🌎🌎🌎
❎ صیاد در مرصاد
#مناسبت_روز
🗓۵ مرداد؛ سالروز عملیات مرصاد
🔷 #عملیات_مرصاد، پاتک نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در پاسخ به عملیات #فروغ_جاویدان بود. این عملیات در پنجم مرداد ماه ۱۳۶۷، با رمز «یا علی» و در منطقه اسلامآباد غرب و کرند غرب در استان کرمانشاه، با فرماندهی شهید علی #صیاد_شیرازی آغاز شد.
🔻زمینه
در تیر ماه ۶۷ #صدام طی یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد: «... بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید».
در ۳۱ تیر ماه ۱۳۶۷ ــ دو روز پس از صدور قطعنامۀ ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل ــ ارتش عراق با زیر پا گذاشتن قطعنامه، دوباره به خوزستان حمله کردند. با پیام #امام_خمینی رحمةاللهعلیه نیروهای دفاعی ایران در جبهههای جنوبی مستقر شدند. با دلاوری و مقاومت رزمندگان اسلام، دولت عراق ۲۴ ساعت بعد از شروع عملیاتشان رسماً خبر عقبنشینی ارتش عراق از جنوب را اعلام کرد. اما همزمان چندین روستای ایران در غرب استان کرمانشاه را با بمبهای گاز خردل و گاز اعصاب بمباران کرده، صدها غیرنظامی را شهید و چندین هزار نفر را مجروح و مسموم کردند.
🔻عملیات فروغ جاوید
دو روز بعد (دوشنبه ۳ مرداد) مقاومت رزمندگان ایران در غرب کشور نیز نتیجه داد و ارتش عراق از این نقطه نیز اعلام عقبنشینی کرد، ولی هنوز آخرین تانکهای ارتش عراق از غرب کشور بیرون نرفته بود که توپخانه عراق گلولهباران سنگینی را در محور سرپلذهاب شروع کرد (ساعت ۱۴:۳۰). یک ساعت بعد #ارتش_آزادیبخش سازمان #مجاهدین_خلق بهصورت ستونی بهسمت شهر کرندغرب حرکت کردند. به این ترتیب با حمایت کامل ارتش عراق عملیات فروغ جاویدان در ساعت ۱۵:۳۰ روز ۳ مرداد ماه سال ۶۷ توسط مجاهدین خلق آغاز شد. شعار آنها «امروز مهران، فردا تهران» بود. #مسعود_رجوی در شب آغاز عملیات گفته بود: «بر اساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید…»!
از آنجا که بخش عمدهای از توان نظامی ایران در جبهههای جنوب غربی مشغول دفع تهاجم عراق بودند، ارتش آزادیبخش فاصلهٔ مرز قصر شیرین تا منطقهٔ تنگه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری غرب کرمانشاه را با سرعت خیلی زیاد طی کرد و سپس با سرکوب مقاومت ساکنان کرد منطقه تا عمق ۱۴۵ کیلومتری خاک ایران پیش رفت. منافقین با ۷۵۰۰ نفر متشکل از نیروهای مجاهدین خلق و عراقی و ۱۳۰۰ دستگاه تانک و خودرو نفربر وارد اسلامآباد شدند. آنها گمان میکردند با اشغال منطقه، مردم به ایشان ملحق میشوند، ولی برخلاف انتظار، کردهای منطقه به مقاومت پرداختند و همین مقاومت محدود محلی سرعت پیشرفت مجاهدین را محدود نمود، اما سرانجام توانستند شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، کرند غرب و اسلامآباد غرب را اشغال و تخریب کنند. منافقین پس از تصرّف اسلامآباد غرب، مجروحان و کارکنان مستقر در بیمارستان شهر را قتلعام کرده، اجساد آنان را در محوطه بیمارستان به آتش کشیدند و به سرعت از طریق جاده به سمت کرمانشاه پیشروی کردند.
🔻عملیات مرصاد
در تنگۀ چهارزبر ــ در ۳۵ کیلومتری کرمانشاه ــ گردان قمربنی هاشم از تیپ ۱۲ قائم سمنان، بهطور اتفاقی حضور داشت که پس از اطلاع از ماجرا در نیمهشب با احداث تعدادی خاکریز بر روی جاده، راه را سد کردند و با مقاومت ایشان ستون مجاهدین متوقف شده زمینگیر شد.
با طلوع خورشید عملیات مرصاد آغاز شد. در این روز بالگردهای پایگاه کرمانشاه هوانیروز ارتش اقدام به انهدام مؤثر خودروهای ستون مجاهدین کرده و برای مدافعان خاکریز در تنگه، نیروهای کمکی فرستاده شد. ستونی به طول چهار کیلومتر که مجهز به ادوات نظامی و لجستیکی بود جاده دشت حسنآباد را کاملاً تحت پوشش قرار داد. همچنین نیروهای جمهوری اسلامی پشت سر ستون در بین کرند و سرپل ذهاب هلیبرن شدند.
در روز دوم مجاهدین توسّط نیروهای بسیج و سپاه و با پشتیبانی نیروی هوایی ارتش، در دشت بین تنگه چهارزبر تا گردنه حسنآباد محاصره شده و مورد حملۀ غیرتمندانۀ نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفتند.
در روز سوم ستون و یگانهای باقیمانده مجاهدین خلق به کلی منهدم شدند و فراریها و باقیمانده مجاهدین در شهرهای پشت سر ستون مانند اسلامآباد غرب، کرند، سرپل ذهاب و روستاها نیز بهطور کامل پاکسازی شدند.
در عملیات مرصاد بیش از ۴۳۸ دستگاه نفربر و تانک و خودرو و بیش از ۱۲۰۰ قبضه تجهیزات نظامی از جبهه مجاهدین خلق از بین رفت و ۵۳۱ دستگاه تانک، نفربر و خودرو و مقادیر زیادی تجهیزات و سلاحهای انفرادی به غنیمت نیروهای جمهوری اسلامی درآمد. همچنین بیش از ۲۵۰۶ نفر از اعضای مجاهدین خلق کشته و ۵۳۱ تن به اسارت درآمدند.
فرماندهی این عملیات بر عهده علی صیاد شیرازی بود که در سال ۱۳۷۸ توسط سازمان مجاهدین خلق ایران ترور شد.
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
⭕️ کشتار وحشیانه بیماران بیمارستان اسلام آبادغرب، سوزاندن مجروحان زنده، قطعه قطعه کردن اعضای بدن ها و رد شدن از روی مردم با تانک، تنها بخشی از جنایات منافقین در عملیات فروغ جاویدان بود.
#جنایات_منافقین
💥"منافقین در قالب 50 تیپ و هر تیپ 250 نفر با لباسهای خاکی, که فقط بازوبند سفیدی که روی بازوهای شان بود آنها را از بسیجیها متمایز میکرد با تجهیزاتی که از صدام گرفته بودند از تنگه پاتاق به طرف اسلام آباد حرکت کردند و در روز سوم مرداد ماه در عملیات فروغ جاویدان ، اسلام آباد را گرفتند. آنها در شهر اسلام آباد به کسی رحم نکردند و هر فردی که حتی ته چهره حزب اللهی داشت را به رگبار گلوله بستند. حتی در بیمارستان امام خمینی اسلام آباد به مجروحان هم رحم نکردند و در فجیعترین کارشان، مجروحان بیمارستان امام خمینی را از روی تخت به محوطه بیمارستان برده و همه آنها را به رگبار گلوله بستند. منافقین در حرکتی دیوانه وار و در نهایت بی رحمی, بیمارستان اسلام آباد غرب را به آتش کشیدند..." برشی از جنایت منافقین در عملیات مرصاد
⭕️ ۵ مرداد، سالروز شکست ذلت بار منافقین کوردل در عملیات مرصاد.
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
72.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بر افراشتن پرچم امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) و ایران در آسمان لاهیجان با پرواز پاراگلایدرها
استان گیلان لاهیجان❤️
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قابل توجه خانمهایی که به بهانه هایی چادرنمی پوشند ...😭😭😭😭حتما گوش کنید منقلب میشید.
تا میتونید انتشار بدین😭😭😭
ای مادرجان ،یا حضرت زهرا دست ما رو هم بگیر😭😭😭
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞
☁️🌟☁️🌟☁️🌟☁️🌟☁️🌟☁️🌟☁️🌟
#بادبرمیخیزد
#قسمت123
✍ #میم_مشکات
راحله احساس کرد سرش به دوران افتاده. بدنش داغ شده بود. چه کلمات زشتی. چه برداشت سخیفی! نگاهش به سمت سیاوش چرخید. سیاوش بی خبر از همه جا مشغول صحبت با فرزاد و کیا بود. چقدر الان به حضور سیاوش در کنارش محتاج بود. وسط این جمع غریبه، سیاوش تنها دلگرمی اش بود و حالا دور از او نشسته بود. نمیشد صدایش بزند. بهانه ای نداشت. تازه پیشش آمده بود و حالش را پرسیده بود. قبل از آمدن این دخترک خاله زنک!
یکدفعه سیاوش رویش را به طرف راحله چرخاند. اخم هایش در هم رفت از دیدن رنگ و روی راحله. شوهر عمه در حال ایراد نطق غرایی در مورد لزوم کنترل ورود اجناس چینی بود و طوری سیاوش را مخاطب قرار داده بود که گویی سیاوش مسئول واردات و صادرات گمرک است برای همین سیاوش نمیتوانست از جایش تکان بخورد. تنها سرش را به نشانه علامت سوال تکان داد. راحله که این دلجویی کمی سرحالش آورده بود لبخندی زد و سرش تکان داد که یعنی چیزی نیست.
اینکه سیاوش از همان دور با یک نگاه حالش را می فهمید برایش کافی بود تا بتواند با این نیش های حسادت کنار بیاید. بله، سیاوش خواهان داشت، نمونه اش همین دختر عمه، اما قطعا حالا، خود راحله بیشتر از همه میخواستش. وانگهی در میان همه این خواهان ها، راحله را انتخاب کرده بود. حالا دیگر چه فرقی میکرد چه کسی چه میگوید! مهم خودش بود و سیاوش و دلی که به هم باخته بودند.
این فکر، حس خوبی را در درونش به جریان انداخت. برای همین کم کم به خودش مسلط شد و در جواب سودابه تنها لبخندی زد و همانطور که به سیاوش خیره شده بود و غرق در دنیای خودش بود گفت:
-این از لطف خدا بوده و امیدوارم من ناشکر نباشم
و این بار نوبت سودابه بود که تعجب کند از این همه خونسردی و عصبانی شود از تیری که به سنگ خورده بود. برای همین وقتی دید سیاوش دارد به طرفشان می آید، سعی کرد از در دیگری وارد شود.
لبخند بزرگی روی لبش نشاند و سعی کرد با گرمی تمام با سیاوش حال و احوال کند. سیاوش هم به رسم ادب و نسبت فامیلی جواب احوالپرسی اش را داد. قبل از اینکه سیاوش حرفی بزند دست سیاوش را گرفت و گفت:
-راستی سیا بیا بریم یکم پیانو بزن
بعد رو به جمع و با صدای بلند گفت:
-کیا موافقن سیاوش پیانو بزنه? کیا? تو هم ویولونت رو بیار
سیاوش برای لحظه ای ماتش برد از این حرکت. اخم هایش در هم رفت، دستش را از دست سودابه بیرون کشید و نگاهی غضب آلود به دختر عمه اش انداخت. اما دختر عمه گرامی اصلا به خودش نگرفت و گفت:
-اخم بهت نمیاد سیا جون. قبلا دستت رو میگرفتم کلی ذوق میکردی
و بعد گویی تازه متوجه حضور راحله شده باشد گفت:
-آها! راستی یادم نبود دیگه در حضور حاج خانم نمیشه باهات راحت بود. البته فک کنم حاج خانوم بخوان برن برای نماز...تا ایشون میرن اقامه نماز شمام بیا یه دو نوازی برا ما انجام بده. میرم کیارو هم بیارم.
و خنده مستانه ای سر داد و به سراغ کیانوش رفت تا وادارش کند ویولونش را بیاورد.
سیاوش خشمگین و بهت زده از این حرکات سودابه، سر جایش خشک شده بود. حالا راحله چه فکری راجع به او میکرد? نگاهش را به سمت راحله چرخاند. چشم هایش پر از خشم بود و استیصال...
اما راحله .... میدانست اینها از همان قسم کلک های زنانه ست برای رسیدن به آنچه که سودابه می خواست. او تازه به سیاوش نرسیده بود. رفتار هایش را دیده بود. می شناخت سیاوشش را. امثال سودابه ها در دانشگاه زیاد بودند و راحله دیده بود برخورد سیاوش را. از طرفی بهت سیاوش معلوم میکرد چقدر از این دروغ مثلا زیرکانه متعجب است. برای همین با نگاهی آرام رفتن سودابه را تماشا میکرد. چقدر محتاج ترحم بودند چنین دخترکانی. نمیگذاشت چنین نقشه های مسخره ای به ثمر بنشیند و رابطه او و همسرش را خراب کند. برای همین سرش را به طرف سیاوش چرخاند، با نگاهی مهربان تر از همیشه و لبخندی گرم به همسرش خیره شد، همان دستی را که سودابه گرفته بود در دستهایش گرفت، چقدر یخ کرده بودند! طفلکی سیاوش! نشست و سیاوش را هم وادار کرد کنارش بنشیند. با ملایمت پرسید:
-نگفته بودی بلدی پیانو بزنی!!
پ.ن:
ایه ۴۰ سوره نمل... قال هذا من فضل ربی لیبلونی ااشکر ...
#ادامه_دارد...
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞
☁️🌟☁️🌟☁️🌟☁️🌟☁️
☁#بادبرمیخیزد
#قسمت124
✍ #میم_مشکات
سیاوش این بار محو این حجم از مهربانی، عقل و درایت شد. دستان ظریف و گرم راحله، آب سردی بود روی آتش خشمش. چطور میتوانست در کنار چنین فرشته ای عصبانی باشد?
فکر میکرد لابد این حرف و رفتار، راحله را، این دختر مقید را، چنان بر آشفته خواهد کرد که در چشم بر هم زدنی، با چشمانی گریان، جمع را ترک کند... و او با چه مشقتی باید راحله را راضی کند که سودابه دروغ گفته است!! اصلا شاید نامزدی شان را به هم می زد! چه فکر هایی کرده بود... اما حالا! نمی دانست چگونه قدردان این همه آرامش باشد که به یکباره این موجود ظریف و آرام، نثارش کرده بود. باری بزرگ را از دوشش برداشته بود. هرچند هنوز هم دلهره داشت. شاید این آرامش قبل از طوفان بود! نفس عمیقی کشید و با اضطراب گفت:
-پیش نیومده بود! تو مخالفی?
راحله سری به علامت نفی تکان داد و گفت:
-من عاشق پیانو هستم. مخصوصا کوک ایرانی
گل از گل سیاوش شکفت و راحله ادامه داد:
-البته اگ اشکالی نداره من نمازم رو بخونم بعد بیام همنوازی شمارو بشنوم
سیاوش که هر لحظه چهره اش بشاش تر از قبل میشد گفت:
-حتما..حتما
راحله میخواست چیزی بگوید که کیا ویولون به دست و قیل و قال کنان، از راه رسید و گفت:
-هوووو پاشو اقای زن ذلیل! وقت زیاده برا اینکه خودتو لوس کنی. پاشو بیا همنواز من شو ببینم .. به افتخار خانمت میخوام یه قطعه شاد بزنم. دو ضربی گلهای استاد معروفی و خرم رو یادته?
سیاوش که از شلوغ بازی کیا خنده اش گرفته بود رو به جمعی که منتظر بودند گفت :
-باعث افتخاره که بتونم خوشحالتون کنم اما اگه اجازه بدین تا ما سازهامون رو کوک میکنیم، اول خانم بنده، نمازشون رو بخونن، بعد من در خدمتتون هستم
و کیا تایید کنان گفت:
-بله، حتما... اصن آهنگ به افتخار ایشونه نباشن که نمیشه
راحله تشکر کنان رفت و با کمال تعجب دید تعدای از جمع، حتی کسانی که فکرش را هم نمیکرد، با این پیشنهاد رفتند تا نمازشان را بخوانند. و راحله خوشحال بود که هیچ قضاوتی بر اساس ظاهر در مورد کسی نکرده بود و درونش را پر از نخوت و عجب نکرده بود که خود را برتر ببیند به جهت عیبی که در ظاهر آنان بود. شاید اصلا آمدن او به این فامیل قرار بود بشارت و هدایتی باشد برای کسانی بود که هنوز رگه هایی از ایمانشان به جا مانده بود. و با خودش فکر کرد کاش بتواند کاری انجام دهد در راه کسی که همیشه منتظرش بود.
راحله نمازش را خواند، برگشت و جمع به افتخار ورود تازه عروس یک صدا دست زدند. راحله در گوشه ای نشست و با خوشحالی به سیاوش نگاه کرد که با شور و حرارت پدال های پیانوی شونبرون را فشار میداد و دستان پر جنب و جوشش، کلاویه ها را نوازش میکرد. سیاوشی که حس میکرد قرار است سختی های عشقش، برکتی باشد در زندگی اش. سختی هایی که رشدش خواهند داد ...اصلا سختی ها مگر جز برای رشد هستند?
و در این میان، سودابه بود که نقشه اش نه تنها خنثی شده بود بلکه برعکس، خودش باعث شده بود حواس بقیه جمع این عروس تازه وارد بشود و همه بیشتر از قبل شیفته اش شوند. راحله آن شب مصداق عینی این حدیث حضرت امیر بود که اگر رابطه تان را با خدا اصلاح کنید، خداوند رابطه تان با خلق را اصلاح خواهد کرد.
آخر شب وقتی برمیگشتند، راحله سرش را به پشتی صندلی تکیه داده بود و آسمان را نگاه میکرد. سیاوش زیر چشمی نگاهش کرد. با اینکه راحله چیزی به رویش نیاورده بود ولی هنوز فکر میکرد ممکن است هر لحظه راحله حرفی بزند یا حداقل گله ای بکند اما لبخندی که بر لب راحله بود نشان میداد احتمالات سیاوش خیلی هم درست نیست. طاقت نیاورد. میترسید سودابه حرف بی ربطی زده باشد:
-مهمونی خوش گذشت?
-عالی بود!
چه جواب دور از انتظاری! سیاوش تعجب کرد:
-هیچ کس چیری نگفت?
را حله با همان لبخند جواب داد:
-چه چیزی? فقط یکم تعجب کرده بودن وگرنه فامیلات خیلی مهربونن، مث خودت
و ریز خندید. سیاوش لبخندی زد از این خنده راحله:
-آخه وسط مهمونی حس کردم قیافه ت در هم رفته
راحله هنوز نگاهش به خیابان بود:
-نه، همه چیز خوب بود
سیاوش نگاهی به راحله کرد. لابد راحله نمیخواست بروز دهد. نگاهش را به جلویش دوخت:
-در مورد کارای سودابه باید بگم من شاید خیلی ادم معتقدی نباشم اما از اینکه به اسم کلاس یه سری حریم هارو بشکنم ابا دارم. هرچی باشه مملکت ما فرهنگ خودش رو داره و من بزرگ شده همین جام. از اینکه ادای اونوریارو در بیارم خوشم نمیاد.
میدونستم که امشب ممکنه عمه فریده یا سودابه حرفی بزنن اما خواستم باشی تا بدونی توی فامیل ما چه آدم هایی هستن. قایم کردنشون فایده ای نداره. اگه حرفی نزدم به این معنا نبود که نفهمیدم حالت رو. من همیشه پشتت هستم اما بالاخره تحمل چنین شرایطی ممکنه سخت باشه. خواستم صادقانه همه چیز رو بدونی و تصمیم بگیری
سیاوش این را گفت و ساکت شد...
#ادامه_دارد
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
22.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مهم و بصیرتی.
🔹توصیه میکنم این فیلم رو در مورد عملیات فروغ جاویدان منافقین ببینید.
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
هدایت شده از 🌸 دو کلمه حرف حساب 🌸
🔴 راستی تا حالا فکر کردید چرا از اول انقلاب تا حالا از بین خواص و مسئولان، جمهوری اسلامی هر چی شهیدِ ترور یا حوادث ِمشکوک داشتیم، حتی یک نفرشون هم از اصلاحطلبان، نبوده؟! تا حالا به این فکر کردید که چرا در بین هزاران شهید مدافع حرم ؛حتی یک نفر شهید مدافع حرم اصلاحطلب نداریم. آیا برای اندیشیدن و بیدار شدن و دست از تعصب های کور حزبی و جناحی کشیدن همین دو سند کافی نیست؟
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
🟢 واقعا" همینطوره. دعا کنیم دکتر پزشکیان مسیر درست رو انتخاب کنه. البته با حضور نخاله های مرموزی مثل ظریف و آخوندی بعیده مسیر درست انتخاب بشه. ولی ما ناامید نیستیم.
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
🟢 امروز ۷ مرداد ۱۴۰۳ دولت سیزدهم به پایان میرسید. شادی روح سید مظلوم شهید سید ابراهیم رئیسی که خدماتش هیچگاه فراموش نخواهد شد وهمراهان ایشان فاتحه و صلوات.
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آن #آیتالله_میرباقری که عباس عبدی میگفت بویی از گرسنگی نچشیده و روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب او را نماد تحجر و نشناختن جهان مدرن معرفی میکردند و در توییتر لیبرالها او را مارکسیست مسلمان معرفی میکردند را در این 90 ثانیه بشناسید.
🔹کسی که میداند نظام سرمایهداری را چطور توضیح دهد که مردم بفهمند و اهل علم هم به وجود مطالعه پشت سر تکتک جملاتش اعتراف کنند و کسی هم نتواند بگوید چپ ضد توسعه و پیشرفت است!
ثروتمندان مذهبی و خیرّ سالهاست که امثال او را در حوزه، حامی و نظریهپرداز موافق خود قلمداد میکنند و سالهاست به ایشان احترام میگذارند.
🔹بیبیسیها و اینترنشنال ها درست فهمیدهاند که ذهن مردم را نسبت به کدام بخش از حوزه علمیه و علماء آن دور کنند تا روحانینماهای ضد مردم و خاکسار در مقابل سرمایه سالارها، آزادانه دین ضد انسانی خود را تبلیغ کنند تا مردم از دین ناامید شوند...
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin