فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکتر_علی_تقوی
🔵 مـن چـه ڪارهام⁉️
💎 احیـاء واجـب فرامـوش شـده ...
اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
╲\╭┓🦋
╭🌺🍂🍃
13.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آخر_الزمان
#مهر_مهدوی
#دعا_برای_ظهور
🎥 گاهی یادمون میره امام زمان(عج) ما رو میبینن...
🎙استاد رائفی پور
اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
╲\╭┓🦋
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
✅ثواب زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها
✍شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است :
🔸أبي رحمه اللّه قال :حدّثنا علي بن إبراهیم، عن أبيه، عن سعد بن سعد، عن أبي الحسن الرضا علیه السّلام قال : سألته عن فاطمة بنت موسی بن جعفر علیهم السّلام فقال : من زارها فله الجنة.
🔹سعد بن سعد می گوید : از امام رضا علیه السّلام در مورد مقام و منزلت حضرت فاطمه دختر امام موسی کاظم علیهما السّلام پرسیدم. فرمود : هر کس او را (با معرفت) زیارت کند، بهشت بر او واجب است.
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صحفه ١٢۶
@rafiq_shahidam96
برمیگردم، وقتی بیایی🍃
#شهید_علیاصغرشیردل:
هیچوقت فکر نکن
که امام زمان(عج) کنارت نیست
همه حرفا و شکایتها رو به امام زمان بگو..
و این رو بدون که تا حرکت نکنی
برکتی نمیاد سمتت!💫
🤍| #حجاب
.
.
✍ سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم.
🌷ابراهیم عقب موتور نشسته بود. از خیابانی رد شدیم. ابراهیم ناگهان زد به پشتم و گفت: امیر نگهدار. من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم: چی شده!؟ گفت گر وقت داری برویم دیدن یک بنده خدا! من گفتم: باشه، کار خاصی ندارم.
🌷با ابراهیم وارد یک خانه شدیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوانها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهرهای خندان گفت:آقا ابراهیم راه گم کردی؟ چه عجب از این طرفها!
🌷ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمیکنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت میکردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب میشناسد. حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یک کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما را شرمنده نکنید خواهش میکنم اینطوری حرف نزنید بعد گفت:ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. انشاءالله در جلسه هفتگی خدمت میرسیم
🌷بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و از اتاق بیرون رفتیم. بین راه گفتم: ابراهیم! این بنده خدا را کمی نصیحت میکردی. سرخ و زرد شدن نداشت! با عصبانیت پرید تو حرفم و گفت: چه میگویی، تو اصلا این آقا رو شناختی!؟
گفتم: نه، راستی کی بود!؟
جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلیها نمیدانند. ایشان حاج میرزا اسماعیل دولابی بود.
سالها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبی محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده است. ابراهیم هادی هم بعدها به شهادت رسید.
#شهید_ابراهیم_هادی