داییش تلفن کرد گفت :
حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده
شما همین طور نشستین؟
گفتم : نه
خودش تلفن کرد
گفت دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه میاد
گفت شما نمیخواد بیاین
خیلی هم سرحال بود
گفت :
چی رو پانسمان می کنه؟ دستش قطع شده
شب رفتیم یزد بیمارستان
به دستش نگاه می کردم
گفتم : خراش کوچیک !
خندید
گفت : دستم قطع شده
سرم که قطع نشده
#شهید_حاج_حسین_خرازی
💫💫💫💫
@ebrahimh
💫💫💫💫
اگر برای خدا جنگ می کنید، احتیاج ندارد که به من و دیگری گزارش کنید،
گزارش را نگه دارید برای قیامت
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#محرم
#رزق_محرم
💫💫💫💫
@ebrahimh
💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c