#سلام_بر_ابراهیم
🔹بارها شنیده بودم که ابراهیم از این حرف که برخی می گفتند فقط می رویم جبهه برای شهید شدن اصلا خوشش نمی آمد.
🔸به دوستانش می گفت: «همیشه بگید تا لحظه ی آخر تا جایی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم. اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید می شویم.» ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم
#می_خواهم_مثل_تو_باشم
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
🔹از خدا بخواه
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
#سلام_بر_ابراهیم
🔹کسی که دنبال عزت خدایی است، نخست باید با خدایش رفاقت کند؛ باید از خیلی چیزها بگذرد، حساب و کتاب خیلی موارد را بکند و حواسش باید خیلی به زندگی و اطرافیانش باشد.
خدا دست کسی را میگیرد که دستانش را برای بندگی باز کرده است و دست نیازمندان و گرفتاران را گرفته باشد. وارد شدن به این مسیر کار سخت و دشواری است که زمینهاش #کُشتنِ_نَفس و #خودسازی است.
🔹باید زندگیات را وقف خدایت کنی، از خودش بخواهی تا او دستگیرت باشد درست شبیه کاری که #شهید_ابراهیم_هادی کرد.
او در زندگیاش تنها با خدایش معامله میکرد. نزدیکترین رفیقش پروردگارش بود و در آخر خدا، ابراهیم را در زمره عزتمندترین و محبوبترین بندههایش قرار داد.
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
شهید هادی:
اگر پدرم بچههای خوبی تربیت کرد به خاطر سختیهای بود که برای #رزق_حلال میکشید.
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت (سلام الله علیها) یادم هست یک بار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمود.
ابراهیم همین طور که شنا می رفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد.
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
تا این لحظه اين مقدار پول جمع آوری شده برای خرید کتاب #سلام_بر_ابراهیم
شهید ابراهیم هادی
کانال رسمی شهید ابراهیم هادی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#سلام_بر_ابراهیم🌷
🔹بارها شنیده بودم که ابراهیم از این حرف که برخی می گفتند فقط می رویم جبهه برای شهید شدن اصلا خوشش نمی آمد.😔
🔸به دوستانش می گفت: 💫«همیشه بگید تا لحظه ی آخر تا جایی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم. 💫اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید می شویم.»🌷 ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم✨
#سَــلامبرشُهدا 🌷
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
ابراهیم می گفت:
همیشه سعی کن نماز هایت در هر شرایطی، #اول_وقت باشه. خدا هم تو گرفتاری های زندگی قبل از این که حرفی بزنی کارت رو ردیف می کنه
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
الحمدلله رب العالمین که خواهر داداش ابراهیم هادی راضی هستند ازمون
#سلام_بر_ابراهیم
#کتاب_خوب
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
🔹با ورود امام خمینی (ره) به ایران ابراهیم به بچهها می گفت: صاحب این انقلاب آمد، ما دیگر مطیع ایشونیم. هر چی امام بگه همون اجرا می شه.
🔸 از آن روز به بعد ابراهیم دیگر خواب و خوراک نداشت. در ايام دهه فجر چند روزی بود كه هيچ كس از ابراهيم خبری نداشت تا اين كه روز بيستم بهمن دوباره او را ديدم. بلافاصله پرسيدم : كجائی ابرام جون؟ مادرت خيلی نگرانه! مكثی كرد و گفت: توی اين چند روز من و چند نفر ديگه تلاش می كرديم تا مشخصات شهدائی رو كه گمنام بودن پيداكنيم. چون كسی نبود به وضعيت شهدا، توی پزشكی قانونی رسيدگی كنه.
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
یک روز خبر رسید ابراهیم و جواد و رضا گودینی بعد چند روز ماموریت در حال برگشت هستند. از این که سالم بودند خیلی خوشحال شدیم. جلوی مقر شهید اندرزگو جمع شدیم تا ماشینشان رسید. ابراهیم و رضا پیاده شدند و با همه روبوسی کردند.
یکی پرسید: داش ابرام؟! پس جواد کو؟
یک لحظه همه ساکت شدند. ابراهیم مکثی کرد و با بغض گفت: جواد...و بعد آرام به عقب ماشین نگاه کرد.
یک نفر آنجا دراز کشیده بود و روی بدنش هم پتو کشیده بودند. سکوت همه را گرفت! ابراهیم ادامه داد: جواد...جواد! و بعد هم اشکش جاری شد.
همه زدند زیر گریه و به سمت ماشین رفتند. همین طور که گریه می کردند و جواد جواد می گفتند یک دفعه آقا جواد از خواب پرید:
چیه؟ چی شده؟!
جواد هاج و واج اطرافش را نگاه می کرد. بچه ها با چهره هایی اشک آلود و عصبانی به دنبال ابراهیم می گشتند اما ابراهیم سریع تر به داخل ساختمان رفته بود! ☺️
کانال رسمی شهید ابراهیم هادی
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
«مهمون و مهمون نوازی»
━━═━⊰❀🦋❀⊱━━═━━
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#علمدار_کمیل
🆔 @rafiq_shahidam