eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
19.7هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
نــامـہ_شــهــدا 🖇️ *هـر گـاه شـب جـمـعه شـهـدا را یـاد ڪردید،آنـها شـما را نـزد ابـا عبـداللـہ (ع) یـاد میـڪنند* 🗣️شـهـید مـهـدی زیـن الــدیــن اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ الله،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم،وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم،وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم. اللهـم صـل عـلی مـحمـد و آل مـحمـد وعجـل فـرجهـم; "التــماس دعــا" •┈┈••✾•✨⁦♥️⁩✨•✾••┈┈• @rafiq_shahidam96 🦋🦋🦋 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*﷽* ⏰قرار شبانه ⏰ •°●°•○°•●°•○°•● بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد •°●•°○•°●•°○•°● 💠 بياد مولا به رسم هر شب 💠 *بسم الله الرحمن الرحيم* ❄️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ،⛅ ❄️وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،⛅ ❄️وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ،⛅ ❄️ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ⛅ ❄️وَضاقَتِ الاْرْضُ ، ⛅ ❄️وَمُنِعَتِ السَّماءُ ⛅ ❄️واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ،⛅ ❄️ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،⛅ ❄️ وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛⛅ ❄️اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،⛅ ❄️اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ،⛅ ❄️ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم⛅ ❄️فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا⛅ ❄️ً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛⛅ ❄️يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ⛅ ❄️اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، ⛅ ❄️وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛⛅ ❄️يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛⛅ ❄️الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، ⛅ ❄️اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، ⛅ ❄️السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،⛅ ❄️ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛⛅ ❄️يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،⛅ 🌤️بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌤️ ⛅برای سلامتی محبوب🌈 *اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا*. 💞دعای منتظران درعصرغیبت💞 *اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى* 🚨خـواهد آمـد بـاورم ڪن بـاوفـاسـت... •┈┈••✾•✨⁦♥️⁩✨•✾••┈┈• @rafiq_shahidam96 🦋🦋🦋 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 سـہ دقیقـہ در قیامت 4⃣1⃣ قسمت چهاردهم ⚜ اوایل ماه شعبان بود ڪه راهی مدینه شدیم. یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیره رو گرفته. جلو رفتم و به سرعت دوربین رو از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم. بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم. ♨️ همان مأمور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره دستم رو گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟😠 داری لعنت می کنی؟ گفتم: نخیر دستم رو وِل کن! اما او داد میزد وبقیه مأمورین رو دور خودش جمع کرد. یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی رو به مولا امیرالمؤمنین زد.😔 🔴 من دیگه سکوت رو جایز ندونستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم . چهار مأمور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند. یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد. چند نفر جلو اومدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم. ♻️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری درِ قبرستان بقیع رو به من نشون دادند و گفتند: 👈🏻 شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین ثواب جانبازی در رڪاب مولا علی💚 در نامه عمل شما ثبت شده است. 💠در این سفر کوتاه به قیامت،، نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود: ☝🏻یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العاده‌ای داشت که بچه‌ها رو جذب می‌کرد. خالصانه فعالیت می‌کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت. 🔰این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشون مرحوم شد. من این بنده خدا رو دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود. ایشون به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود. اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود! ☘ایشون به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود. در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمون به خاک سپرده شده بود رو دیدم. 🍁 اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت. 😳 تعجب کردم تشییع او رو به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود! خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. ... •┈┈••✾•✨⁦♥️⁩✨•✾••┈┈• @rafiq_shahidam96 🦋🦋🦋 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و ... 🌸 اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم‌ موند مربوط به یکی از همسایگان ما بود. خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل اومدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم. از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم رو می زدیم و سریع فرار می کردیم. 💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمی‌شد. پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد. ❄️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی! هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود. منو مقابل منزل مون برد و پدرم را صدا زد. 😠 پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد.😔 👈🏻 اون جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید. این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم: چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد! ♻️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی. ☺️ خیلی خوشحال شدم و قبول کردم. حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟ گفتم بله عالیه.👌🏻 ☝🏻 البته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند. اما باز بد نبود. همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم. گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم.🙏🏻 هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی... ادامـہ دارد ... •┈┈••✾•✨⁦♥️⁩✨•✾••┈┈• @rafiq_shahidam96 🦋🦋🦋 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا