|•سلام‌بر‌ابراهیم•| ضد انقلاب در شــهر حمله کرديم. ســريعتر از آنچه فکــر ميکرديم آنجا محاصره شد. بعد هم بيشتر نيروهاي ضد انقالب را دستگير کرديم. از داخل مقر بجز مقدار زيادي مهمات، مقادير زيادي دالر و پاســپورت و شناسنامههاي جعلي پيدا کرديم! ابراهيم همه آنها را در يک گوني ريخت و تحويل مسئول سپاه داد. مقــر دوم ضد انقالب هم بدون درگيري تصرف شــد. شــهر، بار ديگر به دست بچههاي انقالبي افتاد. فرمانده سربازان، پس از اين ماجرا ميگفت: اگر چند سال ديگر هم صبر ميکرديم، سربازان من جرأت چنين حملهاي را پيدا نميکردند. اين را مديون برادر هادي و ديگر دوســتان همرزم ايشان هستيم. آنها با دوستي که با سربازها داشتند روحيهها را باال بردند. در آن دوره، فرماندهان بســياري از فنون نظامي و نحوه نبرد را به ابراهيم و ديگــر بچهها آموزش دادند. اين كار، آنهــا را به نيروهاي ورزيدهاي تبديل نمودكه ثمره آن در دوران دفاع مقدس آشكار شد. ماجراي سنندج زياد طوالني نشد. هر چند در ديگر شهرهاي کردستان هنوز درگيريهاي مختصري وجود داشت. ما در شــهريور 1358 به تهران برگشتيم. قاسم و چند نفر ديگر از بچهها در کردستان ماندند و به نيروهاي شهيد چمران ملحق شدند. ابراهيم پس از بازگشــت، از بازرســي ســازمان تربيت بدني به آموزش و پرورش رفت. البته با درخواســت او موافقت نميشد، اما با پيگيريهاي بسيار اين کار را به نتيجه رســاند. او وارد مجموعهاي شد که به امثال ابراهيم بسيار نياز داشته #این‌حکایت‌ادامه‌دارد #رفیق_شهیدم ♥️ #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #رفیق_شهیدم ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam96 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

#راضی_به_رضای_تو_۱۸ 🔆 قشنگیِ مقام رضا به اینجاست : که نقشه تمومِ زندگیت رو میدی دستِ کسی که ، از خودت بهت مهربونتره ... و بعد با خیال راحت و بی دغدغه می ایستی یه گوشه و زندگیت رو میکنی !اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ╲\╭┓🦋 ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲

#کلام_آخر #ماهمموݩ‌اوڵ‌بنده‌ایم ♥️ امـࢪوز گرفتارے ما آب و غذا نیست دردِ بشر امروز فراموشےخویش است 😳 یه بلایی داره خدا به نام خودفراموشے🤯 یعنی خودت رو فراموش میکنے همّ و غمّت میشه چیزایی ڪه ارزش ندارن🤔 هی میدوی برای آسایش دنیا و اصلا هم بهش نمیرسے بعدازعمری به فڪر میوفتی ڪه واقعا چرا من به خیلی چیزای اصلی و اساسی فڪر نکردم عمرم تموم شد💔 خداوند توے قرآن مےفرماید "ومانند ڪسانی مباشید ڪه خدا را فراموش ڪردند ،پس خداوند آنهارا به خودفراموشی دچار کرد " 🔥 نگو مهم نیست اگر مهم نبود عذاب خدا نبود نماز شب بخونیم شبتون #امام_زمانی دوستان خوبم

#استوری #چهارشنبه_های_امام_رضایی 🔅اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اولیائک

. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌         برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' #صفـ۴۱۷ــفحه 📚                              •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•

‌ یَا فَاطِمَةُ کَلِّمِینِی! فَأَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَالَ فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَیْهِ وَ بَکَتْ وَ بَکَی... ای فاطمه، با من سخن بگو! من پسر عموی تو علی بن ابی طالب هستم. فاطمه چشمان خود را به روی او باز کرد، "آنگاه آن بانو گریست و علی هم گریان شد" بحار الأنوار