#شهیدانه
شھدا بامعرفتند!
حاضرند تا پای جان بروند تا تو جـان بگیری!
شھدا رفیقبازند!
باورکن...
آنھا نیکو رفیقانی برای ما راه گمکرده هاهستند... :)
#شهید_محمودرضا_بیضایی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
دوستان عزیز امشب ساعت 20 لایو از حرم امام رضا علیه السلام داریم با پیج شهید مصطفی صدرزاده حتما ببینید و به دوستانتون اطلاع بدین
⤵️❤️⤵️❤️⤵️❤️⤵️
@shahid__mostafa_sadrzadeh2
❤️❤️❤️❤️
https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2?utm_medium=copy_link
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
پخشش کنید تو گروها و مخاطبینتون ممنونم وضعیت واتساپ هم بزارید
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
دوستان عزیز امشب ساعت 20 لایو از حرم امام رضا علیه السلام داریم با پیج شهید مصطفی صدرزاده حتما ببینید و به دوستانتون اطلاع بدین
❤️❤️❤️❤️
https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2?utm_medium=copy_link
هدایت شده از ❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
https://instagram.com/stories/shahid__mostafa_sadrzadeh1/2737830338081403279?utm_source=ig_story_item_share&utm_medium=share_sheet
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
رفته مالک که زنده تر گردد
وقت رجعت دوباره برگردد
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
بسمالله الرحمن الرحیم
اَبْكي اَبْكي لِخُروُجِ نَفْسي اَبْكي لِظُلْمَةِ قَبْري اَبْكي لِضيقِ لَحَدي
خدایا گریه میکنم برای لحظه ای که میخواهد روح از بدنم خارج شود ....
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
هرکی تو دنیا سر سفره #رزّاق بشینه و فقط از دست اون رزقش رو بگیره، نهایتاً میتونه طلب رزقِ دائمِ #شهادت بکنه و «عند ربهم یرزقون» بشه و سرشار بشه از برکت. «وارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً»
@shahid_rahman_medadian
قبلاً چالش دشمن این بود که چیکار کنیم یه ضربهای به انقلاب بزنیم و بزرگترین ضربهای که اومدن بزنن، جنگ تحمیلی هشت ساله رو شروع کردن. ولی حالا چی؟ حالا میگن چجوری جلوی برنامه موشکی ایران رو بگیریم. قبلاً دنبال این بودن سیمخاردار به ما ندن، حالا دنبال اینن که چجوری موشکهای ما به دیگر جاها نرسه! انصارالله یمنی رو چیکار کنن ؟
ببین! تومنی صنّار فرق کرده!
#حسین_یکتا
1400/10/6
@shahid_rahman_medadian
#شهید_رحمان_مدادیان #رفیق_شهیدم #شهید_ابراهیم_هادی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مهدی_زین_الدین #شهید_حسین_معزغلامی #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #قمر_بنی_هاشم #حضرت_ام_البنین #حضرت_زهرا #حضرت_اباالفضل #گلزار_شهدا #گردان #شهید #شهادت #دوشنبه_های_امام_حسنی_ع #مهدویت #امام_زمان #جمکران #قم #بهبهان #گلزار_شهدا #بین_الحرمین #روضه #مداحی #مدافعان_حرم #مدافع_حرم
https://www.instagram.com/p/CX_KNnVKkoK/?utm_medium=share_sheet
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
ابوالفضلی ها حتما ببینید مخصوص و رزقتون بوده
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدار رئیسجمهور با خانواده شهید وارطان آقاخانیان
🔹آیتالله رئیسی در شب میلاد حضرت مسیح و در آستانه فرارسیدن سال نو میلادی به دیدار خانواده شهید وارطان آقاخانیان، از شهدای مسیحی رفت.
❤️❤️❤️❤️
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_رحمان_مدادیان
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam
@sadrzadeh1
❤️❤️❤️❤️
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
چه آدم ها که در دنیای حقیقی بهشتی بودن و در فضای مجازی تقدیرشون جهنمی شد!
راستی ما چقدر موقع قدم زدن تو حیاط خلوت، این برزخ بیکران احتیاط میکنیم؟!🤔
مراقب هستیم؟!
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
「🖤🥀•••」
.⭑
کجاست،
داغ تو را التیام..؟:)
.⭑
🥀🖤¦➺ #حاج_قاسم
•ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ•
🥀🖤¦➺ #سردار_دلها
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
『#شهیدانه 』
پیشنهاد دادم
کہ بیاید با خودم باجناق شود
و همین مقدمہاے براے ازدواجش شد
ب مادر خانمم گفتم :
این رفیق ما ، جعفر آقا
از مال دنیا چیزے غیر از
یك دوربین عکاسے نداره
گفت : مادر اینها مال دنیاست
بگو ببینم از دین و ایمان چے داره؟
گفتم : از این جهت کہ هر چے بگم
کم گفتم! ما کہ بہ گردِ
پاے او هم نمےرسیم
گفت : خدا حفظش کنہ
من هم دنبال همچین دامادے بودم..
#شهید_محمدجعفر_نصراصفهانی
جانم فداےِ اسلام ، ص۴۲
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید علی خلیلی:
هیچکس پشت آدم نیست...
فقط خدا هستش:)
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_مداحی
#مداحی
نوحه علمدار حضرت ولی قاسم سلیمانی با نوای #حاج_محمود_کریمی
#پیشنهاد_دانلود
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
ما همه قاسم سلیمانی هستیم
#به_نیت_حاج_قاسم
#مرد_میدان
#سرداردلها_اقتدار_امنیت_آرامش
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #بیست_وهشتم
برای روزنامه مقاله می نوشت.
با اینکه سوادش از من بیشتر بود، گاهی تا نیمه های شب من را بیدار نگه میداشت تا #نظرم را نسبت به نوشته اش بدهم.
روزهای امتحان، خانه عمه پاتوق دانشجوهای فامیل بود غیر از خواهرم و دختر عمم، #ایوب هم به جمعشان اضافه شد.
با وجود بچه ها ایوب نمی توانست برای، چند دقیقه هم جزوه هایش را وسط اتاق پهن کند.
دورش جمع می شدند و روی کتابهایش نقاشی می کشیدند.
بارها شده بود که جزوه هایش را جمع می کرد و میدوید توی اتاقش، در را هم پشت سرش قفل می کرد.
صدای جیغ و گریه بچه ها بلند می شد.
اسباب بازی هایشان را می ریختم جلوی در که آرام شوند.
یک ساعت بعد تا لای در را باز می کردم که سینی چای را به ایوب بدهم،
بچه ها جیغ می کشیدند و مثل گنجشک که از قفس پرواز کرده باشند، می پریدند توی اتاق ایوب.
بعد از امتحان هایش تلافی کرد.
آیینه بغل #دوچرخه بچه ها را نصب کرد و برای هر سه مسابقه گذاشت
بچه ها با شماره سه ایوب شروع کردند به رکاب زدن.
#هرسه را تشویق می کردیم که دلخور نشوند.
هدی، تا چند قدم مانده به خط پایان اول بود.
وقتی توی آیینه بغل نگاه کرد تا بقیه را ببیند افتاد زمین
ایوب تا شب به غرغرهای هدی گوش میداد که یک بند می گفت:
"چرا آیینه بغل برایم وصل کردی؟
لبخند میزد.
.
دوباره ایوب بستری شد برای پیدا کردن قرص و دوایش باید بچه ها را #تنها می گذاشتم.
سفارش هدی و محمد حسن را به #حسین کردم و غذای روی گاز را بهشان نشان دادم و رفتم.
وقتی برگشتم همه قایم شده بودند.
صدای هق هق محمد حسین ازپشت دیوار مرا ترساند.
با توپ زده بودند به قاب عکس عمو حسن و شیشه اش را خرد کرده بودند.
محمد حسین اشک هایش را با پشت دست پاک کرد:
_"بابا ایوب عصبانی می شود؟"
روی سرش دست کشیدم
_"این چه حرفی است!؟ تازه الان بابا ایوب بیمارستان است میتوانیم با هم شیشه ها را جمع کنیم. ببینم فردا هم که باز من نیستم چه کار میکنی؟ مواظب همه چیز باش، دلم نمیخواهد همسایه ها بفهمند که نه بابا خانه است و نه مامان و شما تنها هستید."
سرش را تکان داد
_"چشم"
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #بیست_ونهم
فردا عصر که رسیدم خانه بوی غذا می آمد.
در را باز کردم،هر سه آمدند جلو، بوسیدمشان.. مو و لباسشان مرتب بود.
گفتم:
_"کسی،اینجا بوده؟
محمد حسین سرش را به دو طرف تکان داد.
محمد حسین_ نه مامان محمد حسن خودش را کثیف کرده بود، عوضش کردم.
هدی را هم بردم حمام
ناهار هم استامبولی پلو درست کردم.
در قابلمه را باز کردم، بخار غذا خورد توی صورتم. بوی خوبی داشت
محمد حسین پشت سر هم حرف میزد:
_"میدانی چرا همیشه برنج های تو به هم می چسبند؟ چون روغن کم میریزی.
سر تا پای محمد حسین را نگاه کردم.
اشک توی چشم هایم جمع شد.
قدش به زحمت به گاز می رسید.
پسر کوچولوی هفت ساله ی من، مردی شده بود.
ایوب وقتی برگشت و قاب را دید، محمد حسین را توی بغلش فشار داد.
_"هیچ چیز آنقدر ارزش ندارد که آدم به خاطرش از بچه اش برنجد."
توی فامیل پیچیده بود که ربابه خانم و تیمور خان، دختر شوهر نداده اند،
انگار خودشان شوهر کرده اند، بس که با ایوب مهربان بودند و مراعات حالش را می کردند.
اوایل که بیمارستان ها پر از #مجروح بود و #اتاق_ریکاوری نداشت، ایوب را نیمه بیهوش و با لباس بیمارستان تحویلمان می دادند.
تاکسی آقاجون می شد اتاق ریکاوری، لباس ایوب را عوض می کردم و منتظر حالت های بعد از بی هوشیش مینشستم تا برسیم خانه.
گاهی نیمه هشیار دستگیره ماشین را می کشید وسط خیابان پیاده می شد.
آقاجون #می_دوید دنبالش، #بغلش می کرد و بر می گرداند توی ماشین
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
دردسرت هستم ارباب
سرت را درد نیارم ..؛
فقط ی چیزی آقا جان
کربلایِ ما چه شد؟!💔😭
*گروه شهید مصطفی صدرزاده حتما عضو بشید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://chat.whatsapp.com/Gu5HqYMHUd1J3dGmrfcu9M