✍دست نوشته شهیده فائزه رحیمی از شهدای حادثه تروریستی کرمان پشت تصویر مقام معظم رهبری...
🔹عباراتِ شهیده فائزه رحیمی...
🔸با هر کس نباش با کسانی باش که تو را زیاد میکنند...
🔹و بدان هر كس جز حق از تو مىكاهد...
🔸و ببين هنگامى كه با فلان شخص يا بهمان نفر مىنشينى او چه چيزى را در تو بزرگ مىكند؟
🔹خودش را؟
🔸خودت را؟
🔹دنيا را؟
🔸و يا خدا را...
#شهیده_فائزه_رحیمی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#کانال_پرستوی_گمنام_کمیل
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
تشرف مرحوم سید احمد بن سید هاشم بن سید حسن موسوی رشتی خدمت امام زمان(عج)، آمده است که هنگامی که در مسافرت حج از قافله جدا شده و در راه گم میشود آن حضرت به او فرمودند: نافله (نماز شب) بخوان تا راه را پیدا کنی. او نماز شب میخواند. بعد به او میفرمایند: زیارت جامعه را بخوان. ایشان زیارت جامعه را از حفظ میخواند. بعد میفرمایند: زیارت عاشورا بخوان. او زیارت عاشورا را نیز از حفظ با تمام صد لعن و سلام به همراه دعای علقمه میخواند. آنگاه او را سوار بر مرکب میکند و میفرمایند: چرا شما نافله نمیخوانید؟ نافله، نافله، نافله. و باز میفرمایند: چرا شما عاشورا نمیخوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. بعد میفرمایند: چرا شما زیارت جامعه نمیخوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه. سپس میفرمایند: اینها دوستان شما هستند که در کنار نهر آبی فرود آمدهاند تا برای نماز صبح، وضو بگیرند.[1زیارت جامعه علاوه بر بیان اصل امامت، مسئلهی مهدویت و دوران ظهور حضرت مهدی(عج) و رهاورد حکومت ایشان را مورد اشاره و توجه قرار داده است.
سلام روز دوشنبه شهادت اقا امام هادی علیه السلام است زیارت جامعه کبیره یادگار امام هادی علیه السلام است ان شاءالله روز دوشنبه به نیت فرج و پیروزی مردم یمن و غزه قرائت زیارت جامعه کبیره داشته باشیم ، التماس دعا، اللهم عجل لولیک الفرج
قرائت دعای فرج ب نیابت از
شهید ابراهیم هادی........
التماس دعای فرج
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
ب کانال شهید ابراهیم هادی بپیوندید👆
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 جمعه بیست و یکم مهرماه سال ۱۳۹۱ روز عقدکنان من و حمیدبود؛دقیق
شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 حمید که فهمیده بود دسته گل به آب داده است در حالی که به محاسنش دست می کشید،گفت:مگه این همون نیست؟من فکر می کردم همین کافی باشه.تا این را گفت در جمعیت همهمه شد.خجالت زده به حمید گفتم:می دونستم یه جای کار می لنگه،اون جا گفتم که باید بریم آزمایش بدیم،ولی شما گفتی لازم نیست. دلشوره گرفته بودم،این همه مهمان دعوت کرده بودیم،مانده بودیم چه کنیم!بدون جواب آزمایش هم که عقد دائم خوانده نمی شد. به پیشنهاد عاقد قرار شد فعلا صیغه محرمیت بخوانیم تا بعد از شرکت در کلاس های ضمن عقد و دادن آزمایش ها،عقد دائم در محضر خوانده شود.لحظه ای که عاقد شروع به خواندن کرد،همه به احترام این لحظات قشنگ سکوت کرده بودند و ما را نگاه می کردند.احساس عجیبی داشتم.صدای تپش های قلبم را می شنیدم.زیر لب سوره یاسین را زمزمه می کردم .در دلم برای برآورده شدن حاجات همه دعا کردم. لحظه ای نگاهم به تصویر خودم و حمید در آیینه روبرویم افتاد.حمید چشم هایش را بسته بود،دست هایش را به حالت دعا روی زانوهایش گذاشته بود و زیر لب دعا می کرد.طره ای از موهایش روی پیشانیش ریخته بود.بدون اینکه تلاشی کند به چشمم خوشتیپ ترین مرد روی زمین می آمد. قوت قلب گرفته بودم و با دیدنش لبخند زدم. محو این لحظات شیرین،گل را چیدم و گلاب را آوردم.وقتی عاقد برای بار سوم من را خطاب قرار داد و پرسید:عروس خانم،وکیلم؟به پدر و مادرم نگاه کردم و بعد از گفتن بسم الله به آرامی گفتم:با اجازه پدرومادرم و بزرگ ترها،بله. بله را که دادم،صدای الله اکبر اذان مغرب بلند شد.شبیه آدمی بودم که از یک بلندی پایین افتاده باشد.به یک سکون و آرامش دل نشین رسیده بودم. بعد از عقد،حمید از بابا اجازه گرفت و حلقه را به انگشتم انداخت.حلقه حمید هم بنا به رسمی که داشتیم،ماند برای روز عروسی.عکس گرفتن هم حال خوشی داشت.موقع عکس انداختن،با اینکه به هم محرم بودیم،ولی زیاد نزدیک هم نمی نشستیم.اهل فیگور گرفتن هم نبودیم.در تمام عکس ها من و حمید ثابت هستیم.تنها چیزی که عوض می شود ترکیب کسانی است که داخل عکس هستند؛یکجا خانواده حمید،یکجا خانواده خودم،یکجا خواهرهای حمید. با رفتن تعدادی از مهمان ها و خلوت تر شدن مراسم،چند نفری اصرار کردند به دهان هم عسل بگذاریم.حمید که خیلی خجالتی بود ،من هم تا انگشتش را دیدم،کلاََ پشیمان شدم!فهمیدم وقتی رفته شناسنامه اش را بیاورد،موتور یکی از دوستانش خراب شده بود .حمید هم که فنی کار بود کمک کرده بود تا موتور را درست کنند.بعد از رسیدن هم به خاطر تأخیر و دیر شدن مراسم،با همان دست های روغنی سر سفره عقد نشسته بود!با دستمال کاغذی انگشتش را حسابی پاک کرد و بالاخره عسل را خوردیم. مراسم که تمام شد،حمید داخل حیاط با علی مشغول صحبت بود.با اینکه پدرم دایی اش می شد،ولی حمید خجالت می کشید پیش ما بیاید.منتظر بود همه مهمان ها بروند. #کتاب_یادت_باشد #قسمت_بیست_و_دوم #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها کانال فرهنگی انقلابی پرستوےگمنام کمیل ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾ @rafiq_shahidam✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
هدایت شده از ❤️جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی❤️
🔴اطلاعیه
مراسم بزرگداشت سردار شهید مهندس صدراله فنی
بنیانگذار سپاه قدس
🚩لطفا نشر دهید
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی👇
شهید_مجید_بقایی🕊
@farmandemajid
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
13.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم | صحبتهای سردار شهید مهندس صدرالله فنی در مورد سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی، فرمانده قرارگاه کربلا در زمستان 1361، مسجد جامع شهرستان بهبهان
🔸انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید فنی
📿 هدیه به روح بلند پروازشان صلوات
#ما_ملت_شهادتیم
#کانال_پرستوی_گمنام
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾