eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
14.6هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1250478825.mp3
9.86M
آه شدم... ابر شدم☁️ دوری از تو بهم ریخته من رو امام حسین💔 اشک شدم💧 غم شدم😔 بیا بشنو صدا سینه زن رو امام حسین💔 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت نتایج دانشگاه که اعلام شد، ایوب بستری بود. خریدم و رفتم بیمارستان. زهرا بچه ها را آورده بود ملاقات. دست همه بود حتی ایوب. خودش گفته بود دیگر برایش کمپوت نبرند. کاکائو بیشتر دوست داشت. روزنامه را از دستم گرفت و دنبال اسمم گشت چند بار اسمم را بلند خواند. انگار باورش نمی شد، هر دکتر و پرستاری که بالای سرش می آمد، روزنامه را به او نشان می داد. با ایوب هم دانشگاهی شدم. او ترم آخر مدیریت دولتی بود و من مدیریت بازرگانی را شروع کردم. روز ثبت نام مسئول امور دانشجویی تا من را دید شناخت: _"خانم غیاثوند؟درست است؟" چشم هایم گرد شد: _"مگر روی پیشانیم نوشته اند؟" _نه خانم، بس که آقای بلندی همه جا از شما حرف می زنند. ... می نشیند می گوید شهلا،... بلند می شود می گوید شهلا ... من هم کنجکاو شدم.... اسمتان را که توی لیست دیدم، با عکس پرونده تطبیق دادم.... خیلی دوست داشتم ببینم این خانم «شهلا غیاثوند» کیست که آقای بلندی این طور از او تعریف می کند. کلاس که تمام شد ایوب را دم در دیدم، منتظر ایستاده بودم برایم دست تکان داد. اخم کردم: _"باز هم آمده ای از وضع درسیم بپرسی؟ مگر من بچه دبستانی ام که هر روز می آیی در کلاسم و با استادم حرف می زنی؟؟" خندید: _"حالا بیا و خوبی کن، کدام مردی آنقدر به فکر عیالش است که من هستم؟ خب دوست دارم ببینم چطور درس میخوانی؟ استاد ایوب را دید و به هم سلام کردند. از خجالت سرخ شدم. خیلی از استادهایم استاد ایوب بودند، از حال و روزش خبر داشتند. می دانستند ایوب یک روز خوب است و چند روز خوب نیست. وقتی نامه می آمد برای استاد که: _"به خانم بلندی بگویید همسرشان را بردند بیمارستان" می گذاشتند ، کلاس را ترک کنم به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت وقتی رسیدم بیمارستان ایوب را برده بودند، _های_ویژه از پنجره ی مات اتاق سرک می کشیدم چند نفری بالای سرش بودند و نمی دیدم چه کار می کنند. از دلشوره و اضطراب نمیتوانستم بنشینم. چند بار راهرو را رفتم و آمدم و هر بار از پنجره نگاه کردم.... دکترها هنوز توی آی سی یو بودند. پرستار با یک لوله آزمایش بیرون آمد: _"خانم این را ببرید آزمایشگاه" اشکم را پاک کردم. لوله را گرفتم و دویدم سمت آزمایشگاه خانم پشت میز گوشی را گذاشت. لوله را به طرفش دراز کردم: _"گفتند این را آزمایش کنید." همانطور که روی برگه چیزهایی می نوشت گفت: """مریض شما فوت شد""" عصبانی شدم: _ "چی داری می گویی؟ همین الآن پرستارش گفت این را بدهم به شما" سرش را از روی برگه بلند کرد: _"همین الآن هم تلفن کردند و گفتند مریض شما فوت شده" لوله ی آزمایش را فشردم توی سینه ی پرستار و از پله ها دویدم بالا... از پشت سرم صدای زنی را که با پرستار بحث می کرد، شنیدم. _"حواست بود با کی حرف میزدی؟ این چه طرز خبر دادن است؟ زنش بود!" در اتاق را با فشار تنم باز کردم. دور تخت ایوب خلوت بود. پرستار داشت پارچه ی سفیدی را روی صورت ایوب می کشید. با بهت به صورت ایوب نگاه کردم. پرسید: _"چند تا بچه داری؟" چشمم به ایوب بود. _"سه تا" پرستار روی صورت ایوب را نپوشاند. با مهربانی گفت: _"آخی، جوان هم هستی، بیا جلو باهاش خداحافظی کن" حرفش را گوش دادم. نشستم روی صندلی و دست ایوب را گرفتم. دستش سرد بود. گردنم را کج کردم و زل زدم به صورت ایوب دکتر کنارم ایستاد و گفت: _"تسلیت می گویم" مات و مبهوت نگاهش کردم. لباس های ایوب را که قبل از بردنش به اتاق در آورده بودند توی بغلم فشردم به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت نامهٔ شهدا 📖 🖇 دل کـہ هوایـے شود، پرواز است کـہ آسمانیت مےکند و اگر بال خونین داشتہ باشے دیگر آسمان، طعم ڪربلا مےگیرد؛ دلـ‌ها را راهے کربلاے جبـ‌هہ‌ها مےکنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــ‌هـــداء" مےنشینیم...♥️ ‌ بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌱 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَاللہ وَاَحِبّائَہُ، اَلسَّلامُ عَلَیـڪُم یَـا اَصـفِـیَـآءَ اللہ و َاَوِدّآئَـہُ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصَـارَ دینِ اللہِ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُـحَـمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـےّ الـوَلِـےّ النّـاصِحِ، اَلسَّـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبـدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّـے طِبتُم وَ طابَـتِ الاَرضُ الَّتی فیهـا دُفِنتُم، وَ فُـزتُم فَـوزًا عَظیـمًا فَیـا لَیتَنـے کُنـتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...✨ ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 🦋 مولای مهربان غزل های من سلام 🤍 سمت زلال اشک من،آقای من سلام 🦋 نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز 🤍 آبی ترین بهانه دنیای من سلام الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج سلام صبحت بخیر امید دلها❤️✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ شهادت، پايان زندگی نيست، آغاز حيات است. بسياری از زندگان مرده‌اند، ولی كشتگان راه خدا زنده‌اند..! • سوره آل عمران آیه ۱٦۹🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این روزها .. پیراهن عزا پوشیده‌ایم! با فاصله و دور و نزدیک... آمده‌ایم تا بگوییم: حضرت صاحب‌عزا! اگر آن‌شب... جدّ غریب‌تان... یکّه و تنها مادرتان را به خاک سپرد... ما، اما... برای تسلیت آمده‌ایم! سرتان سلامت باشد آقا! ما هستیم... دوست‌تان داریم و... سوگوارِ عزایِ مادرِ پهلوشکسته‌تان هستیم! فدای دلِ پُر دردتان حضرتِ موعود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | موشن‌گرافیک نسب خانوادگی، تولد و کودکی حاج قاسم سلیمانی قسمت اول: ماجرای ابتلای قاسم به بیماری سرخچه و سفر سرنوشت ساز او از روستا به شهر کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 هرروز یک صفحه صفحه102 به نیت ظهور منجی عالم بشریت مهدی فاطمه 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
- خداوند علنی‌ کردن‌ سخن‌ ‌در‌ باره‌ی‌ بدی‌ [دیگران‌] ‌را‌ دوست‌ ندارد مگر کسی‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌او‌ ستم‌ رفته‌ ‌باشد‌، و خداوند شنوای‌ داناست‌ 149 - ‌اگر‌ نیکی‌ ‌را‌ عیان‌ کنید ‌ یا ‌ نهان‌ دارید، ‌ یا ‌ ‌از‌ بدی‌ [دیگران‌] ‌در‌ گذرید، البته‌ خداوند [نیز] بخشاینده‌ی‌ تواناست‌ 150 - همانا کسانی‌ ‌که‌ ‌خدا‌ و پیامبرانش‌ ‌را‌ انکار می‌کنند، و می‌خواهند میان‌ ‌خدا‌ و رسولانش‌ جدایی‌ قائل‌ شوند، و می‌گویند: ‌ما ‌به‌ برخی‌ ایمان‌ داریم‌ و ‌به‌ برخی‌ نداریم‌، و می‌خواهند ‌بین‌ ‌این‌ دو، راهی‌ [جدا] بگیرند، 151 - آنان‌ ‌در‌ حقیقت‌ کافرند، و ‌ما ‌برای‌ کافران‌ عذابی‌ خفّت‌بار آماده‌ کرده‌ایم‌ 152 - و کسانی‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌خدا‌ و فرستادگان‌ ‌او‌ ایمان‌ آوردند و میان‌ احدی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ فرق‌ نگذاشتند، ‌خدا‌ پاداش‌ ‌آنها‌ ‌را‌ خواهد داد ‌که‌ خداوند آمرزنده‌ی‌ مهربان‌ ‌است‌ 153 - اهل‌ کتاب‌ ‌از‌ تو می‌خواهند نوشته‌ای‌ ‌از‌ آسمان‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نازل‌ کنی‌، البته‌ ‌از‌ موسی‌، بزرگتر ‌از‌ ‌این‌ ‌را‌ خواستند و گفتند: ‌خدا‌ ‌را‌ آشکارا ‌به‌ ‌ما بنمای‌! ‌پس‌ ‌به‌ سزای‌ ظلمشان‌ صاعقه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ گرفت‌ آن‌گاه‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ همه‌ معجزات‌ روشنگر ‌که‌ ‌برای‌ ‌آنها‌ آمد، گوساله‌ پرستیدند، و ‌ما ‌از‌ ‌این‌ [گناهشان‌] ‌هم‌ ‌در‌ گذشتیم‌ و ‌به‌ موسی‌ حجتی‌ روشن‌ عطا کردیم‌ 154 - و کوه‌ طور ‌را‌ ‌به‌ اعتبار پیمانشان‌ بالای‌ سرشان‌ برافراشتیم‌ و ‌به‌ ‌ایشان‌ گفتیم‌: فروتنانه‌ ‌از‌ ‌این‌ دروازه‌ وارد شوید، و گفتیم‌: حرمت‌ شنبه‌ ‌را‌ نشکنید [و صید نکنید] و ‌از‌ ‌ایشان‌ پیمانی‌ محکم‌ گرفتیم‌ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c