eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
11.2هزار ویدیو
136 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نجوای همسر شهید باکری در کنار مزار حاج قاسم سلیمانی اومدم بهت بگم گلی گم کرده ام میجویم او را😭😭😭 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
1.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀تشییع باشکوه شهید قنبری در ایذه 🔷با حضور حماسی مردم غیور ایذه، پیکر شهید مدافع امنیت محمد قنبری در این شهرستان تشییع شد.‌ 🔷در این مراسم شرکت کنندگان با عزاداری و سوگواری پیکر این شهید مدافع امنیت را تشییع و با آرمان‌های والای شهدا تجدید میثاق کردند. 🌷عصر امروز نیز پیکر پاک شهید مدافع امنیت، سرگرد قنبری با حضور قشرهای مختلف مردم در روستای چلسرخ شهرستان صیدون باغملک تشییع و به خاک سپرده می‌شود. ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
نباید از فرزنددار شدن ترسید! همسر شهید زنجانی با ۱۶ فرزند، ۱۰۰ نوه و ۱۰ نتیجه: نباید از فرزنددار شدن ترسید 🔹همسر شهید زنجانی با ۱۶ فرزند، ۱۰۰ نوه و ۱۰ نتیجه معتقد است روزی دست خداست و نباید مردم به ویژه زوج‌های جوان از فرزند‌دار شدن بترسند. 🔹این روایت‌ از مادر و همسر شهیدی است که پس از شهادت همسرش، فرزندانش را به تنهایی و بدون حضور پدر، بزرگ کرده و هم اینک با وجود اینکه ۷۶ سال دارد، اما بسیار سرزنده و شاد است. 🔹وی می‌گوید که همسرش هرگز فرزند آخرش را ندیده، یعنی دقیقا دو هفته قبل از به دنیا آمدن دختر کوچک و فرزند شانزدهم خانواده، شهید شدند. 🔹طاووس خانم آقامرادی می‌گوید که مرحوم همسرم خیلی بچه دوست داشت، موقع اعزام به جبهه از او خواسته بودند اسم بچه‌ها را بگوید: مکثی کرده بود و گفته بود: باید حاضر غایب کنم تا بدانم چند فرزند دارم. 🔹ایشان معتقد است که فرزند عصای دست پدر و مادر است و روزی فرزند دست خداست، نباید اینقدر زندگی را سخت گرفت و درگیر تجملات شد که فرزنددار شدن به موضوعی غیرممکن تبدیل شود. 🔹متاسفانه مسائل اقتصادی امروزه باعث شده است که کسی به دنبال فرزند زیاد نباشد و همه از فرزنددار شدن می‌ترسند، درحالی که این دیدگاه درستی نیست. 🔹در حال حاضر من ۱۳ فرزند، ۱۰۰ نوه و ۱۰ نتیجه دارم./صراط
🌟رفیق مثل رسول 🌟۸۷ بسم الله الرحمن الرحیم گفتم و آرام کنار مین نشستم. درست حدس زده بودم، دو زمانه بود و با کوچک ترین حرکت دومی فعال میشد،برای لحظه ای رایحه سیب همه جا پیچید.یک مرتبه در دلم چیزی شبیه قند آب شد.حس کردم در مرکز نور و حرارت قرار گرفتم.گردوخاک که فرو نشست،سید علاء از ته دل فریاد میزد،😭😭به صورتش نگاه کردم.چشم چپش کامل از حدقه بیرون زده بود و خون تمام صورتش را گرفته بود.مصطفی چندبار زمین خورد و بلند شد،موج انفجار او را گرفته بود...... علاء دست روی چشمش گذاشت،ولی خون از لای انگشت هایش بیرون میزد.مصطفی همانطور که گیج میخورد،به سختی خودش را رساند به ماشین و بی سیم را برداشت.دست هایش جان نداشت کلید روشن را فشار دهد.انگشت هایش میلرزید.با هر جان کندنی بود، بالاخره بی سیم را روشن کرد و رفت روی خط ابوحسنا: _ابوحسنا،ابوحسنا،خلیل در فاصله آمدن جواب از بی سیم،نفسش که انگار گره خورده بود را آزاد کرد،آه کوتاهی کشید و بعد با پشت دست چشم هایش را پاک کرد.باز هم کلید را فشار داد و گفت: ابوحسنا، ابوحسنا، خلیل بعد چندثانیه صدای ابوحسنا آمد که می‌گفت: )خلیل جان به گوشم) مصطفی سرش را به صندلی تکیه داد.آب دهانش را که مثل زهر تلخ شده بود ،قورت داد.انگار که یک مشت خاک خورده بود،صورتش را در هم کرد و گفت:((حاجی منم مصطفی، خلیل کربلایی شد)).😭😭😭 ابوحسنابا تشر پرسید:درست حرف بزن،خلیل چی شده؟ مصطفی با گریه گفت:خلیل کربلایی شد،حاجی بدبخت شدیم. 😭😭😭🖤🖤
🌟رفیق مثل رسول 🌟۸۸ هیاهوی صداها را رد کردم .رگه آفتاب تا وسط های اتاق آمده بود.مامان با چادر نماز سفید خوشگلش سر سجاده نشسته بود،زیر لب ذکر میگفت؛ و با هر ذکرش یک دانه تسبیح پشت سر بقیه میدوید،خم شدم،چادرش را بوسیدم. مطمئن بودم دل تنگ محبت ها و نگاه پر از عشقش میشوم،برای همین صورتم را نزدیک آوردم و صورتش رابوسیدم .شنیدم که گفت:خدایا شکرت ،من راضی ام به رضای تو. مصطفی بی سیم را پرت کرد روی صندلی،از ماشین پیاده شد. نیم خیز رفت کنار علاء پر از ترکش های ریز و درشتی شده بود که رگه های خون از آن بیرون میزد.مصطفی دست راست سید علاء را کشید،انداخت پشت گردن خودش.یا علی گفتند و از جا بلند شدند.از کشیده شدن پاهای علاء معلوم بود رمقی به پاهایش نیست.مصطفی هروقت حس میکرد توان کشاندن علاء را ندارد،میگفت:((یا زهرا )) بالاخره کشاندش کنار ماشین. بدن بی حس و حال علاء را به لاستیک ماشین تکیه داد.سریع چفیه اش را از دور گردن باز کرد،دست برد سمت دست های خونی علاء،عربی و فارسی قاتی کرد و گفت:((علاءجان اسحب ایدک)). 😭😭😭😭 علاء دستش را برداشت.مصطفی چشم هایش را ریز کرد،انگار نمیخواست چیزی را که می‌بیند، باور کند.سمت چپ صورت علاء یک لخته بزرگ خون جای چشم بیرون زده اش را گرفته بود.تمام صورتش پر از زخم های ریزی بود که با کوچک ترین اشاره سرباز می‌کرد.مصطفی پیشانی علاء را بوسید،چفیه را آرام گذاشت روی محل خون ریزی،حتی ترسید گره اش بزند. بی سیم داشت پشت سر هم پیجش می‌کرد.سریع یک شیشه آب از داخل ماشین اورد،آب را نزدیک لب های علاء برد،یکی دو جرعه آب روی لب هایش ریخت.صدای بی سیم کلافه اش کرده بود. مصطفی، مصطفی، ابوحسنا مصطفی، مصطفی، ابوحسنا مصطفی با بی حال بی سیم را برداشت،گفت:حاجی جان تو رو خدا یکی بیاد اینجا. بعدش آمد نشست کنار علاء ،سرش را روی شانه اش گذاشت،چیزی در گوشی گفت:هر دو زدند زیر گریه.😭😭😭
🌟رفیق مثل رسول 🌟۸۹ رفتم کنار روح الله نگاهش کردم، مثل همیشه مغرور و دوست داشتنی بود.دل شوره و اضطرابش را پشت اخمی که روی صورتش داشت،پنهان کرده بود.رو به رویش نشستم و زل زدم به چشم هایش.انگار آرام تر شد.خندیدم،سرم را نزدیک شانه اش بردم و در گوشش گفتم:((داداش خوبم مراقب خودت باش))😭😭 مصطفی بلند شد ،به سمت من آمد تا به من برسد.چندبار زمین خورد،تمام لباسش گلی شد.اشک هایش مثل دانه های شبنم از روی صورتش سُر می‌خوردند.سوت انفجار هنوز در سرش می‌پیچید.خودش را رساند بالای سر من.به پهلو افتاده بودم،چقدر برگ و خاشاک روی تنم ریخته بود،انگار درخت زیتونی که آن نزدیکی بود،تمام برگ هایش را به من هدیه داده بود.کسی دورتر آیه(والتین و الزیتون .....)را تلاوت می‌کرد.هنوز بی سیم چین بین انگشت های دستم بود.سیم آخر،قبل از فشار دست من عمل کرده بود.😢 یک طرف صورتم،پهلویم و همه بدنم پر از خون بود.باز و بندی که به بازوی دست چپم بسته بودم،نزدیک مچم افتاده بود و من چقدر حال خوبی داشتم.یک راست رفتم تا جایی که روضه حضرت علی اکبر ع خوانده می‌شد.بابا یک گوشه ایستاده بود و اشک می‌ریخت.خم شدم،دست های زحمت کش و مهربانش را بوسیدم.دلم میخواست در گوشش بگویم،به جای اشک ،گل روی سر عزادار های امام حسین ع بریز و این صحنه جلوی چشمم به عینیت رسید.دیدم که بابا مشکی پوشیده،گوشه هیئت ریحانه ایستاده و گل روی سر دوستانم می‌ریزد. برای یک لحظه به پایین نگاه کردم. چقد راحت خوابیده بودم،انگار که اصلا خسته نبودم.از جسمم فاصله گرفتم ،به دنبال عطر سیب رفتم تا زینبیه. داخل صحن،کسی صدایم کرد.نگاه کردم دیدم مهدی عزیزی،رضاکارگر،سیدجعفر و جمع زیادی از بچه ها با احترام دست به سینه به سمت قبله ایستادند و بانویی غرق در نور و عظمت به سمت من قدم برمیداشت.🌷🌷🌷🌷🌼🌼🌼🌼💚💚💚💚💚💚 پایان.
3.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》 ♨️ تصاویری هولناک و ناراحت کننده از قتل عام حدود ۲۰۰۰ دانشجوی شیعه در اسپایکر؛ به طوری که رنگ رود دجله مدتها قرمز بود... 🔻سالروز جنایت اسپایکر/امروز نهمین سالگرد فجیع ترین قتل عام در تاریخ عراق است 💔این قتل عام توسط تروریست های فرقه ای تغذیه شده از آمریکا و غرب با خیانت و کشتار بیش از 1700 جوان دانشجوی شیعه انجام شد. تنها گناهشان این بود که بودند! ✍ ای سردار قلبم روحت شاد که اجازه ندادی چنین صحنه های در ایران رغم بخورد 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانلود+دعای+توسل+مهدی+سماواتی+++متن.mp3
زمان: حجم: 10.19M
🌸قرار چهارشنبه شب هامون دعای توسل بنیابت از شهدایی دفاع مقدس شهید ابراهیم هادی شهدایی مدافعان حرم🌸 ♥التماس دعای شهادت برای سلامتی اقا صاحب زمان عج برای حاجت روایی اعضای کانال مجموعه فرهنگی شهید ابراهیم هادی علل خصوص خادم شهید ابراهیم هادی🤲🏻 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌حضࢪٺ‌زینب‌کبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🌹🕊🌹 علاّمه مجلسی فرموده است: در بعضی از کتاب‌های شایسته احترام از محمّد بن بابویه نقل کرده‌اند که این دعا را از امامان(علیهم‌السلام) روایت کرده و گفته است: در هیچ امری آن را نخواندم مگر آنکه به زودی اثر اجابت آن را یافتم التماس دعا 🌼🕊🌼 🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🌹 ❤اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم❤
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین❤️
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های مهندس ستاری سخنرانی بسیار عالی زشت است، دنیا را به زانو در آورده ایم، اما از چند جوجه شهوت ران بترسیم⚘ 🔸️حضور مومنین در جامعه، به راحتی گناهکاران را منزوی خواهد کرد⚘ 🔹️ثمره خون شهدا را منحصر نکنیم در مسجد و هیئت و حرم⚘ از اینکه شما هم دغدغه جامعه را دارید سپاسگزارم واقعا میشه با چادری ها هم باهم قرار بزارند و در پارک‌ها و فروشگاه‌ها حضور داشته باشند امروز دیگر نشستن خانمهای با حجاب در خانه گناه است مذهبی ها جامعه را رها نکنند 🍃واعدوا لهم ما استطعتم من قوة🍃 https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید مهدی زین‌الدین👆 👆 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
‧⊰🔗‧🌤⊱‧ ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..! تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . . هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨ + یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 ! ‹ اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج › @rafiq_shahidam