فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من متولد ۱ آذر ۱۳۴۶ هستم.
@rafiq_shahidam96
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
سلامبراهیمجانِما💚. .
سادگـے و خاڪی بودنت ، بیریا بودنت
خودمانـے بودنت ، داشمشتـے بودنت
بزرگ بودنت و کوچک انگاشتن نفسات
ابراهیمجـان؟!
این روزها خیلۍ کم داریم تو را ..💔
#سلامشھیدِمَن | #سلامعلۍابراهیم🌱'
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (59) 🌺 . #آمبولانس 1 (#راوی : مصطفی باغبان) توی خط بودم.سيد تماس گرفت و پرسيد:⁉️
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (59) 🌺
.
#آمبولانس 2
(#راوی : مصطفی باغبان)
رفتم و صدايش کردم خيلی بی تفاوت گفت:
ما فعلاً کار داريم🤫 بايد روی اينها رو كم كنم⁉️ به آقا سيد بگو اگه میخواد خودش بياد اينجا😂🤝. نمی دانستم چه کار کنم. هر کاری کردم نتوانستم آنها را به داخل سنگر بياورم.
يکدفعه صدای سوت خمپاره آمد✔️. محل انفجار دورتر از ما بود اما يک ترکش ريز به شکم همان آقا اصابت کرد.🥲 با فرياد من، همه آنها ترسيدند ورفتند داخل سنگر، با خودم گفتم: بايد اين آقا رو بفرستيم عقب.🤕به يکی از بچه ها گفتم: برو سريع از پشت سنگر آمبولانس رو بيار آمبولانس قبلاً خراب شده بود اما قابل استفاده بود.✔️ هر چه آن آقا می گفت: بابا من حالم خوبه، هيچی نيست. اما من می گفتم تو مجروح شدی بايد بری بيمارستان!
روی آهن کف آمبولانس خوابيد🙂. من و يک نفر ديگر از بچه ها کنارش نشستيم. ماشين حرکت کرد. چند دقيقه بعد يكدفعه داد زد: آی، کمرم داره
می سوزه،💔 میخوام پياده شم.🗣 اما ما دو نفر برای اينکه فرار نکند محکم او را گرفته بوديم. نمی گذاشتيم از جا بلند شود.
من در جوابش گفتم: اين درد تو به خاطر ترکشه،😥 الان داره میره سمت نخاع، اصلاً تکون نخور🤕💔 اون بيچاره هم ترسيد و حرفی نزد. چند دقيقه بعد، داخل ماشين بوی گوشت سوخته پيچيد💔❗️ راننده گفت: رسيديم جلوی بيمارستان جوان يکدفعه از جا پريد و رفت بيرون. با تعجب ديدم روی کمرش چهار سوراخ ايجاد شده و غرق خون است. به کف ماشين که نگاه کردم ديدم لوله اگزوز به کف پوسيده ماشين چسبيده و هر چهار پيچ آن خونی است💔❗️
به راننده گفتم: تا اين بابا برنگشته سريع فرار کن!!
#ادامه_دارد...
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
30.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" يا أهدأ القلوب القلقة "
اِۍ آرامکنندھ قلبـهاۍِ ناآرام . . !
حسین...🥺💔
#شبجمعه
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو چه کرده ای؟
که خدا، همه ات را
برای خودش خواست
و نصیب ما چیزی نگذاشت!
حتی نـامی... نِشـانی ...🌷
باز آینه، آب و سینی چای و نبات
باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
#پنجشنبه_دلتنگی
🔵گلزار شهدا و
پنجشنبه های دلتنگی و
یک عالمه التماس دعا...
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت در نظر شهید ابراهیم هادی💔
🎙#استاد_رائفیپور
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
💠 #انفاق_به_سبک_شهدا
🔹 ابراهیم معلم عربی یکی از مدارس محروم تهران شده بود. اما تدریس عربی #ابراهیم زیاد طولانے نشد! از اواسط همان سال دیگر به مدرسه نرفت! حتے #نمےگفت که چرا به آن مدرسه نمےرود!
🔸یک روز مدیر مدرسه پیش من آمد و گفت: تو رو خدا !!! شما که برادر آقاے هادے هستید، با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه. گفتم: مگه چے شده؟
🔹کمے مکث کرد و گفت: حقیقتش، آقا ابراهیم از جیب خودش پول مے داد به یکے از #شاگردها تا هر روز زنگ اول براے کلاس نان و پنیر بگیرد. آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه هاے منطقه #محروم هستند؛ اکثرا سر کلاس گرسنه هستند؛ بچه گرسنه هم درس نمے فهمد ...
🔸مدیر ادامه داد: من با آقای هادی برخورد کردم. گفتم نظم مدرسه ما را به هم ریختے! در صورتے که هیچ مشکلے براے #نظم مدرسه پیش نیامده بود. بعد هم سر ایشان داد زدم و گفتم: دیگه حق ندارے #اینجا از این کارها بکنے !
🔹آقای هادے از پیش ما رفت و بقیه ساعت هایش را در مدرسه #دیگرے پر کرد. حالا هم بچه ها و اولیا از من خواستند که ایشان را #برگردانم؛ همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف مےکنند. ایشان در همین مدت کم، برای بسیارے
از دانش آموزان بے بضاعت و #یتیم مدرسه، وسائل تهیه کرده بود که حتے من هم خبر نداشتم.
کجایند مردان بی ادعا🙏🏻📿
#شهید_ابراهیم_هادی🌸🌱
#شهدا
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》