17.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ن والقلم و ما یسطرون
سوگند به آن قلم؛
همان قلمی که میخواهد قصه ی مردان واقعی روایت کند
همان مردانی که مردان راه عشق نامیده شدند،
همان هایی که عاشقانه زیستند و عاشقانه هم پر کشیدند...
گل های پرپر شده ای که عطر وجودیشان سراسر عالم را گرفته است،
چه زیبا گلی هستند این عاشقان...
دلم اکنون روایت آن
مردی را میخواهد که
رفتنش کمی متفاوت است
مردی که عروج ملکوتیش را
میشود با چشم غیر مصلح
هم دید
مردی که لبخند آسمانیش
و سربند خونیش به تنهایی
کافیست تا جهانی را بلزاند
چگونه میشود آخر، این همه
عاشقانه ومشتاق پرکشیدن؟!
چگونه میشود آخر در لباس مرگ
اینهمه زیباتر؟!
چگونه میشود آخر با لبان خونین
هم کمی لبخند زدن؟!
چگونه میشود آخر
چگونه میشود آخر ای پرنده عشق با بال شکسته پرواز شدن؟!
چگونه میشود آخر با این همه درد
مهربانی کردن؟!
(رازی که خطر کنندگان میدانند
در بازی خون برندگان میدانند
(با بال شکسته پر گشودن هنراست
این را همه ی پرندگان میدانند. مصطفی علی پور)
#سالروزشهادت_شهیدامیرحاج_امینی
شعرو گویندگی:ادمین کانال سرکار خانوم
#افسانه پنام (مهردخت)🌷🌸
@rafiq_shahidam96
کانال شهدایی شهید ابراهیم هادی (#رفیق_شهیدم)♥️👆
وامروزبهنگاهت،بهدعایت
ازهمهوقتبیشتراحتیاجدارمツ
بهحالخودمرهایمنڪن🖐🏾!
#شهیدانه/#شهیدابراهیمهادۍ♥️
@rafiq_shahidam96
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
___________________
چنان در قید مهرت پای بندم
که گویی آهوی سر در کمندم🌱
یادمان کانال دوم فکه (کانال کمیل )
جایی که داداش ابراهیممون خواستن گمنام بمونن تا راه رو به ما در هر جا که اشتباه رفتیم نشون بدن .
یاد شهدا با ذکر صلوات
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam96
#شهیدانه
خدایـٰامیشود..؟
درتیترنیـٰازمندۍهاۍ
روزگـٰارتبنویسۍ
بہیڪنوڪرسـٰادھجھت
شَہیدشدننیـٰازمندیم...
:
مادر شهید مهدی صابری، میگوید: دوست داشت اگر فرزند پسر داشت آنها را علیاکبر و علیاصغر و اگر دختر داشت زینب و رقیه بنامد. این آخریها میگفت چرا خودم علیاکبر ِ پدرم نشوم؟ و حالا مهدی، علی اکبر پدرش شده است...
شهیدمهدی_صابری🌷
@rafiq_shahidam96
در جریان عملیات آزادسازی تکریت، زمانی حاج قاسم برای بازدید از خط در منطقه حضور پیدا کرد و هدایت عملیات را به عهده گرفت.بعد از آمدن حاجی، نیروهای عراقی متوجه حضور او شدند. آنها علاقه شدید و زائدالوصفی به حاج قاسم داشتند. اصوال عراقی ها آدم های به شدت احساسی و هیجانی ای هستند و وای به حال روزی که این احساسات لبریز بشود.وقتی عراقیها فهمیدند حاج قاسم به منطقه آمده، انبوهی از نیروها با ماشین موتور و
پیاده خودشان را رساندند. این تجمع نفرات، باعث هوشیاری داعش شد.
شاید نمی دانستند حاج قاسم به منطقه
آمده است اما پرواضح بود که شخصیت مهم و بانفوذی به آن جا آمده است.
در فاصله بسیار کم، داعش اقدام به فرستادن یک خودروی انتحاری کرد. این خودرو از نوع فورد آمریکایی بود و شاید حدود دو و نیم، سه تن وزن داشت. برای حفاظ دور تا دورش هم ورق های فولادی جوش داده بودند که هیچ سلاحی به آن کارگر نبود.
ماشین با انتهای سرعت به محلی که حاج قاسم حضور داشت، نزدیک می شد. هرچه گلوله به سمت ماشین شلیک می کردند، هیچ اثری برآن نداشت و همه کمانه می کرد.
قبلا من شاهد انفجار این نوع ماشین های انتحاری در مناطق دیگر بودم. تمام اجزای ماشین به آن هیبت و بزرگی، قطعه قطعه شده و بزرگترینش قد یک کف دست می شد. تا این حد اثر تخریبی داشت.
ماشین به صد و پنجاه متری حاج قاسم رسیده بود و شاید ده یا پانزده ثانیه دیگر به ما می رسید و بعد هم انفجار. درست در همین لحظه، یک هلی کوپتر عراقی که از طریق بی سیم مطلع شده بود، در آسمان منطقه ظاهر شد و با موشک خودروی انتحاری داعش را هدف قرار داد و منفجر کرد.
📚: ۱:۲۰دقیقه بامداد
#حاج_قاسم🌷
@rafiq_shahidam96