کردیم دامادنازمیکنه!".
درذهنم صحنه های خواستگاری گل های آن چنانی وقرارهای رسمی مرورمیشد،ولی الان بدون اینکه روحم ازاین ماجراخبرداشته باشدهمه چیزخیلی ساده داشت پیش میرفت!گاهی ساده بودن قشنگ است!
&ادامه دارد...
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#🕊️زیارتنامه_شهدا🕊️
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات🌹
🍃🌹🍃🌹🍃
مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا
ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
*•○❣●﷽●❣○•°*
*🔅#حدیث_روز 🌸*
💠 امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا عليهما السلام:
✅ مَن لم یَقدِرْ على ما یُکَفِّرُ بهِ ذُنوبَهُ فَلْیُکثِرْ مِنَ الصَّلاهِ على محمّدٍ وآلِهِ فإنّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً.
⬅️ هر که نمىتواند کارى کند که به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمّد و خاندان او بسیار صلوات فرستد؛
زیرا صلوات گناهان را ریشه کن مىکند.
📚 امالی (شيخ صدوق): ص۱۲۳
❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
یافاطِمِـہ.....🙏🏻💚
💠 روے لب هـا نـور و قَـدر و ڪوثـر و طـاهـا...
✨ ذڪر نورانـے عاشـق هـا....😍
📿 تسبیحات حـضـرت
زهـــ💚ــرا...
@rafiq_shahidam96
👌🏻 اݪݪہُ اڪبر این هـمـہ جـلال...💯
👌🏻اݪݪہُ اڪبر این هـمـہ شڪوه... 💯
👌🏻اݪݪہُ اڪبـر در راه علی...💯
💚 فاطِمـِہ ایستاده مثل یہ ڪوه... 👌🏻
میدونـم ڪہ....
☝🏻راز شهادت این اشڪها😭
رنگ خـدا میگیرم مـن با
📿تسبیحات
حـضـرت زهــ💚ــرا...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
کپی شده از ⤵️⤵️⤵️
@paria_______artist 🖤🖤🖤
#نقاشی
#طراحی
#شهید
#ابراهیم هادی
انشالله که داداش ابرام هم راضی باشه 🙂
@rafiq_shahidam96
#رفیق_شهیدم #ابراهیم_هادی #علمدار_کمیل #علمدار
#شهید_ابراهیم_هادی #شهید_مهدی_زین_الدین #شهید_حسین_معزغلامی #شهدای_گمنام #شهیدمجیدقربانخانی #شهید_صدرزاده #شهید_همت #شهید_حسن_باقری #حاج_مهدی_رسولی #حاج_حسین_یکتا #حاج_محمود_کریمی #میثم_مطیعی #صاحب_الزمان #جمکران #شهید #شهادت #حضرت_ام_البنین #حضرت_زهرا #حضرت_اباالفضل #حضرت_عباس #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #رزق_محرم #روضه
https://www.instagram.com/p/CQqOGTuDgzs/?utm_medium=share_sheet