eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.5هزار دنبال‌کننده
23هزار عکس
14.5هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدانه تا شهادت 🕊: 🔰 | نماز شب و قرآن خواندنش هرگز ترک نمی شد و در هر شرایطی نماز شب را می خواند. وی همواره یگان تحت امرش را توصیه به پیروی از امام و ولایت فقیه می‌کرد و می‌گفت سرباز صدیق و درستکار، فداکار برای پیشبرد انقلاب اسلامی مخصوصاً برای سرکوبی ضد انقلاب و منافقین باشید، و همچنین توصیه می کرد، ادامه دهنده راه امام باشید و حافظ خون شهیدان که خون خود را به پای انقلاب ریخته اند باشید. 🌷 🌷 ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان گردان سیاه پوش راوی (خواهر شهید ) قسمت نهم شوخی کودکانه زمستان 1346 بود. همه دور چراغ زنبوری و گردسوز جمع بودیم. دو ساعتی بود که برقها رفته بود. من و بچه ی اولم ـ سهیلا خانه ی آقاجانم بودیم. قرار بود حسین هم برای شام بیاید و بعد با هم به خانه‌مان برگردیم. ناصر طبق معمول بچه‌ها را دور خودش جمع کرده بود و مثل همیشه شیرین بازی هایش گل کرده بود با دست و پا و حتا بدنش جلوی چراغ گردسوز شکل درمی آورد و سایه‌اش روی دیوار گچی سفید اتاق میافتاد و بچه‌ها میخندیدند. حالا اگه گفتید این شکل چیه؟ فرح گفت: »سگه یا گرگ؟« ـ نخیر. مگه سگ و گرگ شاخ دارن؟ فرح درست حدس زده بود، اما ناصر برای آنکه سربهسرش بگذارد، دوتا چوب کبریت گرفت بالای دستش و سایه‌اش افتاد روی دیوار و سایه‌ی سگ شاخ دار شد. وقتی بچه‌ها فهمیدند، زدند زیر خنده. ناصر از بس شوخ و شاد بود، هر وقت خانه نبود، به راحتی نبودنش احساس میشد. فقط کافی بود یک سوژه ی مناسب پیدا کند، آن وقت بود که همه را میخنداند. از کودکی اینطور بود. آخرین عضو خانواده ی ما آن سال به دنیا آمد. آقاجان اسم برادرم را عباس گذاشته بود. حالا با آمدن عباس، بعد از فرح و فریده، خانوادهی سیدمحمد سیاهپوش کامل شده بود؛ سه دختر و پنج پسر. آقاجانم معتمد حاج‌آقا بیگلری بود و او تمام کارهای مالی‌اش را به آقاجانم سپرده بود. به‌نوعی دفترنویس و حسابدارش بود. سالها کنار حاج آقا بود تا مستقل شد. دیگر خودش در سرای سعدالسلطنه حجرهای خریده بود و تجارت برنج میکرد. آقاجانم را همه در سرای سعدالسلطنه به درستی و پاکی میشناختند. صبح علی الطلوع به حجره اش میرفت و وقتی شب به خانه برمیگشت، دستش پر بود از پاکتهای خرید. اهل جمع کردن مال دنیا نبود. میگفت: »خدا روزیرسونه.« ُهر چه در می آورد سر سفره پر مهمانش خرج میکرد. روزی را به یاد ندارم که هر چه درمیآورد، در سفره ی پدر سر سفره ی عزیز و آقاجانم مهمان ننشسته باشد. هنوز آقاجانم به خانه نیامده بود که برق آمد. من و عزیز به آشپزخانه رفتیم تا شام را آماده کنیم. تازه مشغول به کار شده بودیم که صدای فریاد فریده به گوشمان رسید. عزیز با شنیدن جیغ فریده »یا اباالفضل!« بلندی گفت و به سمت اتاق دوید. من هم پشتش راه افتادم. وارد اتاق که شدیم، دیدیم فریده با دو ادامه دارد.... ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
رمان گردان سیاه پوش راوی (خواهر شهید) قسمت دهم دستش جلوی دهانش را گرفته و گریه میکند. ناصر هم مدام می ً گفت: »اصلا نمیخواستم اینطوری بشه. باهاشون شوخی کردم. باور کن تقصیر من نبود عزیزجون.« مگه توی این خونه کسی جز تو هم آتش میسوزونه؟ عزیز این را گفت و به سمت ناصر رفت تا او را بگیرد. ناصر فرار کرد و از اتاق خارج شد. من خودم را جلو انداختم و گفتم: »عزیز، اول بذار ببینیم چی شده؟« به فرح نگاه کردم که از خنده غش کرده بود. به فریده اشاره کردم و گفتم: »این بچه داره گریه میکنه، اون وقت تو از خنده داری غش میکنی؟ چی شده؟ تعریف کن ببینم؟« فرح به سختی بین خندهاش گفت: »لب فریده سوخته. شیشه‌ی گردسوز رو بوس کرده.« این را گفت و دوباره دلش را گرفت و خندید. سریع به آشپزخانه رفتم. یک سیبزمینی را برش زدم و به اتاق آوردم عزیز فریده را بغل کرده بود. سیبزمینی را به دستش دادم تا روی لب بچه بگذارد. عزیز گفت: »من که میدونم زیر سر ناصره. تعریف کن دختر ببینم چی شده؟« به فرح چشم غره ای رفتم تا خندهاش را تمام کند. فرح کمی خودش را جمع و جور کرد و گفت: »هیچی خواهرجون، برق که اومد، ناصر فوت کرد و چراغ گردسوز رو خاموش کرد و بعد به من و فریده گفت: هر کی بتونه شیشه‌ی چراغ رو بوس کنه، بهش جایزه میدم.« فریده هم سریع حرف گوش کرد و لبش رو محکم چسبوند به شیشه ی داغ گردسوز. تا ناصر و من جلوش رو بگیریم، لبش سوخته بود. عزیز، ناصر تقصیری نداره. داشت شوخی میکرد. فکر نمیکرد فریده این کار رو بکنه. بنده ِ ی خدا ناصر مگه تا حالا کی ما رو اذیت کرده!«با فهمیدن موضوع، من هم خنده ام گرفت. کلی خندیدم. عزیز هم لبخند زد و گفت: »دیدی حشمت! گفتم که ناصر یه آتیشی سوزونده. برو صداش کن بیاد تو؛ بیرون سرده. میترسم سرما بخوره. یه کم هم نصیحتش کن.« من هم خندان به عزیز »چشم« گفتم و از اتاق خارج شدم. ناصر بعد از گذشت سالها از این ماجرا، دائم به فریده میگفت: »آبجی حلالم کن.« فریده هم بعضی وقتها سربه سر ناصر میگذاشت و میگفت: »برام طلا بخر. دیه بده تا حلالت کنم.« ناصر با اولین درآمدش، برای فریده یک انگشتر طال خرید. من آنجا بودم. جعبه ی انگشتر را به فریده داد و گفت: »این هم طلا. حالا من رو از ته دلت حلال میکنی؟« فریده با خنده گفت: »این کمه. یه سرویس طلا باید بخری تا از ته ته دلم حلالت کنم.« خودم را جلو انداختم و گفتم: »فریده، چقدر خوشاشتهایی. خودت ُه سالش بچگی کردی. همین انگشترم زیاده. در ضمن اون موقع ناصر فقط ن بوده. یه شوخی کودکانه کرده بود باهات؛ دیه نداره.« فریده چشمکی زد و دم گوشم گفت: »دارم سربه سر داداش ناصر میذارم. این انگشترم برای زن خودش نگه میدارم. سر سفره ی عقد کادو میدم به خودش.« ناصر خیلی به حق‌الناس اهمیت میداد. هر چه بزرگتر میشد، انگار بیشتر به این مسئله اهمیت میداد و دقت میکرد تا حقی به گردنش نباشد. انقلاب سفید پاییز سال 1353 بود. ناصر مثل همه ی بچه‌ها خیلی زود بزرگ شد. شانزده سالش بود. خال بالای لبش دیگر زیر موهای تک سبزشده ی سبیلش پنهان شده ادامه دارد.... ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
بِسْمِ‌رَبَّ‌المہــــــــــــــد ے۸ـہـ♡ـہــ هر صبح... به فال آمدنت.... قرآن می گشاییم.... الیس الصبح بقریب ....؟؟ 🌱 ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
...به یا شهدا و .......شهادت🕊 ..شهدا...! مانده ایم از کدامتان،، بنویسیم.... بخوانیم.... بشنویم.... هر کدامتان را صفتی است.... که شهره شده این به آن...... اما میدانیم.....!!! همه شما را اگر خلاصه کنیم،،، ......می شوید عبد..... و تمام پیامتان را اگر خلاصه کنیم..... ......می شود حق....... ........شهدا دعا کنید مارا... ......... رهایمان نکنید.... ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🍂بی نمازی بی نمازی یعنی دین داری اما ستون نداری بی نمازی یعنی عشق داری اما معشوق نداری بی نمازی یعنی بهشت جلوی رویت باشد اما کلیدش را گم کرده باشی❗ بی نمازی یعنی پرهیزکار باشی اما چیزی قربانی ات نباشد.❗ بی نمازی یعنی کار خیر کنی اما بی فایده باشد❗ بی نمازی یعنی در همان سوال اولِ روز قیامت بمانی.❗ بی نمازی یعنی آب پاکی جلویت باشد اما بدنت هنوز کثیف باشد❗ بی نمازی یعنی تیر به قلبت بخورد اما شهید نشوی❗ بی نمازی یعنی خدا را بپرستی اما قرآنش را قبول نداشته باشی❗ بی نمازی یعنی حتی اگر مؤمن باشی چشم هایت بی نور باشد❗ بی نمازی یعنی دلت برای معشوقت تنگ شود اما راه مناجات با او را بلد نباشی❗ بی نمازی یعنی خدا با تو باشد اما تو با او نباشی.❗ 🍃آری برادر و خواهرمسلمانم : بی نمازی یعنی گناه و ثواب برایت فرق نداشته باشد. بی نمازی یعنی گستاخی دربرابر پیشگاه الله متعال بی نمازی یعنی خسیس بودن در برابر شکر نعمت های خداوند. بی نمازی یعنی در حسرت آرامش بودن. بی نمازی یعنی برگی جدا افتاده از شاخه ی هستی 🌷پس تصمیم بگیریم تا دیر نشده 🌷
ای شــهـــیـــد دلـــم گـــرفــت ، روحـــم پـــژمـــرد ، صــــبـــر و طــاقـــتــم بــه ســرآمــــد ... از گــذشــتــــه هـــا شـــرمـــنــده ام و از آیــنـــده هــا بــیــمـــناکـــم... .تـــنـــهـــا تــســلی ام آب دیــده اســتــــ... اشـــکـــی کـــه تـــقـــدیـــم تـــو میکــنــم ... آبـــی کـــه بـــا آن دل خـــود را شــستــشــو مــیدهــم و بـــا ایـــن وســـیــلــه غــمـــهــای درونـــی خـــود را تســـکـــین مــیبــخــشـــم ... از آتــش درونـــی خــود مــیکــاهــم و بـــرای لــحــظــه ای ارامـــش .ضــمــیــر مــییــابـم ... بـرایــم دعـا کـن ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
⎝‌💙☁️⎞ یِڪ‌نَفَر‌عـٰاشِق‌اَگَر‌بۅد‌زَمین‌مۍ‌فَھمید عـٰاشِقۍ‌بۍ‌تۅ‌مَحـٰال‌اَست‌ڪُجـٰایۍ‌آقـٰا-!" ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازطعنــه‌هــای‌مردم‌م‌شـهــر …👀 یـاد"چفیـہ‌هـایے"مےافتـم …🌱 ڪہ‌بـــــࢪاۍ‌چادࢪۍ‌ماندنم …✌️🏻 خــونـےشدند …! 🧕 ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
۱۱۶ روز تا شهادت مظلومانه @abalfazleeaam @abalfazleeaam 💚 💚 😭 ❤️ ❤️ دخترحرمله_عروسک_گوشواره_دلتنگی_هروله ای_پر_آبلہ_یتیم https://www.instagram.com/p/CdTF3INo63X/?igshid=MDJmNzVkMjY=
🕊 دلنوشته ای از خواهر شهید ✍🏻 چند دقیقه بعد از رفتنش پیامک زد✉️ که «خداحافظ ». این کارش خیلی برایم عجیب بود.😕 سابقه نداشت. با بغض و اشک رفتم🥺 خانه و به مادرم گفتم هادی پیامک زده «خداحافظ.» بند دلم پاره شده بود. نتوانستم صبوری کنم.🍃 به مامان گفتم: «فکر کنم این بار آخرین باری بود که هادی را دیدیم...🥀💔
* 🕊'* *ابراهیم میگفت:* *اگر پدرم بچه هاے خوبۍ تربیت کرد* *به خاطر سختۍ هایی بود که برای رزق حلال میکشید...*
•[ ]• 🌹~حوزه علمیه~🌹 سالهای آخر قبل از انقلاب بود، ابراهیم هم بازار می‌رفت هم حوزه حاج آقا مجتهدی. تقریبا کسی نمیدانست ولی رفتار و اخلاق او عوض شده بود. رفیقش او را در حوزه دیده بود. شب به او می‌گوید: آقا ابرام طلبه شدی؟ ابراهیم می‌گوید حیف است آدم عمرش را فقط صرف خوردن و خوابیدن کند و دنبال علم نرود. او میدانست خدای خوبش دستور مهمی در این زمینه داده. اینکه از هر طایفه و گروه، حداقل یک نفر برود و علم دین را کسب کند و به دیگران منتقل کند. «...چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای (سفر و) کوچ نمیکند که در دین (و معارف و احکام اسلام مسلط شوند و) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آن ها را (آگاه کرده و) بیم دهند؟! شاید بترسند و خودداری کنند!» [توبه،122] http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🌷سلام برشهیدان🌷* *همانهائے ڪه نام مبارڪشان قوّت قلب گــ🌷ـل لاله است.* *ڪسانے ڪه ترنّم گفته هاشان زینت بخش فڪه وطلائیه ولطافت ڪلامشان نوازشگرآسمان شهرمےشد.* *سلام برشهداے مظلوم وغریب هشت سال دفاع مقدس وشهداے مدافع حرم* *📎سلام برآلاله هاے پرپرشده سپاه* *بادل وجانم میخوانم:*     *🕊زیارت "شهــــــداء"🕊* *🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺* *🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَااَولِیاءَ اللہ وَاَحِبّائَهُ* *🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَااَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ* *🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یااَنصَارَدینِ اللهِ* *🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَرَسُولِ اللہِ* *🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ* *🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ* *🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ* *🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَاَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَاُمّے طِبتُم وَطابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَفُزتُم فَوزًاعَظیمًافَیالَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَمَعَڪُم...🍃🌹🍃 ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام _امام _ زمانم 🌾🌾🌾🌾🌾 مینویسم "مهدی"... تو بخوان: بی‌کـس تنها غریب..." + عج🌱 ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
شهیدانه: شهیدانه: [۲/۷،‏ ۸:۰۷] ص ن: ✨💕صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم💕✨ 🌕بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ🌕 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ 💛السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ 🌹التماس دعای فرج🌹 [۲/۷،‏ ۸:۰۷] ص ن: 💖بسم الله الرحمن الرحیم💖 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🎊به نيت تعجيل در فرج امام زمان عج وسلامتیش 🌺خشنودی 14معصوم ع ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
شهیدانه تا شهادت 🕊: 🌷برای و برای تلاش نڪنید برای ڪار ڪنید بگویید اگر تو مارا در بیندازی ازما باشی برای ما ڪافیست.
✅ یه‌ رفیق‌ گیر‌ بیارید که‌ باهاش‌ خودسازی‌ کنید ترك‌ گناه کنید درس‌ بخونید‌ و‌ مباحثه کنید هرچند خیلی کم‌ گیر میاد ولی‌ اگه‌ پیدا‌ کردید ولش‌ نکنید تا شهادت‌•• شهیدانه تا شهادت 🕊: ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
شهیدانه تا شهادت 🕊 کتاب به مجنون گفتم زنده‌بمان‌،شهید مهدی باکری، روایاتی‌از‌زندگی‌ورشادت‌ های این شهید بزرگ دفاع مقدس است. 💭| بریده کی‌فکرش‌را‌میکرد‌یک‌دختر‌ساده‌ی‌مذهبی که‌تا‌ان‌روز‌تا‌دوم‌راهنمایی‌بیشتر‌درس‌ نخوانده‌یک‌روزی‌به‌این‌فکر‌کند‌که‌به‌شوهر‌ آینده‌اش‌به‌مهدی‌بگوید‌دلش‌می‌خواهد‌‌ مهریه‌اش‌فقط‌یک‌کلت‌باشد؟ برادرم‌هردویمان‌را‌خوب‌می‌شناخت.‌امد‌به‌ من‌گفت:زندگی‌کردن‌با‌مهدی‌خیلی‌سخت‌ است‌صفیه! گفتم‌خودم‌میدانم. گفت‌مطمئنی‌پشیمان‌نمیشوی؟! -به‌مجنون‌گفتم‌زنده‌بمان ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝