eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.5هزار دنبال‌کننده
23هزار عکس
14.5هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌷 باید بداند واین تجربه را کسب کرده باشد 👈که هر ‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ ریزی کند امت بیـدار✌️ و آگـاه با پیروی از عزیـز♥️ آن را خنثــی خواهـد کرد 👈و مـا هیچگاه📛 نخواهیـم گذاشت که هـدر رود. ❤️❤️❤️❤️ شهید ابراهیم هادی و شهدای بهبهان http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🖤🖤🖤🖤 🖤🖤🖤 🖤🖤 🖤 🔸ما در قبال تمام کسانی که راه را #کج می روند مسئولیم 🔸حق نداریم با آنها برخورد تند کنیم. از کجا معلوم که ما در #انحراف این ها نقش نداشتہ باشیم؟! 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🔸هر موقع در مناطق #جنگی راه رو گم کردید نگاه کنید آتش #دشمن کدام سمت را می کوبد همان جبهه خودی است 🌿شهید محمد ابراهیم همت مارو به #دوستانتون معرفی کنید👇 #طـــهـــارت_نـــــفـــــــس♥️ ❤️❤️❤️❤️ @ebrahimh
🌟✨ساده نگذر از کنار پوتینهای که پاهایشان را برای جا گذاشتند ... ! 💢تا پای ⇜به کوچه و خیابان ⇜به شهر، روستا ⇜و خانه‌های ماباز نگردد 🌹 ❤️❤️❤️❤️ @ebrahimh
🌟✨ساده نگذر از کنار پوتینهای که پاهایشان را برای جا گذاشتند ... ! 💢تا پای ⇜به کوچه و خیابان ⇜به شهر، روستا ⇜و خانه‌های ماباز نگردد 🌹 ❤️❤️❤️❤️ @ebrahimh
🚨هر چقدر سازش با آمریکا بد است، سازش با همسر خوب است 🌸امام ای: در داخل ، است، عیب نیست. جزو واجبات است. 🔸هر چقدر سازش با آمریکا، صهیونیست‌ها و آدم‌های نابکار بد است، سازش با همسر خوب است. البته سازش با دوستان دیگر هم خوب است. اما از همه سازش‌ها بهتر سازش با همسر است. 👌انسان باید با بسازد. 🚨با نه سازش نه تسلیم؛ ✅ اما با همسر، هم سازش هم تسلیم. @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
﴾﷽﴿ هرروز از 1 رنگے میترسد: 1روز از لباس سبز 1روز از لباس خاکی 1روز از سرخے خون 1روز از جوهر آبے انگشتمان پس از رای ولی هر روز از سیاهے تو میترسد✌️ 🖤🖤🖤🖤 @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
✍🏼 امام خامنه ای : ▪️پیغمبر با همه رنج ها و امیرالمؤمنین با همه غم ها و ائمه دیگر با همه ستمدیدگی ها ، هیچکدام در وضعیت قرار نگرفتند و این عظمت ایشان را نشان می دهد . ▪️زیرا ائمه معصومین علیهم السلام اگر از سوی رنج می دیدند ، از سوی دوستان ، آن زخم هارا التیام می یافتند . ▪️اما امام حسن علیه السلام اینجور نبود ؛ نزدیکترین یارانش به او می گفت : *«یا مذّل المؤمنین "ای ذلیل کننده مومنین..." »* _________________ *📚 کتاب صلح امام حسن(ع)* *نویسنده : راضی آل یاسین* *ترجمه : مقام معظم رهبري(مدظله العالی)* *▪️ برش کتاب :* صلح حسن علیهالسلام با معاویه، از دشوارترین حوادثی بود که امامان اهلبیت پس از رسول اکرم (ص) از ناحیه ی این امت بدان دچار شدند امام حسین علیهالسلام با این صلح، آن چنان محنت طاقت فرسایی کشید که هیچ کس جز به کمک خدا، قادر بر تحمل آن نیست. لیکن او این آزمایش عظیم را با پایداري و متانت تحمل کرد و سربلند و پیروزمند و دست یافته یعنی مراعات حکم خدا و قرآن و پیامبر و صلاح مسلمانان - از آن بیرون جست.... و این همان - به هدف خود هدفی بود که او براي هر گفتار و عمل بدان نظر داشت و عشق میورزید ... ۲۲ (ع) ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ @rafiq_shahidam96
این سنگرِ دلهاست رهبر انقلاب: «هزار سنگر» یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروه‌های اشرار و متجاوز درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگرِ دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مؤمنی، هر انسان باانگیزه‌ی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم وجود دارد... بعضیها آمدند وسط میدان، ادعای طرفداری از مردم کردند، خودشان را دموکراتیک خواندند، خودشان را طرفدار خلق معرفی کردند؛ آن وقت با همین خلقی که این نظام را با این بهای سنگین سر کار آورده بودند، شروع کردند به مقابله کردن. توشان بود، کافر صریح بود، طرفدار غرب بود، متظاهر به دین هم بود؛ همه‌ی اینها با هم شدند یک جبهه، یک حرکت، در مقابل نظام اسلامی، در مقابل ملت ایران. ادعای طرفداری از کردند، با مردم درافتادند... اول با حرفهای روشنفکرانه یا شبه‌روشنفکرانه شروع کردند به امام و به جمهوری اسلامی و به مبانی امام اعتراض کردن، انتقاد کردن، حرف زدن؛ بعد یواش‌یواش رودربایستی را کنار گذاشتند، آمدند توی میدان، مبارزه‌ی فکری را، مبارزه‌ی سیاسی را تبدیل کردند به مبارزه‌ی مسلحانه یا اغتشاشگری - اینها توی کشور ما اتفاق افتاد؛ مال تاریخ نیست، مال همین دهه‌ی اول انقلاب است.» ۱۳۸۸/۱۱/۰۶ انتشار به مناسبت قیام مردم علیه حرکت کمونیستهای ضد انقلاب در ۶ بهمن ۱۳۶۰ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 من با کار دارم ! ابراهیم نداشت ، اما بی سیم که داشت ! ابـراهـیـم ! اگر صدای مرا می شنوی ، کمک ! من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی ! تلفن همراه من کار نمی کند بدرد نمی خورد هرچه گشتم برنامه نداشت تا با تو تماس بگیرم ... گفتم می خواهم با بیسیم شما بگیرم.. گفتند اندرویدهای شما را چه به بیسیم ! اما من همچنان دارم تلاش می کنم تا با گوشی اندروید صدایم را به تو برسانم ... اگر می شنوی ما افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی می رفتی ؟ تا چشم و دل دختری را آب نکنی ! اینجا می گیریم تا دیده شویم .. لاک می زنیم تا بخوریم تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی! و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم ! ابـراهـیـم! اگر صدایم را می شنوی، دوباره بگو تا ما هم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند . راه را پیداکنیم .. راه را گم کرده ایم اگر از برگشتی کمی از ان های نـاب را برایمان سوغات بیاور تا ما هم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم... تمام ..... 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 شادی روح و @rafiq_shahidam96
📳 فریب رسانه ای: ❌ عبارت «اغتشاش‌گران» در سخنان رهبر انقلاب را تبدیل به «معترضان» کردند و عبارت «عادلانه» را هم بعد از کلمه «جدی» حذف کردند. 🔺 سخنان کاملتر رهبری: خب یک عده‌ای این‌جور می‌خواستند وانمود بکنند و خارجی‌ها در تبلیغاتشان این‌جور وانمود میکردند که این اغتشاشاتی که حالا یک عده‌ای، تعدادی می‌آیند در خیابانها و فریاد می‌کشند و فحش میدهند و یکجایی را یک شیشه‌ای را می‌شکنند و یک سطل زباله‌ای را آتش می‌زنند و فلان اینها مخالف با ضعفهای کشورند، ضعفهای مدیریتی، ضعفهای اقتصادی، ضعفهای فلان، نه، بنده به شما عرض میکنم عکس قضیه [است]. این کسانی که آمدند وارد اغتشاشات شدند و اینها را راه‌ انداختند هدفشان برطرف کردن ضعفهای کشور نبود، هدفشان از بین بردن نقطه‌های قوّت کشور بود. نقاط قوّت را می‌خواستند متوقف کنند و الّا بله ما مشکل اقتصادی داریم شکّی نیست، مشکل معیشتی مردم را داریم آیا مشکل اقتصادی با آتش زدن سطل آشغال حل میشود؟ با آمدن و "اغتشاش" کردن در خیابان حل میشود؟ اینها نمیخواستند نقاط ضعف را از بین ببرند اینها میخواستند نقاط قوّت را از بین ببرند. خب اینها خیانت بود بلاشک خیانت بود و دستگاه‌های مسئول هم "برخورد جدّی و عادلانه" میکنند با خیانت، و باید هم بکنند. ۱۴۰۱/۱۰/۱۹ 📳 البته این بار اول نیست که اغتشاشگران را به جای معترض جا می‌زنند بلکه سابقه دارد ببینید. به بزرگترین کانال جهاد تبیین بپیوندیم👇 ┏━━ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ┗━━ °•🍃•°━━┛
⭕️حضور سید مصطفی و سید مسعود خامنه ای فرزندان رهبر معظم انقلاب در راهپیمایی ۲۲ بهمن. پ ن : یک لحظه تصور کنید شاهزاده های فسیل شده انگلیسی یا روسای جمهور کشورهای اروپایی و حتی یک مسئول رده چندم یک دولت اروپایی و..... همینقدر ساده و بی آلایش در بین مردم حضور پیدا می کردند الان بی بی سی و عنترنشنال و سلبریتی ها و ...... هزارتا تحلیل براش می زدند و ده هزار بار بازنشرش می دادند و دهها مستند ازش میساختند و میزدند تو سر ما. کانال فرهنگی انقلابی شهید ابراهیم هادی @rafiq_shahidam96 🇮🇷 @shahidmedadian
A j: ☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی و هشتم : شهادت اصغر وصالی ✔️ راوی : علی مقدم 🔸محرم سال 1359 اتفاق مهمي رخ داد. اصغر وصالي و علي قرباني با نيروهايشان از سرپل ذهاب به گيلانغرب آمدند. قرار شد بعد از شناسايي مواضع ، از سمت شمال شهر، عملياتي آغاز شود. آن ايام روزهاي اول تشكيل گروه اندرزگو بود. قسمتي از مواضع دشمن شناسايي شده بود. 🔸شب عاشورا همه بچه ها در مقر سپاه جمع شدند. با شكوهي برگزار شد.مداحي ابراهيم در آن جلسه را بسياري از بچه ها به ياد دارند. او با شور و حال عجيبي ميخواند و اصغر وصالي مياندار عزادارها بود. 🔸روز عاشورا اصغر به همراه چند نفر از بچه ها براي شناسايي راهي «برآفتاب » شد. حوالي ظهر خبر رسيد آ نها با نيروهاي كمين عراقي درگير شد هاند. بچه ها خودشان را رساندند، نيروهاي دشمن هم سريع عقب رفتند اما... 🔸علي قرباني به شهادت رسيد. به خاطر شدت جراحات، اميدي هم به زنده ماندن اصغر نبود. اصغر وصالي را سريع به عقب انتقال داديم ولي او هم به خيل شهدا پيوست.بعد از شهادت اصغر، ابراهيم را ديدم كه با صداي بلند گريه ميكرد. ميگفت: هيچكس نميداند كه چه فرماند هاي را از دست داده ايم، انقلاب ما به امثال اصغر خيلي احتياج داشت. 🔸اصغر در حالي كه هنوز چهلم بردار شهيدش نشده بود توفيق شهادت را در ظهر عاشورا به دست آورد. براي تشييع به تهران آمد و اتومبيل پيكان اصغر را كه در گيلانغرب به جا مانده بود به تهران آورد. در حالي كه به خاطر اصابت تركش، تقريباً هيچ جاي سالم در بدنه ماشين نبود! پس از تشييع پيكر شهيد وصالي سريع به منطقه بازگشتيم. 🔸ابراهيم ميگفت: اصغر چند شب قبل از ، برادرش را در خواب ديد. برادرش گفته بود: اصغر، تو روز در گيلان غرب شهيد خواهي شد. روز بعد بچه هاي گروه، براي اصغر مجلس ختم وعزاداري برپا كردند. بعد بچه ها به هم قول دادند كه تا آخرين قطره در جبهه بمانند و خون اصغر را بگيرند. جواد افراسيابي و چند نفر از بچه ها گفتند: مثل آدمهاي عزادار خودمان را كوتاه نميكنيم تا را به سزاي اعمالش برسانيم. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید🕊🌹 🌷┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
A j: ☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهلم : چم امام حسن ✔️ راوی : حسین الله کرم 🔸براي اولين عملياتهاي نفوذي در عمق مواضع دشمن آماده شديم. ابراهيم، جواد افراسيابي، رضا دستواره و رضا چراغي و چهار نفر ديگر انتخاب شدند. بعد دو نفر از كردهاي محلي كه راه ها را خوب ميشناختند به ما اضافه شدند. به اندازه يک هفته آذوقه كه بيشتر نان و خرما بود برداشتيم. سلاح و مواد منفجره و مين ضد خودرو به تعداد كافي در كوله پشتيها بسته بندي كرديم و راه افتاديم. از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه اما محسن عبور كرديم. به منطقه چم امام حسن وارد شديم. آنجا محل استقرار يك تيپ ارتش بود. ميان شيارها و لا به لاي تپ هها مخفي شديم.دشمن فكر نميكرد كه نيروهاي ايراني بتوانند از اين ارتفاعات عبور كنند. 🔸براي همين به راحتي مشغول تهيه نقشه شديم.سه روز در آن منطقه بوديم. هرچند بارندگيهاي شديد كمي جلوي كار ما را گرفت، اما با تلاش بچه ها نقشه هاي خوبي از منطقه تهيه گرديد. پس از اتمام كارِ شناسايي و تهيه نقشه، به سراغ جاده نظامي رفتيم. چندين مين ضد خودرو در آن كار گذاشتيم. بعد هم سريع به سمت مواضع نيروهاي خودي برگشتيم. 🔸هنوز زياد دور نشده بوديم که صداي چندين انفجارآمد. خودروها و نفربرهاي دشمن را ديديم كه در آتش ميسوخت. ما هم سريع از منطقه خطر دور شديم. پس ازچند دقيقه متوجه شديم تانكهاي به همراه نيروهاي پياده، مشغول تعقيب ما هستند. ما با عبور از داخل شيارها و لا به لاي تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن رسانديم. با عبور از رودخانه، تانكها نتوانستند ما را تعقيب كنند. 🔸محل مناسبي را در پشت رودخانه پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم. دقايقي بعد، از دور صداي هليكوپتر شنيده شد! فكر اين يكي را نكرده بوديم. ابراهيم بلافاصله نقشه ها را داخل يك كوله پشتي ريخت و تحويل رضا داد و گفت: من و جواد ميمانيم شما سريع حركت كنيد. كاري نميشد كرد، خشابهاي اضافه و چند نارنجك به آنها داديم و با ناراحتي از آ نها جدا شديم و حركت كرديم. 🔸اصلاً همه اين مأموريت براي به دست آوردن اين نقش هها بود. اين موضوع به در عملياتهاي بعدي بسيار كمك ميكرد.از دور ديديم كه ابراهيم و جواد مرتب جاي خودشان را عوض م يكنند و با ژ 3 به سمت هل يكوپتر تيراندازي ميكردند. عراقي هم مرتب با دور زدن به سمت آنها شليك ميكرد. 🔸دو ساعت بعد به ارتفاعات رسيديم. ديگر صدايي نمي آمد. يكي از بچه ها كه خيلي ابراهيم را دوست داشت گريه ميكرد، ما هيچ خبري از آنها نداشتيم. نميدانستيم زنده هستند يا نه. يادم آمد ديروز كه بيكار داخل شيارها مخفي بوديم، ابراهيم با آرامش خاصي مسابقه راه انداخت و بازي ميكرد. 🔸بعد هم لغتهاي فارسي را به كرد هاي گروه آموزش ميداد. آنقدر آرامش داشت كه اصلاً فكر نميكرديم در ميان مواضع قرار گرفتهايم. وقتي هم موقع نماز شد ميخواست با صداي بلند اذان بگويد! اما با اصرار بچه ها خيلي آرام اذان گفت و بعد با حالت معنوي خاصي مشغول شد. ابراهيم در اين مدت شجاعتي داشت كه ترس را از دل همه بچه ها خارج ميكرد. حالا ديگر شب شده بود. از آخرين باري كه ابراهيم را ديديم ساعتها ميگذشت. 🔸به محل قرار رسيديم، با ابراهيم و جواد قرار گذاشته بوديم كه خودشان را تا قبل از روشن شدن هوا به اين محل برسانند. چند ساعت استراحت كرديم ولي هيچ خبري از آنها نشد. هوا كمكم در حال روشن شدن بود. ما بايد از اين مكان خارج ميشديم. بچه ها مرتب ذكر ميگفتند و دعا ميخواندند. آماده حركت شديم که از دور صدايي آمد. 🔸اسلحه ها را مسلح كرديم و نشستيم. چند لحظه بعد، از صداها متوجه شديم كه ابراهيم و جواد هستند. خوشحالي در چهره همه موج ميزد. با كمك بچه هاي تازه نفس به كمكشان رفتيم. سريع هم از آن منطقه خارج شديم.نقشه هاي به دست آمده از اين عمليات نفوذي در حمله هاي بعدي بسيار كارساز بود. اين جز با حماسه بچه هاي گروه از جمله ابراهيم و جواد به دست نمي آمد. فردا ظهر ابراهيم و جواد مثل هميشه آماده و پرتوان پيش بچه ها بودند. 🔸با رضا رفتيم پيش . گفتم: داش ابرام، ديروز وقتي هليكوپتر رسيد چه كار كرديد؟ با خاص و هميشگي خودش گفت: خدا كمك كرد. من و جواد از هم فاصله گرفتيم و مرتب جاي خودمان را عوض ميكرديم و به سمت هليكوپتر تيراندازي ميكرديم. او هم مرتب دور ميزد و به سمت ما شليك ميكرد. وقتي هم گلوله هايش تمام شد برگشت. ما هم سريع و قبل از رسيدن نيروهاي پياده به سمت ارتفاع حركت كرديم. البته چند ريز به ما خورد تا يادگاري بمونه! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید🕊🌹 🌷┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》