خاطرات بسیارشیرین
،زیبا وجذاب برادر علی عاشوری از رزمندگان دوران دفاع مقدس از استان قم واز همرزمان شهید دکتر چمران تحت عنوان خاکیان افلاکی
هر روز یک قسمت از خاطرات
قسمت : ( بیست و چهارم)
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
خاطرات برادر علی عاشوری از رزمندگان دوران دفاع مقدس واز همرزمان دکتر شهید چمران
👇
🍃قسمت بیست و چهارم: سازماندهی نیروها بعد از عملیات
عملیات نصر تمام شد، ولی یک زهر چشم برای دشمن باقی ماند. بعد از این عملیات، برای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با توجه به این که تازه مزه پیروزی انقلاب اسلامی ایران را چشیده بود، می¬توانست مجدداً خطر آفرین باشد.
با توجه به تجربه مجروحیت قبلی که داشتم می¬خواستم هر طوری شده به شهرهای عقب نروم. داخل بیمارستان با عصا به دیدن دکتر چمران رفتم، گفتم: آقای دکتر در این عملیات چه گذشت بر شما؟ گفت: این یک امتحان الهی برای جمهوری اسلامی ایران بود و من و شما باید شکرگزار خداوند باشیم. گفتم: آقای دکتر من تصمیم گرفتم به علت مجروحیت به عقب نروم گفت: بگذار زخم¬هایت خوب بشود گفتم: آقای دکتر من خوبم، هر طوری هست امروز از بیمارستان می¬روم یا با مرخصی و یا بی مرخصی! دست من را گرفته بود، گفت: آفرین بر شما، کجاست؟ آن برادر ارتشی که در جلسه معارفه پوزخند زد؟ ببیند چه رزمنده دلاوری و جانبازی شده علی عاشوری و علی ماهینی! و دکتر مصطفی چمران ادامه داد: حالا این¬قدر بر عزم خودت راسخی؟ گفتم بله آقای دکتر گفت: باشد من می¬گویم شما را مرخص کنند. در ضمن برو تمام نیروها را جمع کن و آمار نیروها را برای من بیاورید. دکتر چمران با رئیس بیمارستان صحبت کرد. بعد از ظهر من را مرخص کردند.
من عصا بدست و یک دست به گردن آویزان به ستاد رفتم. در ستاد جنگ¬های نامنظم چند نفر از رزمندگان ما بودند و چند نفر دیگر هم برگشته بودند به مدرسه شهید جلالی، برادر علی ماهینی هم به شدت مجروح شده بود و او را به عقب برده بودند. من یک راننده از ستاد گرفتم و به مدرسه شهید جلالی رفتم. وقتی وارد شدم همه بچه ها که از عملیات سالم برگشته بودند و چند نفری هم که تازه به اهواز آمده بودند دور من جمع شدند، همه از عملیات نصر می گفتند و از محاصره و از شهادت نیروها و گریه می¬کردند.
بعد از این¬که با هم خوش و بش و احوالپرسی کردیم، با حزن و اندوه رفتیم نمازخانه، تعداد نیروهایی که در نمازخانه از همه شهرها بودند ۱۵۰نفری می¬شدند. رزمندگانی دلاور با روحیه¬ای هم¬چنان قوی و پای¬کار برای خدمت در قالب ستاد جنگ های نامنظم دکتر چمران در نمازخانه جمع شده بودند. مثل: رضا ماشااللهی، محمد جعفرنیا، غلامرضا سلطانی، حسن طیبی، حمید اهوز، لطیفی، میرزایی، حرمی و چندتایی دیگر، من برای نیروها مختصری صحبت کردم و لیست نیروها را گرفتم. در مدارس دیگر هم نیروی مردمی آمده بودند. رفتم آمار آن¬ها را نیز گرفتم. مجموعاً ۴۵۰نفر می¬شدند. رفتم بیمارستان پیش دکتر چمران گفتند: مرخص شده رفته است. برگشتم به ستاد جنگ¬های نامنظم گفتند: دکتر به تهران رفته است. من مؤظف به انجام مأموریت بودم. لذا برای نیروهای تازه وارد کلاس آموزشی گذاشتم. از نیروهای کلاه سبز هم استفاده می¬کردم تا به نیروها آموزش بدهند و خودم هم کلاس می¬رفتم. کم کم حالم رو به بهبودی بود و زخم¬هایم داشت خوب می¬شد.
بعد از چند روز آموزش نظامی نیروها آن¬ها را سازماندهی و تجهیز کردم و مشکل آذوقه¬شان را هم حل کردم. تقربیا آماده شده بودند. آقای دکتر چمران هم از تهران آمده بود. من به ستاد رفتم و گزارش کار ارائه را دادم. ایشان از کارهای انجام شده احساس رضایت می¬کردند. دکتر چمران گفت: فردا ساعت ده صبح جلسه داریم. بیایید تا هماهنگی لازم را انجام دهیم، تا برویم سوسنگرد گفتم: چشم آقای دکتر، من برگشتم پیش نیروهایی که در مدرسه بودند. همه را آماده کردم تا منتقل کنم به مدرسه شهید دلبری که در منطقه کم پول اهواز قرار داشت.
بعد از ظهر نیروها را منتقل کردم. فاصله زیادی با ستاد جنگ¬های نامنظم داشت. بعد از انتقال نیروها به ستاد جنگ¬های نامنظم رفتم. جلسه تشکیل شد. قرار شد به استعداد دو دسته نیرو یعنی ۴۰نفر آماده کنیم تا اعزام بشویم به شهر سوسنگرد، در جلسه تمام هماهنگی¬ها انجام شد. من برگشتم مدرسه، اکثرخودروهایی که اول جنگ استفاده می¬شدند: لندوورآهو که همان سیمرغ است، نیسان، مینی بوس و وانت پیکان بودند. چندتا از این خودروها آمدند. نیروها را به صورت داوطلبانه ۳۰ نفر سوار بر ماشین کردم تا برویم سوسنگرد.
🌺🍃🌺🍃🌺
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
ادامه دارد
فردای سقوط خرمشهر، بعثی ها جسد عریان وبی جان دختری را کنار کارون به تیرکی بستند.
سه شهید دادیم تا جسد پایین آمد وبا احترام دفن شد.
صد پسر در خون بغلتد، گم نگردد دختری
#غیرت_دینی یعنی این !
🚨#خبر_فوری
🕊پیکر مطهر شهید مدافع حرم "#امیر_علی_محمدیان" کشف و شناسایی شد.
💐شادی روح پرفتوح شهید صلوات
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️
خداوندا
پشتِ تمام آرزوهاے من، #تو ايستاده اے 👌
ڪافےست بہ حکمتت ايماڹ داشتہ باشم
تا قسمتم سر راهم، قرار ڪَیرد👏
تو را می خوانم تا اجابتم ڪنے☺️
💠 شروع یک روز نورانی با ذکر
#لا_اله_الا_الله_الملک_الحق_المبین
وسلام به امام وپیشوای منتسب به روز پنج شنبه
🌷السلام علیک یا امام المؤمنین
#یا_امام_حسن_عسکری (ع)
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
4.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🇮🇷 گلبانگ تکبیر «الله اکبر» در ساعت ۲۱ روز بیست و یکم بهمنماه طنین انداز خواهد شد
⏰ ساعت ۲۱ شب پیروزی انقلاب اسلامی ایران به شکرانه چهل و سه سال عزت و افتخار به رهبری نایب امام زمان عج ، سراسر ایران خوشبو میشود به ذکر شریف و دشمن شکن الله اکبر✊
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
هدایت شده از ❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
*🔴بسم رب الشهدا و الصدیقین🔵*
🔰 *ختم صلوات به نیابت از شهید ابراهیم هادی*
*♨️ قصد داریم به مناسبت سالگرد شهادت شهید ابراهیم هادی و شهدای گردان کمیل و حنظله، ختم صلواتی رو با کمک شما همسنگران گرامی برگزار کنیم.*
*در صورت تمایل برای شریک شدن در این ثواب، تعداد صلواتی رو که تمایل دارید بفرستید رو در شخصی بنده اعلام کنید که در انتها مجموع صلواتهای فرستاده شده رو در کانال اعلام کنیم.*
👇👇👇
@mis233
*باشد که شهید از ما راضی باشد و *شافع ما در روز جزا باشد.*
*التماس دعا*