eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
19.9هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠نگذاريد مردم در مجلس اهل بيت احساس خستگي كنند.💠 🌸شب #تاسوعا بود. در مسجد، #عزاداري باشكوهي برگزار شد. ابراهيم در ابتدا خيلي خوب ســينه ميزد. اما بعد، ديگــر او را نديدم! در تاريكي مجلس، در گوشه اي ايستاده و آرام سينه ميزد. سينه زني بچه ها خيلي طولاني شــد. 🌸ساعت دوازده شب بود كه مجلس به پايان رسيد. موقع شــام همه دور ابراهيم حلقه زدند. گفتم: عجب عزاداري باحالي بود، بچه ها خيلي خوب سينه زدند. ابراهيم نگاه معني داري به من و بچه ها كرد و گفت: عشقتان را براي خودتان نگه داريد! 🌸وقتي چهره هاي متعجب ما را ديد ادامه داد: اين مردم آمده اند تا در مجلس قمربني هاشم(ع) خودشان را براي يكسال بيمه كنند.وقتي عزاداري شــما طولاني ميشــود، اينها خسته ميشــوند. 🌸شما بعد از مقداري عزاداري شام مردم را بدهيد.بعد هرچقدر ميخواهيد ســينه بزنيد و عشــق بازي كنيد، نگذاريد مردم در مجلس اهل بيت احساس خستگي كنند. #رزق_محرم #محرم #ڪربلا #رفاقت_با_شهدا #سلام‌‌بࢪابࢪاهیم #شهید_ابراهیم_هادی 🖤🖤🖤🖤 @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤
🏴🏴🏴🏴🏴 🚩در روز چه گذشت؟ تا روز نهم ، وقوع جنگ و زمان شروع آن، به خوبی روشن نبود. در آن روز، نامه عبیدالله بن زیاد به دست عمر بن سعد فرمانده کل سپاه رسید که «هر چه زودتر كار حسين ابن على‏‌ را تمام كن. اگر تسليم شد اورا زنده نزد من بفرست تا در باره‏اش تصميم بگيرم، ولى‏‌ اگر از تسليم شدن امتناع مى‏‌ورزيد، او و اصحاب و يارانش را به قتل برسان و بعد از كشتن بدنش را مثله كن.». عمر بن سعد پیرو این نامه تصمیم گرفت با امام حسین بجنگد؛ چون، می‌دانست او تسلیم نخواهد شد. بعد از ظهر روز پنجشنبه نهم ماه محرّم به سپاهیانش فرمان داد که: «يا خيل‏الله! اركبي و بالجنة ابشري.». سپاهیان سوار شدند و به سوی خیمه گاه امام حسین علیه‌السلام حرکت کردند. امام در آن زمان در جلو خیمه سر را بر زانو نهاده در خواب بود. زینب خواهرش که ناظر صحنه بود صدای حرکت سپاه را شنیده نزد برادر آمد و عرض کرد: «برادر! مگر صداى‏‌ حركت سپاه را نمى‏‌شنويد؟ نزديك شدند!». حسین سر از زانو برداشته فرمود: «خواهرم! هم اكنون جدّم رسول خدا را در خواب ديدم، فرمود: ,,به زودى‏‌ به سوى‏‌ ما خواهى‏‌ آمد``.». آن گاه به برادرش فرمود: «برادر! سوار شو و به سوى‏‌ سپاه ابن زياد برو و از آنان بپرس چرا حركت كرده‏ايد و منظور شما چيست؟». عباس با سرعت خودش را به سپاه رسانید و سؤال کرد که «منظورتان از اين حركت چيست؟». گفتند: «عبيدالله به ما فرمان داده كه كار شما را تمام كنيم. اگر حاضريد تسليم شويد، شما را زنده به سوى‏‌ او مى‏‌فرستيم تا درباره شما تصميم بگيرد و اگر تسليم نمى‏‌شويد ناچاريم با شما بجنگيم.». حضرت عباس مراجعت کرد و سخن سپاهیان را برای برادر نقل کرد. امام فرمود: «نزد آنان برو و اگر توانستى‏‌ امشب را مهلت بگير تا در اين شب نماز بخوانيم و دعا كنيم و از خداى‏‌ متعال مغفرت بطلبيم. خدا مى‏‌داندكه من نماز و قرائت قرآن و دعا و استغفار را دوست دارم.». حضرت ابوالفضل به سوی سپاهیان رفت و پیشنهاد امام را برایشان مطرح ساخت. مورد قبول واقع شد و جنگ را تا روز بعد تأخیر انداختند. 📗پی نوشت بحارالأنوار، ج 44 ، ص 491 بحارالأنوار، ج 44 ، ص 392 🖤🖤🖤🖤 @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
از بی‌بی‌ حضرتـــ زینب ”س” درباره علاقه‌اش نسبت به برادرش عباس ”ع” پرسیدند ... گفتـــ مَعجرم را می‌بویم! چرا که در مسیر كربلا آن را بسیار برایم درست می‌كرد 🥀😭 🖤🖤🖤🖤 @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🏴🏴🏴🏴🏴 رفـت رفـت در برخی موارد عکـس پروفایل‌ها عوض شد اسـم گروهها تغییر کرد خیلی‌ها از کانال‌های مذهبی لفت دادن پیـراهـن مشکیا دراومد جوک‌ها شروع شد آهنـگ گوش کردن‌ها شروع شد ولی غـم‌های زینـب تـازه شـروع شـد یتیـمی تـازه شـروع شـد اسیـر بودن تـازه شـروع شـد کتـک خوردن تـازه شـروع شـد 💔 فقط یادمون باشه هی نگیم ان شاءالله بریم کربـلا چون رو باید از بی‌بی خواسـت که پیشش رو سیاهیـم! التمــاس تفکــر ... 🖤🖤🖤🖤 @ebrahimh 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c •••••••••••••••••••••••••••••••
می دونستی بعد از چند ماه اولین کسی که روز چراغ های عمه ی سادات (س) رو روشن کرده، بوده؟؟! [شهید محمدرضا دهقان امیری خطاب به خواهر بزرگوارش] http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c🌷🌷
هر سال شب محرم نورهای سبز خاموش و نورهای قرمز روشن میشن‌❤️ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣴⣶⣤⣤⡆ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⢉⣽⡿⠋ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣤⠀⢀⣤⣴⣾⠟⠉⢀⡄ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣶⣶⣾⣿⣿⡿⠛⠉⠀⠀⠀⣼⡇ ⠀⢀⡦⠀⢠⣶⡄⠀⠀⣿⠏⠁⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⠁ ⠀⣾⠁⠀⢿⣿⠇⠀⢠⡿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⠀⣠ ⢸⣿⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣾⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠸⣿⣿⡏ ⢸⣿⣷⣶⣶⣶⣿⡿⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠋ ⠀⠙⠿⠿⠿⠛⠉⠀⠀⠀⣀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣰⣿⣿⣿⡷⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢰⣿⣿⣿⠇ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠉⠁⠁ پیج مارو فالو کنید 😊✋ @abalfazleeaam . . . . #مداح ١٤٠٠ https://www.instagram.com/p/CSXntA4Ie0C/?utm_medium=share_sheet
دل‌نوشته محسن در در سال ۹۵: خدایا، تو را به مُحرَم حسین ع مرا هم مَحرَم کن... یا رب‌الحسین علیه‌السلام خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکرده‌ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...خدایا؛ محرم حسین علیه‌السلام رسید... رسید... عاشورا رسید...محرم ره به اتمام است و من هنوز...خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کرده‌ام که این‎گونه باید رنج و فراق بکشم؟ خدایا؛ می‌دانم... می‌دانم روسیاهم، پرگناهم...اما... تو را به حسین علیه‌السلام... تو را به زینب سلام‌الله‌علیها... تو را به عباس علیه‌السلام...خدایا... دیگر بس است... اصلاً بگذار این‌گونه بگویم... غلط کردم.خدایا... بگذر... بگذر از گذشته‌ام. ببخش...باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد. ببخش آن گناهانی را که از روی جهالت انجام داده‌ام. ببخش آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم. خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... این غلام روسیاه پرگناه بی‌پناه را هم پناه بده... خدایا، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم... زنده‌ام به امید دوباره رفتن... مپسند... مپسند که این‌گونه رنج بکشم...سینه‌ام دیگر تاب ندارد... مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟ یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد؟ مگر جز این است که علیه‌السلام هم عباس علیه‌السلام را برد و هم حُر را...مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جوْن...خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس.می‌توانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی...
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 # لحظه_ترکش_خوردن_شهید_مصطفی_صدرزاده ابراهیم خـورد.(تیر)😭 ماشینو روشن ڪن.🥺 دانیال.. ابراهیم خـورد (تیر)... بچـہ ها محڪم باشید انتقام بگیرید. 🎥 دوربین فیلمبردارے بسیار ضعیف تر از آن است ڪہ بتواند حقیقت این نبرد را ثبت ڪند، ☝🏻 آن حقیقت شِگَرف تحقق نهایی اراده حضرت حق، ڪجا میتواند در تصاویرے محدود بگنجد. بین عڪس و صاحب عڪس 🗓️ 1400/5/26 @shahid__mostafa_sadrzadeh1 @rafiq_shahidam96 🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 https://www.instagram.com/p/CSrJSN2Div-/?utm_medium=share_sheet
«صـلـی الله عـلیـکــ یـا ابـوالـفـضـل الـعـبـاس علـیـه السـلام سلام» 🏴 ◼️دامـن کـشـان رفتـی دلـم زیـرر و رو شـد........ 😭 @abalfazleeaam چشم حـرامـی بـا حـرم روبـرو شـد حـرم رو بـه رو شـد😭 بـیـا بـرگـرد خـیمـه ای کـس و کـارم منـو تـنـها نـگـذار ای عـلمـدارم.... 🥺 ◼️علـمـدارم🏴 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خـون شـده چشـم حـرم در غـم او مـانـده بـر خـاک بلا پـرچـم او مشـک صـدپـاره شـده وقـت وداع همـدم او🥺 سـاقـی آب آور بـی‌ کـس و بـی‌ یـاور خـفتـه بـر روی زمـیـن زیـر سـرنـیزه کیـن شـیر مـیـدان پـسر ام‌ البـنیـن🏴🥀 ◼️شـبــ تـاسـوعـای حـسـیـنـی🏴 🗓️1400/5/26 @abalfazleeaam https://www.instagram.com/p/CSrcGQyoBfp/?utm_medium=share_sheet
نام و نام خانوادگی: شهید مصطفی صدر زاده با نام جهادی سید ابراهیم تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ محل تولد: خوزستان، شوشتر تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴ تاسوعای حسینی محل شهادت: حلب سوریه وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان: دو فرزند 🌹🌹شهید تاسوعا 🍃دفعه ی اول که به سوریه اعزام شد در عملیات تدمر خمپاره درست خورد به کنارش ولی به سید ابراهیم نخورد. گفت: شاید مشکل مالی دارم خدا نخواسته شهید بشم... آمد ایران و مباحث مالی خودش را حل کرد... 🍃 دفعه ی دوم باز خمپاره کنارش خورد و سید ابراهیم چیزی نشد... گفت: شاید وابستگی به خانواده و بچه هاست که نمی‌ذاره شهید بشم آمد ایران و از بچه ها دل برید... 🍃 دفعه ی سوم در عملیاتی ترکش خورد ولی باز شهید نشد... آمد ایران نزد عارفی رفت و از او پرسید گفت: تو برای خدا به جبهه نمی روی ، برای شهادت می روی. نیت خودتو درست کن ، خدا تو را قبول می کند. ✨پدرش می گفت: این دفعه ی آخر مصطفی عجیب بال و پر در آورده بود دیگر زمینی نبود رفت و به آرزویش رسید.💚⁦ 1400/5/27 @shahid__mostafa_sadrzadeh1 @rafiq_shahidam96 https://www.instagram.com/p/CSsNTGpj05E/?utm_medium=share_sheet